📍 اشتباه تربيتی: بغلش نکن بغلی میشه ها
🔺شايد اين جمله رو از زبون بعضیها شنيده باشيد. معمولا افراد مسن عقيده دارن که در آغوش گرفتن زياد نوزاد موجب لوس شدنش يا به اصطلاح عام موجب بغلی شدنش میشه.
🔺نوزاد انسان ناقص به دنيا میاد و آغوش مادر بطن دوم برای نوزاده. تماس پوستی بار الكتريكی بدن نوزاد رو تنظيم میکنه، صدای قلب مادر به نوزاد آرامش میده، نزديكي به مادر به نوزاد امنيت میده، و شنيدن صدا و ديدن حالات صورت مادر باعث رشد مغز نوزاد خواهد شد. پس تا جایی كه فرزندتون نياز داره اون رو در آغوش بگيريد و لذت ببريد زيرا در آينده كمتر به شما اجازه خواهد داد كه اون رو در آغوش خود نگه داريد.
🔺كودكی كه به اندازه نيازش در آغوش مادر بوده بسيار آسونتر از بقيه كودكان مستقل میشه و كمتر اضطراب جدایی خواهد داشت.
@kodakan_city
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانش گفته به گوشی دست نزن😃
@kodakan_city
#تربیت_کودک
#ترس_از_تاریکی
👈 به جای #نصیحت برای کودکان داستان تعریف کنید.
❌ هیچ کودکی نصیحت رو دوست نداره.
اگر بارها کودکتون رو نصیحت کنید بارها از گوش دادن به صحبت هاتون طفره میره. پس اگر میخواین رفتاری رو توی کودکتون تغییر بدید براش #قصه بخونید.
مثلا بچه ای که از تاریکی میترسه اگر شما هزار بار بهش بگید که تاریکی ترس نداره کودک اهمیت نمیده. اما اگر داستانی در این خصوص بارها و بارها براش بخونید کودک هر بار با شخصیت اصلی ارتباط برقرار میکنه و خودش رو جای اون قرار میده و به مرور ترسش کمتر میشه.
@kodakan_city
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 طرف مقابل باید اجازه دهد همسرش عشقش را به اندازه خودش ابراز کند تا حال خوبی داشته باشد.
#دکتر_سعید_عزیزی
@kodakan_city
💕💕
تصور کن که فرزندت یک نوزاد است؛ حتی وقتی 12 ساله است...
آخرین آمار نشان می دهد که 90 درصد والدین این واقعیت را می پذیرند که در طول یک سال بارها و بارها بر سر فرزندان بین 2 تا 13 سال خود فریاد کشیده اند.
برای جلوگیری از داد و فریاد کردن بر سر بچه ها این روش را به کار ببرید: در اوج عصبانیت فکر کنید فرزند شما یک نوزاد است؛ حتی اگر واقعا این طور نیست.
اگر از شدت عصبانیت بیش از حد سر او داد و فریاد کردید بعد که به آرامش رسیدید کنارش بنشینید و به او یادآور شوید که حرکتش شما را عصبانی کرده اما شما هم نباید آن طور سرش داد و فریاد می کردید و بابت این موضوع متاسف هستید.
@kodakan_city
18.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
حسنی وکلاغ و روباه
@kodakan_city
⭕️کدام ویتامینها برای باهوش شدن جنین ضروری هستند؟
🔻به طور کلی تغذیه مناسب در بارداری و مصرف انواع ویتامینها و مواد معدنی به تقویت هوش جنین کمک میکند.
🔻در دوران بارداری باید از ویتامینها و مواد معدنی مثل آهن، فولیک اسید، کلسیم، ویتامین D، ویتامین C، ویتامین A، اسیدهای چرب امگا۳، پروتئین، روی، منیزیم، ویتامینهای گروه B، پتاسیم، فیبر و آنتیاکسیدانها استفاده کنید.
#ویتامین
#هوش
@kodakan_city
18.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اباالفضل فراموش نشه🙏🖤
@kodakan_city
جمله " نمی دانم چگونه سرحرف را با او باز کنم و در مورد رفتارهای غلطش صحبت کنم ؟!" ؛ شکایت اکثر والدینی است که نوجوانی در خانه دارند.پیدا نکردن فضایی مناسب برای گفتگو، معمولا نگرانی و دغدغه ذهنی والدینِ نوجوانی است که زبان مشترکی با فرزندشان پیدا نکرده و در ارتباطاتشان نیز دچار مشکل شده اند. گاهی عدم آشنایی با نحوه صحیح برخورد با یک نوجوان، باعث می شود پدر و مادرها فرسنگ ها از فرزندشان دور بیفتند، فاصله ای که شاید هرگز نتوان آن را جبران کرد.برقراری ارتباط با نوجوانان مهارتی قابل یادگیری است؛
@kodakan_city
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠غرور کاذب چیست؟
🟣#عزت_نفس غرور نیست.
❌#غرور و #لجبازی در زندگی زناشویی
🔰زن در مدیریت #اقتصادی در جریان باشه بهتره.
🎙#دکتر_سعید_عزیزی
@kodakan_city
#قصه_شب
🐪 مسواک شتر
یک شتر بود که مسواکش را گم گرده بود. برای همین رفته بود بیرون تا مسواکش را پیدا کند.
تا مارمولک را دید، گفت: «تو مسواک منو ندیدی؟ می خوام دندونام رو مسواک کنم.»
مارمولک دُمش را تکان داد و گفت: «نه که ندیدم، آخه مسواک تو به چه درد من می خوره.»
شتره رفت و مارِ فیس فیسو را دید، گفت: «تو مسواک منو ندیدی؟» مار گفت: «بله دیدم. تو دست مورچه خانوم بود اما نمی دونم مسواک تو، توی دست اون چیکار می کرد.»
شتره گفت: «منم نمی دونم!»
بعد هم راهش را کشید و رفت تا مورچه خانم را پیدا کند. رفت و رفت تا به مورچه خانم رسید داد زد: «مورچه خانوم، مسواکم رو بده، می خوام دندونام رو مسواک بزنم.»
مورچه خانم گفت: «نه خیر، این مسواک تو نیست این جاروی منه. خودم اونو پیدا کردم. حالا برو کنار می خوام جلوی در خونم رو آب و جارو کنم.»
شتره گفت: «نه، این مسواک منه.»
مورچه خانم گفت: «اگر مال توئه، پس توی دست من چیکار می کنه؟»
شتره گفت: «دیروز که رفتم لب چاه تا دندونام رو مسواک کنم اونو جا گذاشتم.»
مورچه خانم گفت: «اِهکی.. من با هزار زحمت این جارو رو با دوستام تا این جا آوردم. حالا بدمش به تو؟ معلومه که نمی دم. زود برو کنار.»
شتره گریه اش گرفت. درشت درشت اشک ریخت. مورچه خانم دلش سوخت. فکر کرد و گفت: «اگه مسواکت رو بدم، تو به من یه جارو می دی؟»
شتره رفت و یک کم از پشم هایش را چید و آن را دور یک شاخه ی نازک پیچید و گفت: «بیا اینم جاروی تو.»
مورچه خانم خوش حال شد. مسواک شتره را پس داد.
شتر خندید و رفت و دیگر هیچ وقت مسواکش را جا نگذاشت.
@kodakan_city