eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
📱 یک وقتایی تنهایی و کسی حواسش بهت نیست، گوشیتو برمیداری و میری تو اینستاگرام، می‌خوای بری یک سری به پست‌های دوستات بزنی، اما شیطان میاد سراغت؛ کارش همینه! وسوسه... فکر گناه میندازه به جان و دلت. اما یک لحظه صبر کن. فقط یک لحظه! تو این لحظه به این آیه فکر کن: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ؛ چشم‌ها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند...» 📚انعام / ۱۰۳ 👁 خدا الان حواسش بهت هست. تازه چشم‌های امام زمان هم بهت توجه میکنن! حالا بازم دلت میاد به شیطان بگی چشم؟ یک نفس عمیق بکش و شیطان رو لعنت کن تا از فکرت بره بیرون... امام زمان، یارِ پاکدامن می‌خوان، یکی مثل عباس! 💠 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌻🌺🌻🌺🌻🌺 قسمت پنجم زندگينامه حضرت ابراهيم عليه السلام ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃زن و مرد پیر و جوان ، سر بصحرا نهادند و کم کم شهر خالی شد و لحظه حساس فرا رسید . ابراهیم در حالیکه تبری در دست راست و ظرفی غذا در دست چپ گرفته بود ، قدم در بتخانه گذاشت .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃سالن مجلل که به انواع زیورها آراسته شده و بتهای کوچک و بزرگ دور تا دور آن در کنار یکدیگر با دقت و ظرافت خاصی قرار گرفته بودند .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃ابراهیم غذائی را که همراه داشت مقابل بتها میگرفت و از آنها میخواست که غذا بخورند . چون عکس العملی نمیدید با تندی و خشم میگفت : آیا نمیخورید ؟ بتها جواب نمیدادند . میگفت : چرا حرف نمیزنید ؟ چرا جواب نمیدهید ؟🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃و سپس با تبری که در دست داشت ، کیفر بی ادبی و وظیفه نشناسی آنها را میداد و همه را در هم میشکست .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃هنوز ساعتی نگذشته بود که آن سالن منظم و زیبا و آن بتهای رنگارنگ به یک مشت قطعات در هم شکسته و یک ویرانه وحشتناک تبدیل شده بود .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃بدین ترتیب ، بت شکن بزرگ تاریخ ، تمامی بتها را که بشدت با آنها دشمن بود ، در هم شکست و سپس تبر را بگردن بت بزرگ که در صدر تالار قرار داشت و از شکسته شدن در امان مانده بود گذاشت و با خیال آسوده از بتخانه خارج شد .🌸🍃🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌸🍃ابراهیم که میدانست بت پرستان بسراغ او خواهند آمد و او را بمحاکمه خواهند کشید ، بت بزرگ را رها کرد و تبر را هم بگردن او آویخت تا زمینه بحث و مناظره و پایه استدلالهای آینده او قرار گیرد و باین وسیله ، قوم را از پرستش بتهای بیجان و بی فایده منصرف گرداند .🌸🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~ ادامه داستان در قسمت بعد ... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای کیخان 🇮🇷 علمی ، تخیلی ، هیجانی ، کارآگاهی 🇮🇷 قسمت ششم 🔮 @kodak_novjavan1399
🌸🌼🌼🌸🌼🌼🌸 قسمت ششم زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام 🌸🌼🌼🌸🌼🌼🌸 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✨روز عید بپایان رسید و مراسم جشن و سرور خاتمه یافت و مردم دسته دسته بسوی شهر و خانهایشان بازگشتند .💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️مسؤ لان و خدمتگذاران بتخانه نیز آمدند ولی با وضعی که هرگز انتظارش را نداشتند روبرو شدند .💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️بتها شکسته و بتکده درهم و برهم شده بود . لحظاتی در بهت و حیرت ، خیره خیره به آن وضع نگریستند ولی کم کم بخود آمدند و از یکدیگر پرسیدند . 💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️چه کسی این جنایت بزرگ را مرتکب شده و خدایان ما را به این وضع انداخته است ؟ او فردی ظالم و ستمکار است .💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️دستور باز داشت ابراهیم صادر شد و دادگاهی برای محاکمه او تشکیل گردید از او پرسیدند . آیا تو خدایان ما را در هم شکسته ای و بتخانه را به این وضع در آوردی ؟ !💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️ابراهیم که چنین وضعی را پیش بینی کرده و خود را برای پاسخگوئی آماده کرده بود ، اشاره به بت بزرگ و تبری که به دوشش بود کرد و گفت . چرا از من میپرسید ؟ از خودشان بپرسید که چه کسی اینکار را انجام داده است . 💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️اگر بتوانند جواب بگویند ، بشما خواهند گفت که بت بزرگ بر آنها غضب کرده و این بلا را بر سر آنها آورده است و از طرف دیگر خودتان می بینید که آلت جرم در دست بت بزرگ است و این خود دلیل بر این مدعا است . شما بجای اینکه از من بازپرسی کنید بتها را مورد بازپرسي قرار دهيد 💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ⭐️این سخن ابراهیم ، آنچنان منطقی و کوبنده بود که همانند پتکی آهنین بر سر بت پرستها فرود آمد و در یک لحظه آنان را از خواب غفلت بیدار کرد .💖 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ادامه داستان درقسمت بعد .... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
✳️مشخصات ۲۴ پیامبر ---------------- ✅با پیامبران الهی بیشتر آشنا شویم ---------------- 💯معلومات بسیار زیاد و مهم برای شما عزيزان: ---------------- 🌛۱- حضرت آدم (ع) - لقب: خلیفه الله – کنیه: ابوالبشر - مدت عمر: 930 سال🌜 🌛۲- حضرت نوح (ع) - لقب: نبی الله – پدر: لمک - مادر: قینوش – مدت عمر: 1200 سال🌜 🌛۳- حضرت هود (ع) - پدر: شالخ - مادر: بکیه – مدت عمر: 460 سال - نام قوم: عاد🌜 🌛۴- حضرت صالح (ع) - پدر: جابر- مدت عمر: 280 سال – نام قوم: ثمود - آیت (نشانه): ناقه🌜 🌛۵- حضرت ابراهیم (ع) - تولد : شهر اور در کشور بابل - پدر: تارخ - عمو: آزر - مادر: ورقه - لقب: خلیل الله - کتاب: صحف - مدت عمر 175 سال - حاکم زمان: نمرود - آیت: سرد و گلستان شدن آتش - اقدام: تجدید بنای کعبه - محل دفن: فلسطین .🌜 🌛۶- حضرت اسماعیل (ع) پدر: ابراهیم (ع) - مادر: هاجر - لقب: ذبیح الله - مدت عمر: 137 سال🌜 🌛۷- حضرت اسحاق (ع) پدر: ابراهیم (ع) - مادر: ساره - لقب: وجیه الله - مدت عمر: 180 سال - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۸- حضرت لوط (ع) - پدر: هاران - مادر: ورقه - مدت عمر: 80 سال - نام قوم: لوط - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۹- حضرت یعقوب (ع) - پدر: اسحاق -مادر: رفقه - مدت عمر: 147 سال - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۱۰- حضرت یوسف (ع) - پدر: یعقوب - مادر: راحیل -لقب: صدیق - مدت عمر 120 سال - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۱۱- حضرت شعیب (ع) - پدر: صیفون - مادر: میکاء - لقب: خطیب الانبیاء - مدت عمر: 242 - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۱۲- حضرت ایوب (ع) - پدر: آموص - مادر: یاحیر - مدت عمر: 140 سال - محل دفن: بلاد حوران.🌜 🌛۱۳- حضرت موسی (ع) - تولد: مصر - پدر: عمران -مادر: یوکابد - لقب: کلیم الله - کتاب: تورات - نام قوم: بنی اسراییل - مدت عمر: 120 سال - حاکم زمان: فرعون (رامسس دوم) - آیات: عصاوید البیضاء - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۱۴- حضرت هارون (ع) - پدرعمران - مادر: یوکابد - مدت عمر: 123 سال - محل دفن: طور سینا (مصر).🌜 🌛۱۵- حضرت داوود (ع) - پدر: ایشیء- لقب: نبی الله الحاکم - مدت عمر: 100 سال - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۱۶- حضرت سلیمان (ع) - پدر: داوود - مادر: برسبا - لقب: حشمت الله - مدت عمر: 53 سال - محل دفن: فلسطین.🌜 🌛۱۷- حضرت الیاس (ع) - پدر: یاسین - مادر: ام حکیم - مدت عمر: 22 سال🌜 🌛۱۸- حضرت الیسع (ع) - پدر: اخطوب - مدت عمر: 75 سال - محل دفن: دمشق(شام).🌜 🌛۱۹- حضرت یونس (ع) - پدر: متی - مادر: تنجیس - لقب: ذوالنون - مدت عمر: 40 سال - محل دفن: کوفه (عراق).🌜 🌛۲۰- حضرت ذوالکفل (حزقیل) (ع) - پدر: ادریم - مدت عمر: 75 سال - محل دفن: بین کوفه وحله (عراق).🌜 🌛۲۱- حضرت زکریا (ع) - پدر: برخیاء - مدت عمر: 115 سا ل - محل دفن: بیت المقدس. 🌛۲۲- حضرت یحیی (ع) پدر: زکریا - مادر: عیشاء - مدت عمر: 30 سال - محل دفن: دمشق (مسجد اموی).🌜 🌛۲۳- حضرت عیسی (ع) - مادر: مریم (س) - لقب: مسیح (روح الله) - آیات: در گهواره سخن گفتن (من عبد الله هستم) - شفا دادن بیماران و زنده کردن مردگان به امر خدا - کتاب: انجیل - مدت عمر: 33 سال - آن حضرت به آسمان عروج کرد.🌜 🌛۲۴- حضرت محمد (ﷺ) - پدر: عبدالله(ع) - مادر: آمنه بنت وهب (س) - لقب: رسول الله (خاتم الانبیاء) - آیات: شق القمر کردن و به معراج رفتن و قرآن کریم - کتاب: قرآن کریم - دین: اسلام - رحلت 28 صفر سال 11 هجری قمری (مدینه) در سن 63 سالگی🌜 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰🔰🔰کلیپ ترتیل سوره الرحمن 🌱💐🌱💐همراه با تصاویر جذاب و ترجمه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @kodak_novjavan1399 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
چگونه به کودک یاد بدهم به قرآن عشق ورزد؟ جواب: ۱-قرآن را جلوی کودک تلاوت کنید چون والدین الگوی کودکان هستند ۲-به او قرآن خاصی هدیه دهید که نام خودش را روی آن بنویسد ۳-صدایش را هنگام تلاوت ضبط کنید و از صدایش به روش بسیار زیبا تعریف کنید ۴-پس از حفظ قران به او هدیه بدهید ۵-به هنگام خواب برای او داستان های قرآنی بخوانید. @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠امام علی علیه السلام: لاَ يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلاَث: فِي نَكْبَتِهِ، وَغَيْبَتِهِ، وَوَفَاتِهِ. 🍃 دوست انسان، دوست نخواهد بود مگر اين كه برادر خود را در سه حالت فراموش نكند: ۱_ به هنگامى كه دنيا به او پشت مى كند ۲_ و در زمانى كه غايب است ۳_ و پس از مرگش. 📚نهج البلاغه حکمت ۱۳۴ @kodak_novjavan1399
✨🌸 شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه 🔶 یا غنی 👈1060مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز شنبه 2/ حدیث کسا 3/ دعای نادعلی 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد. 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
‼️شک در وضو پس از نماز 🔷س 5482: اگر کسی بعد از کند که گرفته یا نه، وظیفه او چیست؟ ✅ج: نماز خوانده شده صحیح است ولی باید برای نماز های بعدی وضو بگیرد. @kodak_novjavan1399
🌸 " هـیـدرا " 🌸 قسمت نهم 🌟 یک روز به خدمت پیامبر رسیدم 🌟 و اجازه گرفتم 🌟 که در خدمت ایشان و علی باشم 🌟 پیامبر اکرم مثل همیشه ، 🌟 در حال موعظه بودند . 🌟 که سوالی برایم پیش آمد . 🌟 اجازه خواستم که سوالم را بپرسم 🌟 ایشان فرمودند : از علی بپرس 🌟 منم با لبخند به علی نگاه کردم و گفتم : 🍎 آخر این کودک چه می داند ؟ 🌟 پیامبر فرمودند : 🌷 علی دریای علم است . 🌷 علی صاحب حلم است 🌷 علی دارای حکمت است . 🌷 اگر من شهر علم باشم ؛ 🌷 علی ، دروازه آن شهر است . 🌟 سوالم را از علی پرسیدم . 🌟 و چه بسیار زیبا پاسخم را گرفتم 🌟 گفتم علی جان ! دیگر چه می دانی ؟! 🌸 علی گفت : 🌸 غیب و آینده و گذشته را . 🍎 گفتم : ممکن است 🍎 یکی از آن غیب ها را بفرمایید ؟! 🌸 گفت : هیدرا ! 🌸 آیا از مکان پدرت خبر داری ؟! 🍎 گفتم : خیر ، فدایت شوم 🍎 از آخرین مأموریتی که رفت 🍎 تاکنون ، حدود ۲۰ _ ۳۰ ساله 🍎 که خبری از او ندارم 🌸 علی گفت : 🌸 می خواهی جای او را به تو بگویم ؟! 🍎 با تعجب گفتم : 🍎 مگر شما می دانید او کجاست ؟! 🌸 گفت : بله می دانم 🌸 او در سیاره سیسون ، گرفتار شده است . 🌸 و شدیداً به کمک تو نیاز دارد . 🌟 گفتم سیاره سیسون دیگر کجاست ؟ 🌟 من که نمی شناسم 🌟 و نمی دانم از کجا باید برم . 🌸 علی گفت : 🌸ددوست داری راه را نشانت بدهم ؟ 🌟 گفتم بله آقا 🌟 علی ستاره ای را مامور کرد 🌟 تا مرا به آنجا راهنمایی کند . 🌟 به سرعت خودم را ، 🌟 به سیاره سیسون رساندم . 🌟 و به جست و جوی پدرم پرداختم . 🌟 بعد از مدتها ، 🌟 او را با وضع وحشتناکی پیدا کردم 🌟 همه قدرتش را از دست داده بود 🌟 و نمی توانست به زمین برگردد 🌟 چند ماه ، همان جا ماندم 🌟 و از او پرستاری کردم . 🌟 مشغول مداوای پدر بودم . 🌟 که ناگهان ؛ 🌟 صدای عجیبی به گوشم رسید . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 قسمت هفتم زندگينامه حضرت ابراهيم علیه السلام ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌹💞این سخن ابراهیم ، آنچنان منطقی و کوبنده بود که همانند پتکی آهنین بر سر بت پرستها فرود آمد و در یک لحظه آنان را از خواب غفلت بیدار کرد .🌹❣ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃بخود آمدند و سر به زیر انداختند و زیر لب به سرزنش و ملامت خویش پرداختند و گفتند . ستمکار شما هستید ، نه ابراهیم . 💞🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌹❣شمائید که فطرت پاک خود را آلوده کرده اید و بجای پرستش آفریدگار جهان ، بتهای بیجان و بی خاصیت که حتی قدرت حفظ خود را ندارند بخدائی گرفته اید .🌹❣ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃اما متاءستفانه ، این هشیاری و بیداری لحظه ای بیش نبود و دیگر باره بسوی بتها نگریستند و گفتند ، ای ابراهیم ، تو میدانی که بتها هرگز سخن نمیگویند .💞🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ❣🌹 ابراهیم گفت : آیا شما در مقابل خدای یگانه ، بتهائی را میپرسید که نه برای شما نفعی دارند و نه ضرری ، نه قدرت انجام کاری را دارند ونه توانائی رساندن سود و زیانی ؟🌹❣ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃اف بر شما و بر بتهائی که در برابر خداوند بزرگ به خدائی برگزیده اید . آیا شما عقل و فکرتان را بکار نمیگرید تا راه را از چاه و درست را از نادرست تشخیص دهید ؟💞🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌹❣ابراهیم با اقدام عملی خود در مورد شکستن بتها و به نمایش گذاشتن ناتوانی و بی خاصیت بودن آنها و سپس حضور در درگاه علنی و دفاع قدرتمندانه و منطقی از خود و دعوت صریح و بی پرده از مردم ، برای رو آوردن بدرگاه خداوند ، وظیفه الهی و آسمانی خود را بخوبی انجام داد .❣🌹 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃در دل بت پرستان ، نسبت به بتها ایجاد شک و تردید کرد . آنها را از خواب غفلت بیدار و حتی تعداد کمی را به یکتاپرستی کشانید .💞🍃 ادامه داستان در قسمت بعد ..... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ 📚 ✍مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد. و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است* قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد غنی را وارث می‌شود* پس آن مرد ثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.* @kodak_novjavan1399
52.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی نبرد با مگامون 🇮🇷 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی 🇮🇷 قسمت اول @kodak_novjavan1399
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ قسمت هشتم زندگينامه حضرت ابراهيم علیه السلام ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺بدین جهت از لابلای جمعیت حاضران ، فریادهائی بلند شد که :🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺او را بسوزانید ، آتشش بزنید ، و انتقام خدایان خود را از او بگیرید و از حریم خدایان خود ، دفاع کنید .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺رفته رفته این صداها به یک شعار همگانی تبدیل شد و همه فریاد میزدند : او را بسوزانید ، او را بسوزانید .🌺🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺برای اعدام یک نفر ، راههای مختلفی وجود دارد که برخی آسانتر و برخی دردناکتر است : سر بریدن ، به دار کشیدن ، مسموم کردن و بالاخره بدترین انواع آن ، زنده زنده سوزاندن است .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺بت پرستان برای ابرهیم سخت ترین و رنج آورترین را انتخاب کردند تا بدینوسیله انتقام خدایان خود را از او بگیرند و سرنوشت او را عبرتی برای دیگر بت شکنان قرار دهند .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺این انتخاب ، یعنی زنده سوزاندن ، مورد تصویب همگان قرار گرفت و برای شرکت در در این انتقام مقدس ، همه مردم دست به یک تلاش گسترده و همه جانبه زدند .🌺🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺برای سوزاندن ابراهیم ، مشتی هیزم کافی بود ولی آنها از عموم مردم دعوت به همکاری برای جمع آوری هیزم کردند تا همه در این امر معنوی و یاری رساندن به خدایان شریک و سهیم باشند . ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺تل بزرگی هیزم فراهم آمد و منطقه وسیعی از صحرا زیر خروارها هیزم پنهان گردید . از هر گوشه هیزم ها را آتش زدند و شعله های سهمگین آتش ، سر به آسمان کشید . هلهله شادی و غریو و فریاد جمیعت ، فضا را پر کرد .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺حرارت آتش بحدی رسید که پرندگان را یارای پرواز در آن منطقه نبود و کسی امکان نزدیک شدن به آن را نداشت .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺ابراهیم را آوردند ولی کسی نمیتوانست بآتش نزدیک شود و او را در آتش بیاندازد . در اینگونه موارد ، شیطان به کمک دوستان خود میشتابد و راه کار را به آنان مینماید .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ادامه داستان در قسمت بعد .... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ منبع : دوره كامل قصه هاي قرآن نوشته محمد صحفي ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399