eitaa logo
قصه شب (صوتی🎤تصویری 🎥)
2.6هزار دنبال‌کننده
118 عکس
550 ویدیو
14 فایل
⤵️قصه های ناب و جذاب؛ قصه‌های واقعی از زندگی پیامبران و بزرگان و قصه‌های افسانه ای و کودکانه😍 😍رزرو وقت مشاوره کودک : @Rafieemajd👌 ✔️انتقادات و پیشنهادات و فرستادن قصه_فرزندتون: @khosravi11253
مشاهده در ایتا
دانلود
معین‌الدینی‌ داستان شبInShot_۲۰۲۴۰۲۰۲_۲۰۱۲۳۸۷۱۲_۰۲۰۲۲۰۲۴.mp3
زمان: حجم: 15.85M
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخــت‌ شـخـصـیـت پیـامـبـرصلی‌الله‌علیه‌وآله ‌‌ :معین‌الدینی 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
کانال‌داستان‌شب|معین‌الدینی@nightstory57.mp3
زمان: حجم: 15.16M
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخــت‌ شـخـصـیـت پیـامـبـرصلی‌الله‌علیه‌وآله ‌‌ :معین‌الدینی 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@nightstory57.mp3
زمان: حجم: 13.17M
ا﷽ ༺◍⃟🐓჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد 👇 همیشه از عقل و هوشمان درست استفاده کنیم❤️ :معین الدینی 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((پرطلا وتاج گلی)) رویکرد:همیشه از عقل و هوشمان درست استفاده کنیم یکی بود یکی نبود غیراز خدای مهربون زیر گنبدکبودپیرزنی بود به نام خاله گل نسا. پیرزن در روستای کوچکی زندگی میکرد.یک خانه بزرگی داشت قسمتی از خونه ش مزرعه بود و قسمت دیگرش هم یک باغ پر از درخت خاله گل نسا تعداد زیادی مرغ و دو تا هم خروس داشت. یکی از خروسها پرطلا ودومی را تاج گلی صدا میکرد. پرطلا و تاج گلی از وقتی سراز تخم بیرون آورده بودن.همدیگه رو میشناختن.وقتی دو تا جوجه کوچولو بودند باهم بازی میکردند. دنبال هم میدویدند. باهم مسابقه فوقولی قوقو می گذاشتند؛ اما وقتی بزرگتر شدند.دوستیشان به هم خورد.هرروز باهم دعوا داشتن. سر هرموضوع کوچکی قوقولی قوقو می کردن وبه سر وبال هم نوک میزدن. چراتو زودتر قوقولی قوقو کردی؟ این دونه را من زودتر پیدا کرده بودم توچراخوردی؟وخلاصه ازاینجور چیزها آنوقت خاله گل نسا مجبور میشد بیاید و اونارو از هم جدا کنه این دعوا و دشمنی ادامه داشت و داشت تا اینکه روزی از روزها تاج گلی به پرطلا پیغام فرستاد فردا بیا وسط مزرعه کنار درخت توت بزرگ باهم بجنگیم هرکس که برنده شد. اینجا میماند. هرکسی هم که باخت. باید از پیش خاله گل نسا واین مزرعه بره. تاج گلی این حرفها را به مرغ پیری گفته بود.مرغ پیرهم راه افتاد و رفت پیش پرطلا پرطلادرگوشه مزرعه مشغول دانه خوردن بود مرغ پیر کنار او ایستاد و آهسته پیغام تاج گلی را بهش گفت؛ اماچندتا مرغ که در نزدیکی پرطلا بودن حرف های مرغ پیر را شنیدن و کم کم خبربه همه مرغ ها رسید. مرغ ها شروع کردند به قدقدا کردن و بال تکان دادن ای داد ای بیداد حالا چه خاکی به سرمان کنیم؟! اگر این دو تا خروس جوان دعوا کنند. حتماً یکیشان کشته میشه و قد قد قدا. قد قد قدا! خبربه گوش بزرگترین خروس مزرعه خروس خان رسید. خروس خان قوقولی قوقوی بلندی کرد ورفت پیش پرطلا و با او حرف زد و نصیحتش کرد. پرطلا گفت من حرفی ندارم هرچه شما بگویی انجام میدهم خروس خان گفت: «پس سر به سر تاج گلی نگذار اگرهم آمد دعوا کنه. تو باهاش جنگ نکن پرطلا گفت: «باشه به روی چشم خروس خان رفت پیش تاج گلی او داشت تندوتنددانه برمیچیدوغذا میخورد. خروس خان گفت: تاج گلی بیا اینجا باهات کار دارم تاج گلی گفت: من هم خیلی کار دارم باید تندوتند دانه برچینم وغذابخورم آخرفردا میخواهم باپرطلا بجنگم بایدحسابی قوی شوم خروس خان گفت: جوجه خروس دست از این کارها بردار و عاقل باش جنگ و دعوا چه فایده دارد؟ مثل دو تا خروس عاقل توی مزرعه زندگی کنید.تاج گلی سرش را با غرور بالا گرفت و گفت نه من باید پرطلا را از اینجابیرون کنم هر چه خروس خان حرف زدفایده نداشت. فردا صبح وقتی خاله گل نسا در مرغدانی را باز کرد و مرغ و خروسها بیرون آمدند. تاج گلی شروع کرد به بیا ببینیم کی قویتره؟ کجایی؟ باقوقولی قوقو کردن پرطلا را صدا میزد کجایی پرطلا؟بیا با هم بجنگیم اماپرطلا به قوقولی قوقوهای او توجهی نکرد تاج گلی که این طور دید. رفت پیشش وگفت «چیه ترسیدی؟ نکنه میترسی که از من شکست بخوری و جلو مرغها آبروت بره.» پرطلا گفت: «هرچه دلت میخواهدبگو به نظرمن دعوا چیز خوبی نیست و فایده ای ندارد. اما تاج گلی پرید بالا و نوک محکمی به پرطلا زد. بعدهم یک نوک دیگر پر طلا سعی کرد از خودش دفاع کند؛ اما در این میان چند تا از پرهای طلایی اش کنده شد. تاج گلی تند و تند به طرف پرطلا می پرید و به او نوک می زد؛ اما پرطلا فقط دفاع میکرد سعی میکرد حمله نکنه. این بود که تاج گلی فکر کرد پیروز شده است. پرید بالای تنه درخت خشک شده ای و شروع کرد به قوقولی قوقو کردن دیدید مرغ ها؟ دیدید که پرطلا از من شکست خورد؟ دیدید چطوری نوکش میزدم؟! او شکست خورده و باید از این مزرعه بره. مرغ ها روی سبزه ها ایستاده بودند و به حرفهای تاج گلی گوش میدادند. ناگهان عقابی با بالهای بزرگش به طرف تاج گلی پایین اومد. او رابین چنگالهاش گرفت و به آسمان رفت تاج گلی شروع کرد به دادو فریاد وپرو بال میزدو قوقولی قوقو میکردناگهان از لای چنگالهای عقاب بیرون پرید و وسط زمین و هواشروع کرد به بال بال زدن تاج گلی که نمی توانست پرواز کند ازاون بالا محکم به پایین افتادوبالش شکست خروس خان و پرطلا و مرغ ها دورش جمع شدند. خروس خان با صدای کلفتش گفت دیدی چه بلایی سرخودت آوردی! در همین موقع خاله گل نسا هم از راه رسید آخ و آخ کنان تاج گلی را بغل کرد و به خانه برد. بال شکسته اش را بست و به زخم هاشو پماد مالید تاج گلی تا مدتی مجبور شد در لانه بماند. او حالا فهمیده بود که سر هرچیزی نبایدجنگ و دعواراه بیندازه باید همیشه کارهاشو عاقلانه و از روی عقل و خرد انجام بده 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معین‌الدینیInShot_۲۰۲۴۰۲۰۱_۱۸۲۹۰۷۲۳۰_۰۱۰۲۲۰۲۴.mp3
زمان: حجم: 12.78M
༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخــت‌ شـخـصـیـت امام‌کاظم علیه‌السلام ‌‌ :معین‌الدینی 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانلود ندای الله اکبر به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی(شب 22 بهمن ماه)www.mohebaan.ir.mp3
زمان: حجم: 585.9K
🔴 امشب قیامتی از الله اکبر در آسمان کشور بپا می کنیم.... 🚨🚨وعده ماساعت21🚨🚨 ✅کانال تخصصی رایحه احکام👇 @khosravi1253
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✏️با دایره و نیم دایره این لک لک زیبا رو درست کنید 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
دستاوردهای انقلاب اسلامی(11) 🛏🛏🛏🛏🛏🛏 🤱قصه /به ما بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35 ༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄