Alireza Ghorbani - Mara Bebakhsh (128).mp3
4.68M
طریقهی مصرف اینطوریه که وقتی
-دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد - و همهی غمهای
عالم اومده سراغت و دلت میخواد نباشی ، پلی کن .
#آموزشِنویسندگی | (۴)
نوشتن صفحهی اول معمولا وحشتناک است! نه فقط هنرآموزانِ نوپا، بلکه نویسندگانی که سالها تجربه دارند هم همیشه دنبالِ یک جملهی وسوسهانگیز و پاراگرافی درخور میگردند. واقعیت این است که باید هم از ابتدای داستانتان بترسید! شروعِ هر یادداشت، نوعی دفاعیه محسوب میشود. شما چند دقیقه فرصت دارید مخاطب را مجاب کنید تا داستانتان را بخواند. اگر در چینش کلماتِ پاراگرافِ اول یا یافتنِ ایدهی ابتدایی موفق نباشید، احتمال اینکه کتابتان را ببندند و فروش کمتری داشته باشید، بیشتر میشود.حالا سوال این است که چه باید کرد؟!
کنجکاویِ خواننده را تحریک کنید .
معمولا بهترین روش برای اینکار طرح یک پرسش در شروع داستان است. مثلا اگر من ابتدای یادداشتم بنویسم :«نمیدانستم این لکههای خون از کجا آمده؟! پس ردِ پوتینِ زنانه که کفِ راهرو را قرمز کرده بود، دنبال کردم..»؛ خواننده مجاب میشود با من همراه شود تا ببیند چرا روی زمین خون ریخته؟ به خاطر داشته باشید همیشه نیاز نیست معمای شما جنایی باشد؛ میتواند گاهی همینقدر ساده نوشت:«چرا عشق؟!» و بعد در ادامه این چرایی را توضیح داد.
میم سادات هاشمی | خیآلِخوش .
کاش اینسیاره که به سیارهیِ رنجها معروف است ؛
کمی از خوشیهایش را بردارد بیاورد وسط ،
تا در عوضِ چند شب بدونِ گریههایِ ممتدُ
چند صباحیِ بی دلتنگیُ دلهره ،
همهیِ عمرم را وسط بگذارم، هر چه دارم را بدهم .
میخواهم کمی خوشی بخرم ،
کمی آغوشِ پر از عشق و بوسههایِ بسیار ..
این زندگیِ سرد و بی روحِ خالی از عشقُ آغوش
و خالی از بوسیده شدن را میخواهم چه کار ؟
قبل از انجام دادنِ هر کاری فکر کنید ، زیاد
فکر کنید ، به عاقبتِ اون کار خیلی فکر کنید ،
حیفِ کل عمرتون با واژهیِ " کاش " سپری شه .
عادت ندارم به رفتن ، عادت ندارم به بیاحساس بودن، اگر رفتم، اگر سنگدل شدم، بدان سختترین روزها را دارم، بدان چارهای ندارم .
فکر میکنی اندوه یعنی گریههای عمیق و طولانی ؟
اندوه که از حد بگذرد، میشود سکوت .
#آموزشِنویسندگی ( 5 )
- موقع نوشتن هرچه را که یاد گرفتی بریز دور ، مثل مولانا بگو مفتعلن مفتعلن کشت مرا .
بزن به سیم آخر، جرات تجربه کردن داشته باش ، هیچ ضرری نمی کنی بهتر از آن است که یک قصهی تکراری دیگر بنویسی .
نترس، اگر داستانت را نفهمیدند بیش تر تحویلات خواهند گرفت چون هیچ کس دوست ندارد متهم به خنگی بشود .
- هنرمندانه زندگی کن، منظورم این نیست که پشت مو ببند فرت و فرت سیگار بکش و چشم خمار کن، هر کاری دوست داری بکن به خودت مربوط است اما هنرمندانه زندگی کن .
مثل یک مومن آداب و سلوک نوشتن را رعایت کن، هر کسی آداب خودش را دارد تو هم آداب خودت را پیداکن .
این جا نباید مقلد بود باید اجتهاد کنی خودت برای خودت، آداب و سلوک ها متفاوت اند اما در یک نقطه به هم میرسند .
میمساداتهاشمی | خیآلِخوش .