#داستانک_آموزنده
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد، شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.
ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمیتواند به تلاشش ادامه دهد.
آن شخص خواست به پروانه کمک کند و با یک قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.
پروانه به راحتی از پیله خارج شد؛ اما جثهاش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند.
آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز کند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعکس، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند.
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم.
اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم؛ به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هرگز نمیتوانستیم پرواز کنیم.
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 آموزش وضو به زبان ساده
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
🌺💖🌺💖🌺💖
قسمت آخر داستان ابراهیم علیه السلام و از فردا داستان زندگی حضرت اسماعیل علیه السلام
زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام
_________________
🌺💖ساعتی بعد ماه طلوع کرد . ابراهیم نگاهی تحسین آمیز به او کرد و گفت : خدای من اینست . هم بزرگتر ، هم نورانی تر و هم جذاب تر .🌺💖
_________________
💖🌺با گذشت چند ساعت ، ماه نیز بهمان سرنوشت گرفتار شد و در گوشه آسمان غروب کرد . ابراهیم از ماه نیز بدلیل غروب کردنش ، بیزاری جست و گفت : نه ، اینهم خدای من نیست 💖🌺
________________
🌺💖و اگر پروردگار من ، مرا هدایت نکند ، من نیز در زمره گمراهان قرار خواهم گرفت و به پرستش موجوداتی همانند ستاره و ماه گرفتار خواهم گشت .🌺💖
_______________
🌺💖با غروب ماه و گذشتن ساعاتی چند ، شب بسر آمد و خورشید عالمتاب با درخشندگی و جلوه بی مانندش طلوع کرد و به حکومت ظلمت و تاریکی پایان داد .🌺💖
_______________
💖🌺ابراهیم فریاد برآورد که این خدای من اینست . هم زیبا و با عظمت و هم گرم و با حرارت و هم بزرگتر و شایسته تر ، آری اینست خدای من .💖🌺
___________________
🌺💖خورشید بر اساس قانون خلقت ، ساعتی چند نور افشانی و زمین را از نور و حرارت خود بهره مند ساخت ولی او نیز در پایان ساعات تعیین شده ، راه غروب را در پیش گرفت و از نظرها نا پدید شد .🌺💖
__________________
🌺💖ابراهیم آخرین ضربه را بر عقاید تزلزل یافته ستاره پرستان وارد آورد و گفت : نه اینهم خدا نیست . من از همه خدایان ساختگی بیزارم . من روی دل بسوی خداوندی دارم که آسمان و زمین را آفرید .
___________________
🌺💖خورشید و ماه و ستارگان را بوجود آورد و هر کدام را در مدار بخصوصی بگردش انداخت خدائی که خالق و حاکم بر جهان هستی است و همه چیز فرمان بردار بی چون و چرای او است . 🌺💖
🍃پایان داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و از فردا داستان حضرت اسماعیل علیه السلام🍃
🌺💖🌺💖🌺💖
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ_تصویری
✍سخنرانی دکتر رفیعی
💠موضوع: به گناه عادت کردم چطوری ترک کنم؟
@kodak_novjavan1399
♥️ #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
🍃 بزرگترین نعمت، سلامتی است.
📖 غررالحکم، ص۴۸۳
@kodak_novjavan1399
✍ استاد فاطمي نيا :
☘ شخصي نزد امام صادق (علیه السلام) نشسته بود و گفت : "خدايا مرا به خلقت محتاج مكن "
👌 حضرت به او فرمودند : " مومن از مومن بي نياز نميشود" اين دعا عبث است.انسان محتاج است و اين احتياج مظاهر مختلفي دارد ، مثلا من به نانوا و خياط محتاج هستم.
🌷 بعد از آن امام (عليه السلام) به او دعاي كاملتري ياد دادند و فرمودند اين گونه دعا كن :
🤲 خدايا مرا به انسان هاي شرور محتاج مكن
@kodak_novjavan1399
#آموزنده
،مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:
بطری وقتی پر است و میخواهی خالی اش کنی، خمش میکنی.
هر چه خم شود خالی تر میشود، اگر کاملا رو به زمین گرفته شود، سریع تر خالی میشود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقتها پر میشود از غم، از غصه، ...
قرآن میگوید:
هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت.
" وَکُن مِّنَ السَّاجِدِین."
سجده کن؛ ذکر خدا بگو ; این موجب میشود تو خالی شوی تخلیه شوی.
🍃 @kodak_novjavan1399
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت شانزدهم
🌟 علاوه بر تبلیغ دین و مذهب ،
🌟 به کار فرهنگی مشغول شدم .
🌟 و بیشتر انرژی خود را ،
🌟 روی تربیت بچه جن ها قرار دادم .
🌟 از طریق شوخی و بازی و خنده ،
🌟 مطالب اخلاقی و دینی را ،
🌟 به بچه جن ها یاد می دادم .
🌟 گاهی هم به زمین می رفتم ؛
🌟 و از رهنمودهای علمای شیعه ،
🌟 استفاده می کردم .
🌟 و هر بار ، در برگشتن به سیسون ،
🌟 با خود کتاب های اخلاقی ،
🌟 و احادیث اهل بیت می آوردم .
🌟 به سفارش علما ، به پدر و برادرانم ،
🌟 بیشتر از قبل احترام گذاشتم .
🌟 تا انشالله در آینده ،
🌟 حامی خوبی برایم باشند .
🌟 به مردم کمک می کردم ؛
🌟 به فقرا رسیدگی می کردم ؛
🌟 مشکلات دیگران را حل می کردم ؛
🌟 بار آنها را برایشان کول می کردم ؛
🌟 کارهای خانه شان را ،
🌟 مجانی انجام می دادم .
🌟 به آنها پول قرض می دادم ؛
🌟 و کارهای دیگری که باعث می شد
🌟 آنها را به طرف خودم جذب کنم .
🌟 و در عین حال ، غیر مستقیم ، آنان را ،
🌟 به دین خدا ، هدایت می کردم .
🌟بعد از مدتی ،
🌟 یکی از برادرانم به نان سیکان ،
🌟 به من ملحق شد
🌟 و به همه اعلام کرد که شیعه شد .
🌟 از آن روز با کمک همدیگر ،
🌟 کار تبلیغی و فرهنگی می کردیم .
🌟 ما مطالب اخلاقی را ،
🌟 به شیوه های مختلف بیان می کردیم .
🌟 تا در عمق وجودشان رسوخ کند .
🌟 با این کارها ، اخلاق جن ها ،
🌟 کمی داشت بهتر می شد .
🌟 ولی هنوز وحشی گری آنها ، بیشتر بود .
🌟 یک روز که در بازار ،
🌟 مشغول کمک کردن به جن ها بودم ؛
🌟 یک دختر جنی ، از کنارم گذشت .
🌟 تا آن روز ، به فکر ازدواج نبودم ،
🌟 ولی با دیدن این دختر جنی ،
🌟 به فکر عمیقی فرو رفتم .
🌟 در موردش پرس و جو کردم ؛
🌟 پدرش ، کسّال نام داشت .
🌟 او شرورترین جن در سیسون بود
🌟 جن های شرور در سیسون زیاد بودند
🌟 اما کسّال ، از همه بدتر بود .
🌟 همیشه در حال جنگ و دعوا و خونریزی بود .
🌟 به خاطر همین تصمیم گرفتم ،
🌟 دخترشو فراموش کنم .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
🍃🌸
#نقاشی با اشکال هندسی
قورباغه. ماهی. موش
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون یکی بود یکی نبود
🇮🇷 رده سنی : خردسال ، کودک و نوجوان
🇮🇷 شهید شاهرخ ضرغام
@kodak_novjavan1399
4699696575465.pdf
3.54M
«کتاب سلام بر ابراهیم جلد اول»
🌹زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
☑️ فایل Pdf این کتاب توسط ناشر به صورت رایگان منتشر شده است.
☑️ یکی از پرفروشترین و جذابترین کتابها در زمینه زندگینامه شهدا با تیتراژ بیش از یک میلیون و سیصد هزار نسخه
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
🔻توبهی جهانی🔻
✍ همهی این بلاها و مصیبتهایی که به انسان میرسه، به خاطر خودشه... و نتیجهی اعمالِ خودشه:👇
🌴 آیه 41 سوره روم 🌴
🕋 ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ، لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا ط یَرْجِعُونَ
⚡️ترجمه:
فساد، در صحرا و دریا، بخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند، آشکار شده است.
خدا میخواهد نتیجهی بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید به سوی حق بازگردند.
☝️ بَشَر باید #توبه کنه.
این موجودِ دو پای مغرور، تمام زمین و آسمان و دریاها رو به گند کشیده..😱
هر جایی که تونسته فساد کرده.. خون ریخته.. خرابی و ویرانی به بار آورده..
و از همه مهمتر، با خودخواهیها و بیعدالتیهاش، جانهای پاک بسیاری رو به تاریکی و تباهی کشونده...😥😔
👈 این بلاها و مصیبتهایی که پشتِ سر هم میاد، جوابِ طبیعت، به عملکردِ ما انسانهاست.
در واقع، جریانِ حیات داره از ما انسانها انتقام میگیره.😨😰
🌍 زمین، زیبا بود..
سرشار از حیات و بالندگی بود..
⛅️🌨 آسمان پر از برکت بود..
و...
امّا انسان، این امانتِ زیبا رو به تباهی کشونده،😔😥😰 و غیر از رنج و نقصان برای نسلهای بعد چیزی باقی نگذاشته.💔
☝️ امروز، انسانها فقط با #توبه_عملی میتونند جلویِ اینهمه بلا و مصیبت رو بگیرند...
اون هم «توبهای جهانی»، که از روی آگاهی باشه.
آدمی باید بفهمه که، بد عمل کرده..
قبول کنه که گند زده..😰
و تصمیم بگیره که دیگه به سمتِ اندیشههای مخرّب و سودجویانهی خودش برنگرده.
☝️❌ غیر از این #توبه جهانی، هیچ راه دیگهای برای رسیدن به خیر و صلاح، وجود نداره..
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅═ঊঈ🍃❤🍃ঊঈ═┅─
آدمی به خودیِ خود ، نمیافتد .
اگر بیفتد ، از همان سمتی میافتد
که به خدا تکیه نکرده است
همیشه در هر حادثه ای به خودت بگو:
یه خیری تو این اتفاقی که
الان برای من افتاده هست
مطمئن باش خدا راه رو به تو نشون میده
🌹 به خدا اعتماد کن
او هر چیزی را به قشنگ ترین
حالت ممکن به تو می دهد؛
اما در زمان خودش...!
🌹 لحظه هاتون پر از حضور خدا
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «اول به خودت نگاه کن!»
✍مردی متوجه شد که شنوایی گوش همسرش کم شده است ولی نمیدانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش سادهای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.
آن شب همسرِ مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“ گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیبهایی که تصور میکنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
@kodak_novjavan1399
✅تلنگر
✍به یک بزرگی گفتند: بچه ی شما بی ادب است.
گفت: چه کرده است؟ گفتند: سقایی مشک آبی روی دوشش بود و می رفت. بچه ی شما یک سوزن به مشک آب فرو کرد و این آب هایش خالی شد. آن بزرگ خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت. همسر شروع کرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد. گفت: چرا؟
گفت: من وقتی حامله بودم، از کنار درخت اناری گذشتم، انار مردم بود. دهنم پر آب شد، یک سوزن در انار فرو کردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی که خوردم، باید... من سوزن به انار زدم، باید بچه ام به مشک سوزن بزند.
💠 @kodak_novjavan1399
32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت هفتم : نبرد برای پیروزی
🔮 @kodak_novjavan1399
💐 #در_محضر_بزرگان
🤔 چگونه انسان با گفتن یک جمله لا الله الا الله رستگار میشود ⁉️
✅ حاج آقا قرائتی:
🔹 گرچه در روایت آمده است: قولوا لا اله الا الله تفلحوا
ای مردم! بگویید: «لا إله إلا الله» تا رستگار شوید.
(بحار، ج18، ص 202)
🔹 اما مراد از آن تنها حرکت زبان نیست، بلکه عقیده به توحید است.
کلمه تفلحوا از واژه فلاحت به معنای رستن است و به کشاورز فلاح گویند زیرا وسیله رستن دانه را فراهم میکند.
🔹 برای رستن دانه از زیر خاک، سه مرحله لازم است:
1⃣ ریشه خود را در عمق خاک فرو کند.
2⃣ مواد غذایی لازم را جذب کند.
3⃣ مانع بالای سر خود را کنار بزند تا به فضای باز برسد.
🔹 انسان نیز اگر بخواهد به فضای باز توحید برسد باید عقاید خود را به استدلال و منطق عمیق بند کند، از تمام امکانات موجود برای رشد خود بهره گرفته و جذب کند، موانع رشد را نیز از خود دفع کند. پس رستگاری در گرو عمق بخشیدن و تلاش حرکت در مسیر الهی است.
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
#حکایت
✍️گویند: شبی ابراهیم ادهم همۂ تاج و تخت و پادشاهیاش را برای رسیدن به خدا از دست داد و درویشی بیاباننشین شد. تابستانی روزی گرم به میدان شهر رفت تا او را شاید کسی برای لقمهای نان به کارگری برد. آنقدر گرسنگی بر تن خود داده بود که بسیار لاغر و نحیف شده بود و کسی او را برای کارگری هم نمیبرد. جوانی دلش به حال او سوخت او را با خود به مزرعهاش برد و بیل به دستش داد تا زمین را شخم زند، ابراهیم از فرط گرسنگی و ضعف زمین خورد ولی از خدای خود شرم کرد که لقمهای نان از او بخواهد. جوان گرسنگی او را چون دید، لقمهای نان به او داد و چون ابراهیم قوّت گرفت به سرعت کار کرد.
نزدیک غروب، جوان دستمزد او حاضر کرد اما ابراهیم نگرفت و گفت: دستمزد من لقمهای نان بود که خوردم و تا دو روز مرا سرپا نگه میدارد. جوان گفت: با این حال نحیف در شگفتم در حسرت این باغ من نیستی؟ ابراهیم گفت: به یاد داری بیست سال پیش این باغ را چه کسی به تو هدیه داد؟ آن کس امیر لشگر من و تو سرباز او بودی و این باغ یکی از دهها هزار باغهای ابراهیم ادهم بود و من ابراهیم ادهم هستم.
بدان! زمانی پادشاهی داشتم ولی خدا را نداشتم، هر چه سرزمین فتح میکردم سیر نمیشدم چون میدانستم برای من نیست و روزی کسی که مرا سرنگون میکند همۂ آنها را از من خواهد گرفت. نفسام هرگز سیر نمیشد. اکنون که همۂ باغ و ملک و تاج و تخت را رها کردهام و خدا را یافتهام، هر باغ و کوهی را که مینگرم آن را از آنِ خود میدانم.
💢بدان! هر کس خدا را داشته باشد هر چه خدا هم دارد از برایِ اوست و هر کس خدا را در زندگیاش ندارد، اگر دنیا را هم فتح کند سوزنی از آن، مال او نیست.
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
#حکایت
💠 داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ 💠
✍امام صادق(ع) مى فرمايد: گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند، به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. هنگامى كه او را كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند، گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند. پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد؛ چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد،
فرمود: من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم. در آن لحظه مادر داغديده ى سعد از گوشه اى فرياد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پيامبر فرمودند: اى مادر سعد! مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقين نسبت مده؛ زيرا فشار سختى به سعد وارد شد!!! چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پيامبر خدا! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد. فرمودند: در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد.
💥فرمود: در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه فرمودین: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود! ولى اگر انسان از ايمانى متوسط يا حداقل، و عملى اندك برخوردار باشد ولى با سرمايه اى سرشار از مكارم اخلاقى زندگى كند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمينه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل مى شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بى نهايت حق را جذب مى كند.
📚برگرفته از کتاب زيبائى هاى اخلاق
↶ @kodak_novjavan1399