#قسمت_سوم👆
🌱حجاب بانوان
اونایی که میگن ما چرا حجاب داشته باشیم خوب پسرا نگاه نکنن ، لطفاااا این کلیپ و کلیپ های بعدی در رابطه با این موضوع رو نگاه کنید .
#شهیدانه
#شهید_جواد_رسولی
#قسمت_سوم
از خصوصیات بارز ایشان تقوی و اخلاص او بود چرا که او با تمام وجود به ایفای نقش خویش می پرداخت و هیچگاه در خانواده و در بین دوستان ابراز نمی کرد که چه کارهایی را انجام می دهند و چه مسئولیت هایی به ایشان واگذار شده ایشان در مدت خدمت در سپاه مدام به جبهه سرکشی می نمودند و دائم در جلسات و ماموریت بودند و کمتر به امورات خانواده می رسید. در عملیات کربلای پنج نیز فعالانه شرکت کرده و مدتی هم در منطقه کردستان بانه بود. نمونه ای از خصوصیات اخلاقی وی را می توان به جرات توصیف کرد او فردی بود قناعت پیشه و در برابر همه متواضع، فردی بود که اعتماد به نفس قوی داشت و همه را به سوی خود جلب می کرد و از تجملات دوری می کرد و در تمام مجالس و محافل مذهبی شرکت می جست و سرانجام در هنگام بازگشت از منطقه بانه در 17 آبان ماه سال 1369 به شهادت رسید.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان
🆔 @khoddam_almahdy313
𝒌𝒉𝒐𝒅𝒅𝒂𝒎_𝒂𝒍𝒎𝒂𝒉𝒅𝒚313
#شهیدانه #شهید_جواد_رسولی #قسمت_دوم در دبیرستان نیز یکی از مهره های اصلی انجمن اسلامی به شمار می ر
#شهیدانه
#شهید_جواد_رسولی
#قسمت_سوم
از خصوصیات بارز ایشان تقوی و اخلاص او بود چرا که او با تمام وجود به ایفای نقش خویش می پرداخت و هیچگاه در خانواده و در بین دوستان ابراز نمی کرد که چه کارهایی را انجام می دهند و چه مسئولیت هایی به ایشان واگذار شده ایشان در مدت خدمت در سپاه مدام به جبهه سرکشی می نمودند و دائم در جلسات و ماموریت بودند و کمتر به امورات خانواده می رسید. در عملیات کربلای پنج نیز فعالانه شرکت کرده و مدتی هم در منطقه کردستان بانه بود. نمونه ای از خصوصیات اخلاقی وی را می توان به جرات توصیف کرد او فردی بود قناعت پیشه و در برابر همه متواضع، فردی بود که اعتماد به نفس قوی داشت و همه را به سوی خود جلب می کرد و از تجملات دوری می کرد و در تمام مجالس و محافل مذهبی شرکت می جست و سرانجام در هنگام بازگشت از منطقه بانه در 17 آبان ماه سال 1369 به شهادت رسید.
منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_محمد_بروجردی
#قسمت_سوم
رساندن اعلامیههای امام و نوارهای سخنرانی آن حضرت در کوتاه ترین زمان به دست مردم از جمله کارهای اساسی گروه محمد بود. همچنین شرکت کردن در تظاهرات به صورت مسلحانه و برای حمایت از مردم. شهید بروجردی علاوه بر مبازرات فرهنگی به منظور فراگیری آموزش نظامی و چریکی به همراه چند تن دیگر از مبارزان به سوریه رفت. پس از قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ در قم با اخذ مجوز شرعی از برخی علما و روحانیون پیرو حضرت امام (ره)، عملیات نظامی علیه رژیم را شروع کرد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیوقفه به مبارزات خود ادامه داد.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_زین_الدین
#قسمت_سوم
شروع فعالیتهای سیاسی
با اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی و شکل گیری انقلاب اسلامی شهید زین الدین به همراه خانواده خود در آبان ۱۳۵۷خورشیدی به قم آمد تا فصل جدیدی از مبارزات سیاسی خود را در کانون انقلاب اسلامی شروع کند. در حقیقت وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو نخستین افرادی بود که جذب نهاد جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب به این نهاد پیوست و بعد از مدت کوتاهی وقتی لیاقت و شایستگی خود را در بخشهای مختلف سپاه نشان داد به عنوان مسوول واحد اطلاعات سپاه قم انتخاب شد و ...
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهیده_صدیقه_رودباری
#قسمت_سوم
در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود...
شهید صدیقه رودباری
در روزهای حضورش در سپاه بانه، فرمانده اطلاعات سپاه بانه ،شهید محمود خادمی کم کم به او علاقه مند شد.محمود که قبل از آن در جواب به دوستانش که پرسیده بودند که "چرا ازدواج نمی کنی؟" گفته بود:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام .من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها ،حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد..."ولی محمود بعد از آشنایی با صدیقه رودباری تصمیم خود را گرفت وهمسر آینده خود را انتخاب کرد...
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_علی_هاشمی
#قسمت_سوم
فرماندهی تیپ ۳۷ نور
با شکلگیری یگانهای رزم سپاه پاسداران، شهید هاشمی مأمور تشکیل تیپ ۳۷ نور شد و با آغاز جنگ، فرمانده یکی از محورهای سپاه در جبههها بود. در روزهای نخست جنگ و پیشروی سریع نیروهای ارتش عراق به عمق استان خوزستان، هاشمی در جایگاه فرمانده تیپ ۳۷ نور، اقدام به رهاسازی آب موجود در کانال سلمان، به منطقه کرخه کور نمود و از پیشروی بیشتر نیروهای ارتش عراق به حمیدیه و به طبع آن، از سقوط اهواز جلوگیری کرد. تیپ ۳۷ نور به فرماندهی هاشمی در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر نیز شرکت داشت و توانست محور منطقه غرب خوزستان را آزاد و از نیروهای عراقی پاکسازی نماید.
فرماندهی سپاه سوسنگرد
در آستانه عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۳۷ نور، با تصمیم فرماندهان ارشد سپاه پاسداران منحل شد و شهید علی هاشمی نیز به فرماندهی سپاه سوسنگرد منصوب گردید.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_مهدی_یاغی
#قسمت_سوم
مادر شهیدان یاغی:امیدوارم پایان زندگی دومین پسرم هم شهادت باشد.
این دو برادر به فاصله چهار سال از یکدیگر یکی در شب قدر رمضان در سال ۲۰۱۳ میلادی و در ایام شهادت حضرت علی(ع)(رمضان ۱۴۳۴ قمری) و دیگری در ماه رمضان ۱۴۳۸ قمری و در سال ۲۰۱۷ به شهادت رسیدند. مادر شهیدان یاغی از عهد ناگسستنی این دوبرادر در صحنه جهاد روایت کرده است. او پیش از شهادت علی وقتی از ویژگیهای شخصیتی مهدی در جریان مستند کرار روایت میکرد، گفت:«امیدوارم پایان زندگی دومین پسرم هم شهادت باشد.» و حالا آرزوی این مادر محقق شده و عاقبت به خیری فرزندان را به چشم خود میبیند. پدر شهیدان یاغی نیز از شهادت هر دو فرزندش در ماه مبارک رمضان میگوید و تأکید میکند: «اگر ۱۰۰ پسر هم داشتم در این راه میفرستادم. امکان ندارد راهی شریفتر از شهادت هم پیدا شود.»
پیش از تدفین پیکر مطهر شهید علی محمد حسین یاغی وقتی قبر او باز میشود تا پیکر در آنجا خاکسپاری شود، در حین کندن قبر بخشی از مزار برادرش مهدی نیز باز شده و خانواده با آگاهی از این موضوع دقایقی از تدفین علی دست کشیده و یکی یکی وارد قبر شده و با مهدی نیز برای بار دیگر وداع میکنند.
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_علی_اکبر_نظری_ثابت
#قسمت_سوم
دستگیری شهید نظری از دختر دانشجو
پدر شهید نظری ثابت میگوید: همین که نشستم سر مزار فرزندم دیدم دختر خانم جوانی نشسته است کنار قبر فرزند شهیدم و فاتحه میخواند. فاتحه خواند وگریه کرد. انگار مثل خواهری بود که برای برادرشگریه میکند.گریهاش که تمام شد گفتم: دختر شما با این شهید آشنا هستید؟ گفت: نه من بچه سبزوار هستم و در قم درس میخوانم چندین شب پیش خواب دیدم که این شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت: آمدهام اینجا تا به شما بگویم این اموال و امکاناتی که برای شما خرج و هزینه میشود از اموال بیتالمال است. شما در دو کار سستی و کاهلی میکنید اول نماز و دوم درس! همانجا از ایشان سؤال کردم مزارتان کجاست؟ که دقیقاً اسم و نشانی مزار خودش را داد. پس از آن حدود سه سال هر عصر پنجشنبه زودتر از من آن دختر خانم میآمد و شروع میکرد به قرآن خواندن بر سر مزار شهید نظری…
🆔 @khoddam_almahdy_313
#شهیدانه
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#قسمت_سوم
نوشتهی شهید حجت اللّه رحیمی دربارهی امام زمان ارواحنا فداه
احتیاجی نیست، بری جمکران، آقا رو ببینی، آقا میاد پیشت. اگه نمیتونیم اینطوری باشیم، حداقل بیایم سفیرهای خوبی برای امام زمان (عج اللّه تعالی فرجه الشریف) باشیم . ماها امام زمانمون رو قدّ رفیقمونم دوست نداریم، خیلی بدیم!!!
اگه دوستت بهت بگه به خاطر من فلان کار و نکن، یا نزدیک ترین کست بگه مثلاً زنت. زودی میخوایم خودمونو تو دلش جا کنیم، میخوایم شیرین کنیم، جلوه کنیم، زودی میگیم به خاطر تو این کار رو نمی کنم!!!...
بیاید جان ابالفضل علیه السّلام، سفیرهای خوب و با وفایی برای امام زمانمون که تولّدش نزدیکه باشیم. به خودش قسم آقا کشته، مردهی این چراغونیهای توی خیابون ما نیست.
هر چند کار پسندیده ای است از جانب ما، امّا آقا بیشتر با این کارهامون دلش میسوزه و میگیره. شاید بگه آخه تو که آنقدر ما رو دوست داری حیف نیست ...
🆔 @khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری
#قسمت_سوم
توی اتاق نشسته بودیم ، داشت حساب و کتاب امور سپاه رو می کرد
گفتم : حاجی خودکارت رو بده چیزی بنویسم ، گفت چند لحظه صبر کن و از خانه خارج شد . بعد از چند لحظه با خودکار نو وارد شد و اونو به من داد .
وقتی تعجب من رو دید داستان شمع و علی (ع) را برایم گفت .
🆔https://eitaa.com/khoddam_almahdy313
#شهیدانه
#شهید_سعید_چشم_به_راه
#قسمت_سوم
شرمندگی در برابر مادر
تازه به خانه رسیده بود. خیلی خسته بود. داخل که شد، همانجا روی زمین نشست. برایش چایی آورد تا خستگی از تنش بیرون برود. چهرهاش در هم رفت. عرقش تازه خشک شده بود که دوباره صورتش از عرق خیس شد. سرش را پایین انداخت. با صدای آرام گفت، «مامان چرا شما؟! چرا شما زحمت کشیدید؟ شرمنده کردید.»
آن موقع فقط ۱۶ سالش بود...
نقل از مادر شهید
💠💠💠💠💠💠💠
مسوولیت پذیری
شناخت زیادی از تانکهای خارجی نداشتند و به دانستههای تجربیشان اکتفا میکردند. به همین خاطر اکثر دکمهها و ابزار تانک بدون استفاده میماند. تکیه کلامشان شده بود، «به این کاری نداشته باشید، این هم همین طور، این یکی هم...» سعید که مسئول آموزش شد، همه چیز تغییر کرد. دنبال کتاب میرفت و روی کاربرد تانکها، تخصصی مطالعه میکرد. آموزشها که تخصصی شد، مدت زمان کلاسها هم بیشتر شد. مربیهای بعد از سعید، همیشه شاکی بودند. آخر مطلبی برای گفتن نداشتند. یعنی سعید مطلبی را باقی نمیگذاشت.
وی تابستانها در آن هوای گرم با زبان روزه مشغول تعمیر تانک میشد. باید غش میکرد تا میتوانستند او را برای استراحت به داخل سنگر برگردانند.
نقل از هم رزم شهید