eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
210 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯 چه گناهانی ظهور امام زمان عج را به تاخیر می اندازد⁉️ 🔥 میبینی ساکت رد نشو! 🎤 🤚 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
ف.جدیدی: ﷽ مطمئنم؛ اگر گناه وزن داشت! اگر لباسمون را سیاه میکرد! اگر چین و چروک صورتمون رو؛ زیاد میکرد !!! بیشتر از اینها حواسمون به خودمون بود ... امـا خبر نداریم💔 قد روحمون رو خمیده کرده چهره بندگی رو سیاه و چین و چروک به، پیراهن سعادتمون انداخته ولـی خودمون خبر نداریم ‌انتهای مسیر پر از پیچ و تاب ترک گناه و پاکی آرامش بی کرانی نهفته که اگر به آن دست یابی هرگز حاضر به عقبگرد نخواهی شد✨ 🌹امروز رو بیا به خاطر شادی پسر فاطمه گناه نکن ⇦نمازتو اول وقت بخون،نزار با تاخیر باشه° ⇦یڪ صفحه قرآن فراموشت نشه 🤗 ⇦امروز ۲۰۰ تا صلوات برای تعجیل و سلامتی امام زمان بفرست✌️🏻 ⇦دروغ،غیبت،تهمت هم که نداریمممم👊🏻 ⇦اگر اهنگ حرام داخل گوشیت داری، امروز ۲تاشو حذف کن😊 ‌⇦برای ظھور مولات دعا کن ❤️ ⇦ امروز تمام کارت برای رضای خدا باشه ✨ثابت قدم باشین 🌤اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌤 https://eitaa.com/doKhtranChdoori
بزرگواران شاید بگید آخه 11رکعت خیلی زیادهه خسته میشم و... ➕جوابش👇 ببین عزیزم نماز شب اینقدر ثواب دارع حتی اگه بهونه آوردی که سخته برات کمش کردن‼️ که حتی میتونی 4رکعت نماز شب(نافله شب) رو هم نخونی اگه دیگه واقعا نتونستی میتونی رو هم نخونی ➕میتونی فقط رو بخونی از بقیه رکعت ها ثواب بیشتری داره 📿💡 حتی میتونی در ذکر هارو کمتر کنی🤲🏻📿 به این صورت⬇️ میتونی برای دعا برای در قنوت نماز وتر این ذکر رو بگی چهل بار ( الهم اغفر المومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات) و تو ذهنت همزمان برای افراد یا حتی کار یا دعا کنی 🤲 ✅یا میتونی یه جای 70بار استغفرالله ربی و اتوب الی فقط 10بار بگی ✅یا به جای 300بار العفو فقط 40بار بگی و یا حتی میتونی 🛐 نمازشب رو بخونی چون هست و میتونی رکعت و ذکر هارو کم و زیاد کنی✨ 🌟ببین دارع که گفتن حتی اگه چرت می‌زدی نماز شبت رو نشسته بخونی هم قبولی🖐🏻 فکرشو بکننن✨ ببین فقط بایست برای که اسمت جزو نماز شب خونا باشه ✍🏼 تا این حد دیگه ثواب و فضیلت داره هم در هم در ☝️🏻✨ **خلاصه دنیا و آخرت مهمه برات اگه خیر دنیا و آخرتو میخوای نمازشب و ترک نکن تمام•••
•🦋🌧• 📱 یک وقتایی تنهایی و کسی حواسش بهت نیست، گوشیتو برمیداری و میری تو شبکه اجتماعی، می‌خوای یک سری به دوستات بزنی، اما میاد سراغت؛ کارش همینه! وسوسه... فکر میندازه به جان و دلت. اما یک لحظه صبر کن. فقط یک لحظه! تو این لحظه به این آیه فکر کن: «چشم‌ها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند...» 📚انعام / 103 👁 الان حواسش بهت هست. تازه چشم‌های هم بهت توجه میکنن! حالا بازم دلت میاد به شیطان بگی چشم؟؟ یک نفس عمیق بکش و شیطان رو لعنت کن تا از فکرت بره بیرون.. امام زمان، یارِ پاکدامن می‌خواد رفیق! ••¦⇢ ••¦⇢ ──┅┅┅📘🔗┅┅┅── .• https://eitaa.com/doKhtranChdoori
خانومش‌تعریف‌میکرد:بهش‌گفتم ابراهیم‌اخہ‌چرا‌چشمات‌اینقدرخوشگلہ؟ گفت:چون‌بااین‌چشمام نکردم.. +بہ‌نقل‌ازهمسرشهیدابراهیم‌همت.
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈نود و ششم ✨ بعد از عقد وحید گفت: _کجا دوست داری خونه بگیریم؟😊 گفتم: _یا نزدیک خونه آقاجون یا نزدیک خونه بابا.🙈😅 وحید هم نزدیک خونه بابا، خونه خوبی اجاره کرد.... جهیزیه منم که آماده بود.وسایلی که به عشق زندگی با امین تهیه کرده بودم،حالا داشتم به عشق زندگی با وحید از تو کارتن درمیاوردم.😍👌 دو هفته از عقد من و وحید گذشت... دو هفته ای که هر روز بیشتر از روز قبل عاشقش بودم.😍💓 مشغول چیدن وسایل خونه مون بودیم. خسته شدیم و روی مبل نشستیم.وحید نگاهم میکرد. نگاهش یه جوری بود. حدس زدم میخواد بره مأموریت.لبخند زدم و گفتم: _وحید...میخوای بری مأموریت؟😒 از حرفم تعجب کرد.گفت: _زن باهوش داشتن هم خوبه ها.😁😍 غم دلمو گرفت... ندیدنش حتی برای یک روز هم برام سخت بود.ولی لبخند زدم و گفتم: _چند روزه میری؟😊😒 -یک هفته نفس بلندی کشیدم و گفتم: _یک هفته؟!!😧😒 چشمهاش ناراحت بود.نمیخواستم ناراحت باشه.بالبخند و شوخی گفتم: _پس خونه رو به سلیقه خودم میچینم. وقتی برگشتی حق اعتراض نداری.☺️☝️ لبخند زد؛لبخند غمگین. وحید رفت مأموریت.... خیلی برام سخت بود.دو روز یه بار تماس میگرفت.اونم کوتاه،در حد احوالپرسی.🙁 وقتی وحید تماس میگرفت سعی میکردم صدام عادی باشه که وحید بدونه زهرا قویه.😊💪حتی پیش بقیه هم بیشتر شوخی میکردم و میخندیدم که وقتی وحید برگشت همه بهش بگن زهرا حالش خوب بود.☺️😔 ولی در واقع قلبم از دلتنگی مچاله شده بود. 😣خودم هم نفهمیدم کی اینقدر عاشقش شدم. وحید اونقدر خوب بود که عشقش مثل اکسیژن تو خون من نفوذ کرده بود. شب بود.قرار بود وحید فرداش بیاد... خیلی خوشحال بودم.😍ساعت ها به کندی میگذشت. صدای زنگ آیفون اومد.تصویر رو که دیدم از تعجب خشکم زد. بابا گفت: _کیه؟ -انگار وحیده😧 -پس چرا باز نمیکنی؟!!😊 درو باز کردم.اومد تو حیاط و درو بست. روی ایوان بودم.واقعا خودش بود.تازه فهمیدم خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم دلم براش تنگ شده بود... تا منو دید ایستاد.خیلی خوشحال بودم، چشم ازش نمیگرفتم.وحید هم فقط به من نگاه میکرد.بعد مدتی گفتم: _سلام..☺️😅 خندید و گفت: _سلام.😍 تو دستش گل بود.چهره ش خسته بود. چشمهاش قرمز بود ولی باز هم مهربان بود.گفت: _از خواب و استراحتم میزدم تا زودتر کارمو تموم کنم که چند ساعت زودتر ببینمت.😊 پانزده روز به عروسی مونده بود.... همه کارها رو انجام داده بودیم.خونه مون آماده بود.تالار و آرایشگاه رزرو شده بود.کارت عروسی هم آماده بود.🤗😍 وحید گفت: _بهم مأموریت دادن.هرچی اصرار کردم که پانزده روز دیگه عروسیمه قبول نکردن.😒 گفتم: _چند روزه باید بری؟😒 -سه روزه -خب برمیگردی دیگه.☺️😒 از حرفم تعجب کرد.خیلی جا خورد.😳😟😧 انتظار نداشت اینقدر راحت قبول کنم. وحید رفت مأموریت و برگشت.... همه برای عروسی تکاپو داشتن. روز عروسی رسیدگفتم: ✨خدایا خودت میدونی ما هر کاری کردیم تا مجلسمون نداشته باشه.خودت کمک کن جشن اول زندگی ما با تیره نشه.🙏✨ قبل از اینکه آرایشگر شروع کنه گرفتم که بتونم نمازمو اول وقت بخونم.😍✨ لباس عروسم خیلی زیبا بود.یه کت مخصوص هم براش سفارش دادم که پوشیده هم باشه.. درسته که همه خانم هستن ولی من معتقدم حتی خانم ها هم نباید هر لباسی پیش هم بپوشن.لباس عروسم با اینکه پوشیده بود خیلی شیک و زیبا بود.👌 تو ماشین نشستیم.حتی صورتم رو هم با کلاه شنل پوشیده بودم.وحید خیلی اضطراب داشت، 😥برعکس من.بهش گفتم: _کاری هست که باید انجام میدادی و ندادی؟😊 -نه. -وقتی هرکاری لازم بوده انجام دادی پس چرا استرس داری؟میترسی خدا مجلست رو بهم بریزه؟ -معلومه که نه.😕 -شاید هم مجلس به هم ریخت..حتی اگه... ادامه دارد...
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈 صد و یازدهم ✨ با هم ✨نمازشب🌌✨ خوندیم و از خدا کردیم و ازش خواستیم بهمون بده.👌 یک هفته بعد از اون روز وحید گفت: _بهار اطلاعات مهمی داره ولی با شرط حاضر به همکاری شده.😑 منتظر بود من چیزی بگم.گفتم: _به من مربوط میشه که داری میگی؟🙁 -گفته اول میخواد با تو صحبت کنه.😐 -با من چکار داره؟😟 -نمیدونم.😕 -مجبورم؟😟 -نه،اگه نمیخوای یه جور دیگه ازش حرف میکشم.😠✋ -باشه.هروقت بگی میام.😊 -پس آماده شو.😊 تو راهرو کنار وحید راه میرفتم... پشت دری ایستاد و گفت: _شاید بخواد از نظر روحی اذیتت کنه.میتونی مثل همیشه صبور باشی؟😊 -خیالت راحت.😍 میخواست درو باز کنه گفتم: _وحید☺️ نگاهم کرد. -میشه کسی حرفهای ما رو نشنوه؟😅 -نه،شاید چیز مهمی بگه.😎☝️ -اگه چیز مهمی گفت خودم بهت میگم،باشه؟😅🙈 یه کم نگاهم کرد بعد گفت: _یه کاریش میکنم.😉 بهار روی صندلی پشت میز نشسته بود.وقتی منو دید به احترام من بلند شد... تعجب کردم.😟یه کم ایستاده نگاهش کردم.خودشم از حرکت خودش تعجب کرده بود.😅لبخند زدم و گفتم: _بفرمایید.😊 لبخندی زد و نشست... دقیقا به چشمهاش نگاه میکردم.اونم همینطور. گفت: _تو شخصیتی داری که آدم ناخواسته بهت احترام میذاره.😕 بالبخند گفتم: _برای اینکه بهم احترام بذاری خواستی بیام اینجا؟😊 لبخندی زد و گفت: _جواب سؤالمو میخوام.😐 تمام مدت بالبخند نگاهش میکردم. -سؤالت چی بود؟😟 -تو هم عاقلی،هم عاشق،هم اعتماد به نفس بالایی داری،هم زیبایی،هم حجاب داری، هم خیلی مهربانی،هم قاطع و سرسخت،هم صبوری،هم سریع... چه جوری؟😧🙁 دقیق تر نگاهش کردم.واقعا براش سؤال بود. گفتم: _چرا پیدا کردن این جواب اینقدر برات مهمه؟🤔 -خیلی دلم میخواست منم مثل تو باشم ولی نتونستم همه اینارو باهم جمع کنم.🙁 -تو خدا رو قبول داری؟😊💖 -نه.😕 - برای من خیلی پر رنگه.مهمترین کسی که تو زندگیم دارم خداست.👌هرکاری میکنم تا ازم باشه.هرکاری بهم میگه سعی میکنم انجام بدم.مثلا خدا به من گفته با کسی که بهت زور میگه محکم و قاطع برخورد کن.بهار اون روز زورگو بود،منم و برخورد کردم.خدا به من گفته با کسی که ازت سؤال داره با مهربانی جواب بده.بهار الان سؤال داره.تا وقتی فقط سؤال داره جواب میدم. -از کجا میدونی الان خدا ازت چی میخواد؟🙄 -وقتی کسی رو خیلی راحت میتونی از نگاهش بفهمی الان چی میخواد بگه،چکار میخواد بکنه.درسته؟😊 با اشاره سر تأیید کرد.😔 -برای اینکه خدا رو خوب بشناسی باید اخلاق خدا دستت باشه.مثلا بدونی خدا گفته با هر آدمی که باهات برخورد کرد با شرایطی که داره چطور باهاش رفتار کنی.یا تو موقعیتی که برات پیش میاد چکار کنی.😊 با شیطنت نگاهم کرد و گفت: _مهمترین فرد زندگیت خدائه یا وحید؟😏 بالبخند نگاهش کردم و گفتم: _بهار الان دیگه سؤال نداره، شیطنت داره.😊☝️ لبخندی زد که یعنی مچمو گرفتی.😅به چشمهاش نگاه کردم و جدی گفتم: _مهمترین فرد زندگی من . رو هم چون خداست دوست دارم.وگرنه وحید با تمام خصوصیات اخلاقی و ظاهری خوبی که داره اگه خدا نداشته باشه من عاشقش نمیشم.😊 -چرا وقتی فهمیدی من و وحید ازدواج کردیم ناراحت نشدی؟😟😕 بالبخند نگاهش کردم. -اولش ناراحت شدم... مکث کردم و بعد گفتم: _هیچ وقت از وحید نپرسیدم چرا اینکارو کردی.ولی چون میشناسمش میدونم چرا اینکارو کرده.😏 -چرا؟😟 -وحید بخاطر منافعی که یقینا مجبور شده تو محیطی باشه که خوشایندش نبوده.احتمال داده گناهی مرتکب بشه،هر چند کوچیک، مثلا حتی نگاه،ترجیح داده با تو محرم بشه که انجام نده.😎☝️ -خب میتونسته تو اون فضا نباشه.😕 -گفتم که حتما بوده.👌 -میتونسته نگاه نکنه.🙄 -بعضی گناه ها .☝️ -یعنی برات مهم نیست شوهرت بهت خیانت کرده؟😧😳 -خیانت یعنی اینکه چیزی برات مهم باشه،طرف مقابلت هم بدونه برات مهمه ولی عمدا خلاف چیزی که برات مهمه رفتار کنه.تو رابطه ی من و وحید مهمه.اگه میکرد کرده بود.اینکه هر کاری،هر چند خلاف میلش، که مطمئنم خلاف میلش بوده، انجام داده تا به چیزی که برای منم مهمه خیانت نکنه،برام ارزش داره.من کاری با مردهای ندارم.من درمورد وحید خودم حرف میزنم..اتفاقا بعد اون قضیه وحید برای من هم شده.👌 -یعنی اگه دوباره اینکارو انجام..😳 نذاشتم حرفشو ادامه بده.... ادامه دارد...
-دلم برات میسوزه🚶🏿‍♂ +چرا؟! -چون برات شھادت مینویسم.. هعے با گناهات خط میزنے...!💔 !. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💞 به حق حضرت زینب سلام الله علیها💐 @khodajoonnn
شیطان میگه: همین یڪ بار ڪن، بعدش دیگه خوب شو! /۹یوسف/ خــدا میگه: باهمین یڪ گناه ،ممکنه بمیره و هرگز توبه نکنی، وتا ابد جهنمی بشی...!! /۸۱بقره/ ؟
شیطان میگه: همین یک بار گناه کن،بعدش دیگه خوب شو!💀 ۹یوسف📜 خــدا میگه: باهمین یک ،ممکنه بمیره و هرگز توبه نکنی، وتا ابد بشی...!! ۸۱بقره📜 حواست‌هست؟ کار ‌وسوسه‌است‌نه‌اجبار.... 👉
بزرگواران شاید بگید آخه 11رکعت خیلی زیادهه خسته میشم و... ➕جوابش👇 ببین عزیزم نماز شب اینقدر ثواب دارع حتی اگه بهونه آوردی که سخته برات کمش کردن‼️ که حتی میتونی 4رکعت نماز شب(نافله شب) رو هم نخونی اگه دیگه واقعا نتونستی میتونی رو هم نخونی ➕میتونی فقط رو بخونی از بقیه رکعت ها ثواب بیشتری داره 📿💡 حتی میتونی در ذکر هارو کمتر کنی🤲🏻📿 به این صورت⬇️ میتونی برای دعا برای در قنوت نماز وتر این ذکر رو بگی چهل بار ( الهم اغفر المومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات) و تو ذهنت همزمان برای افراد یا حتی کار یا دعا کنی 🤲 ✅یا میتونی یه جای 70بار استغفرالله ربی و اتوب الی فقط 10بار بگی ✅یا به جای 300بار العفو فقط 40بار بگی و یا حتی میتونی 🛐 نمازشب رو بخونی چون هست و میتونی رکعت و ذکر هارو کم و زیاد کنی✨ 🌟ببین دارع که گفتن حتی اگه چرت می‌زدی نماز شبت رو نشسته بخونی هم قبولی🖐🏻 فکرشو بکننن✨ ببین فقط بایست برای که اسمت جزو نماز شب خونا باشه ✍🏼 تا این حد دیگه ثواب و فضیلت داره هم در هم در ☝️🏻✨ **خلاصه دنیا و آخرت مهمه برات اگه خیر دنیا و آخرتو میخوای نمازشب و ترک نکن تمام•••
از شیطان پرسیدند: گمراه کردن شیعیان چه سودے دارد؟ گفت: اینها که بیاید روزگار من سیاه خواهد شد اینها که میکنند امامشان دیرتر مےآید... ...