#داستانهای_قرآنی
💥🎀💥
#قسمت نهم زندگينامه حضرت ابراهيم علیه السلام
💥🎀💥
~~~~~~~~~~~~~~~~
🎀💥ابراهیم را آوردند ولی کسی نمیتوانست بآتش نزدیک شود و او را در آتش بیاندازد . در اینگونه موارد ، شیطان به کمک دوستان خود میشتابد و راه کار را به آنان مینماید .🎀💥
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀منجنقی بلند ساختند و بوسیله آن ، از راه دور ، ابراهیم را بسوی کانون آتش پرتاب کردند 💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀شادی و سرور مردم قابل توصیف نبود . زیرا توانسته بودند خدایان خود را یاری کنند و بت شکنی را که جسورانه بحریم آنها تجاوز کرده و ارزش و اعتبارشانرا خدشه دار کرده بود ، بکیفر برسانند .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀ابراهیم با روحی آرام و قلبی مطمئن بدون دغدغه و اضطراب ، تسلیم قضاء پروردگار ، آماده سوختن و تحمل سختی های آن ، فاصله منجنقو دریای آتش را طی میکرد .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀در آن لحظات حساس ، جبرئیل امین خود را به او رسانید و گفت : ای ابراهیم کاری داری که برایت انجام دهم ؟ حاجتی داری که برآورم ؟ !💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀ابراهیم با همان آرامش و وقار گفت : با تو کاری و بتو نیازی ندارم .کارم با خدا و نیازم تنها به پیشگاه مقدس او است .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀جبرئیل گفت : پس نجات خودت را از پیشگاه خداوند درخواست کن !ابراهیم گفت : خداوند مرا می بیند . اگر مصلحت مرا در نجات من بداند ، خود نجاتم میدهد و اگر اراده او سوختن من است ، من تسلیم اراده او هستم .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀بالاخره ابراهیم در میان شعله های آتش قرار گرفت و فریاد شادی از مردم برخواست و هیچکس تردید نداشت که جز مشتی خاکستر از او باقی نخواهد ماند .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀در آن حال از جانب پروردگار به آن آتش هولناک ، فرمان رسید که برای ابراهیم سرد و سلامت باش وگزندی به او نرسان .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~
💥🎀نمرود و نمرودیان ، که از دور تماشاگر صحنه بودند با بهت و حیرت ، ابراهیم را دیدند که در میان شعله آتش نشسته و آتش به او آسیبی نرسانیده است .💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~
🎀💥نمرود بی اختیار باطرافیانش گفت : حقا ابراهیم خدای توانائی را برای خود انتخاب کرده است که میتواند او را از چنین ورطه هولناکی نجات دهد . 💥🎀
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
ادامه داستان در قسمت بعد ....
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوره كامل قصه هاي قرآن نوشته محمد صحفي
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
سوره انبيا آيات 68 تا 70
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
#قسمت اول
زندگینامه حضرت عیسی و حضرت مریم (ع)
و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه عیسی ابن مریم و جیها فی دنیا و الاخره و من المقربین
( سوره آل عمران : 46 )
🌻 مریم دختر عمران از نسل داود است . مادر مریم زنی پاک و پارسا بود . روزی از خدای جهان در خواست کرد که به وی فرزندانی کرامت فرماید تا او را به خدمت بیت المقدس بگمارد .
🌻 خواست او به اجابت رسید و خداوند مریم را به او اعطا فرمود . او مریم را به بیت المقدس برد و خدای را بخواند تا مریم و فرزندانش را از شر شیطان گاهداری کند . این دعا هم به اجابت رسید و چون مریم را به بیت المفدس آوردند بین متصدیان ، در تربیت نمودن او گفتگوها شد و همه خواهان تربیت او شدند و برای رفع نزاع قرعه زدند . قرعه به نام زکریا در آمد .
🌻زکریا سرپرستی مریم را عهده دار شد . پس از رشد مریم ، زکریا برای او حجره ای در بیت المقدس معین کرد و مریم در آن حجره به عبادت پرداخت . مریم دارای مقام و رتبه عصمت بود و خداوند او را بر زنان زمان ، بزرگی بخشید و مریم در محراب عبادت بود که جبرئیل به شکل جوانی پیش او آمد . مریم مضطرب شد .
🌻 جرئیل گفت : نترس من فرشته ام و تو را بشارت می دهم که خدا بتو پسری کرامت می فرماید که در دنیا و آخرت محترم باشد و در گهواره سخن بگوید گفت :
🌻 چگونه چنین امری میسر است بااین که مردی با من تماس نگرفته است ؟ جبرئیل گفت : از قدرت خدای تعالی دور نیست و خدا به همه نوع آفرینش توانا است و هر چه اراده فرماید به مجرد اراده او صورت می گیرد .
🌻 در آن حال مریم خود را حامله دید ولی ترس و اضطراب او را احاطه نمود که دختری بدون شوهر ممکن است فرزند آوردو آبستن شود ؟ ! در کار خود اندیشه می کرد و با ناراحتی و پشیمانی سختی مواجه بود ، زیرا اگرچه مریم سیده زنان جهان و ایمانش به خدای به سر حد کمال بود و می دانست خداوند او را در هر حال یاری خواهد نمود ولی از شر زبان یهودیان نادان و لجوج در اندیشه بود که در برابرطعن آنان چه کند و چه مدرکی برای ثبرئه خویش ارائه دهد که از زبان مخالفین بسته شود و کدام دلیلی اقامه کند که از شر آنان در امان باشد .
🌻 در اینجا سخن بسیار است و اخبار و آثار مختلف ، بعضی از نویسندگان که تاریخ و قصص انبیاء را نوشته اند به پیروی از بعض نویسندگان مصری جریان حمل مریم را عادی شمرده و ماهها مریم را با ناراحتی های روحی و تاءثرات درونی دست به گریبان دانسته اند ولی طبق اخبار و اقوال بزرگان شیعه : شبانگاه مریم در اثر نفخ جبرئیل که در گریبانش دمید باور شد و صبحگاهان وضع حمل نمود و مدت حمل ، نه ساعت که به جای نه ماه حمل زنان متعارفی بوده است .
🌻 باری مریم معصومه ، در برابر قضای الهی تسلیم و امر خود را واگذار به پروردگار جهان نمود تا هنگام وضع حمل فرا رسید .
#ادامه دارد...
🍃
🌼 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
🌺🌾🌺🌾🌺🌾
#قسمت اول زندگینامه ذوالقرنین
🌺🌾مردی بزرگ و بزرگوار ، که خداوند باو اقتدار فراوان بخشیده بود . پیامبر نبود ، اما با پیامبران خدا در ارتباط و از راهنمائی های آنان بهره مند میشد .🌺🌾
🌾🌺مرکز فرمانروائی ذوالقرنین و دیگر خصوصیات زندگانی او در قرآن کریم ذکر نشده ولی از آیاتیکه درباره او نازل شده ، اطلاعات بسیاری میتوان بدست آورد .🌾🌺
🌾🌺او با سپاهیانش ، سفری بسوی غرب نمود و ساکنان آن منطقه تسلیم او شدند .ترس و نگرانی ساکنان آن منطقه را فرا گرفته بود . ذوالقرنین را نمیشناختند و از برنامه ها و اهداف او بی خبر بودند . پادشاهان و کشور گشایان ، معمولا زورگو ، بی رحم و ستمکارند . مبادا این قدرتمند تازه وارد نیز از آنگونه باشد .🌾🌺
🌾🌺ذوالقرنین با صدور یک اطلاعیه کوتاه ، ترس و نگرانی مردم را برطرف و برنامه کار خود را باین شرح به اطلاع مردم رسانید :
🌾🌺کسانی که راه خداپرستی را برگزینند و به کارهای شایسته بپردازند ، مورد حمایت ما خواهند بود و از کمکهای همه جانبه ما بهره مند خواهند شد ، بار سنگینی بر دوش آنها نخواهیم گذاشت و فشاری بر آنها متحمل نخواهیم کرد .
🌾🌺ذوالقرنین پس از فتح مناطق غربی و تسلط بر آن نقطه از جهان ، لشکر کشی به جانب شرق را آغاز کرد و همه جا با فتح و پیروزی روبرو بود و از آنجا که شیوه عدل و داد و روش پسندیده و انسانی او بگوش مردم رسیده بود ، هیچگونه مقاومتی در برابر او انجام نمی شد .🌾🌺
🌾🌺او هر شهری را متصرف می شد ، مهد و محبت را بکار می بست و حمایت از مظلومان و دفع شر ستمکاران را باجرا در می آورد .
ادامه داستان درقسمت بعد...
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
aac_Zabane English.mp3
11.21M
🎙 #کتاب_صوتی
📓#بی_نمازها_خوشبخت_ترند ؟!
👈 #قسمت سیزدهم
📌این داستان؛ زبان شیرین بین المللی ♨️
@kodak_novjavan1399
alef_bacheh.mp3
10.75M
#کتاب_صوتی ؛ الف بچه 😍
#قسمت اول : مثل گوسفندم اگه ... 🐑🐏
کاری از مرکز تخصصی نماز
#داستان_نماز
#الف_بچه
@kodak_novjavan1399
az-pool-khabari-nist_eslah.mp3
2.42M
#کتاب_صوتی ؛ الف بچه 😍
#قسمت دوم : از پول خبری نیست 💴💰
کاری از مرکز تخصصی نماز
#داستان_نماز
#الف_بچه
@kodak_novjavan1399
kasinayamad2_zarei.mp3
6.24M
#کتاب_صوتی ؛ الف بچه
#قسمت چهارم : کسی نمازم را گردن نگرفت😱
#داستان_نماز
#الف_بچه
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️ قدم در دنیا گذاشتم تا...!
👈 خوب است #آدمی_جوری زندگی کند،
که آمدنش چیزی به این #دنیا اضافه کند.
و #رفتنش چیزی از آن #کم...!
حضور آدمی باید #وزنی در این دنیا داشته باشد. باید که جای پایش در این دنیا #بماند.
آدم خوب است که #آدم_بماند و #آدمتر از دنیا برود.
نیامده ایم تا #جمع کنیم، آمده ایم تا #ببخشیم، آمده ایم تا #عشق را ؛
#ایمان را ، #دوستی را
با دیگران #قسمت کنیم و #غنی برویم.
آمده ایم تا جای خالی ای را #پر کنیم؛
که فقط و فقط با #وجود ما پر میشود و بس! بی حضور ما #نمایش زندگی چیزی کم داشت. آمده ایم تا #بازیگر خوب صحنه ی #زندگی خود باشیم...
📌 پس #بهترین بازی خود را به #نمایش بگذاریم...
@kodak_novjavan1399