🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت7
#آن_بیست_و_سه_نفر
علیجان از یکنواخیه جبهه نورد ب تنگ امده بود.
تازه از عملیات بستان و فتح المبین برگشته بود.
وقتی های و هوی و بگیر و ببند آن عملیات
پیروزمندانه را با سکوت نیزار های نورد مقایسه می کرد کلافه می شد.
حضورش برای دیگران غنیمت بود. شوخ طبعی و بذله گویی او در کنار
تجربه های جنگی اش ب کار دیگران می امد ب خصوص
، وقتی با اسیرش صحبت میکرد از خنده روده بُر می شدیم. با موش دربند گاهی با تحکم و گاه با نوازش حرف میزد؛ از خانه و خانواده اش می پرسید،
از اب و هوای بغداد، و اینکه چرا ب جبهه امده است.
بعد صدایش را نازک میکرد
و از زبان موش یا همان اسیر عراقی ب سوالات خودش پاسخ میداد😂😁
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄