eitaa logo
معارف ناب قرآن و حدیث
1.5هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
194 ویدیو
89 فایل
کانال رسمی علی اکبر خدامیان آرانی دکتر (سطح ۴ حوزه)، کارشناس و پژوهشگر علوم و معارف قرآن و حدیث، نهج‌البلاغه و صحیفه‌سجادیه، اخلاق، تربیت، مشاوره خانواده ارتباط و ارسال پرسش و مشاوره: @AliAkbarKhoddamiyan برای عضویت در کانال، روی لینک زیر کلیک فرمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه پنجم: الگو بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ✅لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِیراً (احزاب، ۲۱) ✅همانا برای شما در (سیره) رسول خدا الگو و سرمشقی نیکوست، (البتّه) برای کسانی که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند. ✅نکته‌ها: «أُسْوَةٌ» در مورد تأسّی و پیروی کردن از دیگران در کارهای خوب به کار می‌رود. در قرآن دوبار این کلمه درباره دو پیامبر عظیم الشّأن آمده است: یکی درباره حضرت ابراهیم علیه السلام و دیگری درباره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم. جالب آن که اسوه بودن حضرت ابراهیم در برائت از شرک و مشرکان است و اسوه بودن پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگی در برابر دشمن مطرح شده است. نقش پیامبر در جنگ احزاب، الگوی فرماندهان است: هدایت لشکر، امید دادن، خندق کندن، شعار حماسی دادن، به دشمن نزدیک بودن و استقامت نمودن. حضرت علی علیه السلام فرمود: در هنگامه نبرد، خود را در پناه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم قرار می‌دادیم و آن حضرت از همه ی ما به دشمن نزدیک تر بود. این آیه در میان آیات جنگ احزاب است؛ امّا الگو بودن پیامبر، اختصاص به مورد جنگ ندارد و پیامبر در همه ی زمینه ها، بهترین الگو برای مؤمنان است. ✅پیام‌ها: ۱- در الگو بودن پیامبر شک نکنید. «لَقَدْ» ۲- الگو بودن پیامبر، دائمی است. «کانَ» ۳- گفتار، رفتار و سکوت معنادار پیامبر حجّت است. «لَکُمْ فِی رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ» ۴- معرّفی الگو، یکی از شیوه‌های تربیت است. «لَکُمْ- اُسْوَةٌ» ۵- باید الگوی خوب معرّفی کنیم، تا مردم به سراغ الگوهای بَدَلی نروند. «رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ» ۶- بهترین شیوه تبلیغ، دعوت عملی است. «أُسْوَةٌ» ۷- کسانی می‌توانند پیامبر اکرم را الگو قرار دهند که قلبشان سرشار از ایمان و یاد خدا باشد. «لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللهَ... » ۸- الگوها هر چه عزیز باشند، امّا نباید انسان خدا را فراموش کند. «رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ... ذَکَرَ اللهَ کَثِیراً» 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹 زندگی به رنگ خدا🌹 آیه ششم: سجایای اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ✅بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ. وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ. وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ. (قلم، ۱-۴) ✅نون. به قلم و به آنچه می‌نویسند سوگند. که تو به خاطر (لطف و) نعمت پروردگار دیوانه نیستی. و همانا برای تو پاداش بی پایان است. و حقّاً که تو بر اخلاق بزرگی استواری. ✅نکته‌ها: نقش قلم از نقش زبان، شمشیر، درهم و دینار، شهرت و فرزند بیشتر است. «مَمْنُونٍ» اگر از «من» به معنای قطع باشد، یعنی پاداش متصل و بی پایان و اگر از «منت» باشد به معنای آن است که الطاف الهی بدون منّت است. «خُلق» به صفاتی گفته می‌شود که با سرشت و خوی انسان عجین شده باشد و به رفتارهای موسمی و موقّت گفته نمی شود. در میان صفات و ویژگی‌های پیامبر، قرآن بر اخلاق آن حضرت تکیه کرده و آن را «خلق عظیم» خوانده است، قرآنی که دنیا را «متاع قلیل» می‌داند. پیامبری که خدا او را رحمة للعالمین، گفتارش را وحی مطلق: «ما ینطق عن الهوی» مسیرش را صراط مستقیم: «انّک علی صراط مستقیم» دستوراتش را حیات بخش: «دعاکم لمایحییکم» و اطاعتش را اطاعت خود می‌داند: «من یطع الرسول فقداطاع الله» و خود و فرشتگانش براو صلوات می‌فرستند. «انّ اللّه و ملائکته یصلّون علی النبی یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما» پیامبری که خدا به او کوثر و مقام شفاعت داده و هدف رسالتش را مکارم اخلاق می‌داند. همو که اخلاقش تجسّم قرآن بود. «کان خلقه القرآن» ✅مرحوم علامه طباطبایی در زمینه اخلاق و سنن زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایاتی را نقل کرده است، که به برخی از آنها فهرست‌وار اشاره می‌کنیم: ۱. خودش کفش و لباس خود را وصله می‌زد. ۲. گوسفند را خودش می‌دوشید. ۳. اگر سه روز یارانش را نمی دید، سراغشان را می‌گرفت، اگر مسافر بود در حقش دعا می‌کرد و اگر مریض بود از او عیادت می‌نمود و اگر سالم بود به دیدارش می‌رفت. ۴. با بردگان، هم غذا می‌شد. ۵. مردم را با احترام نام می‌برد و حتی نسبت به کودکان این گونه رفتار می‌کرد. ۶. نیازهایش را خودش از بازار تهیه می‌کرد. ۷. به توانگران و فقرا دست می‌داد. ۸. به هرکس می‌رسید، چه بزرگ و چه کوچک، سلام می‌کرد. ۹. اگر چیزی تعارفش می‌کردند، آن را تحقیر نمی کرد. ۱۰. کم خرج، کریم الطبع و خوش معاشرت بود. ۱۱. بدون اینکه قهقهه کند، همیشه تبسّمی بر لب داشت. ۱۲. بدون اینکه از خود ذلتی نشان دهد، همواره متواضع بود. ۱۳. بدون اینکه اسراف ورزد، سَخیّ بود. ۱۴. بسیار دل نازک و مهربان بود. ۱۵. هنگام بیرون رفتن از خانه، خود را در آینه می‌دید، موی خود را شانه می‌زد و چه بسا این کار را در برابر آب انجام می‌داد. ۱۶. هیچ گاه در مقابل دیگران پای خود را دراز نمی کرد. ۱۷. هیچ وقت به خاطر ظلمی که به او می‌شد در صدد انتقام بر نمی آمد مگر آنکه محارم خدا هتک شود که به خاطر هتک حرمت خشم می‌کرد. ۱۸. هیچ وقت در حال تکیه کردن غذا میل نکرد. ۱۹. هیچ وقت شخصی از او چیزی درخواست نکرد که جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نکرد. ۲۰. مردم، آن حضرت را به بوی خوشی که از او به مشام می‌رسید، می‌شناختند. ۲۱. وقتی در خانه مهمان داشت، اول کسی بود که شروع به غذا می‌کرد و آخرین کسی بود که از غذا دست می‌کشید تا مهمانان راحت غذا بخورند. 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه هفتم: انس با قرآن و تدبّر در آن ✅کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (ص، ۲۹) ✅(این) کتاب مبارکی است که به سوی تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند. ✅نکته‌ها: «مُبارَکٌ» به چیزی گفته می‌شود که فایده و خیر آن، رشد و فزونیِ زیاد و ثابت داشته باشد. قرآن از منبع مبارک است: «تَبارَکَ الَّذِی» در شبی مبارک: «فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» در مکان مبارک نازل شده: «بِبَکَّةَ مُبارَکاً» و خود نیز مبارک است. «کِتابٌ... مُبارَکٌ» سیمای قرآن در این آیه ترسیم شده است: الف) متن آن نوشته شده است. «کِتابٌ» ب) از سرچشمه وحی و علم بی نهایت الهی است. «أَنْزَلْناهُ» ج) گیرنده آن پیامبر معصوم است. «إِلَیْکَ» د) محتوایش پر برکت است. «مُبارَکٌ» ه) هدف از نزول، تدبّر در آن است. «لِیَدَّبَّرُوا» و) آگاهی به معارف آن، مقدّمه ی حرکت معنوی و قرب به خداست. «لِیَتَذَکَّرَ» ز) کسانی این توفیق را خواهند داشت که خردمند باشند. «أُولُوا الْأَلْبابِ» کسی که در آیات قرآن تدبّر نکند، سزاوار تحقیر الهی است. «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها» ✅پیام‌ها: ۱- قرآن، مبارک است. (تلاوت، تدّبر، تاریخ، استدلال، داستان، الگوهای، معارف، اخبار غیبی، تشبیهات، اوامر و نواهی آن، همه و همه پر از راز و رمز است). «کِتابٌ... مُبارَکٌ» ۲- گرچه قرآن، مبارک است، امّا برای تدبّر است، نه فقط تبرّک جستن به ظاهر آن. (برای حفظ منزل، مسافر و عروس از خطرات) «کِتابٌ... مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا» ۳- تدّبر در قرآن، مقدّمه تذکر است وگرنه چه بسا انسان اسرار و لطایف علمی قرآن را درک کند ولی مایه غرورش شود. «لِیَدَّبَّرُوا- لِیَتَذَکَّرَ» ۴- تدّبر باید در همه آیات قرآن باشد نه تنها در آیات الاحکام. «لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ» ۵- شرط تدبّر و بهره گیری و پندپذیری، عقل و خرد است. «لِیَدَّبَّرُوا... وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» کسانی که از قرآن متذکر نمی شوند، بی خردند. ۶- قرآن، مطابق عقل و خرد است، لذا اهل خرد با تدبّر در آن به احکام و رموزش پی می‌برند. «لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» ۷- معارف قرآن پایان ناپذیر است. این که به همه دستور تدبّر می‌دهد نشان آن است که هر کس تدبّر کند به نکته تازه ای می‌رسد و اگر علما و دانشمندان گذشته همه اسرار قرآن را فهمیده باشند، تدّبر ما لغو است. «لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه هشتم: مهجوریت قرآن ✅وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً. (فرقان، ۳۰) ✅پیامبر (در روز قیامت از روی شکایت) می‌گوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند. ✅نکته‌ها: این آیه، از گلایه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سخن می‌گوید و آن حضرت چون «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» است نفرین نمی کند. در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هرگاه فتنه‌ها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید. به نظرم رسید اقرار بعضی بزرگان را درباره مهجوریّت قرآن نقل کنم: الف) ملاصدرا قدس سره در مقدّمه تفسیر سوره واقعه می‌گوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد علیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانه ی وحی را کوبیدم، درها باز شد و پرده‌ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می‌گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ». ب) فیض کاشانی قدس سره می‌گوید: کتاب‌ها و رساله‌ها نوشتم، تحقیقاتی کردم، ولی در هیچ یک از علوم دوائی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد. ج) امام خمینی قدس سره در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف می‌خورد و به حوزه‌ها و دانشگاه‌ها سفارش می‌کند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه ی رشته ها، مقصد اعلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برایّام جوانی تأسّف بخورند. «هجر»، جدایی با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل می‌شود. رابطه میان انسان و کتاب آسمانی، باید دائمی و در تمام زمینه‌ها باشد، زیرا کلمه «هجر» در جایی به کار می‌رود که میان انسان و آن چیز رابطه باشد. بنابراین باید تلاشی همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریّت در آوریم و آن را در همه ی ابعاد زندگی، محور علمی و عملی خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم. نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّی کسی که قرآن را فرا گیرد ولی آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهّدی نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است. ✅پیام‌ها: ۱- در قیامت یکی از شاکیان، پیامبر اکرم است. «وَ قالَ الرَّسُولُ» ۲- انتقاد از کسانی است که آگاهانه قرآن را کنار می‌گذارند. «اتَّخَذُوا...» ۳- جمع آوری و تدوین قرآن، در زمان شخص پیامبر اکرم انجام شده و لذا مورد اشاره و خطاب قرار گرفته است. «هذَا الْقُرْآنَ» ۴- مهجوریّت قرآن و گلایه پیامبر و مسئولیّت ما قطعی است. («قالَ» فعل ماضی نشانه ی حتمی بودن است) ۵- تلاوت ظاهری کافی نیست، بلکه مهجوریّت زدایی لازم است. «مَهْجُوراً». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه نهم: امتحان و آزمایش الهی ✅أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ. (عنکبوت، ۲-۳) ✅آیا مردم پنداشتند که چون گفتند: ایمان آوردیم، رها می‌شوند و دیگر مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟! در حالی که بدون تردید کسانی را که پیش از ایشان بودند آزمودیم تا خداوند کسانی را که راست گفتند معلوم دارد و دروغگویان را (نیز) معلوم نماید. ✅نکته‌ها: کلمه «فتنة» به معنای گداختن طلا برای جدا کردن ناخالصی‌های آن است و چون در حوادث و سختی ها، جوهره انسان از شعارهای دروغین جدا می‌شود، حوادث و آزمایش‌ها را «فتنه» می‌گویند. خداوند متعال، همه انسان‌ها را آزمایش می‌کند، امّا آزمایش و امتحان همه یکسان نیست. تمام جهان، صحنه آزمایش و تمام مردم حتّی پیامبران نیز مورد امتحان قرار می‌گیرند. وسایل آزمایش الهی نیز تمام حوادث تلخ و شیرین، ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» البته بعضی اوقات، این امور کیفر اعمال خود انسان است. لازم نیست همه مردم با همه مسائل آزمایش شوند، بلکه ممکن است: الف) هرکس با چیزی آزمایش شود. ب) فردی در آزمایشی روسفید باشد، ولی در امتحان دیگری رسوایی به بارآورد. ج) ممکن است آزمایش فردی، وسیله آزمایش دیگران نیز باشد. ✅راه پیروزی در آزمایش‌های الهی چند چیز است: الف) صبر و مقاومت. ب) توجّه به گذرا بودن حوادث و مشکلات. ج) توجّه به گذشتگان که چگونه مشکلات را پشت سر گذارده چ‌اند. د) توجّه به علم و نظارت خداوند. امام حسین علیه السلام وقتی فرزندش روی دستانش تیر خورد و شهید شد، فرمود: «هون علیّ ما نزل بی انّه بعین الله» این حادثه سخت، چون خدا می‌بیند برایم آسان می‌نماید. ✅پیام‌ها: ۱- ایمان، تنها با زبان و شعار نیست، بلکه همراه با آزمایش است. «أَ حَسِبَ... هُمْ لا یُفْتَنُونَ» (ادّعا کافی نیست، باید عملکرد را دید و قضاوت کرد.) ۲- آزمایش، یک سنّت الهی در طول تاریخ است. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ۳- حوادث را تصادف نپنداریم؛ همه اسباب آزمایش ماست. «فَتَنَّا» ۴- آشنایی با تاریخ و حوادث پیشینیان، مردم را برای پذیرش حوادث آماده می‌کند. «مِنْ قَبْلِهِمْ» ۵- دلیل آزمایش‌های الهی، عینی و محقّق شدن علم ازلی خداوند و جدا شدن مؤمنان واقعی و شکوفا شدن استعدادهای درونی و به فعلیّت رسیدن آنهاست. «فَلَیَعْلَمَنَ... الَّذِینَ صَدَقُوا وَ... الْکاذِبِینَ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه دهم: رشد مؤمن، یکی از حکمت‌های سختی‌ها ✅وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ. الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ. (بقره، ۱۵۵_۱۵۷) ✅و قطعاً شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود محصولات، آزمایش می‌کنیم و صابران را بشارت بده. (صابران) کسانی هستند که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، می‌گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز می‌گردیم. آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‌هایی است و همانها هدایت یافتگانند. ✅نکته‌ها: خداوند چندین عنایت به صابران نموده است از جمله: ۱. محبّت. «وَ اللهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ» ۲. نصرت. «إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» ۳. بهشت. «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا» ۴. پاداش بی حساب. «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» ۵. بشارت. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» شعار صابران «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» است. در حدیث می‌خوانیم: هرگاه با مصیبتی مواجه شدید، جمله «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» را بگویید. کلمه «صلوات» از واژه «صلو» به معنی ورود در نعمت و رحمت است، بر خلاف واژه «صلی» که به معنای ورود در قهر و غضب است. مانند: «تَصْلی ناراً حامِیَةً» خداوند بر مؤمنانی که در مشکلات، صبر و مقاومت کرده اند، خود درود و صلوات می‌فرستد؛ «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ولی درباره مؤمنان مرفّه که زکات اموالشان را می‌پردازند، دستور می‌دهد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درود بفرستد. «صلّ علیهم» ✅پیام‌ها: ۱- آزمایش و امتحان یک برنامه و سنّت حتمی الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ» ۲- ناگواری ها، سبب مقاومت و رشد است. بسیاری از صفات انسان از قبیل صبر، رضا، تسلیم، قناعت، زهد، تقوا، حلم و ایثار، در سایه برخورد با تنگدستی‌ها است. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ۳- مورد بشارت، در آیه بیان نشده است به خاطر همین شامل انواع بشارت‌های الهی می‌باشد. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ۴- ریشه صبر، ایمان به خداوند، معاد وامید به دریافت پاداش است. «الصَّابِرِینَ الَّذِینَ... قالُوا إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» ۵- خداوند، صابران را غرق در رحمت خاصّ خود می‌کند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ» ۶- تشویق صابران از طرف خداوند، به ما می‌آموزد که باید ایثارگران و صابران و مجاهدان، در جامعه از کرامت و احترام خاصّی برخوردار باشند. «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ... » ۷- تشویق، از شئون ربوبیّت و لازمه تربیت است. «صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ» ۸- هدایت صابران، قطعی و مسلّم است. با آنکه در قرآن، هدایت یافتن بسیاری از انسان‌ها، تنها یک آرزو است؛ «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» ولی در مورد صابران، هدایت آنان قطعی تلقّی شده است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» ۹- هدایت، مراحلی دارد. با اینکه گویندگانِ «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» مؤمنان و هدایت شدگان هستند، ولی مرحله بالاتر را بعد از صبر و دریافت صلوات و رحمت الهی کسب می‌کنند. «أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹 زندگی به رنگ خدا🌹 آیه یازدهم: شکوفا شدن استعدادها؛ یکی دیگر از حکمت‌های سختی‌ها ✅فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. (شرح، ۵-۶) ✅پس حقیقتاً با هر سختی، آسانی است. آری، حقیقتا با هر دشواری، آسانی است. ✅نکته‌ها: عُسرها، سبب یُسر است. کلمه «مع» ممکن است به معنای سبب باشد، یعنی هر سختی در درون خود، تجربه‌ها و سازندگی‌هایی دارد. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» حذف حرف فاء در جمله دوم «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» بیانگر آن است که این اصل عمومی است و مخصوص پیامبر نیست. صابران، به جای خودباختگی وپناهندگی به دیگران، تنها به خدا پناه می‌برند، زیرا از دید آنها، تمام جهان کلاس درس و میدان آزمایش است که باید در آن رشد کنیم. دنیا جای ماندن نیست، خوابگاه و عشرتکده نیست و شداید و سختی‌های آن نیز نشانه بی مهری خداوند نیست. ناگواری‌ها برای آن است که زیر پای ما داغ شود تا تندتر و سریعتر حرکت کنیم، بنابراین در تلخی‌ها نیز شیرینی است. زیرا شکوفا شدن استعدادها، کامیابی از پاداش‌های الهی را بدنبال دارد. مصیبت‌هایی که از طرف اوست، تصرف مالک حقیقی و خداوند در مملوک خود است. اگر انسان بداند که خداوند حکیم و رحیم است و او نیز بنده‌ای بوده که قبلًا هیچ نبوده؛ «لَمْ یَکُ شَیْئاً» و حتّی بعد از مراحلی هم چیز قابل ذکری نبوده است؛ «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» خواهد پذیرفت که من باید در اختیار او باشم. او مرا از جماد به نبات و از نبات به حیوان و از مرتبه حیوانیّت به انسانیّت سوق داده و این حوادث را برای رشد و ارتقای من قرار داده است. همانگونه که ما دانه گندم را زیر فشار، آرد می‌کنیم و بعد نیز در آتش تنور، تبدیل به نان می‌کنیم تا مراحل وجودی او را بالا بریم. ✅مردم در برابر مشکلات و مصایب چند دسته اند: الف) گروهی جیغ و داد می‌کنند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» ب) گروهی بردبار و صبور هستند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ج) گروهی علاوه بر صبر، شکرگزارند. «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» این برخوردها، نشانه معرفت هر کس نسبت به فلسفه مصایب و سختی هاست. همان گونه که کودک، از خوردن پیاز تند، بی‌تابی می‌کند و نوجوان تحمّل می‌کند، ولی بزرگسال پول می‌دهد تا پیاز خریده و بخورد. ✅پیام‌ها: ۱- سنّت و برنامه الهی آن است که بدنبال هر سختی، آسانی است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» (در جای دیگر قرآن می‌خوانیم: «سَیَجْعَلُ اللهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً» سختی‌ها و مشکلات زوال پذیرند و به آسانی تبدیل می‌شوند). ✅صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید. 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه دوازدهم: جزای اعمال بندگان،؛ یکی دیگر از حکمت‌های سختی‌ها ✅وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ. (شورا، ۳۰) ✅و آنچه از مصیبت به شما رسد پس به خاطر دست آورد خودتان است و او از بسیاری (گناهانتان) در می‌گذرد. ✅نکته‌ها: سؤال: اگر مصیبت‌ها به خاطر عملکرد خود ماست، پس مصائب اولیای خداوند چه توجیهی دارد؟ پاسخ: برنامه‌ها و سنّت‌های الهی متعدّد است، یکی از سنّت‌ها، چشاندن مزه تلخ عملکرد به انسان گناهکار است که در این آیه آمده است، ولی یکی دیگر از سنّت‌های الهی رشد مردم در لابلای حوادث و آزمایش‌های پی در پی است. لذا حوادث تلخ که برای معصومین رخ می‌دهد برای رشد معنوی و دریافت درجه و الگو بودن آنان برای دیگران است. در حدیث می‌خوانیم: «البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للاولیاء درجه» حوادث تلخ برای ظالم وسیله ادب و برای مؤمن وسیله آزمایش و برای اولیای الهی وسیله قرب بیشتر است. مشابه این آیه، آیه چهل و یکم سوره روم است که می‌فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» به خاطر عملکرد مردم، در دریا و خشکی فساد پدید آمد که گوشه ای از عملکردشان را بچشند. ✅پیام‌ها: ۱- میان رفتار انسان و حوادث تلخ و شیرین زندگی رابطه است. «ما أَصابَکُمْ... فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» ۲- مشکلات انسان، تنها عکس العمل بخشی از خلاف‌های اوست، نه تمام آن. زیرا خداوند از بسیاری خطاهای انسان درمی گذرد. «وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ» ۳- مصیبت‌ها جنبه هشداری دارد و اگر انتقامی بود، عفوی در کار نبود. «وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ». 🌹 معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه سیزدهم: اهمیت دعا ✅وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ. (بقره، ۱۸۶) ✅و هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند (بگو:) همانا من نزدیکم؛ دعای نیایشگر را آنگاه که مرا می‌خواند پاسخ می‌گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که به رشد رسند. ✅نکته‌ها: دعا کننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را برای لطف به او بکار برده است. این ارتباط محبّت آمیز در صورتی است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند. ✅سؤال: چرا گاهی دعای ما مستجاب نمی‌شود؟ پاسخ: عدم استجابت دعای ما به خاطر شرک یا جهل ماست. در تفسیر المیزان می‌خوانیم که خداوند در این آیه می‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت می‌کنم دعا کننده‌ای را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند. پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌ایم، و در واقع برای ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرموده روایات، در این صورت به جای آن بلایی از ما دور می‌شود و یا برای آینده ما یا نسل ما ذخیره می‌شود و یا در آخرت جبران می‌گردد. در حدیث می‌خوانیم: کسی که غذای حرام بخورد، یا امر به معروف و نهی از منکر نکند و یا از سر غفلت و بی‌اعتنایی دعا کند، دعایش مستجاب نمی‌گردد. معنای دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکل به خداوند، همراه با تلاش است. لذا در حدیث می‌خوانیم: دعای بیکار مستجاب نمی‌شود. دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را برای دریافت الطاف الهی بیشتر می‌کند. همانگونه که توسل و زیارت اولیای خدا، شرایط انسان را عوض می‌کند. چنانکه اگر کودکی همراه پدر به مهمانی رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود. بنابراین دعا، زیارت و توسل، سبب تغییر شرایط است، نه برهم زدن سنّت‌های قطعی الهی. ✅پیام‌ها: ۱- دعا در هرجا و در هر وقت که باشد، مفید است، چون خداوند می‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه برای دعا مطرح شده برای فضیلت است. ۲- خداوند به ما نزدیک است، ولی ما چطور؟ اگر گاهی قهر او دامن ما را می‌گیرد، به خاطر دوری ما از خداست که در اثر گناهان می‌باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ» ۳- استجابت خداوند دائمی است، نه موسمی. «اجیب» نشانه دوام است. ۴- با آنکه خدا همه چیز را می‌داند، امّا دعا کردن وظیفه است. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی» ۵- دعا آنگاه به اجابت می‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی» ۶- دعا، وسیله رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه چهاردهم: باور به بی ارزشی دنیا ✅وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ. وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ. وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ. (زخرف، ۳۳-۳۵) ✅و اگر نبود که مردم یکسره و یک دست (کافر) می‌شدند، برای خانه‌های کسانی که به خدای رحمن کفر می‌ورزند، سقف‌هایی از نقره قرار می‌دادیم و نیز نردبان‌هایی که بر آنها بالا روند. و برای خانه هایشان درب‌های متعدّد و تخت‌هایی که بر آنها تکیه زنند (قرار می‌دادیم). و هر گونه زینتی (برای آنان فراهم می‌کردیم) ولی اینها همه جز وسیله کامیابی زندگی دنیا نیست، در حالی که آخرت نزد پروردگارت مخصوص اهل تقواست. ✅نکته‌ها: زرق و برق دنیا به قدری بی ارزش است که خداوند در این آیه می‌فرماید: ما حاضریم دنیا را در حد وفور به کفّار بدهیم ولی چون عقل مردم در چشم آنهاست، اگر به کفّار بدهیم همه به سوی کفر گرایش پیدا می‌کنند. نه فقط همسان بودن همه انسان‌ها در مسائل اقتصادی و معیشتی مورد اراده خداوند نیست، بلکه در مسائل اعتقادی هم نباید امور به سمتی برود که حقّ انتخاب از افراد گرفته و گمان کنیم اگر همه مردم جهان یک فکر و یک عقیده شوند، به مطلوب رسیده‌ایم. ✅پیام‌ها: ۱- در دادن و پس گرفتن نعمت‌ها باید ظرفیّت جامعه مراعات بشود. «لَوْلا... لَجَعَلْنا... » ۲- امّت واحده‌ای ارزش دارد که بر اساس ایمان باشد نه کفر. «لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً» ۳- ثروت، نشانه عزّت در نزد خداوند نیست. «لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ» ۴- در دید کفّار، ارزش به زینت و زیور و در دید متّقین، ارزش به سعادت اخروی است. وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً... وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ ۵- متّقین به جای آنکه در فکر زینت و زیور خانه‌های خود در دنیا باشند، در فکر آخرتند که همه اینها را خداوند خود فراهم کرده است. لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ... وَ زُخْرُفاً... وَ الْآخِرَةُ... لِلْمُتَّقِینَ ۶- جوار پروردگار و فیض حضور با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. «عِنْدَ رَبِّکَ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه پانزدهم: روز قیامت، روز پشیمانی ✅وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ. (مریم، ۳۹) ✅و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان، آن هنگام که کار (از کار) بگذرد (و همه چیز پایان یابد) در حالی که (اکنون) آنان در غفلتند و ایمان نمی‌آورند. ✅نکته‌ها: کلید همه بدبختی ها، غفلت است. غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از آثار و پیامدهای گناه، غفلت از توطئه ها، غفلت از محرومان، غفلت از تاریخ و سنّت‌های آن و غفلت از جوانی و استعدادها وزمینه‌های رشد. یکی از نام‌های قیامت «یَوْمَ الْحَسْرَةِ» است. حسرت بر فرصت‌های از دست داده و سرمایه‌های تلف شده. ✅چه کسانی حسرت می‌خورند؟ ۱. خوبان. حسرت اعمال نیک بهتر و بیشتری دارند. ۲. پیروان طاغوت. «یَا حَسْرَتی عَلی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنبِ الله» دریغا از آنچه در حقّ خدا کوتاهی کردم! طبق روایات این حسرت مربوط به کسانی است که رهبران آسمانی و اوصیای آنان را رها کرده و به دنبال رهبران فاسق رفتند. ۳. منکران رسالت. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ابوذر فرمود: روز قیامت کسانی که مقام رسالت مرا قبول نکردند، در حال کوری و کری در قیامت حاضر می‌شوند و می‌گویند: وای بر ما به خاطر کوتاهی‌هایی که در حقّ خداوند مرتکب شدیم! ۴. گویندگان بی عمل. امام باقر علیه‌السلام فرمود: بیشترین حسرت در قیامت از کسانی است که در کلام و بیان خود از عدالت دم زدند، ولی به آن عمل نکردند. ۵. افراد تندرو و افراطی نیز به هنگام قیامت حسرت‌ها دارند. ۶. جاهلان. کسانی هستند که توانایی تحصیل علم را داشته‌اند، ولی به دنبال فراگیری آن نرفته‌اند. ۷. عالم بی عمل. کسانی که مردم به خاطر حرف شنوی آنان اهل بهشت شدند، ولی خودشان به خاطر نداشتن عمل اهل دوزخند. ۸. اهل همنشینی و مجالست‌های بیهوده. در حدیث می‌خوانیم: هرگاه گروهی در جلسه‌ای گرد هم بنشینند و به جای یاد خدا به حرف‌های بیهوده سرگرم شوند، روز قیامت این مجلس برای آنان وسیله حسرت خواهد بود. ۹. گناهکاران. در دعا می‌خوانیم: خدایا! از گناهانی که سبب ندامت وپشیمانی من در روز قیامت می‌شود به تو پناه می‌برم. ۱۰. ریاست طلبان. آنان که برای ریاست دنیا دست و پا و حرص می‌زنند. ۱۱. منحرفان. کسانی که در دنیا توسط دوستان نااهل دچار انحراف شده‌اند: «یَا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَم اتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا» وای بر من ای کاش فلانی را برای خودم به عنوان دوست قرار نمی‌دادم و از شدت ناراحتی دو دست خود را در دهان گذارده و به دندان می‌گیرد و می‌گوید: دوست بد، مرا از راه خدا دور و منحرف کرد و ای کاش (به جای دوستی با فلانی، ) با رسول خدا راهی پیدا می‌کردم. ۱۲. ثروت اندوزان. کسانی که اموالی را چه بسا از راه نامشروع بدست آوردند، ولی مهلت بهره‌گیری از آن را نداشته و از دنیا رفته‌اند و آن اموال به دست کسانی رسیده که آنان در راه خدا خرج کرده‌اند و بدین وسیله صاحب مال به جهنّم رفته، ولی وارث نیکوکار به بهشت می‌رود. امام صادق علیه‌السلام درباره آیه ۱۶۶ سوه بقره «وَیَراهُمُ اللّهُ اعمالَهُم حَسَراتٍ» فرمود: پس از مرگ او اگر وارثان در راه خیر و مسیر الهی صرف کنند، پاداش برای وارث است و اگر در راه گناه صرف کنند، او با بجاگذاردن این اموال در دست وارث، گناهکار را یاری کرده پس شریک گنهکار است و سبب ندامت و حسرتش می‌گردد. ۱۳. آدم کشی، رهاکردن بستگان، نداشتن وصیّت، بی اعتنایی به حقوق مردم و نپرداختن زکات، هر کدام وسیله حسرت در قیامت خواهد بود. 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه شانزدهم: حسابرسی دقیق اعمال در روز قیامت ✅وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً. (کهف، ۴۹) ✅و کتاب (و نامه اعمال) در میان نهاده می‌شود، پس مجرمان را می‌بینی که از آنچه در آن است بیمناکند و می‌گویند: وای بر ما، این چه نوشته‌ای است که هیچ (گفتار و کردار) کوچک و بزرگی را فروگذار نکرده مگر اینکه برشمرده است! و آنچه انجام داده‌اند (مقابل خود) حاضر می‌یابند و پروردگارت به هیچکس ستم نمی‌کند. ✅نکته‌ها: بارها قرآن از کتاب و پرونده و نامه عمل در قیامت سخن گفته، از جمله: فرستادگان ما می‌نویسند: «إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ» آثار کارها را هم می‌نویسیم: «نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» نامه عمل آنان بر گردنشان آویخته می‌شود: «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» پرونده‌ها در قیامت گشوده می‌شود: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» نامه‌ها به دست خود افراد داده می‌شود؛ نامه خوبان به دست راست و نامه بدکاران به دست چپ آنان داده می‌شود. همان گگونه که هر فردی پرونده‌ای دارد، هر امّتی نیز کتاب و پرونده‌ای دارد. «کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بازگشت از جنگ حُنین، در یک صحرای خشک فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگردید تا هر چه از چوب و خاشاک یافتید گرد آورید. اصحاب رفتند و هر کس چیزی آورد. روی هم ریختند و انباشته شد. پیامبر فرمود: گناهان اینگونه جمع می‌شوند، پس از گناهان کوچک پرهیز کنید. از این برنامه این درس را نیز می‌توان گرفت که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، آموزشی اردوئی و بیابانی تجسّمی، نمایشی و عملی، همراه با پرکردن اوقات فراغت برای یاران خود داشتند، آن هم وقتی که خطر غرور ناشی پیروزی در جنگ در کمین آنان بود و اصحاب خود را بی گناه یا کم گناه می‌پنداشتند. امام صادق علیه السلام فرمودند: در روز قیامت هنگامی که کارنامه عمل انسان به او داده می‌شود، پس از نگاه به آن و دیدن آنکه تمام لحظه‌ها و کلمه‌ها و حرکات و کارهای او ثبت شده، همه آنها را به یاد می‌آورد، مانند اینکه ساعتی قبل آنها را مرتکب شده است، لذا می‌گوید: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً... ». آنان که در دنیا بی خیال و بی تفاوت بوده و به هر کاری دست می‌زنند، در آخرت هراس و دلهره خواهند داشت، «مُشْفِقِینَ» ولی مؤمنان که در دنیا اهل تعهّد و خداترسی بودند در آنجا آسوده اند. «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ» ✅پیام‌ها: ۱- در قیامت، هم نامه عمل هر فرد به دستش داده می‌شود، هم کتابی در برابر همه قرار داده می‌شود. «وَ وُضِعَ الْکِتابُ» ۲- نگرانی و هراس مجرمان، از عملکرد ثبت شده خویش است، نه از خداوند. «مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ» ۳- قیامت، روز حسرت و افسوس مجرمان است. «یا وَیْلَتَنا» ۴- علم افراد به عملکرد خودشان در قیامت چنان است که گویا همه با سواد می‌شوند، چون کتاب و خواندن برای همه مطرح است. «وُضِعَ الْکِتابُ... مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ» ۵- عمل‌های انسان دارای درجات است. «صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً» ۶- قیامت، صحنه تجسّم عمل‌های انسان است. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» ۷- داشتن عدالت و ظلم نکردن، لازمه ربوبیّت الهی است. «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه هفدهم: شیطان، دشمن آشکار انسان ✅یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ.‌(اعراف، ۲۷) ✅ای فرزندان آدم! مبادا شیطان فریبتان دهد، آنگونه که پدر و مادرِ (نخستین) شما را از بهشت بیرون کرد، (با وسوسه خوردن از آن درخت) لباس را از تن آن دو برکند تا عورت‌هایشان را بر آنان آشکار سازد. همانا شیطان و گروهش شما را از آنجا که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند. ما شیاطین را دوستان و سرپرستان کسانی که ایمان نمی‌آورند قرار دادیم. ✅نکته‌ها: شیطان گرچه اهل ایمان را نیز وسوسه می‌کند و به لغزش می‌اندازد، ولی نمی‌تواند ولایت و سلطه‌ای کامل بر آنها پیدا نماید، «وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ» زیرا مؤمن، با توبه و پناه بردن به خدا نجات می‌یابد. آری، شیطان تنها بر کافران سلطه دارد. از این که شیطان را نمی‌بینیم گمان نکنیم که او هم ما را نمی‌بیند، بلکه او در هر مکان که زمینه گناه فراهم باشد حاضر است و بدنبال فتنه و فریب می‌باشد. ✅پیام‌ها: ۱- از تاریخ و سرنوشت دیگران عبرت بگیریم. «کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ» ۲- خود را بیمه شده و به دور از انحراف ندانیم، حضرت آدم که مسجود فرشتگان بود، با فریب شیطان از جایگاه خود دور شد. «أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ... » ۳- برهنگی و کشف حجاب، عامل خروج از جایگاه قرب الهی است. «فَاخْرُجْ أَبَوَیْکُمْ... یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما» ۴- هرگونه برنامه و تبلیغاتی که به برهنگی بیانجامد، شیطانی است. «لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ... یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما» ۵- هدف شیطان، برهنگی زن و مرد در برابر یکدیگر است. «لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما» ۶- شیطان تنها نیست، بلکه گروه و ایادی دارد. «إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ» چنانکه در جای دیگر می‌خوانیم: «وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ» ۷- چون شیطان را نمی‌بینیم، از او غافل نباشیم و همیشه آماده باشیم. «لا یَفْتِنَنَّکُمُ... لا تَرَوْنَهُمْ» زیرا فریبندگی شیطان به خاطر ناپیدایی اوست. ۸- برهنگی، نشانه عدم ایمان و سلطه شیطان است. «یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما... أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ» ۹- سلطه شیطان، به خاطر اعمال خود انسان است. «أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ» ۱۰- سنّت خداوند آن است که شیطان بر کافران و منکران حاکم شود. «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ» ۱۱- ایمان به خداوند، مانع ولایت و حاکمیّت شیطان بر انسان می‌شود. «أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه هجدهم: کمینگاه‌های شیطان ✅وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً. (اسراء، ۶۴) ✅و (ای شیطان!) هر کس از مردم را می‌توانی با صدای خود بلغزان و نیروهای سواره و پیاده‌ات را بر ضدّ آنان گسیل دار و در اموال وفرزندان با آنان شریک شو و به آنان وعده بده و شیطان جز فریب، وعده‌ای به آنان نمی‌دهد. ✅نکته‌ها: «استفزاز» به معنای لغزاندن با سرعت و تردستی و هُل دادن است. ابلیس برای فریب انسان از یک راه وارد نمی‌شود، بلکه با تبلیغات، وعده‌ها، آرزوها، وسوسه‌ها، همراهی و مشارکت، پیاده و سواره، انسان را محاصره می‌کند و در این میان عدّه‌ای همراه او می‌شوند. در روایات می‌خوانیم: کسی که باکی ندارد که چه می‌گوید و یا درباره او چه گفته می‌شود و دست به هر کاری می‌زند و علناً گناه یا غیبت می‌کند، شریک شیطان است. همچنین لقمه حرام، حرام خواری، زنا و به وجود آوردن نسلی فاسد و منحرف، از موارد شریک شدن شیطان است. و کسی که اهل بیت پیامبر را دشمن بدارد، شیطان در نسل او شریک شده است. ✅پیام‌ها: ۱- قدرت ابلیس محدود است. «مَنِ اسْتَطَعْتَ» ۲- تبلیغات فاسد، در انحراف مردم نقش دارد. «بِصَوْتِکَ» ۳- تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی دشمن، مقدّم بر تهاجم نظامی است. «صوت» قبل از «خیل» آمده است. «بِصَوْتِکَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ» شیطان ابتدا با تبلیغات، انگیزه توحیدی انسان را می‌گیرد، سپس با تسلیحات و لشکریانش بر او هجوم می‌آورد. ۴- ابلیس، هم خود مایه گمراهی است، «اسْتَفْزِزْ» و هم نیروهای او. «بِخَیْلِکَ» ۵- شیوه شیطان، در کمین نشستن و جلب و ربودن است. «أَجْلِبْ» ۶- شراکت ابلیس در مال و فرزند انسان، از آغاز آن شروع می‌شود و تا لقمه حرام و مشتبه و زنا ادامه می‌یابد. «شارِکْهُمْ» ۷- هر آزادی و اختیاری، نشان لطف الهی نیست، گاهی قدرت مانور، نوعی قهر الهی است. «اسْتَفْزِزْ أَجْلِبْ شارِکْهُمْ وَ عِدْهُمْ» ۸- بستر نفوذ شیطان، آرزوهای انسان است که با وعده‌های خیالی شیطان تقویت می‌شود. «عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً» ۹- شیطان، علاوه بر فریب، گناه را توجیه می‌کند، وعده دروغ شفاعت می‌دهد و توبه را به تأخیر می‌اندازد. «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه نوزدهم: راهکار دوری از شیطان ✅وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ. (أعراف، ۲۰۰-۲۰۱) ✅و اگر از طرف شیطان (و شیطان صفتان) کمترین وسوسه و تحریک و سوءنیّتی به تو رسید، پس به خداوند پناه آور که قطعاً او شنوا و داناست. همانا کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند، هرگاه وسوسه‌های) شیطانی به آنان نزدیک شود، متوجّه می‌شوند (وخدا را یاد می‌کنند)، آنگاه بینا می‌گردند. ✅نکته‌ها: «نَزْغ»، به معنای ورود در کاری به قصد افساد و تحریک است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل پرسید: «با وجود خشم، چگونه می‌توان تحمّل کرد؟ این آیه نازل شد». البتّه پناه بردن، تنها با گفتن «اعوذ باللّه» نیست، بلکه یک پیوند و ارتباط روحی برقرار کردن و توکل و خود را به خدا سپردن است. گرچه همه انبیا معصومند، ولی شیاطین حتّی از دست اندازی و وسوسه آنان هم در نمی‌گذرند. چنانکه این آیه می‌فرماید: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ» یا آیه ی «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» که نشان دهنده مخالفان انبیا است. امّا ارزش کار انبیا در همین است که با وجود غرائز بشری و وسوسه‌های شیطانی، انسان‌هایی صالح و با تقوا، دور از گناهند. در حقیقت شیطان، با وسوسه‌های خود، قصد گمراه کردن تمام انسان‌ها را دارد، ولی در برابر مخلصین شکست می‌خورد. «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ. إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود: وسوسه گناه به سراغ بنده می‌آید، او به یاد خداوند می‌افتد، متذکر شده و انجام نمی دهد. در برخی روایات، ذکر «لااله الّا اللّه» برای دفع وسوسه‌های شیطان توصیه شده است. وسوسه شیطان، گاهی از دور است، «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ» گاهی از طریق نفوذ در روح و جان، «فِی صُدُورِ النَّاسِ» گاهی با همنشینی، «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» گاهی هم از طریق رابطه و تماس. «مَسَّهُمْ» ✅پیام‌ها: ۱- فرض گناه و وسوسه، دلالت بر وقوع آن ندارد، تنها هشدار است. («إِمَّا»، در قالب شرط است، نه تحقّق. نظیر آیه «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» اگر شرک ورزی، عملت تباه می‌شود و شرط، دلیل بر وقوع نیست.) ۲- وسوسه شیطان، حتمی است. «یَنْزَغَنَّکَ» (با نون تأکید آمده است) ۳- وسوسه شیطان، دائمی است. «یَنْزَغَنَّکَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است) ۴- حتّی از کوچک ترین وسوسه شیطان نیز نباید غافل شد و باید به خدا پناه برد و خود را تحت پوشش او قرار داد. «نَزْغٌ» ۵- استعاذه و استمداد از خدا، بهترین درمان وسوسه‌های شیطانی است. «فَاسْتَعِذْ» ۶- انبیا هم نیاز به استعاذه و پناه جویی به خدا را دارند. «فَاسْتَعِذْ» ۷- هنگام خطر، توجّه و هوشیاری ویژه لازم است. «فَاسْتَعِذْ» ۸- چون وسوسه‌های شیطانی متفاوت است، استعاذه هم باید به «اللّه» باشد که جامع همه صفات نیک و کمالات است. (فرمود: «باللّه» و نفرمود: «بالغنی»، یا «بالعلیم» و... ). ۹- باید به خدایی پناه برد که شنوا و داناست و به هر راز و رمزی آگاه است، نه به بت‌ها و خرافات و... «إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» ۱۰- شیطان، به سراغ انسان‌های با تقوا و مؤمن هم می‌رود. «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ» ۱۱- شیطان‌ها برای انحراف، پیوسته در حال گشت و طوافند. «طائِفٌ» (وسوسه‌های نفسانی و شیطانی، مثل میکرب همه جا وجود دارند و دنبال ایمان‌های ضعیفند تا در آنها نفوذ کنند.) ۱۲- گاهی ممکن است علما، مربّیان و مصلحان، مورد تماس‌های مشکوک برای القای خط انحرافی قرار گیرند که باید هشیار باشند و در مسیر خواسته‌های دشمن قرار نگیرند و به خدا پناه ببرند. «إِذا مَسَّهُمْ... تَذَکَّرُوا» ۱۳- یاد خدا، به انسان بصیرت می‌دهد و او را از وسوسه‌ها نگاه می‌دارد. «تَذَکَّرُوا، مُبْصِرُونَ» ۱۴- متّقی، به خدا توجّه کرده و شیطان شناس و آگاه است. اتَّقَوْا... تَذَکَّرُوا ۱۵- گناهکاران و گرفتاران شیطان، کورند و نجات یافتگان از دام‌های ابلیس، بینایند. «مُبْصِرُونَ» ۱۶- اگر افراد جامعه از نظر اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، پاک و متّقی باشند، رفت و آمدها وتماس‌ها با شیطان صفتان کارساز نخواهد بود. «تَذَکَّرُوا، مُبْصِرُونَ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیستم: اصلاح و خودسازی ✅یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ. وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ. (حشر، ۱۸-۱۹) ✅ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خداوند، پروا کنید و هر کس به آنچه برای فردای (قیامت) خود فرستاده است، بنگرد. باز هم از خدا پروا کنید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید، به خوبی آگاه است. همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا نیز آنان را به خود فراموشی گرفتار کرد. آنان همان فاسقانند. ✅نکته‌ها: فرمان تقوا در این آیه تکرار و تأکید شده است که علاوه بر تأکید، می‌تواند معانی متعدّدی داشته باشد، از جمله: تقوای اول مربوط به اصل کار و تقوای دوم مربوط به کیفیّت آن باشد. تقوای اول مربوط به انجام کار خیر و دومی مربوط به ترک محرمات باشد. و شاید اولی مربوط به توبه از گذشته و تقوای دوم مربوط به ذخیره آینده باشد. در روایات می‌خوانیم: با نیمی از یک دانه خرما، یا اگر ندارید با سخنان خوب، دل‌هایی را شاد کنید تا در قیامت که خداوند می‌پرسد: من به تو چشم و گوش و... دادم چه ذخیره‌ای فرستادی، شرمنده نباشید، زیرا در آن روز بعضی به هر سو می‌نگرند، ولی ذخیره‌ای که وسیله نجاتشان باشد از پیش نفرستاده اند. مصداق روشن کسانی که خداوند را فراموش کردند، منافقانند. در آیه ۶۷ سوره توبه درباره منافقان می‌خوانیم: «نَسُوا اللهَ فَنَسِیَهُمْ» البتّه خداوند فراموشکار نیست، بلکه لطف خود را از آنان باز می‌دارد. «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا» غفلت، خطرناکترین آفت انسان است. قرآن می‌فرماید: گروهی از مردم، از چهارپایان بدترند، زیرا غافلند «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» بنابراین غفلت از خدا «نَسُوا اللهَ» غفلت از قیامت «نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ» و غفلت از آیات الهی، «أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها» باعث سقوط انسان به مرحله‌ای پست‌تر از حیوانیّت می‌شود. انسان فطرتاً خداشناس است و فراموشی، عارض بر او می‌شود. کلمه «نسیان» در موردی است که قبلًا علم و توجه باشد. ✅پیام‌ها: ۱- ایمان، زمینه تقوا و شرط ثمربخشی ایمان، داشتن تقوا است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا» ۲- به امید کار خیر وارثان نباشیم، هرکس به فکر قیامت خود باشد. «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» ۳- در آنچه به عنوان عمل صالح ذخیره می‌کنیم، دقّت کنیم. «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ» ۴- محاسبه نفس لازم است. «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ» (اگر امروز دقّت نکنیم، دقّت فردا سبب شرمندگی خواهد بود. «یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً») ۵- قیامت، نزدیک است. «لِغَدٍ» (چنانکه در جای دیگر نیز می‌فرماید: «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً») ۶- آینده‌نگری و عاقبت‌اندیشی، لازمه ایمان است. «ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» ۷- تقوا، زمینه محاسبه نفس و محاسبه نفس، سبب رشد و تقویت تقوا است. («وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ» میان دو «اتَّقُوا اللهَ» قرار گرفته است). ۸- هیچ کس در هیچ مرحله‌ای خود را ایمن نداند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ... وَ اتَّقُوا اللهَ» ۹- ایمان به خبیر بودن خداوند، عامل تقوا است. وَ اتَّقُوا اللهَ... إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ ۱۰- مؤمنان، در معرض غفلت از یاد خدا هستند و نیاز به هشدار دارند. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ... وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللهَ ۱۱- گام اول سقوط، از خود انسان است، خودفراموشی کیفر الهی است. «نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أفُسَنَهُم» ۱۲- گناه و انحراف، ثمره غفلت از یاد خداست. «نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و یکم: رضا به خواسته‌های الهی ✅ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللهِ یَسِیرٌ. لِکَیْلا تَاْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ. (حدید، ۲۲) ✅هیچ مصیبتی در زمین و نه در جسم و جانتان به شما نرسد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم در لوحی ثبت است، همانا این امر بر خداوند آسان است. تا بر آنچه از دست دادید، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شد، (سرمستانه) شادمانی نکنید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد. ✅نکته‌ها: «نَبْرَأَها» از «برء» به معنی پدید آوردن است. «مُخْتالٍ» به معنای تکبری است که بر اساس توهّم و تخیل بزرگی باشد. در حدیث می‌خوانیم: بلاها برای ظالم وسیله ادب و هشدار است، ولی برای مؤمنان وسیله آزمایش و رشد و برای انبیا وسیله دریافت درجات و برای اولیای خدا، وسیله دریافت کرامت است. «البلاء للظالم أدب و للمؤمن امتحان و للانبیاء درجة و للاولیاء کرامة» تمام حوادث تلخ و شیرین، همچون پلّه‌هایی از سنگ‌های سیاه و سفید، برای بالا رفتن و به کمال رسیدن است و باید بدون توجّه به رنگِ پلّه ها، به سرعت از آن گذشت. نظیر کارمند بانک، یک روز مسئول گرفتن پول از مردم و روز دیگر مسئول پرداخت است. نه روز اول خود را می‌بازد و نه روز دوم خوشحالی می‌کند، زیرا می‌داند او کارمندی امین بیش نیست. خداوند با مقرّر کردن حوادث و فراز و نشیب‌ها می‌خواهد روح انسان را به قدری بالا ببرد که تلخی‌ها و شیرینی‌ها در آن اثر نکند، چنانکه حضرت زینب سلام الله علیها بعد از حوادث کربلا فرمود: من به جز زیبایی چیزی ندیدم، «و ما رأیت الا جمیلا» و امام حسین علیه السلام در گودال قتلگاه و در آخرین لحظات زندگی اش فرمود: خداوندا! راضی هستم به حکم تو و بردبارم بر بلا و امتحان تو، «رضا بقضائک، صبرا علی بلائک» و امام علی علیه السلام اشتیاق و انس خود را به شهادت از انس کودک به سینه مادر بیشتر می‌داند. اگر حوادث را بر اساس علم و حکمت خدا بدانیم نه اتفاقی و بی دلیل و اگر حکمت بروز حوادث را بدانیم، حسد نمی‌ورزیم، حرص نمی زنیم، دشمنی نمی‌کنیم و عصبانی نمی‌شویم زیرا می‌دانیم که صحنه‌ها از قبل طراحی حکیمانه شده است. اگر بدانیم عطای نعمت، مسئولیّت و وظیفه به دنبال می‌آورد، از داشتن آن شاد نمی‌شویم و اگر بدانیم گرفتن نعمت، جبرانش در قیامت است، از فوت شده‌ها غمناک نمی‌شویم. حضرت علی علیه السلام فرمود: تمام زهد در دو کلمه قرآن است، سپس این آیه را تلاوت کرده و فرمود: به آنچه از دست دادید تأسف نخورید و بر آنچه به شما داده می‌شود، دلخوش نباشید و کسی که چنین باشد، زاهدی جامع الأطراف است. ✅پیام‌ها: ۱- حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله که موجب تخریب منازل و مزارع «مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ» و یا جراحات و مرگ و میر «فِی أَنْفُسِکُمْ» می‌شود، بر اساس نظام از پیش پایه گذاری شده الهی است، نه اموری تصادفی که از تحت قدرت خداوند خارج باشد. «إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» ۲- حوادث، هدفدار است. «ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ... لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ... » ۳- نعمت‌ها از خداوند است، «آتاکُمْ» ولی سلب نعمت به خداوند نسبت داده نشده است. «ما فاتَکُمْ» ۴- علم به آثار و اهداف حوادث، سبب آرامش است. «فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها... لِکَیْلا تَاْسَوْا» ۵- خداوند از ثبت حوادث در لوح محفوظ خبر داده تا بندگان غصّه نخورند و مغرور نشوند. «لِکَیْلا تَاْسَوْا... وَ لا تَفْرَحُوا» ۶- غم و شادی طبیعی بد نیست، اندوه خوردن بر گذشته‌ها و یا سرمست شدن به داشته‌ها مذموم است. «لِکَیْلا تَاْسَوْا... وَ لا تَفْرَحُوا» ۷- کسی که از مقدّرات الهی غافل است، گمان می‌کند فضیلتی دارد که خدا به خاطر آن به او نعمت داده و لذا بر دیگران فخر می‌فروشد. «مُخْتالٍ فَخُورٍ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و دوم: شکر نعمت‌های خداوند ✅وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ. (ابراهیم، ۷) ✅و (نیز به یادآور) هنگامیکه پروردگارتان اعلام فرمود: همانا اگر شکر کنید، قطعاً (نعمت‌های) شما را می‌افزایم و اگر کفران کنید البتّه عذاب من سخت است. ✅نکته‌ها: این آیه، مهمترین و صریحترین آیه قرآن در مورد شکر نعمت و یا کفران آن است که بعد از آیه مربوط به نعمت آزادی و تشکیل حکومت الهی، به رهبری حضرت موسی مطرح شده است و این، رمز آن است که حکومت الهی و رهبر آسمانی مهمترین نعمت هاست و اگر شکرگزاری نشود خداوند، مردم ناسپاس را به عذاب شدیدی گرفتار می‌کند. شکر نعمت مراحلی دارد: الف) شکر قلبی که انسان، همه نعمت‌ها را از خداوند بداند. ب) شکر زبانی، نظیر گفتن «الْحَمْدُ للهِ». ج) شکر عملی که با انجام عبادات و صرف کردن عمر و اموال در مسیر رضای خدا و خدمت به مردم به دست می‌آید. امام صادق علیه السلام فرمود: شکر نعمت، دوری از گناه است و نیز فرمود: شکر آن است که انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زیرکی و علم و عقل و تلاش خود یا دیگران) و به آنچه خدا به او داده راضی باشد و نعمت‌های الهی را وسیله گناه قرار ندهد، شکر واقعی آن است که انسان نعمت خدا را در مسیر خدا قرار دهد. اگر نعمت خدا را در مسیر غیر حقّ مصرف کنیم، کفران نعمت بوده و زمینه کفر است. «لَئِنْ کَفَرْتُمْ» در حدیث می‌خوانیم که خداوند به موسی وحی کرد: حقّ شکر مرا بجا آور. موسی گفت: این کار امکان ندارد، زیرا هر کلمه شکر نیز شکر دیگری لازم دارد. وحی آمد: همین اقرار تو و این که می‌دانی هر چه هست از من است، بهترین شکر من است. به گفته روایات، کسی که از مردم تشکر نکند از خدا نیز تشکر نکرده است. «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله». ✅پیام‌ها: ۱- سنّت خداوند بر آن است که شکر را وسیله ازدیاد نعمت قرار داده و این سنّت را قاطعانه اعلام کرده است. «تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ» شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند. ۲- خدا برای تربیت ما، شکر را لازم کرد نه آنکه خود محتاج شکر باشد. «رَبِّکُمْ» ۳- با شکر، نه تنها نعمت‌های خداوند بر ما زیاد می‌شود، بلکه خود ما نیز رشد پیدا می‌کنیم، زیاد می‌شویم و بالا می‌رویم. «لَأَزِیدَنَّکُمْ» ۴- کیفر کفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نیست، بلکه حتّی گاهی نعمت سلب نمی‌شود، ولی به صورت نقمت و استدراج در می‌آید تا شخص، کم کم سقوط کند. «لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و سوم: احسان و نیکی به مردم ✅وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ. (فصلت، ۳۴) ✅و نیکی با بدی یکسان نیست؛ (بدی دیگران را) با شیوه بهتر (که نیکی است) دفع کن، که این هنگام آن کس که میان تو و او دشمنی است همچون دوست صمیمی می‌شود (و عداوتش نسبت به تو تمام می‌شود). ✅نکته‌ها: در برابر کسانی که مردم را به خدا دعوت می‌کنند، افراد بی تفاوت و نااهل و بدرفتاری پیدا می‌شوند که اگر مبلّغ دین، با اخلاق خوش و سعه صدر با آنان برخورد نکند توفیقی حاصل نمی‌شود. این آیه سفارش می‌کند که بدی‌ها را با خوبی پاسخ بده و اهل انتقام نباش؛ همانگونه که در دعای مکارم الاخلاق، امام زین العابدین علیه السلام از خداوند می‌خواهد که به او توفیق دهد که در برابر غیبت مردم از او، نیکی مردم را بگوید و از بدی آنان بگذرد و هر کس با او قطع رابطه کرد با او معاشرت کند. بارها در سیره پیامبر اکرم و اهل بیت معصوم آن حضرت نمونه‌هایی از این برخوردها را می‌خوانیم که سرسختترین مخالفان را به طرفدار آنان تبدیل کرده است. ✅مردم چند دسته‌اند: کسی که دوست خود را حفظ می‌کند. کسی که دوست خود را نسبت به خود بی‌تفاوت می‌کند. کسی که دوست خود را به دشمن تبدیل می‌کند. کسی که دشمن را به دوست تبدیل می‌کند. ✅بعضی در تفسیر آیه ۴۰ سوره شوری «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها» گفته‌اند: مراد این است که اگر بدی کسی را با بدی پاسخ داد شما هم مثل او هستی، چنانکه در آیه ۴۳ همان سوره می‌فرماید: «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» و کسی که تحمّل بدی مردم را داشته باشد و از آنان بگذرد، این از تصمیمات شایسته است. ✅پیام‌ها: ۱- یکی از راههای دعوت الی اللّه آن است که تنش‌زدایی نماییم و بدی دیگران را با نیکی دفع کنیم. «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللهِ... ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» ۲- فکر نکنید مرور زمان مسایل را کهنه می‌کند و همه چیز فراموش می‌شود. (برخوردهای مثبت و منفی هرگز یکسان نیست و آثار آن در عمق روح افراد باقی می‌ماند. «لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ» ۳- یک نمونه عملی دعوت به سوی خدا (که در آیه قبل آمده بود) دفع بدی‌های مردم با برخوردهای خوب است. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» ۴- در برخورد با مخالفان، اخلاق نیک کافی نیست، تهاجم اخلاقی لازم است «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» (دفع بدی‌های دشمن با روش نیکو کافی نیست، بلکه به نیکوترین روش‌ها و برترین رفتارهای اخلاقی نیاز است). از محبت خارها گل می‌شود از محبت سرکه‌ها مُل می‌شود ۵- کیمیای واقعی، آن نیست که مس را طلا کند، بلکه برخوردی است که دشمنی را به محّبت تبدیل نماید. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» ۶- سعه صدر، شرط توفیق در تبلیغ است. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ- کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ» ۷- توجّه به نتیجه کار، انگیزه انسان را بالا می‌برد. (اگر بدانیم که نتیجه برخورد خوب، تبدیل دشمن به دوست است، انگیزه این کار در ما زیاد می‌شود. «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ... کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ» ۸- در رفتارهای شایسته، اگر دشمن دوست نشود لااقل حیا و شرمندگی در او به وجود می‌آید و او را به رفتار دوستانه وادار می‌کند. «کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
۱۱- سفارش قرآن به احسان، متوجّه فرزندان است، نه والدین. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و به طور طبیعی به فرزندان خود احسان می‌کنند. ۱۲- هرچه نیاز جسمی و روحیِ والدین بیشتر باشد، احسان به آنان ضروری‌تر است. «یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» ۱۳- پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم. «عِنْدَکَ» ۱۴- وقتی قرآن از رنجاندن سائل بیگانه‌ای نهی می‌کند، «أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» تکلیف پدر و مادر روشن است. «وَ لا تَنْهَرْهُما» ۱۵- هم احسان لازم است، هم سخن زیبا و خوب. «إِحْساناً... قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» (بعد از احسان، گفتار کریمانه مهمترین شیوه برخورد با والدین است.) ۱۶- در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است. یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه سخن بگو. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» ۱۷- رحمت الهی، جبران زحمات تربیتی والدین است. «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی» گویا خداوند به فرزند می‌گوید: تو رحمت خود را دریغ مدار و از خدا نیز استمداد کن که ادای حقّ آنان از عهده تو خارج است. 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹 زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و پنجم: تعاون و همکاری ✅وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقابِ (مائده، ۲) ✅و در انجام نیکی‌ها و دوری از ناپاکی‌ها یکدیگر را یاری دهید و هرگز در گناه و ستم، به هم یاری نرسانید و از خداوند پروا کنید که همانا خداوند، سخت کیفر است. ✅نکته‌ها: اگر تحصیل علم یک «بِرّ» است، زمینه‌های آن چون: تأمین مدرسه، کتاب، کتابخانه، آزمایشگاه، وسیله نقلیّه، استاد و... همه «تعاون بر بِرّ» است. در روایات بسیاری به تعاون بر نیکی‌ها و یاری رساندن به مظلومان و محرومان، سفارش شده و از کمک ویاری به ستمگران نهی شده است، از جمله: * امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس برای یاری رساندن به دیگران گامی بردارد، پاداش مجاهد و رزمنده را دارد». * «تا زمانی که انسان در فکر یاری مردم است، خدا او را یاری می‌کند». * «یاری کردن مسلمان، از یک ماه روزه مستحبّی واعتکاف بهتر است». * «هر کس ظالمی را یاری کند، خودش نیز ظالم است». * «حتّی در ساختن مسجد، ظالم را یاری نکنید». ✅پیام‌ها: ۱- وفای به پیمان‌ها و حفظ حرمت و قداست شعائر الهی، نیاز به همیاری و تعاون دارد. «لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ تَعاوَنُوا» ۲- حکومت و جامعه اسلامی، باید در صحنه بین المللی، از مظلوم و کارهای خیر حمایت و ظالم و بدی‌ها را محکوم کند. «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» ۳- برای رشد همه جانبه فضایل باید زمینه‌ها را آماده ساخت و در راه رسیدن به آن هدف، تعاون داشت. «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ» ۴- به جای حمایت از قبیله، منطقه، نژاد و زبان، باید از «حقّ» حمایت کرد و به «بِرّ» یاری رساند. «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ» ۵- کسانی که قداست شعائر الهی را می‌شکنند و به بدی‌ها کمک می‌کنند، باید خود را برای عقاب شدید الهی آماده کنند. «وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقابِ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
پیام‌ها: ۱- در جامعه اسلامی، باید گروهی بازرس و ناظر که مورد تأئید نظام هستند، بر رفتارهای اجتماعی مردم نظارت داشته باشند. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ» ۲- اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد، بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امکان ندارد. «مِنْکُمْ أُمَّةٌ» ۳- دعوت کننده به خیر و معروف باید اسلام شناس، مردم شناس و شیوه شناس باشد. لذا بعضی از افراد این وظیفه را به عهده دارند، نه همه آنها. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ» ۴- دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، باید به صورت دائمی باشد، نه موسمی و موقّتی. «یَدْعُونَ، یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ» فعل مضارع، نشانه استمرار است. ۵- امر به معروف، بر نهی از منکر مقدّم است. اگر راه معروف‌ها باز شود، زمینه برای منکر کم می‌گردد. «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» ۶- کسانی که برای رشد و اصلاح جامعه دل می‌سوزانند، رستگاران واقعی هستند و گوشه‌گیرانِ بی تفاوت را از این رستگاری سهمی نیست. «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ۷- فلاح و رستگاری، تنها در نجات و رهایی خود خلاصه نمی‌شود، بلکه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ، أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و هفتم: مسئولیت در برابر هدایت خانواده ✅یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ. (تحریم، ۶) ✅ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردمان (گنهکار) و سنگ‌ها هستند، حفظ کنید. آتشی که بر آن فرشتگانی درشت‌خو و سختگیر نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانی نکنند و آنچه را فرمان یابند انجام دهند. ✅نکته‌ها: «وقود» به معنای ماده اشتعال‌زاست، همچون نفت و زغال‌سنگ. لذا برخی مفسّران، مراد از «الحجارة» را مواردی همچون زغال‌سنگ دانسته‌اند. در روایات می‌خوانیم که شیوه حفظ بستگان از آتش دوزخ، امر به معروف و نهی از منکر آنان است که اگر قبول کردند، آنان را از آتش حفظ کرده‌ای و اگر نپذیرفتند، تو به وظیفه‌ات عمل کرده‌ای. در روایتی می‌خوانیم: رحمت خدا بر کسی که به خانواده‌اش هشدار دهد که مراقب نماز و روزه و زکات و فقرا و ایتام و همسایگانتان باشید. مسئولیّت انسان در برابر خانواده در آیات متعدّدی به رسالت انسان در برابر خانواده اش اشاره شده است، از جمله: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» اهل خود را به نماز فرمان ده و بر آن پایداری کن. «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» نزدیک ترین بستگانت را هشدار ده. «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» فرزندم! نماز به پا دار و امر به معروف کن. «قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ» ای پیامبر! به زنان و دختران خود و سپس زنان مؤمنان بگو... «إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ» زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خانواده شان در قیامت باخته اند. «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ» مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بی تفاوت نیستند. «کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» پیامبر، همواره خانواده‌اش را به نماز سفارش می‌کرد. در روایات نیز توجّه بسیاری به این موضوع شده: امام علی علیه السلام می‌فرماید: به خود و خانواده‌تان خیر بیاموزید و آنان را ادب کنید. پیامبر اکرم فرمودند: همه شما نسبت به زیر دست خود مسئول هستید. مرد، مسئول خانواده‌اش، زن مسئول شوهر و فرزندش است. پیامبر اسلام می‌فرماید: همین که فرزندتان به هفت سالگی رسید، آنان را به نماز فرمان دهید و همین که نه ساله شدند، سخت گیری تا مرز تنبیه بدنی مانعی ندارد و بستر و رختخواب آنان را در ده سالگی جدا کنید. ✅پیام‌ها: ۱- ایمان داشتن کافی نیست، حفظ آن از خطرات و آسیب‌ها مهم است. پس باید مراقبت کرد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ» ۲- اولین گام در اصلاحات، اصلاح خود و بستگان و سپس اصلاح جامعه است. در این آیه، اصلاح خود و بستگان آمده است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ» ۳- ایمان به معاد و دوزخ، نقش مهمی در ایجاد تقوا و اصلاح خود و دیگران دارد. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» ۴- تربیت دینی فرزندان، بر عهده مدیر خانواده است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» ۵- نفس انسان، سرکش است و نیاز به حفاظت دارد. «قُوا أَنْفُسَکُمْ» ۶- اولی ترین فرد به حفظ انسان، خود انسان است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ» ۷- تا زنجیر از پای خود باز نکنیم، نمی توانیم دیگران را آزاد کنیم. خودسازی شرط موفقیّت در ساختن خانواده و جامعه است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ» ۸- کیفر رها کردن خانواده و نزدیکان، هیزم آتش دوزخ شدن است. «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» ۹- کسانی که در دنیا سنگدل باشند، «فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» در آن روز نیز در ردیف سنگ قرار می‌گیرند. «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» ۱۰- در مدیریّت، مسئول هر کار باید با آن کار سنخیّت داشته باشد. اگر مسئول دوزخ، غلاظ و شداد نباشد، یا خودش اذیّت می‌شود و یا به رسالت خود درست عمل نمی کند. «عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ» ۱۱- گرچه انسانِ معصیت‌کار به دوزخ می‌رود، امّا فرشتگان دوزخ، در عذاب کردن او معصیت خدا را نخواهند کرد. «لا یَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ» ۱۲- فرشتگان، نه دستورات گذشته را تمرّد کرده و می‌کنند، «ما أَمَرَهُمْ» نه دستوراتی که بعداً به آنان داده می‌شود. «ما یُؤْمَرُونَ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و هشتم: تشویق به ازدواج و پاکدامنی ✅وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللهُ واسِعٌ عَلِیمٌ. وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ... (نور، ۳۲-۳۳) ✅پسران و دختران بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته (ازدواج) خود را همسر دهید. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بی نیازشان می‌گرداند و خداوند، گشایشگر داناست. و کسانی که (وسیله) ازدواج نمی‌یابند، پاکدامنی و عفت پیشه کنند، تا آن که خداوند از کرم خویش، آنان را بی نیاز نماید. ✅نکته‌ها: ابتدا باید به هرکس که می‌تواند سفارش کرد ازدواج کند، سپس به غیر متأهّلان سفارش عفت و پاکدامنی نمود. (آیه «وَ أَنْکِحُوا» قبل از آیه «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» آمده است) «ایامی» جمع «أیم»، بر وزن «قَیّم»، یعنی کسی که همسر ندارد، خواه مرد باشد یا زن، باکره باشد یا بیوه. بهترین واسطه‌گری‌ها، شفاعت و واسطه‌گری در امر ازدواج است. چنانکه در روایت آمده است: کسی که دیگری را داماد یا عروس کند، در سایه عرش خداست. پدر و مادری که با داشتن امکانات، فرزندشان را همسر نمی‌دهند، اگر فرزند مرتکب گناه شود، والدین در گناه او شریک هستند. اسلام ازدواج را امری مقدس می‌داند، بر خلاف مسیحیت که مجرد بودن را ارزش می‌داند و لذا پاپ و روحانیون مسیحی نباید ازدواج کنند. کسی که از ترس فقر ازدواج نکند، به خداوند سوءظن برده است. دورکعت نماز کسی که همسر دارد، بهتر از هفتاد رکعت نماز کسی است که همسر ندارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در یک روایت فرمود: هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده است. در روایتی دیگر فرمود: هر که دوست دارد در قیامت خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند همسر اختیار کند. در انتخاب همسر احساسات غلبه نکند. عجله نکنید و پس از فکر و مشورت و گفتگو اقدام کنید. بخش زیادی از اختلافات خانوادگی ریشه‌اش عدم دقت در انتخاب همسر است. همسر، شریک زندگی است و تاثیرش تا پایان عمر و تا قیامت هست. معمولا ازدواج‌های سطحی که با یک برخورد و آشنایی در اتوبوس و یا پارک صورت می‌گیرد، عاقبت خوبی ندارد. ✅پیام‌ها: ۱- خانواده و جامعه، مسئول ازدواج افراد بی همسر است. «وَ أَنْکِحُوا» ۲- ازدواج در اسلام، امری مقدّس و مورد تأکید است. «وَ أَنْکِحُوا» ۳- لازم نیست خواستگاری، از طرف خاصّی باشد، هر یک از طرفین ازدواج می‌توانند پیشقدم شوند. «وَ أَنْکِحُوا» ۴- تنها سفارش به ترک نگاه حرام، کافی نیست، برای ازدواج جوانان باید اقدام کرد. «یَغُضُّوا، یَغْضُضْنَ، أَنْکِحُوا» ۵- زنان بیوه را همسر دهید. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی» ۶- داشتن صلاحیّت، شرط ازدواج است. «وَ الصَّالِحِینَ» (یعنی باید طرفین صلاحیّت اداره زندگی مشترک را داشته باشند. ) ۷- اقدام جامعه برای عروس و داماد کردن افراد صالح، تشویقی است که جوانان لاابالی و هرزه نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند. وَ الصَّالِحِینَ... (بنابراین که مراد از صلاحیّت، صلاحیّت اخلاقی و مکتبی باشد.) ۸- در تأمین نیازهای جنسی، فرقی میان انسان‌ها نیست. (زن، مرد، غلام و کنیز) «مِنْکُمْ، عِبادِکُمْ، إِمائِکُمْ» ۹- فقر، نباید مانع اقدام در امر ازدواج شود. إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ... ۱۰- فقر، برای عروس و داماد عیب نیست. إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ... ۱۱- خداوند، تأمین زندگی عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج، وسیله وسعت و برکت زندگی است. «یُغْنِهِمُ اللهُ» ۱۲- دسترسی نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست، صبر و عفّت لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» ۱۳- هر کجا احساس خطر بیشتر باشد، سفارش مخصوص لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند، در فرمان به عفّت، آنان مورد خطاب شده‌اند) ۱۴- در حفظ عفّت و پاکدامنی عمومی، هم باید جوانان خود را حفظ کنند، «وَ لْیَسْتَعْفِفِ»، هم خانواده و حکومت قیام کند «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی»، و هم ثروتمندان جامعه به پاخیزند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللهِ». 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹
🌹زندگی به رنگ خدا🌹 آیه بیست و نهم: کسب روزی حلال ✅هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ . (ملک، ۱۵) ✅اوست که زمین را برای شما رام ساخت، پس در شانه‌های آن رفت و آمد کنید و از رزق الهی بخورید (و بدانید که) برانگیخته شدن فقط به سوی اوست. ✅نکته‌ها: «منکب» به معنای شانه است و شانه بهترین عضو برای قرار گرفتن بار بر روی آن است. «شانه زمین»، یعنی قسمت‌هایی از زمین که بار رزق شما بر آن است. زمین، رام انسان است و با وجود چند نوع حرکت مختلف، آرام است. اگر به طور دائم زمین گرفتار زلزله یا آتشفشان بود، یا فاصله زمین با خورشید دورتر و یا نزدیکتر بود و یا هریک از محاسبات موجود برزمین حاکم نبود، زمین برای انسان رام نبود. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» در احادیث بسیاری نه دهم عبادت را به کسب روزی حلال اختصاص داده‌اند و این به خاطر دشواری این عمل می‌باشد. بر اساس روایات روزی هر کسی از حلال تنظیم و تقسیم شده است، اگر کسی به کسب حرام روی آورد، خدا از روزی حلالش می‌کاهد. همچنین حدیث داریم: «إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمی وَ إِنْ نَمَی لَا یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ» مال حرام رشد نمی‌کند و زیاد نمی‌شود و اگر هم رشد کند برکتی ندارد. لقمه حرام تأثیر بسیار مخربی در زندگی فرد و خانواده‌اش دارد تا جایی که کلام امام معصوم را بی اثر می‌کند. امام حسین پیش از ظهر عاشورا در کربلا خطبه‌های متعددی بیان فرمود، ولی هیچ کدام اثر نمی‌کرد. در آخر حضرت فرمودند: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ» چون شکم‌های شما پر از حرام شده است، حرف‌های من در شما اثر نمی‌گذارد. روزی حلال به قدری ارزش دارد که در حدیث آمده است: کسی که در راه کسب روزی حلال تلاش کند و در تجارت امین و راستگو باشد، در قیامت با شهدا محشور می‌شود. کار و تلاش * خداوند از مردم، عمران و آبادی زمین را خواسته که بدون کار و تلاش محقّق نمی شود. «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها» * کار در اسلام عبادت و به منزله جهاد است. انبیای الهی، کشاورز، چوپان، خیّاط و نجّار بوده‌اند. * دعای بیکار مستجاب نمی‌شود. * کار، وسیله تربیت جسم و روح، پرکردن ایّام فراغت، مانع فساد و فتنه، عامل رشد و نبوغ و ابتکار، توسعه اقتصادی، عزّت و خودکفائی و کمک به دیگران می‌باشد. * کارهای فکری نیز از ارزش بالایی برخوردار است تا آنجا که یک ساعت فکر مفید از ساعت‌ها عبادت بهتر است. * کم کاری و سهل انگاری در کار، مورد انتقاد است تا آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند دوست دارد هرکس کاری انجام می‌دهد آن را به نحو أحسن انجام دهد. * قرآن می‌فرماید: هرگاه از کار مهمی فارغ شدی به کار مهم دیگری بپرداز. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» بنابراین بیکاری، ممنوع. آری، بیکاری مایه خستگی، تنبلی، فرسودگی، فرصتی برای نفوذ شیطان، ایجاد فتنه و گسترش گناه می‌باشد. * البتّه اسلام برای کار، ساعت و مرز قرار داده و به کسانی که در ایّام تعطیل کار می‌کنند، لقب متجاوز داده است. * امام کاظم علیه السلام فرمود: مؤمن باید ساعات خود را بر چهار بخش تقسیم کند: ساعتی برای کار، ساعتی برای عبادت، ساعتی برای لذّت و ساعتی برای دوستان و رسیدگی به امور اجتماعی. * اسلام توجّه خاصّی به کیفیّت کار دارد، نه به مقدار و کمّیت آن. * به هر حال اسلام به کار اهمّیت داده تا آنجا که در حدیث می‌خوانیم: خداوند بنده پرخواب و انسان بیکار را دشمن دارد. امام باقر علیه السلام فرمود: «کسی که در کار دنیایش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر است». ✅پیام‌ها: ۱- خداوند، زمین را رام ساخته تا امکان تلاش و کوشش بشر بر روی آن فراهم باشد. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَناکِبِها» ۲- رزق از سوی خداوند است، ولی برای به دست آوردن آن تلاش لازم است. «فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» ۳- هستی در حال حرکت و رو به تکامل است: طبیعت برای انسان. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» انسان برای تلاش. «فَامْشُوا فِی مَناکِبِها» تلاش برای رزق. «کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» دنیا برای آخرت. «إِلَیْهِ النُّشُورُ» ۴- کامیابی‌های دنیا نباید سبب غفلت از قیامت شود. «کُلُوا... وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ» 🌹معارف ناب قرآن و حدیث🌹