eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشتیپ آسمانی
‌🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت39 #آن_بیست_و_سه_نفر #اکبر_دانشی در روستای ما جوانا
‌🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 در دسته های پنجاه نفری روی زمین چمن نشستیم.حاج قاسم میان نیروها قدم می زد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. پشت سرش میثم افغانی (از فرماندهان و شهدای شاخص کهنوجی استان کرمان، که در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.)راه می رفت. میثم قدی بلند و سینه ای گشاده داشت. اگر یک قدم از حاج قاسم جلو می افتاد ، همه فکر می کردند فرمانده اصلی اوست؛ بس که رشید و بالا بلند بود. حاج قاسم و میثم و چند پاسدار دیگر داشتند ب سمت ما می آمدند. دلم لرزید. او آمده بود نیروها را غربال کند . کوچک تر ها از غربال او فرو می افتادند. نیروهایی را که سن وسالی نداشتند از صف بیرون می کشید و می گفت:«شما تشریف ببرید پادگان. ان شاالله اعزام های بعدی از شما استفاده می‌شه» فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالا و بالاتر می‌رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارند. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم. این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄