eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
209 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜اگر به قرآن عمل میشد, چه اتفاقهایی می افتاد ؟! 1 - اگر هر کس👤 به سوره اعراف ٣١ 👈(کلو و اشربوا و لا تسرفوا ) توجه میکرد ، دیگر هرکس به اندازه نیازش غذا میخورد و پر خوری نمیکرد و این همه غذای اضافی دور ریخته نمیشد و شاید هم دیگر گرسنه ای باقی نمی ماند! 2 - اگر هرکس 👤 به سوره ملك ايه ١٥ 👈 (وامشوا فی مناکبها و کلو من رزقه) توجه میکرد ، راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش میگرفت. 3 - اگر هر کسی 👤 به سوره بقره آیه ٨٣ 👈 (و قولوا لناس حسنا) توجه میکرد ، دیگر عصبانی نمیشد و دیگر دعوا و بدگویی از جامعه رخت بر می بست. 4 - اگر هر کس 👤 به سوره اسرا ايه ٣٧👈 ( ولا تمش فی الارض مرحا ) توجه میکرد ، دیگر کسی برای جلب توجه دیگران و فخر فروشی و خودنمایی با غرور راه نمی رفت . 5 - اگر هر کسی 👤 به سوره ال عمران ايه ٧٣ 👈 (و لا تومنوا الا لمن تبع دینکم) توجه میکرد ، دیگر در مقابل اروپا و آمریکا و کافران احساس ضعف نمیکردیم و تقلید کورکورانه از لباس و فرهنگشان نمی کردیم. 6 - اگر هر کس 👤 به سوره نور آیه٣٧ 👈 ( رجال لا تلهیهم تجاره و ولا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و...) عمل میکرد ، دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی میشد و همه به صف نماز می ایستادن ، و صفا و صمیمیت و دوستی و معنویت فرا گیر میشد و فرمان خدا اطاعت میشد و فحشا و منکر از بین میرفت و خداوند برکاتش را بر ما نازل میکرد 7 - اگر هر زنی به سوره نور آیه ٣١ 👈 ( و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن ) عمل میکرد ، دیگر زنی برای غیر شوهرش آرایش نمیکرد و خیلی از زندگیها آرام بود و جوانها دنبال شهوترانی نبودند. 8 - اگر هر کسی به سوره لقمان آیه ١٩ 👈 ( و اغضض من ابصارهم ) عمل میکرد ، دیگر کسی به نامحرم نگاه نمیکرد و تیر زهر آگین شیطان به قلبش وارد نمیشد و این همه فساد جنسی رایج نمیشد. 9 - اگر هر دختر 🚺 و پسر 🚹 جوانی به سوره نور ايه ٣٣ ( ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله ) عمل میکرد ، دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج ، گناه نمیکردند و صبر میکردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد و زمینه ازدواجش فراهم شود. 10- اگر هر کسی به سوره نور ايه ١٩ 👈 (ان الذین یحبون ان الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم ) توجه میکرد ، دیگر کسی دوستش را به گناه دعوت نمیکرد و برای هم فیلم و عکس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را به دنبال فحشا ببرند. 11 - اگر شما خواننده محترم به سوره اعnراف ١٩٩ 👈 ( و امر بالمعروف ) عمل بکنید و این پیام را نشر دهيد شاید چند نفر بیشتری آن را یاد بگیرند و عملی کنند.💐 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
✍امام صادق (ع) فرمودند : مردى خدمت پيامبر خدا(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا ! گناهانم زياد شده و اعمالم سست و اندك گشته است .رسول خدا(ص) فرمود : زياد سجده كن ؛ زيرا ، همچنان كه باد برگ درختان را فرو می‌ريزاند ، سجده گناهان را میريزاند . 📚أمالي الصدوق ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
🌹بخشی از زندگینامه حضرت ام‌البنین(س)🌹 ام البنین (ع) در همان روز‌های نخست که پا به خانه امامت نهاد، فهمید که وقتی مولا علی علیه السلام او را به اسم صدا می‌زند، فرزندان فاطمه علیهاالسلام یاد و خاطره مادر عزیزشان برایشان زنده می‌شود و اندوه تمام وجودشان را فرا می‌گیرد. از همین رو از حضرت علی علیه السلام می‌خواهد که به جای «فاطمه» که نام اصلی او بود، او را به نام دیگری صدا کند، تا فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از یاد کردِ نام وی بر زبان مولا علی علیه السلام، به یاد مادر خویش حضرت فاطمه نیفتند و خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نکند و رنج یتیمی و بی مادری را کم‌تر احساس کنند. علی علیه السلام، اسم او را «ام البنین» یعنی مادر پسران نهاد و از آن پس آن بانو به این نام مشهور شد.  حضرت ام البنین چهار پسر به نام‌های: عباس، عبدالله، جعفر و عثمان، ام‌البنین داشت که هر چهار فرزند او در کربلا شهیدشدند. ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
•🍃چادری ها فرشته اند🍃• ببینم دختر ها بیشتر هستن یا پسرا؟ با یک رای دادن عوض کانال شو😍 دختر هستم👩 پسر هستم🧑
اگه کسی تو کما باشه، خانوادش همه منتظرن که برگرده...😔 اما... خیلیامون تو کمای گناه رفتیم... 🥀🍂 اهل بیت منتظرمون‌َند...♥️ امام حسین منتظر یه نشونست که آغوششو به سمتت باز کنه... 💚 خسته نشدی از خون کردن دل آقا و مولات...؟؟ 💔😓 رفیق! وقتش نشده که برگردیم؟!✨ https://eitaa.com/doKhtranChdoori
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
#داستان_گذر_ایام #از_کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت پسری بودم که در مسجد و پای منبرها بزرگ شـدم. در خانوا
عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار، ارتفاعات و کل منطقه مـرزی، از وجـود عـناصر گـروهک تروریستی پــژاک پـاکسازی شـد. مـن در آن عـملیات حـضور داشـتم. یـک نبرد نظامی واقعی را از نـزدیک تجربه کردم، حس خیلی خوبی بود. آرزوی شـهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم، امـا بـا خـودم مـی‌گفتم: مـا کـجا و تـوفیق شـهادت؟! دیـگر آن روحیات دوران جوانی و عـشق بـه شهادت، در وجود ما کمرنگ شده بود. در آن عـملیات، به خاطر گرد و غبار و آلودگی خـاک مـنطقه و... چشمان من عفونت کرد . آلـودگی محیط، باعث سوزش چشمانم شده بـود . ایـن سـوزش، حـالت عـادی نداشت. پـزشک واحـد امـداد، قطره‌ای را در چشمان من ریخت و گفت: تا یک ساعت دیگه خوب مـی‌شوی. سـاعتی گـذشت اما همینطور درد چشم، مرا اذیت می‌کرد. چــند مــاه از آن مــاجرا گـذشت. عـملیات مـوفق رزمـندگان مدافع وطن، باعث شد که ارتـفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود. نـیروها بـه واحـدهای خود برگشتند، اما من هـنوز درگـیر چـشم‌هایم بودم. بیشتر، چشم چـپ مـن اذیـت مـی‌کرد. حدود سه سال با سـختی روزگـار گذراندم. در این مدت صدها بـار بـه دکـترهای مـختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم. تا اینکه یک روز صبح، احـساس کـردم کـه انـگار چشم چپ من از حــــدقه بــــیرون زده! درســــت بـــود! در مقابل آینه که قرار گرفتم، دیدم چشم من از مـکان خـودش خارج شده! حالت عجیبی بـــود. از طـــرفی درد شــدیدی داشــتم. هــمان روز بـه بـیمارستان مـراجعه کـردم و التماس می‌کردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تـحمل نـیست. کـمیسیون پـزشکی تشکیل شـد.عکس‌ها و آزمـایش‌های مـتعدد از من گـرفتند. در نـهایت تـیم پـزشکی که متشکل از یـک جـراح مـغز و یک جراح چشم و چند مـتخصص بـود، اعلام کردند: یک غده نسبتاً بـزرگ در پـشت چـشم تو ایجاد شده، فشار ایـن غـده بـاعث جـلو آمدن چشم گردیده. بـه عـلت چـسبیدگی ایـن غـده به مغز، کار جـداسازی آن بسیار سخت است. و اگر عمل صورت بگیرد، یا چشمان بیمار از بین می‌رود و یـــا مـــغز او آســـیب خــواهد دیــد. کمیسیون پزشکی، خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصـد می‌دانست و موافق عمل نبود. اما بـا اصـرار من و با حضور یک جراح از تهران، کـمیسیون بـار دیگر تشکیل و تصمیم بر این شـد کـه قسمتی از ابروی من را شکافته و با بـرداشتن اسـتخوان بـالای چـشم، به سراغ غـده در پشت چشم بروند. عمل جراحی من در اوایــل اردیـبهشت مـاه ۱۳۹۴ در یـکی از بـیمارستان‌های اصفهان انجام شد. عملی که شـش سـاعت به طول انجامید. تیم پزشکی قبل از عمل، بار دیگر به من و همراهان اعلام کـرد: بـه عـلت نـزدیکی محل عمل به مغز و چشم، احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مـغز و مـرگ وجود دارد. برای همین احتمال مـوفقیت عـمل، کـم اسـت و فـقط با اصرار بیمار، عمل انجام می‌شود. بــا هـمه دوسـتان و آشـنایان خـداحافظی کـردم. بـا هـمسرم کـه بـاردار بـود و در این سـال‌ها سـختی‌های بسیار کشیده بود وداع کـردم. از هـمه حلالیت طلبیدم و با توکل به خـــــدا راهــــی بــــیمارستان شــــدم. وارد اتـاق عـمل شـدم. حس خاصی داشتم. احساس می‌کردم که از این اتاق عمل دیگر بر نمی‌گردم. تیم پزشکی با دقت بسیاری کارش را شـروع کرد. من در همان اول کار بی‌هوش شدم. ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
داستان بعدی کتاب سه دقیقه در قیامت👇