eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بد اخلاقی از سحر و جادو بدتر است.🔹 🌷 استاد فاطمي نيا : ✍ امروز مردم دچار خرافات هستند ، ميگويند به من گفته اند تو موكل داري ! همزادت فلان كار را ميكند! و... اكثر اينها دروغ و توهمات است! 🌱 طرف بداخلاق است و همسرش از او بدش مي آيد ، به جاي اينكه محاسبة النفس كند كه چه كاري انجام داده ام كه اينطور شده است و اخلاقش را اصلاح كند ، سريع نزد دعانويس ميرود! 👌 عزيزمن بد اخلاقي از سحر و جادو بدتر است. عجيب است كه انسان به جاي اينكه درفكر اصلاح نفس خود باشد ، دائما دنبال خرافات است @kodak_novjavan1399 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⇩ یکی از فرزاندان آیت الله سلطانی طباطبایی(ره) می گوید: یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم: اگر بنا بشود که شما به من فقط یک نصیحت بکنید، چه می گویید؟ ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند: 👌 آبروی کسی را مبر! "آیت الله فاطمی نیا " 📚 کتاب نکته ها از گفته ها، دفتر اول، ص40 @kodak_novjavan1399 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛎 بهترین شیوه ارتباط با امام زمان 👤 آیت اللّه بهجت 🎤 🎬 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
❓❓‌اگر به جاي مردم کوفه بوديم چه ميکرديم؟ ❓❓ چه عواملي باعث شد که کوفيان امامشان را ياري نکنند و در مقابلش بايستند؟ ◀️دلايل زيادي دارد: 🔺يکي از آنها دلبستگي به دنيا است: دلبستگي به مغازه، فرزند، پول، خانه، ماشين و… اينها مانع ياري کردنِ امام زمان است. 🔺حضرت که بيايند، بگويند به جنگ برويد، اگر وابستگي داشته باشيد ترمز ميکنيد. نميتونيد جلو بِريد. برعکسِ شهدا. 🔺شهيد احمد کاظمي ميگويد: شهيد حسين خرازي پيشم آمد و گفت: من در اين عمليات شهيد ميشوم. گفتم: از کجا ميداني؟ مگر علم غيب داري؟ گفت: نه، ولي مطمئنم. چند عمليات قبل، يک خمپاره کنار من خورد. به آسمان رفتم. فرشته اي ديدم که اسم هاي شهدا را مينويسد. تمام اسم ها را ميخواند و ميگفت وارد شويد. 🔺به من رسيد گفت حاضري شهيد بشي و بهشت بري؟ يه لحظه زمين رو ديدم گفتم: " يک بار ديگر برگردم بچه و همسرم را ببينم، خوب ميشود. تا اين در ذهنم آمد زمين خوردم. چشم باز کردم ديدم دستم قطع شده و در بيمارستانم. اما ديگر وابستگي ندارم. اگر بالا بروم به زمين نگاه نميکنم" ◀️گاهي ما بخاطر وابستگي هايمان، از دين کوتاه مي آييم. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
💌 🌹شهـــید صدیقی: عجیب ترین چیزی که من تا به حال دیده ام...این بوده که چرا بعضی ها، اینقدر دیر دلشان برای امام زمان(عج) تنگ می شود. @kodak_novjavan1399
🔹 اصلاح جامعه و درمان فساد جنسی، ریشه اش در خانواده و حفظ عفت و حریم هاست! 🔹 از همان کودکی، حسابی مراقب باشیم که چشم و گوش فرزندان مان، باز نشود به حریم زناشویی و خلوت های گاه گاهی همسرانه! 👈 پس بنابراین كودكان بايد پاكدامنى را از محيط خانه بياموزند.  👇👇👇👇 🌴 آیه 58 سوره نور 🌴 🕋 یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَئْذِنكُمُ... الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ... ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ 💐 اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! غلامان و فرزندانى كه به سنّ بلوغ و احتلام نرسيده‌اند، در سه وقت براى ورود به اتاق از شما اجازه بگيرند: 1⃣ پيش از نماز صبح 2⃣ و هنگام نيمروز، كه لباس از تن بيرون مى‌كنيد، 2⃣ و بعد از نماز عشا. 👆 اين سه وقت، هنگام خلوت شماست، اما در غير اين سه وقت، بر شما و بر آنان گناهى نيست كه بدون اذن وارد شوند، زيرا آنان پيوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضى بر بعضى وارد مى‌شوند. 👌 خداوند آيات خود را اين گونه براى شما بيان مى‌كند و خداوند دانا و حكيم است. @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️شبـ🌙ـتون ستاره بارون ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ 🌸خدایا با توکل به تو ✨پنجره ماه خرداد ماه را باز میکنیم 🌸1 مــ🌙ـاه خیر و برکت ✨1 مـ🌙ــاه سلامتی و سعادت 🌸1 مـ🌙ــاه آرامش و پیشرفت ✨1 مــ🌙ـاه زندگی پراز موفقیت 🌸به همه ما عطــا بفـرمــــا🤲 @kodak_novjavan1399
🌸آغازمی کنیم شروع خردادماه 🌸و هفته ای پربرکت را 🌸معطر به عطر خوش صلوات 🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد 🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ اللهم صل ؏ محمد وآل محمد 🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ🌸ﷺ اللهم🌸عجل 🌸لوليك🌸الفرج @kodak_novjavan1399
۰۰۰۰☝️ ⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۴ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 مادو ، پیش حسن علی اعتراف کرد 🇮🇷 که خودش دختر او را کشته است . 🇮🇷 فرامرز ، دست و پای مادو را بست و رفت . 🇮🇷 حسن علی نیز به پلیس خبر داد . 🇮🇷 پلیس ، مادو را شکنجه کرد 🇮🇷 تا بگوید که جنازه را کجا مخفی کرده است . 🇮🇷 مادو ، اول حرف خود را انکار کرد 🇮🇷 سپس بعد از تحمل شکنجه ها ، 🇮🇷 اعتراف کرد که جنازه دخترک را ، 🇮🇷 تکه تکه کرده 🇮🇷 و درون کیسه زباله انداخت . 🇮🇷 و همراه با آشغال ها ، 🇮🇷 تحویل ماشین زباله داد . 🇮🇷 پلیس و حسن علی ، 🇮🇷 از شنیدن این ماجرا ، به گریه افتادند . 🇮🇷 پلیس ، شکنجه مادوی بی رحم را بیشتر کرد 🇮🇷 و تحقیقات بیشتری درباره او انجام دادند ‌ 🇮🇷 و به جنایات و گناهان بیشتری از او ، 🇮🇷 دست یافتند . 🇮🇷 فرامرز ، به حالت گربه ، به خانه حسن علی می رفت 🇮🇷 وقتی ماجرای تکه تکه شدن دخترک را شنید 🇮🇷 خیلی ناراحت شد . 🇮🇷 حسن علی ، بعد از این ماجرا ، 🇮🇷 همه جا را به دنبال فرامرز گشت . 🇮🇷 تا از او قدردانی کند ؛ 🇮🇷 اما هیچ وقت او را نیافت . 🇮🇷 به خاطر همین ، 🇮🇷 در روزنانه ها و تلویزیون اعلامیه گذاشت 🇮🇷 و با تیتر بزرگ نوشت : 🌷 به هر کسی که پسر گربه ای را پیدا کند ، 🌷 جایزه میلیاردی ، داده می شود . 🌷 او پسری مهربان ، قوی و با ایمان است 🌷 که تعدادی گربه نیز ، او را همراهی می کنند . 🇮🇷 فرامرز ، انسان شد و به طرف فهد رفت 🇮🇷 و ماجرای تکه تکه شدن دخترک را به او گفت 🇮🇷 فهد خیلی متاسف شد . 🇮🇷 و عذاب وجدانش نیز بیشتر شد . 🇮🇷 فرامرز به فهد گفت : 🐈 بهت قول دادم که تو رو لو ندم 🐈 ولی ای کاش می دونستی 🐈 که با چه آشغالی داشتی کار می کردی 🇮🇷 فهد با گریه گفت : 🌟 تو ایرانی هستی ؟! 🐈 فرامرز گفت : آره چطور مگه ؟! فهد گفت : 🌟 از چند ماه پیش فهمیدم ، 🌟 که یکی از مشتریان ما ، که اهل ترکیه هم بود 🌟 دختران ایرانی رو ، از کویت قاچاق می کنه 🌟 و به ترکیه می بره . 🌟 ولی نمی دونم که اون دخترارو ، 🌟 از اینجا می دزده ؟! یا از ایران ؟! 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮@kodak_novjavan1399
❗️چای میکروب های دهان را کاهش می دهد اما چای مانده در بدن تولید سم می کند! 🔸مصرف چای مانده در دراز مدت باعث سردرد، تپش قلب و زخم معده می شود. ▫️چای را تازه دم و کم رنگ بنوشید. @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۵ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، 🇮🇷 از شنیدن خبر دزدیدن دختران ایرانی ، 🇮🇷 جا خورد و با عصبانیت گفت : 🐈 اسم اون کثافتی که ، 🐈 دخترای ما رو می دزده چیه ؟ 🇮🇷 فهد گفت : اَیّاز 🐈 فرامرز گفت : 🐈 مشخصات و آدرسشو بهم بده . 🇮🇷 فرامرز ، یاد گذشته زشت خود افتاد 🇮🇷 آن زمان که مزاحم ناموس مردم می شد 🇮🇷 و در کوچه و بازار و خیابان ، 🇮🇷جلوی آنها را می گرفت . 🇮🇷 نزدیک طلوع آفتاب شده بود . 🇮🇷 فرامرز ، مشخصات ایاز را گرفت . 🇮🇷 و از فهد خواست تا با اَیّاز ، قرار بگذارد 🇮🇷 و گربه ها را به او بفروشد . 🇮🇷 فهد نیز ، بعد از فروش گربه ها به ایاز ، 🇮🇷 به جایی دور فرار کرد . 🇮🇷 اما فکر تکه تکه شدن دختر حسن علی ، 🇮🇷 عذاب وجدان او را بیشتر می کرد . 🇮🇷 و هر روز که می گذشت ، 🇮🇷 کابوس های او بیشتر می شد . 🇮🇷 و هر جا می رفت آن دخترک را می دید . 🇮🇷 پس از چند روز ، به مرز دیوانگی رسید . 🇮🇷 سپس خود را به پلیس معرفی کرد . 🇮🇷 فرامرز ، از آن روز به بعد ، 🇮🇷 هر روز ، با اذان صبح انسان می شود . 🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، گربه می شود . 🇮🇷 ایاز نیز ، با اولین پرواز ، 🇮🇷 گربه ها ، جواهرات ، موادمخدر ، 🇮🇷 و تعدادی از دختران ایرانی و عربی را ، 🇮🇷 به ترکیه برد . 🇮🇷 فرامرز ، در هواپیما متوجه شد 🇮🇷 که عده ای از دختران را ، 🇮🇷 به بهانه های مختلف مثل کار و مانکنی ، 🇮🇷 با خود به ترکیه می برند . 🇮🇷 وقتی به خانه ایاز رسیدند . 🇮🇷 دختران را در اتاقهایی در انباری زندانی کردند 🇮🇷 و از قبل ، دختران زیادی ، 🇮🇷 از کشورهای مختلف نیز آنجا بودند . 🇮🇷 فرامرز متوجه شد 🇮🇷 که ایاز ، این دختران را ، به یک میلیاردر آمریکایی ، 👈 به نام استیون دنان ، می فروشد . استیون دنان نیز ، آنها را به آمریکا برده و به عنوان برده جنسی به مردم می فروشد . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮@kodak_novjavan1399
💠 زرنگی در وقت نماز !! آن روز، به مسجد نرسيده بود. براي نماز به خانه آمد و رفت توي اتاقش. داشتم يواشکي خواندنش را تماشا مي‌کردم. حالت عجيبي داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوري حمد و سوره مي‌خواند مثل اين که خدا را مي‌بيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا مي‌کرد. بعدها در مورد نحوه‌ي نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: «اشکال کار ما اينه که براي همه وقت مي‌ذاريم، جز براي خدا! نمازمون رو سريع مي‌خونيم و فکر مي‌کنيم زرنگي کرديم؛ اما يادمون ميره اوني که به وقت‌ ها برکت مي‌ده، فقط خود خداست». مسافر کربلا، ص 32، شهيد علي ‌رضا کریمی @kodak_novjavan1399
📌داستان در سال‌های دور در شهر كوچكی عابدی زندگی می‌كرد كه بسيار وارسته بود و تمام ذهن و فكرش کمک به مردم و رفع مشكلات و گرفتاری‌های آنان بود او آنقدر بين مردم محبوب بود كه مردم تمام مسائل خود را با او در ميان می‌گذاشتند یک شب عابد خواب بسيار عجیبی ديد! او در خواب دید كه یکی از فرشتگان مقرب خداوند به منزل او آمد بعد از سلام و احوالپرسی به درویش گفت: تو نزد خداوند و ما خیلی عزیز هستی خداوند قرار است سیل عظیمی را به اين شهر روانه سازد، اما از آنجا كه تو نزد خداوند مرتبه ویژه‌ای داری، لذا به تو اين بشارت را می‌دهیم كه اول به مردمان شهر خبر بدهی كه بتوانند پناهگاهی پیدا كنند و دوم اینكه خداوند با امداد غیبی خود حافظ جان تو خواهد بود عابد از خواب بیدار شد و حال عجیبی داشت، اول دو ركعت نماز شكر خواند و بعد از راز و نياز با خداوند به ميدان شهر رفت و اعلام كرد كه تمام مردم جمع شوند كه كار بسيار مهمی با آنان دارد مردم هم تا فهمیدند كه عابد با آنها كار مهمی دارد، هر چه سریعتر همدیگر را خبر كردن و بعد از مدتی اكثر مردمان شهر در میدان جمع شدن و همه منتظر صحبت‌های مرد خدا عابد بعد از حمد و سپاس خداوند قضيه خواب عجيب خود را تعریف كرد مردم شهر كه از اين خبر بهت زده شده بودن، اول از همه خدا را شكر كردند بخاطر وجود عابد در شهرشان و بعد بزرگ‌های شهر تصميم گرفتن هر چه سريعتر به جایی ديگر نقل مكان كنند تا از گزند سيل در امان باشند مردم سريع دست به كار شدن و اول از همه به نزد عابد رفتن تا او را با خود ببرند اما عابد مخالفت كرد و گفت شماها به فكر خودتان باشيد و اصلاً نگران من نباشيد چند روزی گذشت و دیگر شهر تقریباً خالی شده بود كه آسمان ابری شد و باران شروع شد یک باران عجيب و غريب كه تا آن روز هيچكس نديده بود، عده‌ای از جوانان شهر كه هنوز نرفته بودن، خودشان را به در خانه عابد رساندن و به او گفتن كه با آنها بيايد اما باز هم او مخالفت كرد!! باران زود تبديل به سيل عظیمی شد كه همه جای شهر رو فرا گرفت عابد با آرامش خاصی در خانه خود نشسته بود و به عبادت مشغول بود و البته در ذهن خود آن پيغام فرشته خداوند را هم مرور می‌كرد خداوند با امداد غیبی خود حافظ جان تو خواهد بود آب تا زير پنجره خانه عابد رسيده بود ناگهان صدای ضربه خوردن به شیشه پنجره را شنيد، ديد چند تا از مردم شهر با قايق و به سختی خود را به زير پنجره خانه درويش رسانده بودند به او گفتن زودتر تا آب همه خانه‌اش رو فرا نگرفته به قایق آنها بیاید اما عابد باز هم مخالفت كرد و به آنها گفت به فكر خود باشند آب كم كم به داخل خانه عابد نفوذ كرد عابد همچنان به عبادت مشغول بود آب تا زیر زانوهای عابد رسیده بود از دور دست صدای مردم را می‌شنید كه نام او را فرياد می‌زدند و از او می‌خواستند كه از خانه بيرون بیاید و آنها با طناب او را نجات دهند اما عابد اعتنایی نكرد!! آب تا زير گردن عابد رسيده بود كم كم آب به بالای دهان و بینی عابد رسیده بود و تنفس را برای عابد دشوار كرده بود آب بيشتر و بيشتر شد عابد در آب غرق شد! عابد چشمانش را باز كرد همان فرشته‌ای كه با او صحبت كرده بود را ديد! عابد برآشفت به فرشته گفت: وای بر من كه یک عمر عبادت كردم پس كو آن امداد غیبی كه می‌گفتی؟ پس كو آن مرحمت خداوند!؟ فرشته لبخندی زد و گفت: دوباره ماجرا را مرور كن، خداوند چند بار توسط بنده‌هایش موقعيت نجات تو را فراهم كرد کمک آن جوانان كه با قايق به زير پنجرهٔ خانه‌ات آمدن را چرا رد كردی؟ صدای آن مردمی كه می‌گفتند از خانه بیرون بيا تا با طناب تو را نجات دهیم را شنیدی اما اعتنایی نكردی! مردمی كه همان ابتدا می‌خواستند تو را با خود ببرند اما توجهی نكردی!! خداوند ديگر چگونه می‌توانست تو را نجات دهد؟؟ تمام اينها امداد غیبی بودند كه تو توجهی نكردی! هر یک از ما آدم‌ها و ماجراهای اطراف زندگیمان، یک جورهایی شبیه همین عابد و تصورش از امداد غیبی‌ست امداد غیبی همين فرصت‌هایی هست كه در زندگی روزمره همهٔ ما به وجود می‌آید گاهی اوقات خودمان فرصت‌هائی را كه داريم استفاده نمی‌كنیم و انتظار داریم يه اتفاق ماوراء طبیعی برایمان بیفتد. 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399