eitaa logo
شکوفه های بهشتی
526 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
345 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستان آموزنده 📝
🌹 (انس) گويد: نزد امام حسين عليه السلام بودم كه كنيزى وارد شد و يك دسته گل به ایشان تقديم كرد. امام به او فرمود: تو را به خاطر خدا آزاد كردم. انس گويد: من گفتم: او يك دسته گل كه بهایی ندارد براى تو آورد، آنگاه تو او را آزاد میكنى؟!!! امام عليه السلام فرمود: خداوند اين گونه ما را ادب كرده و در قرآن فرموده است : «و إذا حيّيتم بتحية فحيّوا بأحسن منها أو ردّوها»(نساء آیه۸۶). يعنى : هر گاه مورد تحيتى قرار گرفتيد بهتر از آن تحيت كنيد يا همان گونه پاسخ گوييد. و بهتر از اين تحيتى كه او به من داشت، آزادى او ميباشد. 📙تحف‌العقول،بخش مربوط به امام حسین @dastane_amozande
شخصی میگوید نزد پیامبر اکرم نشسته بودیم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است.» پس مردی از انصار درحالی که آب وضو از محاسنش می چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رخت خواب ذکر خدا را می گفت و بعد می خوابید و برای نماز صبح بیدار می شد. بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می دهی که باعث شده پیامبر صلی الله علیه و آله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمی‌زند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی‌بینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمی‌ورزم (و در یک کلام خیرخواه مردم هستم). آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه (عالی) رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما (و از هر کسی) بر نمی‌آید. 🌹 ما چقدر خیرخواه مردم هستیم؟ ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆کشتی نوح و لوح سلیمان 🌾دانشمندان روسی در ژوئیه سال 1951 میلادی روسی، در یکی از معادن تخته‌های عجیبی را پیدا کردند که با چوب‌های معمولی تفاوتی بسیار داشت. یکی از آن تخته‌ها به شکل مستطیلی به‌اندازه 35× 25 سانتی‌متر بود و مطالبی به زبان سامانی بر روی آن نوشته شده بود. وقتی آن را ترجمه کردند، دعای حضرت نوح را چنین یافتند: 🌾 «ای خدای من! ای مددکار من! به لطف مرحمت خود و به طفیل ذات مقدّس، محمّد و ایلیا (علی) شَبر (حسن) و شُبیر (حسین) و فاطمه علیهم السّلام دست ما را بگیر. این پنج وجود مقدّس از همه باعظمت‌ترند و احترامشان واجب است چراکه تمام دنیا برای آن‌ها برپا شده است. 🌾پروردگارا! به‌وسیله‌ی نامشان، مرا مدد فرما. تو می‌توانی همه را به راه راست هدایت نمایی.» در جنگ جهانی اوّل سربازان انگلیسی در بیت المقدّس در دهکده‌ی «وانتره» در حین کندن سنگر، لوح نقره‌ای را یافتند که به جواهرات تزیین شده بود. در پایان جنگ، این لوح به دست باستان شناسان انگلیسی افتاد و در سال 1918 کمیته‌ای متشکّل از زبان شناسان آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، برای ترجمه‌ی آن تشکیل شد؛ که ترجمه چنین است: 🌾«ای احمد! به فریادم رس. یا ایلی (علی) مرا مدد فرمای. ای باهتول (فاطمه) نظر مرحمت فرمای. ای حاسن (حسن) کرم فرمای. یا حاسین (حسین) خوشی بخش. این سلیمان است که به این پنج بزرگوار استغاثه می‌کند و علی قدرت الله است.» 🌾موزه‌ی سلطنتی قصد داشت آن را به نمایش بگذارد که روحانیون کلیسای انگلیسی‌ها مانع شد؛ اما دو نفر به نام‌های «ولیم» و «تامس» به‌واسطه‌ی این لوح مسلمان شدند و نام خود را «کرم حسین» و «فضل حسین» نهادند. 📚(مجله‌ی رشد نوجوان مهر 1379-علی و پیامبران نوشته حکیم سیالکوتی) 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆طبابت كودكى درد آشنا، براى پيرى كهن سال 🌺بعد از آن كه عبدالمطلّب جدّ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از دنيا رفت ونگه دارى آن حضرت به عمويش ابوطالب واگذار گرديد. پس از چند روزى ، حضرت به چشم درد مبتلا شد و پزشكان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتى تمام وجود عمويش را فرا گرفته بود، عدّه اى پيشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانى به نام حبيب برده تا با دعاى او درد چشم حضرت بر طرف گردد. 🌺ابوطالب پيشنهاد آن ها را براى برادرزاده اش حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله بازگو كرد. حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعى نيست ، آنچه مصلحت مى دانى عمل كن . 🌺به همين جهت ابوطالب ، حضرت را طبق تشريفات خاصّى سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جايگاه راهب نصرانى حركت كردند. موقعى كه نزديك صومعه راهب رسيدند، اجازه ورود خواستند وحبيب راهب به ايشان اجازه داد، وقتى وارد شدند تا لحظاتى هيچ گونه صحبت و سخنى مطرح نگرديد. 🌺سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت : برادرزاده ام محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله مدّتى است كه به چشم درد مبتلا گرديده وپزشكان از درمان آن عاجز مانده اند؛ لذا نزد شما آمده ايم تا به درگاه خداوند دعا كنى و چشمان او سالم گردد. حبيب راهب پس از شنيدن سخنان ابوطالب ، به حضرت رسول خطاب كرد و گفت : بلند شو و نزديك بيا. 🌺حضرت با اين كه در سنين كودكى بود، خطاب به راهب كرد و فرمود: تو از جاى خود حركت كن و نزد من بيا. ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت : از اين سخن و برخورد تعجّب مى كنم زيرا كه شما مريض هستى . 🌺حضرت رسول در جواب فرمود: خير، چنين نيست ، بلكه حبيب راهب مريض است و بايد او نزد من آيد. حبيب با شنيدن چنين سخنى از آن خردسال در غضب شد و گفت : اى پسر! ناراحتى و مريضى من در چيست ؟ 🌺حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پيسى مى باشد و سى سال است كه مرتّب براى شفا و بهبودى آن به درگاه خدا دعا مى كنى وليكن اثرى نبخشيده است . حبيب با حالت تعجّب گفت : اين موضوع را كسى غير از من و غير از خدا نمى دانسته است ، در اين سنين كودكى چگونه از آن آگاه شده اى ؟! 🌺حضرت در پاسخ به او، فرمود: در خواب ديده ام ؛ حبيب با حالت تواضع گفت : پس بر من بزرگوارى نما و برايم دعا كن تا خدا مرا شفا و عافيت دهد. 🌺بعد از آن ، حضرت پارچه اى را كه روى پيشانى و چشم هاى خود بسته بود، باز كرد و نورى عظيم از چهره مباركش ظاهر گشت كه تمامى فضا را روشنائى بخشيد؛ و عدّه اى از مردم كه در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت ها و جريانات شدند. حضرت فرمود: اى حبيب ! پيراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه كنند و آنچه را گفتم تصديق نمايند. 🌺هنگامى كه حبيب پيراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتى پوستى او را ديدند كه به اندازه يك درهم مرض پيسى و كنار آن مقدار مختصرى سياهى روى پوست بدنش وجود دارد. 🌺در اين لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعايش پايان يافت ، دست مبارك خود را بر بدن حبيب كشيد و با اذن خداوند، شفا يافت ؛ سپس عموى خود را مخاطب قرار داد و فرمود: اگر تاكنون مى خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا مى كردم و شفا مى يافتم و اينجا نمى آمدم ؛ ولى اكنون دعا مى كنم و شفاى چشم خود را از خداى متعال مسئلت مى نمايم ؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا كرد، بلافاصله ناراحتى چشم او برطرف شد و اثرى از آن باقى نماند. 📚فضائل شاذان بن جبرئيل قمّى : ص 48، ح 66، بحارالا نوار: 15، ص 382،س 7 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
هدایت شده از رنگ خدا
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🔆توکّل و پرندگان 🍂🍂پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «اگر شما توکّل بر حق کنید، به‌طوری‌که حق توکّلش باشد، روزی شما خواهد رسید، همان‌طوری که روزی پرندگان می‌رسد؛ چه آن‌که صبح آنان از آشیانه خود با شکم‌های خالی بیرون آیند و شب با شکم سیر به آشیانه بازگردند.» 📚(میزان الحکمه ح 4988) ⚡️⚡️امام علی علیه‌السلام فرمود: «توکّل یعنی بیزاری جستن از جنبش و نیروی خود و چشم‌به‌راه بودن آنچه قدر الهی بیاورد.» 📚(غررالحکم، ج 2، ص 572) 🔻@range_khodaa🔻
💥💥💥💥💥💥💥💥 🔆پاداش مریض داری 🌻پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر کس در برآوردن نیاز بیماری بکوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنیاورد، از زیر بار گناه خویش بیرون می‌رود، به سان آن روز که از مادر زاده شده است. در این هنگام مردی از انصار گفت: ای پیامبر خدا! پدر و مادرم به فدایت اگر بیمار از خانواده‌ی شخص باشد، آیا درصورتی‌که در برآوردن نیاز خانواده خویش بکوشد، این کار پاداش بیشتری ندارد؟ فرمودند: دارد. 📚من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 16 👈🏼 لیست سوالات پاسخ داده شده در کانال 💡@p_eteghaadi