eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد کانال دوم👇👇👇: @magharammar313 خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
🎞 پدرشہید: «وقتی بابڪ می خواست بره سوریہ من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده بابک شهید میشه... او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم.. منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم... خواهرش می گوید: وقتے بابڪ سوار ماشین شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ.. بابڪ‌سہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند و رفت» ♥️ 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 @khoshtipasemani 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🎞 همرزم‌شہید : |حدود یک هفته قبل از شهادت بابڪ بود. با بچه ها قرعه ڪشی ڪردیم ڪه ڪی جانباز میشه ، ڪی اسیر و ڪی شهید. قرعه‌ے جانبازے به بابڪ افتاد...شب شهادت امام رضا(ع)، جانبازشد . از ناحیه پا به شدت آسیب دید و بعد از چند ساعت شربت شیرین شهادت رو از دست امام رضا(ع) نوشید🙂| •♥️• •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
رفیق‌شهید : رفتہ‌بودیم‌راهیان‌نور موقع‌ای‌کہ‌رسیدیم‌خوزستان، بابڪ‌هرگز‌باکفش‌راه‌نمیرفت پیاده‌تویہ‌اون‌گرما🌤 میگفت :وجب‌بہ‌وجب‌این‌خاڪ‌ رو‌شهیدان‌قدم‌زدن .. زندگےکردندراه‌رفتند ... =)) خون‌شهیدانمون‌دراین‌سرزمین‌ریختہ‌ شده وماحق‌نداریم‌بدون‌وضوو باکفش‌دراین سرزمین‌گام‌برداریم ."🙂🖐🏼 هرگز‌بابڪ‌دراین‌سرزمین‌بدون‌وضو‌راه‌ نرفت‌وباکفش‌راه‌نرفت‌ ... ✨🕊 ‹♥️🖇› @khoshtipasemani
🌸🌈 ﴿مادر شهید﴾ 🌸🍃بابک جوان امروزی بود اما غیرت دینی داشت. همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسینی رساند. از آن دست جوانان‌های امروزی که غیرت دینی دارند. 🍃🌼 می‌گفت: خانم حضرت زینب(س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. بله، بابکم تیپ امروزی داشت. پسرم همیشه می‌خندید، خوش‌تیپ بود و زیبا. 🌺🍃 بابک پر از شادی بود و پر از شور زندگی اما فرزندم به خاطر اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه اینها گذشت و عاشقانه پر کشید.🕊 بابک فرزند نسل سوم و چهارم این انقلاب بود. دلبستگی‌های زیادی به زندگی داشت، امروزی بود و تمامی اینها را به خاطر دفاع از حریم آل‌الله و مادرش خانم زینب(س) رها کرد.💫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
🎞 رفیق شهید🌹 : ✨عاشق خونواده بود 🍃عاشق زندگی بود... ✨بابک عاشق دورهمی بود... 🍃خیلی چیزام داشت،خیلی چیزا که جوونای امروزی،همسنوسالای ما دوست دارند داشته باشن.. 💢 ! 🦋گفتش که اسمم دراومده دارم میرم سوریه... یه روزی به من گفت که مسیرمو پیداکردم. گفت که: ..✨❤️ ❤️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🎞 |دوست‌شہید| ڪلاس های بسیج‌باهم بودیم وطولانۍ بودیه روز بحث تحلیل وتفسیرطول ڪشیدخوردیم‌به اذان مغرب گفتن پنج دیقه صبرڪنیدڪلاس تموم‌شہ ماهم قبول‌ڪردیم‌بعدازدودیقه صداے اذان بلندشدواستادمشغول صحبت‌بودڪه یڪ دفعہ بابڪ باصدای بلندگفت آقای فلانۍ،دارن اذان‌میگن بذاریدبرای بعدنمازهمہ برگشتیم یه نگاش‌ڪردیم و یہ نگاه به استاد بعدش بابڪ گفت خب چیہ اذانہ نمیاید! باشہ خودم میرم بلندشد خیلۍ راحت وشیڪ درو بازڪردو رفت‌برای وضو استادم بنده‌خدا دید اینجوریہ گفت باشه‌بریم نماز بخونیم. ♥️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
879.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌵🌈 🧔🏻برادر شهید می گوید:👇🏻 🌸🍃کم کم گرایش پیدا کرد و رفت سمت بسیج محله ، غروب که می شد ، نمازش را میرفت آنجا می خواند ، با بچه ها فعالیت میکرد ، این فعالیت ها کم کم بالا گرفت و بالاخره رشد پیدا کرد و بابک بزرگتر میشد.🎍 🍂🌼سن سربازی که فرا رسید ، بالاخره آن دوره های بسیج فعال و این ها را همه را گذرانده بود ، مدارک همه ی آنها را هم داشت و وقتی که برای سربازی به سپاه رفت ، آنجا نگاه و استعدادش بیشتر شکوفا و علاقه اش بیشتر شد🌷✨ 🌺🌱آن موقع نمی دانستم در آن فضا چه چیزهایی را تجربه کرد ولی الان می فهمم چه چیزهایی دید ؛ با امثال شهید جعفرنیا و سیرت نیا و... همنشین شد . هر کس با چنین بزرگانی همنشین باشد ؛ به نظر من نگاهش قوی تر و استعدادش بیشتر می شود .☘ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 •|‌هم خدمتے شهـــید نورے✨|• 🍃چند روز قبل از اعزام بابڪ به سوریه بود. من اطلاعی نداشتمـ که قراره بره تلگرامـ📲 باهمـ چت کردیمـ ؛کلے صحبت کردیمـ قرار شد بابڪ بیاد ببرم بگردونمش بریم ماهے گیرے و... چند هفته اے گذشت ... 🌱دیدمـ بابڪ دیگه آنلاین نمیشه از یکے از دوستان سراغشو گرفتمـ گفت رفته سوریهــــ🌷..:) چند روز بعد خبر "شهادتش"بهمـ رسید💔🕊 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
𓋜 🌵✨بابک خیلی این در اون در زد که بره سوریه ولی هم از خدمت سربازیش مونده بود و هم خانواده اش رضایت کامل نداشتند...😕 🌸🌿خیلی تلاش کرد... دیگه اون آخرا به فرمانده کل گفته بود حتی شده تو چرخ لاستیک قایم میشم و میرم سوریه، پس بزارید برم!!!😐😂 🌹 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
📜 🌸🌱.. رفیق‌شهید..🌱🌸: 🦋هوا خیلی سرد بود... ماهممون تو چادارا ۷یا۸نفری میخوابیدیم واقعا وحشتناک بودسرمای اون شبا ... 🌸ساعت سه شب بود پاشدم رفتم بیرون، دیدم یکی کنار ماشین باهمون پتو داره نماز شب میخونه!! این چیزا رو ما تو واقعیت ندیدیم، 🦋توفیلمادیدیم! اما من درمورد دیدم .. یه جوون عاشق ..♥️🍂 داشت تواون سرما باخداش حرف میزد...💓 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 همرزم شهید:🖐🏻🙂 ✨🦋روز شهادت بابک بود.فرماندمون شهید نظری دوستمون سید رو فرستاده بود عقب‌. 🌸بابک به من گفت:ممد رفتی اونو برامون بیار.گفتم بابک من عقب نمیرم ،همینجا هستم.اون روز دوباره رفتم پیشش همینو ازم خواست. ✨🦋براش ناهار آوردم،کم بود.مسئولمون نمیزاشت به کسی بدیم.یواشکی یکی اضافه برداشتم بهش دادم.نگاه کرد.گفتم من چیزی بهت میدم سریع بگیر ازمن خنده ای کرد و رفت داخل ماشین🚖 گذاشت.۶_۷سیب🍎 هم بهش دادم که وقت نشد بخوره. رفتن من همانا و خوردن خمپاره جای من همانا😔 🌱 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
3.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 🌹"همرزم‌شہید"🌹 🌸|حدود یک هفته قبل از شهادت بابڪ بود. با بچه ها قرعه ڪشی ڪردیم ڪه ڪی جانباز میشه ، ڪی اسیر و ڪی 🦋شهید. قرعه‌ے جانبازے به بابڪ افتاد...شب شهادت امام رضا(ع)، جانبازشد . از ناحیه پا به شدت آسیب 🌸دید و بعد از چند ساعت شربت شیرین شهادت رو از دست امام رضا(ع) نوشید🙂| •♥️• ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---