@nightstory57(2).mp3
11.07M
#عموخرگوشودکتربلوط🍁
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
از دندون پزشکی نترسیم 😊
#قصه
#داستان
#داستانشب
#کودک_۴_۱۱
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
https://eitaa.com/joinchat/4230349078C22111fe80f
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
قصه شب (صوتی🎤تصویری 🎥)
#احکام_و_آداب_بچه_دارشدن 💕 #از_منظر_اسلام 😍 💚 #جلسه_پنجم 💚 آداب #انعقاد_نطفه در روايات (نزدیکی کر
#احکام_و_آداب_بچه_دارشدن 💕
#از_منظر_اسلام 😍
❣ #جلسه_ششم ❣
#بهترين و #بدترين زمانها براي بچه دار شدن در طول #هفته و #سال🧐
از آموزه هاي ديني به دست مي آيد آميزش و همبستري براي بچه دار شدن در زمان هاى ذيل مستحب است:👇👇
شب #دوشنبه: که در پي آن فرزند #حافظ کتاب خدا و راضي به آنچه خداوند برايش مقدر کرده ، مي شود،😊 (۱)
شب #سه_شنبه : که در اثر آن بعد از سعادت اسلام ، شهادت روزي اومي شود👌 ، خداوند او را با مشرکان عذاب نمي کند ❌، دهانش خوشبو، دلش رحيم و جوانمرد خواهد بود ، زبانش از دروغ ، غيبت وتهمت و پاک باک مي ماند.😊(۲)
شب #پنج_شنبه : که در پي آن حاکمي از حکما و با عالمي از علما خواهد شد.(۳)😊
روز پنج شنبه هنگام #زوال : که در پي آن شيطان به او نزديک نخواهد شد ❌تا پير گردد و سلامتي دين و دنيا روزي اش خواهد بود😊.(۴)
#شب_جمعه : که در پي آن بچه خطيب و سخنگو خواهد شد.😊(۴)
روز جمعه موقع #عصر : که آن فرزند از دانايان مشهور خواهد شد.😊(۵)
شب جمعه بعد از نماز #عشا : اميد است آن فرزند از ابدال ( شبيه به والدين ) باشد😊.(۶)
نيز توصيه شده از نزديكي كردن در شب هاي چهارشنبه👌 و شب اول، وسط و آخر ماه قمري👌 و نيز شب هاي ماه گرفتگي و👌 طوفان هاي شديد👌 پرهيز كنند.♨️
در جلسه بعد به زمانهای مکروه جماع کردن اشاره میکنیم.❤️
ادامه دارد...
۱. وسائل الشيعه ؛ ج۷ ، باب ۱۹۰./۲.همان ./۳.همان ./۴. همان./۵. همان./۶. همان.
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
@nightstory57(4).mp3
14.66M
#جیکو_مشقهاش_نمینویسه
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
با انضباط باشیم 🤓
#قصه
#داستان
#داستانشب
#کودک_۶_۱۱
#گوینده:معینالدینی
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
داستان شب
(مامان تو بهترینی)
هادی که داشت برای روز مادر یک کارت درست میکرد پرسید:کلمه ی هم قافیه بامادر چیه؟
کیان گفت:وای!
هادی گفت اینکه هم قافیه نیست
کیان جواب داد میدونم نیست فکر کنم یک کلمه را اشتباه نوشتم
هادی فکرکردای کاش یک برادر داشتم
آن وقت آهی کشیدخواهر کوچولوش هاله افتاد که بعضی وقتها یک بلای حسابی سرش میآورد بالاخره هادی نوشت گل رزقرمزاست بنفشه هاآبی هستند توبهترین مامانی ومن عاشقتم بعد اسمش را نوشت و زیرش اضافه کرد
خانم معلم آمدتابه آرش توی دیکته کلمه ها کمک کندآرش نوشته بودمن مادرم راقدرکاکائو دوست دارم خانم معلم گفت اوم علاوه بر کارتی که به مادرت میدی برایش کارخاص دیگری هم میکنی؟آرش سرخ شدوگفت بله برای شام میریم بیرون میخواهم امشب خوشتیپ باشم
رضا کوچولوگفت من برای مادرم گل میخرم محمدگفت:من میخواهم صبحانه ی مادرم را ببرم توی تختخوابش تا خستگی از تنش دربیاد.هادی فکرکرد چه فکرهای خوبی او هم دلش میخواست برای مادرش یک کارخاص بکند.صبح روزمادرهادی ازخواب که بیدارشدپاورچین پاورچین رفت توی آشپزخانه تا برای مادرش صبحانه درست کنددو تکه نان گذاشت که گرم شودبعدکمی غلات صبحانه برداشت تا بریزه توی شیر و آماده کنه اما نه فقط توی کاسه بلکه روی کل میز ریخت هادی داشت غلات صبحانهها را جمع میکردومیریخت توی جعبه اش که یکهو بوی سوختگی آمد وای نانهای هادی سوخته بود اوت قسمتهای سوخته ی نان را جدا کردبعدهمه چیز رابا کارت روز مادرگذاشت توی سینی وقتی سینی را برداشت آب پرتقال روی همه جای کارت ریخت تا جایی که میتوانست آب پرتقال را از روی کارت پاک کرد آن وقت یواش و با احتیاط سینی را از پله هابردبالاخیلی یواش وقتی هادی رفت توی اتاق مادرش هاله آنجا بود. مادرداشت کارتی را که همه جایش خط خطی بود میخواندوگفت:چه کارت قشنگی هاله
به نظرهادی یک کارت خط خطی اصلاً قشنگ نبود سینی را گذاشت جلوی مادر هاله یک تکه از نان گرم رابرداشت مادرگفت چه روز مادر غافلگیر کننده و جالبی هادی جونم امابه نظرهادی اصلاًجالب نبود.هادی رفت توی اتاقش وقلک خرسی شو باز کردشاید آنقدر پول داشت تا بتواند یک هدیه بخره پولها را شروع کرد به شمردن اما ۲۰هزارتومان بیشتر توی قلک نبود وقتی برمیگشت پایین هاله نشسته بود روی پای مادر و چندتا شاخه گل که از توی باغچه چیده بود دستش بودمادر گفت برای این گلهای خوشگل ممنونم هاله به نظرهادی گلهای باغچه خیلی هم قشنگ نبودنددر ضمن دلش نمیخواست هاله روی پای مادربنشینه این بود که گفت هاله میخواهی با من بیایی فروشگاه ؟هاله خیلی خوشحال شدتاحالاهادی اورابا خود نبرده بود فروشگاه از روی پای مادر پرید پایین و دنبال هادی رفت به فروشگاه کنار خانه شان هادی توی فروشگاه کلی هدیه ی روز مادردید؛ مثل گل کتاب شکلات اما پولش برای هیچکدام کافی نبود
هاله داد زد من بستنی میخواهم هادی گفت:نه هاله من میخواهم چیزی برای مامان بخرم
هاله گفت مادربستنی دوست دارد
هادی گفت اوم مادر بستنی شکلاتی دوست داره که میشود ۱۰هزار تومن هاله توی راه برگشت به خانه گفت من بستنی قیفی را می آورم
هادی گفت:خودم میآورم
اماهاله زدزیرگریه برای همین هادی مجبور شدبذاره او بستنی را بیاره
هواگرم بودوهاله خیلی آهسته راه میرفت بستنی آب شد.وقتی رسیدند خانه فقط نان بستنی مانده بودحالا هادی نه هدیه ای داشت که به مادرش بدهدونه پولی برایش مانده بودفقط یک خواهر کوچولوپراز بستنی شکلاتی داشت
هادی دلش نمیخواست مادر کثیفی های هاله را ببینه برای همین گفت
باید بری حمام
هاله خوشحال شدلباسهای کثیفش را درآوردو رفت بعدازناهارمادرمیخواست کمی چرت بزنه.هاله کوچولورفت وکنار مادر نشست هادی نمیخواست هاله پیش مادر بخوابه برای همین گفت:هاله تومیتوانی روی تخت خودت بخوابی بروتابرات یک داستان بخوانم
هاله خوشحال شداخه هادی تا حالا اورانخوابانده بودهاله دویدبه طرف اتاقش هادی شروع کردبه خواندن داستان اما هاله کلی جیغ میزد و سوال میپرسید که هادی کتاب موردعلاقه اش را بخواند آن وقت هادی کتاب دیگر را خواند آنهم سه باروقتی هاله خوابیدهادی رفت بیرون پیش مادرش امامادرآنجا نبود. هادی نشست رو پله ی ایوان و آهی کشید. درست همان موقع مادرآمدبیرون و نشست کنارش وآلبومی را باز کرد توی صفحه ی اول عکس یک نوزاد بودکه گریه میکرد.هادی اخم کردوگفت هاله!مادر خندیدوگفت این عکس خودته وقتی کوچولو بودی مثل هاله خیلی گریه میکردی هادی گفت:نه خیر
مادر لبخندزدوگفت و دوست داشتی یک داستان راوچندبار برایت بخوانندهادی این را هم یادش نیامد. پرسید دیگه چی؟
دلش میخواست بیشتربدونه مادرهادی رابلندکردروی پایش بغلش کردوگفت همیشه دوست داشتی روی پاهایم بنشینی هادی نخودی خندیدهنوز هم دوست داشت روی پاهای مادرش بشینه مادرادامه دادممنون که امروز ازهاله مراقبت کردی این یک کادوی خیلی خاص برای روزمادربودهادی باتعجب پرسید واقعاً؟مادر نوک بینی هادی رابوسیدوگفت دقیقاً همان چیزی بودکه دلم میخواست
آن شب همه برای شام رفتندبیرون وبرای شا هم بستنی شکلاتی خوردنددقیقاً همان چیزی که مادردلش میخواست
اونجا هادی به مامانش نگاه کرد و بلند گفت مامان،مامان جونم تو بهترینی برای من
@bayaneziba(2).mp3
16.04M
#مامانجونمتوبهترینی
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
هدیه ای برای مادر ❤️
#قصه
#داستان
#داستانشب
#کودک_۴_۱۱
#گوینده:معینالدینی
༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
🔖استوری روز تولدحضرت #زهرا و روز #مادر رسید سریع کلیک کن👌💝💓👇
♥️استوریولادت حضرت زهراوروزمادررسید👌
♥️استوریولادتحضرت زهرا و روزمادررسید🎊
♥️استوریولادتحضرت زهراو روزمادررسید🎊
♥️استوریولادت حضرت زهراوروزمادررسید🎊
♥️استوریولادت حضرت زهراوروزمادررسید🎊
🌺🌼🌸 بهعشق #مادرت کلیککنید😍☝️🏽
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
꧁༼﷽༽꧂
❤️شبی یه #نکته❤️
❤️ﺗﻘﺪﯾﻢ به زنـــان ایران زمین❤️
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﺎﺯ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﺳﺠﻮﺩ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺑﻐﻞ ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﭘﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﺪﯾﻪ ﯼ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ
💚ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﻭ ﯾﮏ ﻫﻢ ﺻﺪﺍ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺸﻖ ﻭ ﻫﺴﺘﯽ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺎﯾﻨﺪﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻟﻄﯿﻒ؛ ﻓﺼﻞ ﺑﻬﺎﺭ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻻﻟﻪ ﺯﺍﺭ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﺷﻘﯽ؛ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ
💛ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﮔﯽ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻋﺎﻃﻔﻪ؛ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻭﻓﺎ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﻌﺪﻥ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺻﻔﺎ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺭﺍﺯ؛ ﻣﺤﺮﻡ؛ ﯾﮏ ﺭﻓﯿﻖ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﯾﺎﺭ ﯾﮑﺪﻝ؛ ﯾﮏ ﺷﻔﯿﻖ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺮﺩ
❤️ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺪﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭﺩ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ :ﺣﺲ ﺧﻮﺵ؛ ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺐ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻮﺳﺘﺎﻧﯽ ﭘﺮ ﻧﺼﯿﺐ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﺎﻏﻬﺎﯼ ﺁﺭﺯﻭ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ
💙ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺟﺪﺍ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺷﻔﯿﻖ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﯾﺎﺭ ﻭ ﺭﻓﯿﻖ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﻧﻮﺭﻫﺎ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﺳﺎﺯ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺟﺎﻥ
💜ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ : ﻣﺮﻫﻢ ﻫﺮ ﺧﺴﺘﮕﯽ
پیشاپیش روز زن ،،،روز مادر بر مادران و زنان ایران زمین وجهان مبارکباد
💕 @khosravi1253 💕
🔺مدیران محترم: لطفا #بدون_لینڪ
تو ڪانال خودتون نذارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی امشب ماهی🐟
با میوه کاج ببین چی درست کردیم
#آموزش_کاردستی
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کارتون
" باربا پاپا"
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@nightstory57.mp3
16.12M
#ولادتحضرتزهراسلاماللهعلیها
༺◍⃟🌙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
ولـــــادت
حضرتزهراسلاماللهعلیها😊♥️
#داستان_شب
#گروهسنی_۶_۱۲
#قصه
#حضرتزهراسلاماللهعلیها
#گوینده:معینالدینی
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@nightstory57(5).mp3
13.11M
#دریایلجباز
༺◍⃟👧🏻👦🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
بد اخلاقی و لجبازی نکنیم❤️
#قصه
#داستان
#داستانشب
#کودک_۴_۱۱
#گوینده:معینالدینی
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
قصه شب (صوتی🎤تصویری 🎥)
#احکام_و_آداب_بچه_دارشدن 💕 #از_منظر_اسلام 😍 ❣ #جلسه_ششم ❣ #بهترين و #بدترين زمانها براي بچه دار ش
#احکام_و_آداب_بچه_دارشدن 💕
#از_منظر_اسلام 😍
❣ #جلسه_هفتم ❣
موارد #مكروهي نيز وجود دارد كه بهتر است از آن ها پرهيز گردد:👇👇
۱- جماع در شب و روزي كه ماه و خورشيد گرفته است.👌
۲- هنگام غروب خورشيد.👌
۳- هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب.👌
۴- شب اول ماه غير از ماه رمضان.👌
۵- در شب آخر ماه.👌
۶- جماع بعد از احتلام در خواب.👌
۷- جماع در اتاقي كه بچه اي وجود داشته باشد.👌
۸- نگاه كردن به عورت زن هنگام جماع.👌
۹- جماع به صورت عريان.👌
۱۰- جماع رو به قبله و پشت به قبله.👌
۱۱- جماع بدون وضو يا غسل.👌
۱۲- هنگامي كه شكم پر است.👌
۱۳- جماع در جايي كه كودكي باشد كه به آن ها نگاه كند يا سر و صداي آن ها را بشنود، هر چند چيزي متوجه نشود.👌
۱۴- جماع در فرصت بين اذان و اقامه نماز كه مخصوص اعمال عبادي است.👌
۱۵- جماع در شب عيد فطر.👌
۱۶- جماع در شب عيد قربان.👌
در جلسه ی بعد به توصیه های ضروری قبل از آمیزش می پردازیم ان شاءالله💕
ادامه دارد....
منبع: pasokhgoo.ir
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه راحت و آسون میشه برف خوشگل کشید😍
#آموزش_نقاشی
🛏🛏🛏🛏🛏🛏
🤱قصه #شــــب/به ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3354329393C5d99099e35
༺◍⃟🎙჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄