مهربانی، زبانی است که لال میتواند با آن سخن گوید و کر میتواند آن را بشنود و بفهمد.
مرا زخمی رها کردی به پای دارِ آویشن
چرا با خود نبردی لاشِ خونینِ شکارت را؟
#غلامرضا_کافی
تو بـیـایـی بهــــار میآید
به دل ما قــــرار میآید
تو بیایی به باغ خانهٔ ما
گل نرگس به بار میآید
#امام_زمان
#رقیه_سعیدی
بگو که رونق این خانه را کجا بردی؟
چراغ روشن کاشانه را کجا بردی؟
به دور شمع تو مشتاق سوختن بودم
مطاف و مشهد پروانه را کجا بردی؟
من از پیالۀ چشمت شراب میخوردم
شراب و ساغر و میخانه را کجا بردی؟
بهروی شانۀ تو رد پای اشک من است
دلیل گریۀ من! شانه را کجا بردی؟
بهجای چای، سر سفره آه میریزم
صفای سفرۀ صبحانه را کجا بردی؟
#غزل 💔
#زینب_نجفی
زندگی کمی دیوانگی میخواست
اما ما زیادی دیوانه شدیم
دیوانه که باشی،
خودت هم نخندی
زخمهایت میخندند!
#رسول_یونان
تو را آیینهها در بینهایت چشمدرراهاند
از این نُهتوی آهاندودِ زنگاری، بزن بیرون
#سعید_بیابانکی
نه تبسّم، نه اشاره، نه سؤالی هیچچیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
#کاظم_بهمنی
تو آن خیال محالی به حال هر شب من
من آن حضور پریشان نشسته بر غم تو
#لیلا_مقربی
ای کاش که فرصت نگاهم بدهی
در سایهٔ گیسویت پناهم بدهی
حـالا کـه فـدایـیِ نگـاهـت شدهام
در کنج دلت کاش که راهم بدهی
#جواد_محمدی_دهنوی
📍@khobaneparsigoo
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
خودت شاید نمیدانی چه کردی با دلم امّا
دل یک آدم سرسخت را بردی، خدا قوّت!
#سیدتقی_سیدی
@abadiyesher
سوده شد از خوردن نان سربهسر دندان من
دل همان از سادهلوحیها غم نان میخورد
#صائب_تبریزی
خوبان پارسیگو
غمِ نان دلیل بر هرزگیِ هنر نیست! #لوییس_بونوئل
خب اینم حرفیه 🙂👌
غزلی اشتراکی
گروه شعر چکاوک 🦋
به هرچه بین من و تو حصار میگویند
به خندههای لطیفت بهار میگویند
تو را که دل بُردی دلنواز میخوانند
مرا که دل به تو دادم، دُچار میگویند
به دستهای تو باغ بهار و نیلوفر...
به قلب پُرتَرکِ من، انار میگویند
چراغ سینه تو هستی، حیات یعنی تو
به خانهٔ منِ بی تو مزار میگویند
چقدر لیل و نهار است طرز چشمانت
به چرخش پلکت روزگار میگویند
غزالِ من! بههوایت دلم شده شاعر
به این دو خط غزلم، یادگار میگویند
#ناهید_خلفیان
#جواد_محمدی_دهنوی
📍@khobaneparsigoo
مغرورم و کم حوصلهام پر هیجانم
تصمیم گرفتم که ببندم چمدانم
من قصدِ سفر کردم از این خانه ولیکن
ای کاش تو اصرار کنی تا که بمانم...
#حمید_بیرانوند
گفت روزی باز میگردم فراموشم مکن
گفتمش در بیوفایی نیز کامل نیستی
#فاضل_نظری
کنارم چند برگِ توت بگذار
دو پلکم را به هم مبهوت بگذار
میان سینهام چیزی شکسته
مرا آرام در تابوت بگذار...
#شهراد_میدری
باید امشب بروم بر سر یک بام بلند
شهر را از خطرچشم تو آگاه کنم...
#رضا_طاهری
امشب شبِ عجیبی است!
هرچه ملافه را از صورتِ آسمان
کنار میزنم به صبح نمیرسم...
#پوریا_پلیکان