【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
#رفیقآسمونـےمَن :)♥
•
.
جـٰآنهرزندهدلـےزندهبـھجاندگراست..
منهمانمکـھدلمزندهبـھیادشھداست :)♥
#رفیقشھیدمابراهیمهادی'
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
•
.
مذهبیِجـٰان!
اگـھیِروزدیدیداریفحشمـےخوری،
بدونکارتدرستـھوطوریطرفُآچمزکردی
کـھآویزونِفحاشـےشدهواستدلالشتـھ
کشیده..!😐😂✌️🏻
ازروزیبترسکـھفحشنخوریم!🚶🏿♂
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
•
.
عاقبتتختمبـھامامزمـٰآن.عج. . . !
میدونیدمعنـےاینجملـھیعنـےچـے؟!
یعنـےاونقدریخوبباشیدکـھخدابـھعمرتون
برکتبدهمھدیفاطمـھروببینید :)😉💚
#انشآءاللـھ'
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
هندزفریاتوندمدستـھیِمداحـےبفرستم
باهمگوشکنیم🚶🏿♂. . . !
دلمنیومدتنھایـےلذتببرم :)💔
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
•°🎞♥'
•
.
پیش از تُ همـھ را با معیآرهایـم مـےسنجیدم
بعد از تو همـھ را با تو مـےسنجم ؛
حتـے معیارهایم را . . :)♥
#شھیدابراهیمهادی'
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#رمان_تلالو_ابراهیم🙂♥️
#کپیدرهرصورتممنوعحتیباذکرنامنویسنده😄❗️
#هرگونهکپیغیرقانونیوحـراماست🙅🏻♂
#پیــگـردقانــونــیدارد🚶🏿♂‼️
#پارت_بیست_و_پنجم🙋🏻♂🔥
- هانیه : ابراهیم خیلی هارا با رفتارش جذب کرده بود و من همه دارو ندارم را از جلب توجه ،جذب کرده بودم…
اولین چیزی که با اسم ابراهیم به ذهنم میامد
جذبه اش بود!
خیلی شرایط خوبی داشت
هم باشگاه میرفت و هم چهارشونه بود
هم خصوصیات و اخلاقیات خوبی داشت
اما هیچ وقت به دخترهای خیابون نگاه نکرده بود چه برسد به دوستی با نامحرم!؟
ابراهیم دست نیافتنی بود …
یاد حرف مامانم افتادم که گفت :
برای به دست آوردن تو باید سختی بکشن تا به راحتی از دستت ندهند!
راست میگفت : ساشا منو راحت به دست اورد
با چهارتا وعده الکی همانطورهم راحت من را از دست داد
دنیاهم از دست داد و حالا معلوم نیست کدوم گوریه
واقعا اگه کسی دوست داشته باشه به خودش اجازه نمیده باهات دوست بشه
ابراهیم راز تو چیه!؟
چجوری انقدر خوششانسی!؟
درموردش دائم دد اینترنت میچرخیدم تا اینکه یک مطلبی خواندم خیلی خجالت کشیدم
انقدر برایم سخت بود که اون شب اصلا نتونستم باابراهیم حرف بزنم
یادمه آقا ابراهیم مثال قشنگی میزد و میگفت:
نماز اول وقت مثل میوه ای است که وقت چیدنش شده. اگه میوه رو نچینی، خراب میشه و مزه اولیه رو نداره. همیشه سعی کن نمازهایت، در هر شرایطی اول وقت باشه. خدا هم تو گرفتاری های زندگی، قبل از اینکه حرفی بزنی کارت رو ردیف میکنه."و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب بر پا دار که یقینا نیکی ها (نمازها)، بدی ها را از میان میبرند..."
[ هود، 114]
من چقدر میوه خراب دارم؟
چند کیلو؟ چند گالُن ؟
خیلی وقته نماز نخوندم ، شاید آخرین نماز همان ماه های اول تکلیف بود و بعدش ……
به تعبیر ابراهیم اگه همه نماز میخواندن انقدر وقتشون تلف نمیشد
دیگه نمیخواست ساعت ها توی بانک منتظر بمانند…
سال ها توی پذیرش فلان دانشگاه بمانند
فقط کافیه نماز بخوانند تا گرفتاری هایشان برطرف شود
اون موقع ها فکر میکردم نماز خوندن یعنی اتلاف وقت
ولی وقتی حساب کردم :
هر ساعت ۶۰ دقیقه است =
60× 24=1440
1440دقیقه میشود یعنی ما نمیتوانیم نیم ساعت توی روز نماز بخوانیم
هرکاری میکردم به این نتیجه میرسیدم که استدلال هایم خیلی بچگانه است
نویسنده✍🏿:#الفنــور_هانیهبانــو :)🌱
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
(:♥
•
.
آسمـٰآنازتوخبـرداشتولـےماازطُ
سَھمِمانبـےخبریبودنمـےدانستیم :)💚
#سلامعزیزبرادرم😻🖐🏿
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
•
.
یِبچـھمذهبـےهموناندازهکـھبـھ
رحمتخدانزدیڪتره ،
بـھچونخدامخیلـےخیلـےنزدیڪتراز
بقیـھاس..🚶🏿♂❗️
#بسـےتنگر'
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
_اگربیستیاورداشتے،بجنگ.
اینراپیامبرخدابہامیرالمؤمنانفرموده
بود؛وقتےڪہهمہمدینہدریڪچرخش
عجیب،حرفخداورسولرازمینگذاشتند.
علےراڪنارزدندوبادیگرےبیعتڪردند.
پیامبردرغدیرفریادزدهبودڪہخداعلے
راانتخابڪردهاست.درموقعیتهاے
دیگرهم،وصےوجانشینرااومعرفے
ڪردهبود. . .🌿✨
امّاحالامردمبااختیارخودشان،ڪس
دیگرےراانتخابڪردهبودندوبہ
علےگفتند:نہ.
علےگفت:
_خدادرقرآنفرموده:اگربیستنفر
باشیدوصبرڪنید،بردویستنفرغلبہ
مےڪنید.خدایابیستنفرهمپیدانشد!
سپسفرمود:
_بہخداسوگند،اگربہاندازهےاین
گوسفندان،مردانےخیرخواهخدا
ورسولمےداشتم،اوراازحڪومت
خلعمےڪردم. . .امّاپیدانشد!
اماماینراسہبارفرمودوبہخانہ
بازگشت.
#پــدر✨
#کپی🚫
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
_اگربیستیاورداشتے،بجنگ. اینراپیامبرخدابہامیرالمؤمنانفرموده بود؛وقتےڪہهمہمدینہدریڪچرخش عجی
پایدارےپاےحقبےعاقبتنیست،اما
راحتهمنیست.
دنیایڪظاهرےداردڪہزیباست.
شیطانچناندرچشموذهنجذابش
مےڪندڪہلذتحقرانبینے.
اینمےشودڪہتلخےدنیارامےپذیری؛
امامحڪمےحقرا،نہ!
سختےدنیارامےچشے،
اماطعمحقرا،نہ!
زندگےبےعاقبتولذتدنیارا
طلبمےڪنے،اماسعادتابدے
بودنباحقرا،نہ!
【علمداࢪکُمیل🇵🇸】
(:♥
اینراهرگزفراموشنکنید🙅🏻♂
تاخـودرانسازیموتغییرندهیم ،
جـٰآمعـھساختـھنمـےشود🚶🏿♂. . !
#شھیدابراهیمهادی'
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#رمان_تلالو_ابراهیم🙂♥️
#کپیدرهرصورتممنوعحتیباذکرنامنویسنده😄❗️
#هرگونهکپیغیرقانونیوحـراماست🙅🏻♂
#پیــگـردقانــونــیدارد🚶🏿♂‼️
#پارت_بیست_و_ششم🙋🏻♂🔥
- هانیه :
من آخرین باری که رفته بودم هیئت نه سالم بود ...
و الان نه ساله که هیچ هیئتی نرفته بودم !
این شاید برای خیلی ها عجیب و باورنکردنی باشد اما خانواده پدری من به هیچ عنوان این بزرگواران را قبول نداشتند!
و در ایام عزا معمولا به مسافرت کیش وترکیه و آنتالیا میرفتند تا کمتر با پارچه های سیاه روبه رو شوند
خانواده مادری من اینطور نبودند و خیلی امام هارا محترم میدانستند
اما من بیشتر با دختر عموها و عمه ها بودم و از تفکرات خانواده مادری چندان خبر نداشتم
توی اینترنت سرچ کردم " یـا زهـــرا "
مطالب کاملی برایم بالا نیومد
سرچم را اطلاح کردم و تایپ کردم
" زهـــرا"
و اولین چیزی که دیدم تیتر: زن علی ابن ابوطالب بود
خیلی گشتم تا اینکه فهمیدم :
زهرا یا همان فاطمه دختر پیامبری به اسم محمد هست …
یک زمانی مردم دختر را ننگ میدانستند و دقیقا توی همان زمان فاطمه در خانواده محمد دنیا میآید! و خیلی کمک حال پدرش بوده و به همین خاطر به او امابیها میگویند…
بعد ها برایشان خیلی خواستگار میامد
فقیـر و غنی !
همه جوره خواستگار داشتند
و خب ایشان به علی جواب بله میدهند و بعد ها میگویند که ایمان علی رو به پول و ثروت ترجیح داده است
اون موقع این موضوع برایم باور نکردنی بود و حرف پدرم را اینجا در این یک مورد قبول کردم که امام ها برای سال ها پیش هستند! که البته بعدها فهمیدم این نظریه درست نبوده
ایشان سه تا بچه دنیا میآورند
حسن و حسین و زینب
آقا حسن که به دست خانمشان شهید میشوند(:
آقا حسین و خانم زینب را دیگه نخواندم میخواستم بیشتر درمورد خود خانم زهرا بدانم
فاطمه پا به ماه بوده یعنی میخواسته جمعشون بزرگتر بشه یک محسن به آنها اضافه شود…
توی همین روز ها
عده ای توی کوچه جلوی این خانم را میگیرند و بعدا پشت در خونه اشون تجمع میکنند
ایشون مقابله میکنه و درب باز نمیکنند
و همین باعث میشه
هم درب آتش بگیرد و هم پهلوی ایشون زخم شود
هرجا که میرفتم تحقیق بکنم
حرف از مسمار بود
وقتی فهمیدم منظور از مسمار ، میخ هست
نفسم چند ثانیه قطع شد !؟
واقعا
من وقتی میخواستم برای نصب تابلو میخ نصب بکنم
میترسیدم که موقع ضربه زدن ،ضربه اشتباهی به جای میخ به کناره های دستم بخورد
و حالا ایشون میخ ………!
و حیرت آور تر واکنش های علی بود
چقدر عاشقانه رفتار میکرد(:
هوای خانمش را داشت
و داغ همسرش و محسنش همیشه روی قلبش ماند
آن روز خیلی گریه کردم برای علی …
من چشیده ام البته که!!!
ساشا وقتی رفت بین ما هیچی نبود جز یه دوستی ساده و البته ...
وقتی رفت من خیلی ناراحت شدماما علی زنش بود
اون ها باهم ازدواج کرده بودند و بچه داشتند !
واقعا سخته
از همه مهم تر دومین تلنگری که بهم وارد شد
سن خانم فاطمه زهرا بود
هم سن من بودند!؟؟؟
خجالت آور بود .... مگه هم سن من نبودند
پس چرا انقدر خوب بودن!؟
من خودم را گول زده بودم
که هنوز بچه ام برای نماز و روزه
اما برای کلاس و آرایشگاه بچه نبودم انگار‼️
نویسنده✍🏿:#الفنــور_هانیهبانــو :)🌱
⸤ Eitaa.com/komeil3 ⸣