eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.5هزار ویدیو
251 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتم کنار دریا.mp3
574.3K
🎼 شعر رفتم کنار دریا 🎧 با صدای محمد مهدی 🍎 رفتم کنار دریا 🏖 🍎 گفتم بگو خدا 🕋 کیست ؟ 🍎 دریا 🏝 به گوش 👂🏻 من گفت : 🍎 مثل خدا 🕋 کسی نیست 🍎 او آفریدگاره 🍎 کوه و درخت و دریاست ⛰ 🍎 دانا و پاک و زیبا 🍎 بخشنده و تواناست 💪🏻 🍎 بابای بچه ها نیست 🍎 اما برای آنها 🍎 هم آفریده مادر 🍎 هم آفریده بابا 📚 کتاب آموزش قرآن ، اول دبستان ، ص ۱۹ @kodak_novjavan1399
هنگامی كه شیطان به خداوند گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم . فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است ، پس چگونه انسان نجات می‏یابد؟ خداوند فرمود : راه بالا و پایین باز است راه بالا: نیایش و راه پایین: سجده بنابراین ، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید می‏تواند شیطان را طرد كند . 🔹بنده ی من! سوگند به حق خودم دوستدار تو هستم،پس سوگند به حق من برتو، مرا دوست بدار. . 🍃 @kodak_novjavan1399 🌸🍃
49.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انیمیشن سینمایی رستم و سهراب 🌹 ژانر : هیجانی ، اکشن 🌹 قسمت پنجم @kodak_novjavan1399
🌹 🌹 🌹🌹 قسمت سوم 🌹🌹 🇮🇷 چند روز بعد ، 🇮🇷 فرشتگان قصد برگشتن به آسمان داشتند . 🇮🇷 حارث ، با حزن و اندوهی که 🇮🇷 در چشمانش دیده می شد 🇮🇷 و با چشم گریان به فرشتگان گفت : 🔥 من ، از مؤمنان هستم . 🔥 و در فتنه و فساد و کشتار ، 🔥 اصلاً شركت نداشتم . 🔥 شما تمام خويشان و هم نوعان مرا كشتيد 🔥 و من تنها ماندم . 🔥 مرا با خودتان به آسمان ببريد ؛ 🔥 تا در آن جا با شما باشم 🔥 و خداى خود را عبادت كنم . 🇮🇷 فرشتگان ، دلشان به درد آمد 🇮🇷 و از خداوند جوياى تكليف شدند . 🇮🇷 خداوند به آنها اجازه داد 🇮🇷 كه او را به آسمان ببرند . 🇮🇷 روز شنبه بود که او به آسمان اول رسید . 🇮🇷 گاهی به عبادت مشغول بود . 🇮🇷 و گاهی به گردش در آسمان ها ، 🇮🇷 و بررسى اوضاع می پرداخت . 🇮🇷 در آن ميان ، 🇮🇷 بر سر راه خود ، لوحى را ديد . 🇮🇷 كه نوشته هایی از نور داشت . 🇮🇷 لوح را برداشت و آن را خواند . 🇮🇷 که در آن نوشته بود : 🍎 من پاداش هيچ عمل كننده اى را ، 🍎 ضايع نمى كنم ؛ 🍎 بلى ، كسى كه كارى كند 🍎 و دنيا را بخواهد ، 🍎 خدا ، دنيا را به او مى بخشد . 🍎 و كسى كه آخرت را بخواهد ، 🍎 خداوند نیز ، او را به آرزويش مى رساند . @kodak_novjavan1399 🌹
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۳۰ 🌷 🇮🇷 نواب با دقت نگاه کرد و با لبخندی گفت : 🌸 اون حضرت خضره ، بیاین بریم پیشش 🇮🇷 همگی از هرم پایین آمدند ؛ 🇮🇷 و با خوشحالی ، 🇮🇷 به طرف خضر و ذوالجناح ، دویدند . 🇮🇷 خضر لبخندی زد و آنها را در آغوش گرفت . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 پدر جان ! 🌸 چرا نگفتید ما باید دنبال چی باشیم ؟ 🇮🇷 خضر گفت : ☘ ببخشید پسرم ؛ ☘ اگر می فهمیدی که اونجا چی هست ، ☘ هرگز اون رو به دست نمی آوردی ☘ اون هشت پای دوسر ، مامور بود ، ☘ تا صندوقچه رو به کسی بده ، ☘ که هم پاک و مومن باشه ☘ هم محتوای صندوقچه رو نشناسه . ☘ و هم اینکه اونا رو برای خودش نخواد . ☘ اگه می فهمید ☘ که تو دنبال زره و سپر حضرت داوودی ☘ هیچ وقت ، اجازه نمی داد ؛ ☘ که به اونا برسی . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 خب یه سوال دیگه 🌸 چطور ممکنه ، که من می تونم 🌸 حرف هشت پا ، یا اون پرنده بزرگ ؛ 🌸 و حتی ذوالجناح رو بفهمم ، 🌸 ولی دوستانم نمی تونن ؟! 🇮🇷 خضر گفت : ☘ به خاطر سنگ حضرت سلیمان 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 اتفاقا هشت پای دو سر هم ، همینو گفت 🌸 ولی من‌نفهمیدم منظورش چیه 🌸 سنگ سلیمان ، چی هست ؟ کجاست ؟! 🌸 چطور می تونه کاری بکنه 🌸 که من حرفای اون حیوونا رو بفهمم ؟! 🇮🇷 خضر گفت : ☘ دستت رو تو جیبت فرو کن ، ☘ و ببین چی پیدا می کنی ؟! 🇮🇷 نواب ، دستش را در جیبش گذاشت . 🇮🇷 و سنگی سبز رنگ و شفاف و زیبا ، 🇮🇷 از جیب خود بیرون آورد . 🇮🇷 نواب با تعجب به سنگ نگاه کرد و گفت : 🌸 این دیگه چیه ؟ از کجا اومده ؟ 🌸 چطور رفته تو جیب من ؟ 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399