eitaa logo
🌹𝑲𝒐𝒍𝒃𝒆𝒎𝒆𝒉𝒓 | کلبه مهر 🌹
145 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
948 ویدیو
27 فایل
♡ ♡ روح محیط خانه عبارتست از خانواده ،باید به این اهمیت داد باید در این تامل وتدبر نمود. ♡ ‌♡ 🌹صفحه اینستاگرام instagram.com/kolbehmehrr 🌹 تلگرام https://t.me/kolbehmehrr 🌹ارتباط با آدمین @sahba125
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ عرفه میهمان نمیخواهی هوس کربلای تو کردم .... 🔻به همراه تصاویر زیبا از حرمین شریفین 🎤 #محمد_حسین_پویانفر 🎶پخش به مناسبت عرفه ١٣٩٨ 🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود #کربلا #حرم #کلیپ #عرفه 💯 @banoyeenghelabi 🔙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬حرم ابا عبدالله الحسین (ع) به استقبال ماه میرود‌... 🔻آماده سازی و سیاه پوشی حرم اباعبدالله الحسین (ع) 💯 @banoyeenghelabi
دکتر احمدرضا بیضائی برادر شهید: محمودرضا ، اربعین سال ۹۲ می‌خواست برود کربلا. مشکلی برایش پیش آمد ، به هر دلیلی در نهایت نه برای من، نه برای محمودرضا جور نشد که برویم. محمودرضا بیست و هفت روز بعد از ، در روز میلاد پیامبر اعظم (ص) از قاسمیه‌ سوریه به دیدار شهیدان (ع) رفت . مجلس ختمش بود که یکی از پای منبر بلند شد آمد توی گوشم گفت: می‌پرسد محمودرضا کربلا رفته؟ جا خوردم. ماندم چه بگویم. گفتم: نه نرفته بود. وقتی آن شخص رفت،یاد جمله سید اهل قلم افتادم که در پایان‌بندی برنامه «حزب الله» از مجموعه روایت فتح، با آن صدای می‌گوید: «بسیجی عاشق و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها؛ نه، کربلا حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست…» 🌷 💟 @banoyeenghelabi
•~• 💕 . . ❤️↯• اسماعیل بسیار برخورد بود و مهربان؛ بسیار خونگرم و ؛ همیشه لبخند به لب داشت. ☺️↯• اسماعیل ولایت فقیه بود و عاشق رهبرش. برای اولین و آخرین بار 11 آذرماه 1394 برای دفاع از رفت. 😥↯• وقتی که حرف از و سوریه به میان آمد دلم خیلی ، گویی می‌دانستم که دیگر بازنمی‌گردد و آخرین خواهد بود. 🌸 . . •[👀]• درگیر یڪ نگاھِ تو شد ، روزگـار من👇 💕 @banoyeenghelabi •~•
✨﷽✨ 🔴 سفر بی فایده بود! 👈 اثر زخم زبان ✍مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط با عده ای به کربلا شده بودند. در میان آنها یک زن و شوهری بودند. یک روز که پس از از حرم بیرون آمده و برمی گشتند، این و شوهر با فاصله زیادی از شیخ و در پشت سر ایشان راه می رفتند، در میان راه در ضمن که بین آنها می شود، آن خانم یک نیشی به شوهرش زده و سخنی به وی می گوید. هنگامی که همه وارد و محل استراحت می شوند و آقا شیخ رجبعلی به افراد زیارت قبول می گوید، به آن که می رسد، می فرماید: تو که هیچ، همه را ریختی زمین! آن می گوید: ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام ، مگر من چکار کرده ام؟!فرمود: از آمدیم بیرون، نیشی که زدی، اش رفت! 📚نکته ها از گفته ها 🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 ‌ @banoyeenghelabi