eitaa logo
رب الناس/بقلم علیرضا کمیلی
2.6هزار دنبال‌کننده
54 عکس
34 ویدیو
2 فایل
خاطرات و تأملات علیرضا کمیلی @komaili فعال عرصه بین الملل و عضو اتحادیه امت واحده محقق عرصه های دینی اجتماعی و تشکلی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعوبا
🎯پروژه نیمه جان تقریب را چطور می توان نجات داد؟ علیرضا کمیلی ✂️برش‌هایی از متن: 🔺امروز اما حال این پروژه چندان خوب نیست! دلیل عمده، تفصیل پیدا نکردن مبانی تقریبی انقلاب اسلامی و تربیت نشدن نسل هایی مبتنی بر این مبانی است. باورمندان صادق این موضوع در میان شیعه و سنی اندک اند. نگرش اسلام تمدنی که هدفش تقویت اسلام عقلانی و معتدل، ابزارش تشکیل حکومت و تقویت امت اسلامی، دغدغه اش امروز و فردا و دیگری اش تمدن مدرن، بوده و هست نتوانسته بر اکثریت حاکم در بدنه مذهبی و صاحب اسلام سنتی که هدفش، توسعه تشیع، ابزارش مناظرات و نقدهای کلامی، دغدغه اش دیروز و دیگری اش اهل سنت اند غلبه فکری بنماید و چه بسیار از مذهبی ها که بیعت شان با انقلاب سیاسی است و در ذیل تفکر اسلام سنتی تنفس می کنند! 🔺در این شرایط سخت، نمی دانم چرا انتصاب های مرتبط با تقریب، به سمت نگاههای شکلی رفته و عمق مساله به خوبی درک نشده است. طبعا کسانی که متولی انتصابات مربوطه هستند هم نوعا پاسخگو نبوده اند و نیستند ولی جای این سوال باقیست که آیا در شرایط سخت کنونی، نیاز به رویکردهای عمیق تر و شجاعانه تر به مساله تقریب نداشته ایم؟ آیا اینان از نتیجه دادن این پروژه ناامید شده اند و بنا دارند مساله را تقلیل بدهند؟! کاش فرصتی می شد و دوره مدیریت آیت الله مرحوم تسخیری و آیت الله اراکی به خوبی نقد می شد تا کاستی های جدی آنان برای نخبگان و جامعه ملموس تر می گردید و اقلا در تیم های جدید بعنوان دستورالعملی برای رفع مشکلات قبل، لحاظ می شد! یعنی مثلا اگر مشکل گذشتگان به کارگیری نیروهای غیرمتخصص بوده، امروز نیز گاها شاهد تداوم این مساله هستیم! 🔺تقریب نیازمند کارهای علمی جدی در کف حوزه است. نمی توان استناد به برخی گزاره های تاریخی یا نظرات امامین انقلاب را برای حمایت علمی از مبانی تقریب کافی دانست. اینکه بعد از سالها هنوز تفاصیل متعددی در حوزه تقریب مبهم اند و حتی در سیمای کشور معلوم نیست که سخنرانان مذهبی چه نکاتی را نباید بگویند، ناشی از همین عدم تفصیل آن اجمال است! 🖇متن کامل: https://b2n.ir/560103 @shouba
پروژه نیمه جان تقریب را چطور می توان نجات داد؟ تقریب، پروژه ای در ذیل نگاه تمدنی بود. کسی که می گوید هدف من ایجاد تمدن نوین اسلامی است بنا نیست در داخل ایران محدود بماند و همین که بخواهد به جهان اسلام یا حتی «همه ایران» فکر کند ناچار است تکلیف خودش را با «تعاملات اجتماعی مسلمین» حل کرده باشد و این یعنی به پروژه تقریب نیاز ضروری دارد. 💠 ریشه مسائل تقریبی ما نگرشی است امروز اما حال این پروژه چندان خوب نیست! دلیل عمده، تفصیل پیدا نکردن مبانی تقریبی انقلاب اسلامی و تربیت نشدن نسل هایی مبتنی بر این مبانی است. باورمندان صادق این موضوع در میان شیعه و سنی اندک اند. نگرش اسلام تمدنی که هدفش تقویت اسلام عقلانی و معتدل، ابزارش تشکیل حکومت و تقویت امت اسلامی، دغدغه اش امروز و فردا و دیگرش اش تمدن مدرن، بوده و هست نتوانسته بر اکثریت حاکم در بدنه مذهبی و صاحب اسلام سنتی که هدفش، توسعه تشیع، ابزارش مناظرات و نقدهای کلامی، دغدغه اش دیروز و دیگری اش اهل سنت اند غلبه فکری بنماید و چه بسیار از مذهبی ها که بیعت شان با انقلاب سیاسی است و در ذیل تفکر اسلام سنتی تنفس می کنند! 💠 صدمه تحولات سال‌های اخیر منطقه به ما البته تحولات سالهای اخیر خصوصا بحران سوریه نیز در ساحت عملی، این پروژه را با مشکلات منطقه ای جدی مواجه کرد و ذهنیت بخش مهمی از جهان اسلام به ایران اسلامی را دچار شبهاتی کرد که به دلیل ضعف مفرط اتحادیه رادیو تلویزیون ها و بخش بین الملل سیما و خبرگزاری های پرتعداد ولی کم اثرمان نتوانستیم توضیح درستی برای آن بدهیم و این ذهنیت همچنان مخدوش است! 💠 شرایط سخت و لزوم بازخوانی جدی تر عملکرد تقریب در این شرایط سخت، نمی دانم چرا انتصاب های مرتبط با تقریب، به سمت نگاههای شکلی رفته و عمق مساله به خوبی درک نشده است. طبعا کسانی که متولی انتصابات مربوطه هستند هم نوعا پاسخگو نبوده اند و نیستند ولی جای این سوال باقیست که آیا در شرایط سخت کنونی، نیاز به رویکردهای عمیق تر و شجاعانه تر به مساله تقریب نداشته ایم؟ آیا اینان از نتیجه دادن این پروژه ناامید شده اند و بنا دارند مساله را تقلیل بدهند؟! کاش فرصتی می شد و دوره مدیریت آیت الله مرحوم تسخیری و آیت الله اراکی به خوبی نقد می شد تا کاستی های جدی آنان برای نخبگان و جامعه ملموس تر می گردید و اقلا در تیم های جدید بعنوان دستورالعملی برای رفع مشکلات قبل، لحاظ می شد! یعنی مثلا اگر مشکل گذشتگان بکارگیری نیروهای غیرمتخصص بوده، امروز نیز گاها شاهد تداوم این مساله هستیم! 💠 چند پیشنهاد از آنجا که حریص هستیم که مساله تقریب به هر نحوی جانی دوباره بگیرد چند پیشنهاد را مطرح می نمایم: 💠 تقریب باید به ستادی قوی بدل شود نگارنده قائل نیست که مجمع تقریب تنها متولی مساله تقریب و وحدت است و آنرا مساله ای استراتژیک می داند که همه باید خود را متولی آن بدانند و اتفاقا مجمع بجای تصدی گری که نیازمند بودجه و البته موازی کاری است باید به ستادی قوی برای تحقق این رویکردها بدل شود و از همه نهادها از صدا و سیما و وزرات خارجه تا نیروی قدس و سازمان فرهنگ و... نسبت شان با مساله وحدت را تعریف کرده و مورد مطالبه قرار دهد. طبعا چنین جایگاهی نیازمند یک ستاد قوی و اختیاراتی است که گرچه در اساسنامه مجمع هست ولی بخاطر غفلت چند دهه ای از آنها محتاج بازخوانی و جایگاه قانونی جدید است. 💠 جریانات اسلام‌گرا را دریابید جریانات مستعدی که در جهان اسلام برای گفتگو وجود دارد باید شناسایی شده و نهادهای مذکور که متولیان اصلی امور خارجی کشور هستند را به سمت تعامل با آنان سوق بدهد و در این میان در مقابل تفکر خطرناک «ترجیح سنی سکولار» که در برخی ایجاد شده با قوت بایستد و به تقویت مراودات با اسلامگرایان و البته رفع شبهات ذهنی از آنان در برخی امور همت بگمارد. 💠 ارتباطات مردمی و نخبگانی را فعال کنید حوزه علمیه، نهادهای مردمی و موسسات علمی دانشگاهی را به سمت تعاملات نخبگانی و مردمی با جهان اسلام سوق بدهد و ظرفیت های علمی گسترده موجود در قم را به نیازهای موجود در جهان اسلام پیوند بدهد. تعاملات علمی رسانه ای، هنری، اقتصادی، توسعه سفرها، روابط نظامی و... که مورد اشاره رهبری انقلاب در مراسم تشییع حاج قاسم بود عمدتا در وضعیت بغرنجی است که باید همه ظرفیت ها برای جان بخشی به آن فعال شوند و این یعنی نیازمند ستادی قوی برای این مساله هستیم. 💠تربیت تقریبی ها را جدی بگیرید به تربیت کادرهای باورمند صادق به مساله تقریب بخاطر کوتاهی تاریخی صورت گرفته در این رابطه، توجه مضاعف بشود و از کارهای صوری و شکلی به شدت پرهیز بشود چرا که تجربه چهل ساله نشان می دهد در امور نیازمند به باور، دستورالعمل و مصوبات رسمی افاقه نمی کند. بعلاوه، تقریب نیازمند کارهای علمی جدی در کف حوزه است. نمی توان استناد به برخی گزاره های تاریخی یا نظرات امامین انقلاب را برای حمایت
علمی از مبانی تقریب کافی دانست. اینکه بعد از سالها هنوز تفاصيل متعددی در حوزه تقریب مبهم اند و حتی در سیمای کشور معلوم نیست که سخنرانان مذهبی چه نکاتی را نباید بگویند، ناشی از همین عدم تفصیل آن اجمال است! 💠 اهل سنت ایران بازوی مجمع تقریب اهل سنت ایران را بازوی اصلی خود در توسعه فکر انقلاب محسوب کرده و در عین دفاع فعالانه و شجاعانه از حقوق مصرح آنان در قانون اساسی کشور، ایشان را بعنوان نمایندگان تقریب همراه خود سازد. طبعا همه این مسائل نیازمند مقدماتی عملی است که نیاز به ذکر آنان در این مجال نیست. متاسفانه بر این باورم که اگر نتوانیم این گام‌ها را برداریم چه در داخل کشور و چه در شرایط کنونی منطقه، فقط فرصت هایی را برای دشمنان خلق می کنیم و وقاحت هایی از جنس آنچه ذیل تطبیع می بینیم را شاهد خواهیم بود! مقابله با این تهديدها جز با رویکرد تقریب عملی و عبور از مباحث نظری غیرمرتبط با واقع شدنی نیست. هر چند تاکنون نشانه های مثبت اندکی دیده ام ولی امیدوارم تیم جدید مجمع تقریب بتواند در این شرایط سخت به رسالت تاریخی خود عمل کند. 📍 @komeilialireza
💎 ابعاد جهانی جنگ، همچنان فراموش شده! 🔰 درست به یاد نمی آورم ولی حدس می زنم اولین چیزی که درباره بازتاب های جهانی هشت ساله شنیدم و شگفت زده شدم از احمد حنیف بود. مسلمان کانادایی الاصلی که می گفت «وقتی شما در عملیات والفجر هشت، فاو را گرفتید در شیرینی توزیع کردیم و گفتیم: ما فاو را گرفتیم!» بعدا جعفر رائول گونزالس اولین مترجم شیعه قرآن به زبان هم گفت «من زمانی که در دوران سرخوردگی ناشی از به نتیجه نرسیدن تلاش های مان در اسپانیا بودم به ناگاه تصویری از رزمندگان شما را روی جلد یک مجله دیدم که نوجوان و پیر کنار هم در حال خندیدن بودند و همین تصویر، من را متحول کرد. نمی دانم چه چیزی در آن بود ولی حس می کردم تصویر ذهنی من از نظامی ها افرادی خشن و تا دندان مسلح بود و این تصویر روح دیگری داشت و من را با سوالاتی مواجه کرد که سررشته تحقیق درباره اسلام شد و من را به اینجا کشاند.» ✅ ماجرا به اینجا ختم نشد. من به عنوان کسی که به خاطرات و رزمندگان صرفا به عنوان محملی برای خودسازی و تذکر اخلاقی نگاه می کرد، هر روز علاقمند تر می شدم که درباره ابعاد جهانی جنگ بیشتر بدانم. جنگی که متاسفانه فقط تصویری مبهم و گنگ از آن در خارج وجود دارد. این سالها را با دوستانم در نشریه کار می کردیم و من که دائم با رزمندگان متعددی که خاطرات شان ثبت نشده بود روبرو بودم در گوشه ذهنم علاقه به ابعاد جهانی جنگ وجود داشت. حمید داوودآبادی پسورد اکانت سایت آرشیو روزنامه های جهان را به ما داد. من هم از خدا خواسته کلمات انگلیسی مربوط به جنگ ایران و عراق را سرچ می کردم تا بدانم چه نوع روایتی از آن می توانم پیدا کنم و هر از گاهی برخی از آن گزارشات و اخبار را ترجمه می کردم تا تصویری بیرونی از این مساله هم ایجاد کنم. 👈 یادم هست وقتی اولین بار می خواستم به بروم حاج حمید گفت شنیده ام نشریه ای در زمان جنگ در عراق کار می شده بنام «الف باء» که مختص جنگ بوده، اگر توانستی ببین می یابی یا نه! من هم که هنوز با شارع بغداد آشنا نبودم در اماکن مذهبی شیعی نتوانستم ردی از آن بیابم. بعدها نسخه هایی از نشریات دیگر را در شارع متنبی که قلب فرهنگی عراق است دیدم که گزارش هایی جالبی از جنگ ما در آن بود و نمی دانم آیا دستگاههای متعدد عریض و طویل ما کاری روی مساله مهم «روایت عراق از جنگ» می کنند یا نه!؟ 💠 دوستی محقق داشتم اهل آمریکا که دغدغه اش تحقیق روی نقش زنان در جنگ بود. هنوز که هنوز است با اینکه من دیگر متاسفانه از فضای جنگ فاصله گرفته ام، دائما مقالات و پایان نامه هایی را برای من می فرستد که درباره جنگ ایران و عراق در دانشگاههای معتبر غربی کار می شوند! حسرت می خورم که چرا دیگر فرصت ندارم تا اقلا گزارشی از اینها تهیه و منتشر کنم شاید که برخی محققان ایرانی را خجالت زده کند که بر گنج آنان چه کسانی متمرکز اند و ما اینچنین فراموشش کرده ایم! 🔰 بعدها تصمیم گرفتیم به طور جدی تر به سراغ هایی برویم که سن و سال شان به خاطره داشتن از دهه اول انقلاب می خورد. به سراغ دوست عربی رفتم که اهل بود. می گفت «ما بعد از انقلاب امیدوار شدیم و حرکتهای اسلامگرا شروع به افزایش تحرکات و انسجام خودشان کردند. جنگ که شد ما خیلی نگران شدیم. نمی دانستیم آیا این انقلاب می ماند یا نمی تواند مقاومت کند! همه چیز هم در اختیار دولتها بود و پیدا کردن اخبار صحیح آسان نبود. تنها منبع ما رادیو عربی تهران بود که با ترس و واهمه، گاهی از پارازیت ها عبور می کردیم و آنرا گوش می کردیم تا بدانیم شما در چه حالی هستید؟ بی بی سی هم بود که چون راست و دروغ را قاطی می کرد بالاخره می شد به بخشی از اخبارش اتکا کرد! به ما گفته بودند اسم مستعار یا اسم الحرکی انتخاب کنید که لو نروید! من در فکر این بودم که چه نامی انتخاب کنم که از رادیو عربی تهران شنیدم که شما عملیاتی بنام مسلم بن عقیل داشته اید و همانجا تصمیم گرفتم نام مستعارم را عقیل بگذارم.» ❎ امتداد تعطیل شد ولی بخشی از این مسیر را در مجله الکترونیکی اخوت ادامه دادیم و بخشی از این گزیده ها را در کتاب «57 ریشتر» نیز نشر دادیم ولی خب واقعا حجم این کارها حتی یک هزارم آنچه هست نیست! خدا را شکر که کارم به گلزارهای شهدا افتاد. کلی شهید غیرایرانی در این گلزارها دیدم و هر چه گشتم تقریبا چیزی درباره آنها نبود و نبود و نبود! خصوصا مجاهدین عراقی برایم قابل توجه بودند. نحوه تحول این افراد و اینکه چطور حاضر شدند مرزهای خاکی خود را با مرزهای حق معامله نکنند خیلی جای کار دارد. اندکی وارد تحقیق هم شدم. حتی یادم هست برخی را به محسن اسلام زاده معرفی کردم تا درباره شان مستند بسازد که فکر می کنم ساخت ولی اجازه پخش نگرفت! یادم هست که یکی از این عراقی ها را می گفتند بسیار روحیات عارفانه ای داشته و مدام حافظ می
خوانده است. واقعا از این سوژه های دراماتیک جذاب تر برای فیلم ها و مستندها داریم و اگر اینها کار بشوند آیا مجبوریم برویم کارهای با مضامین ضعیف تولید کنیم؟! 🌐 همان سالها به فکر هم افتادیم و برخی خاطرات را به انگلیسی و عربی ترجمه کردیم. متوجه شدم که پاکستانی ها از ما زرنگ تر بوده اند و کتاب «پرواز تا بینهایت» و "سلام بر ابراهیم" در آنجا پرفروش شده است. بچه های را درگیر ترجمه خاطرات به انگلیسی کردم. بعدها می گفتند ما در اردوهای تابستانی مان این خاطرات را برای نوجوان ها می خوانیم. از این دست خاطرات بسیار است. هر چند تا امروز هیچ – هیچ یعنی هیچ- اقدام منسجمی برای ثبت خاطرات شفاهی خارجی ها و بازتاب های جهانی انقلاب و جنگ و نامه امام به گورباچف و پیام امام برای سلمان رشدی و فتح لانه و دهها اتفاق مهمی که خصوصا در دهه اول انقلاب رخ داد نشده است! می شد برخی طلاب و دانشجویان غیرایرانی را آموزش تاریخ شفاهی داد تا به سراغ هزاران آدمی که از بیرون انقلاب، ما را شنیده اند بروند و این گنج مخفی را استخراج نمایند. چیزی که به تعبیر رهبری هر چه به ان نزدیک می شوی و ریزه کاری هایش را می بینی بیشتر به عظمت و ابعاد آن پی می بری! 👈 یکبار یکی از بچه های موسسه آی اچ اچ که برای هماهنگی اولین کاروان آسیایی شکست حصر به ایران آمده بود مهمان ما بود. با حس خاصی شروع به خواندن برخی آهنگ های انقلابی دهه اول انقلاب کرد! برایم جالب بود که بعد از سی سال هنوز انها را حفظ هست. گفتم معنی شان را می دانی؟ گفت نه! تعجبم بیشتر شد. از من خواست معنی آنها را برایش بفرستم! بعدا از بچه های بیشتری در ترکیه که همگی هم اهل سنت هستند همین را شنیدم که همه شعرهای انقلابی ما را حفظ بوده اند. همان ها می گفتند که ما مراسم های متعددی با نام «شب شهدا» برگزار و از انقلاب و جنگ شما یاد می کردیم. 😒 هنوز هر چه می شنوم برایم تازگی دارد. چندی قبل دوستی اهل از اعزام به می گفت و من متعجب بودم که چرا این لایه مهم از تاریخ جنگ هنوز هیچ سند ثبت شده ای ندارد! راستی وقتی بعد از چهار دهه می شود ثابت کرد که بچه های مقاومت در حماس و حزب الله از بسیجیان ما الگو گرفتند و پیروزی های جریان مقاومت به بیداری اسلامی منجر شد و حتی در قلب کشورهای غربی متاثر از بیداری اسلامی، جنبش 99 درصد شکل گرفت، آیا نباید غصه خورد که چرا نحوه انتقال این آثار و نحوه تاثیرگذاری جنگ ما بر جهان، ثبت نشده است؟ این تحلیل را دقیقا رهبری در ششم آذر سال 90 بیان کردند و سیر این اثربخشی از جنگ تا امروز را توضیح دادند. 🎥 چندی قبل با یکی از سران همراه بودم. برایم جالب بود که از سالها قبل تحت تاثیر فیلم اپیزودیک «خداحافظ رفیق» بهزاد بهزادپور بود. می گفت «ما با دیدن فیلم های شما از جنگ حس مشترکی پیدا می کنیم چرا که خود ما نیز در غزه همین نوع احساس را تجربه کرده ایم. همین رابطه های عاطفی و روحیات جهادی را داشته ایم و ما هم با اینها گریه می کنیم» بگذریم که سخن بسیار است... همتی باید! 📍 @komeilialireza
🔰 تاثیر تحولات اجتماعی در مناسبات زندگی شیعه و سنی! ❇️ در مناقشات کنونی حول مساله اجتماعی مسلمین شاهد آن هستیم که همچنان تلقی های تاریخی و استناد به تجارب گذشته ای چون ، مورد عنایت برخی عزیزان است حال آنکه شرایط امروز جهان و همچنین مناسبات اجتماعی مسلمین، تحولات مهمی را به خود دیده و همین کافی است که به قول معروف وقتی «موضوع» تغییر کرده، مجتهد آگاه به شرایط زمان و مکان، باید تغییر در «حکم» را نیز قائل بشود و استصحاب جاری نکند! ❇️ در این مجال، به اختصار به این سه مهم اشاره خواهد شد و طبعا انتظار آن است که با لحاظ این شرایط، مسائل حیطه مناسبات اجتماعی میان شیعه و سنی مورد بازنگری های جدی قرار بگیرند. 1⃣تحول از نزاع مذهبی به تقابل تمدنی اولین و مهمترین تمایز دوره کنونی با دوره گذشته که شیعیان صاحب حکومت گسترده و قوی شدند یعنی دوره صفوی، این بود که غرب پس از در حال قدرت یابی تدریجی بود و گرچه پدیده شوم غربی در حال دست اندازی به کشورهای مختلف جهان بود ولی قدرت او در حدی نرسیده بود که بتواند بخش های مهمی از مناطق مسلمان نشین جهان که تحت حاکمیت سه اسلامی بزرگ یعنی گورکانیان، صفویه و عثمانی بودند را اشغال کند از همین رو اساسا احساس خطر از ناحیه آنان خصوصا قبل از قرن نوزدهم، احساس نشده بود و شاید همین درک باعث شد که علمایی در حد علامه حلی در دوره سلطان محمد خدابنده و بعدها محقق کرکی در دوره شاه اسماعیل، «تصریح» به لعن را هم جزوی از اصول به حساب بیاورند که البته در همان دوره هم صدمات بسیاری به مسلمانان زد! 🚨 سلطان سليم، حاکم به مقابله با این توهین ها پرداخت و جنگهای خونینی که انرژی مسلمانان را به هدر می داد بین ایران و عثمانی در گرفت و هزاران نفر کشته شدند ولی باز هم این دو قدرت، چون احساس خطری از قدرت رو به رشد اروپاییان نداشتند، نگرانی شدیدی از این نزاع مذهبی نکردند و تنها زمانی از خواب بیدار شدند که انگلیس و فرانسه تا دندان مسلح و پیشرفته به سراغ این قدرتها آمده و آنان را بطور مستقیم یا غیرمستقیم رقم زدند! 👌 گرچه حتی قبل از فروپاشی این قدرت ها، روشنفکرانی چون سیدجمال و شاگردانش پروژه «اتحاد اسلام» را فریاد می زدند ولی دیر شده بود و کار از کار گذشته بود! فقط بعد از وقوع فروپاشی و حضور مستقیم و غیرمستقیم استعمار و هتک حرمت ناموس مسلمین و غارت اموال آنان بود که احساس خطری مشترک در میان شیعه و سنی به طور جدی شکل گرفت. آنان تازه فهمیده بودند که دست نشانده هایی چون یا رضاخان از این حیث که هر دو می خواهند چادر از سر زن مسلمان بکشند تفاوتی ندارند و در این عمل، اصلا توجهی به مذهب مردمان نمی کنند! 💎 این درک مشترک بتدریج توسعه یافت تا جایی که منجر به شکل گیری «مجمع تقریب» با سردمداری علمای بزرگ شیعه و سنی شد و رویکرد و تقریب، به شعاری ثابت در میان اهل تفکر و تامل بدل گشت. این درک تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن نیز وجود داشت. البته دشمن تلاش کرد تا روی کار آمدن «شیعیان مذهبی» در ایران پس از انقلاب را دائما به «احیای مجدد صفویه» تعبیر کند و میان اهل سنت نوعی هراس را بازنمایی نماید ولی سیره و مسیر انقلاب به نحوی بود که احساسات مذهبی را تحریک نمی کرد و اتفاقا روی مشترکاتی چون لزوم احیای عزت از دست رفته مسلمین و بازپس گیری «فلسطین» اشغال شده، تاکید می کرد که مطلوب همگان بود. 👈 هنوز و با وجود عیان شدن پروژه های استعماری در این سده که به وضوح، جهت گیری «ضد اسلامی» دارند و از پوشاندن آن نیز ابا نمی کنند اما هستند روحانیونی از شیعه و سنی که «دیگری» خود را با حس نوستالژیک صفوی – عثمانی در درون اسلام تعریف می کنند و باصطلاح دو گانه شان دو گانه شیعه - سنی است! چیزی که امام سعی کرد آنرا به دو گانه اسلام ناب – اسلام آمریکایی تبدیل کند و ذیل آن شیعه همسو با استیلای تمدن غرب یعنی شاه را در کنار سنی همسو با آنان یعنی آل سعود و در زمره قرار بدهد! چیزی که هنوز به باور خیلی ها بدل نشده است. 2⃣ توسعه رسانه ها و شبکه های اجتماعی زمانی کتاب در دسترس همگان نبود و نوشتن ردیه های اعتقادی، هر چقدر هم که تند و پرغلظت بودند، موجب تحریک عوام الناس نمی شد لذا علمای شیعه و سنی در دفاع از عقاید خود، ردیه های متعددی نوشته اند. بعبارتی کتاب در آن دوره، با که امروز از آن سخن می گوییم تطابق داشته است. ⚠️ امروزه اما مساله به کلی تفاوت کرده است. کوچکترین خاطره به نقل از کتاب خانم بیل کلینتون مدتها محل بحث و مناقشه رسانه های جمعی می شود. همه ردیه های گذشته و کتاب هایی که در تاریخ نگاشته شده اند، به طور علنی و با زوم دوربین های شبکه های ماهواره ای به معرض دید همگان گذاشته می شوند!
⭕️ حالاست که حتی عوام شیعه و سنی، از توهین فلان عالم در جلسه خصوصی یک گوشه از دنیا، روز بعد از آن مطلع می شوند و اتفاقا به طور سازماندهی شده، فیلم هایی که حد بالاتری از کنندگی را داشته باشند با سرعت بیشتری زیرنویس و توزیع می شوند تا جایی که تروریستی در کشوری دیگر از اظهارات معممی در کشور دیگر سوء استفاده کرده و طرفداران خود را تحریک می کند و عبدالمالکی در جنوب شرق از سخنان دانشمندی در اصفهان سوء استفاده می کند! ⁉️ آیا این تحول به معنای تغییر موضوع نیست؟ آیا مساله «وهن» که زمانی به ندرت می شد بر اقدامات دارای بازتاب اجتماعی اطلاق کرد و نوعا رفتارهای بشدت شاذ را شامل می شد امروز به مساله ای فراگیر و دارای مصادیقی متعدد بدل نگشته است؟! 3⃣ توسعه شهرنشینی و اختلاط میان فرهنگی هنوز که هنوز است کشورهایی که دارای اقتصاد کشاورزی گسترده هستند حتی در کنترل کورونا موفق تر عمل می کنند چرا که پراکنش جغرافیایی شان بالاست و تراکم های شدید شهری را دارا نیستند در حفظ فرهنگ های بومی موفق ترند و درون گرایی شان بیشتر است. اما، سرعت در کل جهان و خصوصا در ایران بسیار بالا بوده است تا جایی که امروزه آمارها از بیش از هفتاد درصد شهرنشینی در کشورمان خبر می دهند! 🏬 اگر روزگاری اقوام نوعا سنی مذهب یعنی در جنوب شرق، کرد در غرب و ترکمن در شمال شرق کشور بودند و در نقاط دیگر به ندرت می شد آنها را دید حالا با توسعه تکنولوژی های مربوط به «حمل و نقل» و نیز توسعه «مهاجرت به شهرها» و خالی شدن روستاها، نوعی شدید میان فرهنگی را شاهد هستیم تا جایی که در شهرهایی مثل تهران، هزاران کرد بلوچ و ترکمن و در مشهد، هزاران بلوچ و ترکمن را می توان مشاهده کرد. ♥️ اگر روزگاری ازدواج ها خصوصا در میان طائفه ها بشدت درون گرا بوده، امروز همه نوع ترکیب طائفه ای در ترکیب خانواده های ایرانی را می شود یافت. چه بسیار زوج هایی که از دو نقطه متفاوت برآمده و در دانشگاه آشنا شده و در شهر سومی که متعلق به هیچ کدام از دو خاستگاه آنان نیست، ساکن شده اند. ♦️ این یعنی، اختلاط فرهنگی خود به خود و بطور قهری ایجاد شده و دیگر نمی توان با تصورات و یکصدا از جامعه رفتار کرد. این یعنی امروز در هر شهری از شهرهای بزرگ که «فرصت های شغلی» بیشتری را دارا هستند می توانید از همه نوع و قومیت پیدا کنید! آیا در این شرایط هم حکم انجام اعمال مذهبی تحریک آمیز مانند گذشته است؟! 📣 آیا این تحول اجتماعی، شرط اولی و حداقلی «همزیستی مسالمت آمیز» را براحتی تامین می کند و عدم تحریک دیگر مذاهب و اقوام را با حفظ رویه های تاریخی می توان تامین کرد؟ آیا هنوز معتقدیم موضوع تغییر نکرده که براحتی به الگوهای تاریخی استناد می کنیم؟! 📍 @komeilialireza
هدایت شده از شعوبا
🎯آسیب‌شناسی عملکرد جمهوری اسلامی در مساله صدور انقلاب؛ باید به دنبال صدور فرایند انقلاب اسلامی بود نه نتیجه آن 📍دومین گفتگو از سلسله گفتگوهای بررسی عملکرد جمهوری اسلامی در مساله صدور انقلاب با حضور علیرضا کمیلی، فعال مردمی بین‌الملل و کارشناس مسائل جهان اسلام برگزار شد. 📍علیرضا کمیلی معتقد است که به جای صدور نتیجه انقلاب که حکومت است، باید فرایند انقلاب اسلامی را صادر کرد و چون به دست گرفتن قدرت هدف اصلی تصمیم گیران این حوزه بوده، به توفیق که باید بدان دست پیدا میکردیم، نرسیده‌ایم. 🖇فیلم کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده و دانلود کنید: yun.ir/ntae15 @shouba
⛔️ جریانی که ملزومات تعامل را نمی بیند! 🕌 دیروز در حرم مطهر رضوی جماعتی از اهل سنت را دیدم. شلوارها اگر چین نداشته باشد نوعا افغانستانی یا پاکستانی است و چین شلوار، تقریبا به بلوچ ها منحصر است. با دست بسته نماز می خواندند. خودم را گذاشتم جای آنها که پای سخنرانی قبل و بعد از نماز نشسته بودند. چه نوع صحبت هایی اگر از سخنران حرم علیهم السلام بشنوم مرا آزار نمی دهد و بار دیگر هم با طیب خاطر خواهم آمد؟ ❇️ حتما اگر مثل همه مسلمانان باشم نسبت به بیان فضائل یا روایات و سیره اهل بیت علیهم السلام نه تنها ناراحت نمی شوم که خوشحال هم خواهم شد چرا که بسیاری از آنها در میان اوساط سنی هم مطرح اند. حتی اگر مباحث اعتقادی خاص تشیع مثل گفته بشود من آنرا طبیعی می دانم چرا که اکثر مخاطبان حرم از اهل تشیع هستند. چه رسد به مباحث اخلاقی، سبک زندگی، توحید و همه آموزه هایی که روح اصلی دین برای همین ها و اصلاح رفتار مسلمانان آمده است و برای همه ضروری است. 👈 حال فرض کنید سخنران حرم، بدون هیچ فحاشی یا لعنی، مستند به اسناد تاریخی، شروع کند به اثبات بیسوادی جناب عمر، بی مبالاتی جناب ابوبکر و طعنه زدن به اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که طبعا یک سنی این نوع روایت از را قبول ندارد! آیا من عامی می توانم بنشینم و بشنوم؟! اگر بود و عالمی از سوی اهل سنت نیز به این و طعنه ها جواب می داد خب مانعی نبود و می گفتیم هر گفته ای را جوابی است ولی در این محیط عمومی و یکطرفه چطور؟! آیا این انصاف است که من بعنوان یک محب اهل بیت علیهم السلام در حرم ایشان یا در صدا و سیما، شاهد چنین سخنانی علیه عقاید خودم باشم؟! آیا خود ایشان این روحیه را داشته اند؟ 🔰 در این تمثیل یک نکته اصلی وجود دارد که جریان متحجر شیعی عامدانه یا از سر جهل نمی خواهد آنرا بپذیرد! آن هم پاسخ به این سوال است که آیا ما می خواهیم «ارتباط با اهل سنت جهان» داشته باشیم یا خیر؟ اگر می خواهیم پس باید ملزومات این «تعامل» را رعایت کنیم والا و ارتباط مخدوش خواهد شد! این مساله خیلی واضح است و ما اگر امروزه حضور در محیط های رسانه ای و حتی شهری را در همه نقاط داخل ایران منکر بشویم مثل انکار آفتاب در روز روشن است! ⚠️ ادله محرک بودن آن سخنان برای اهل سنت چیزی نیست که بشود منکرش شد. جریان متحجر هم آنرا می پذیرد! ولی اشکالاتی را مطرح می کند و نگرانی هایی دارد که باعث می شود رویه خود را ادامه دهد!! آن نگرانی عبارت است از عقاید شیعه و اینکه جنبه های سلبی هم جزئی از عقاید ماست. با این استدلال حتی اگر اهل سنت از سخنان ما زده بشوند ما باید آن حرف ها را بگوییم! بخاطر حفظ چیزی که «هویت شیعی» نامیده می شود. 💎 فارغ از رد عملی این مدعا که در تجربه مقیم در کشورهای با اکثریت اهل سنت رخ داده و منجر به تغییر عقاید و هویت شان نیز نشده است و با توجه به اینکه معمولا این نگرانی یک ابزار برای تحریک عواطف شیعیان بوده و هست باید گفت که در مقابل هم یک نظریه وجود دارد که جریان تقریبی مدافع آن است. ✅ این جریان معتقد است چون نفی عقاید اهل سنت در ملا عام و محیط های عمومی به طور قطع برهم زننده «تعامل و رابطه» است پس باید برای اینها در محیط های خصوصی و کتب خاص خود شیعه تمهیداتی اندیشید. اولا را در هر محیطی باید حذف کرد. ثانیا محیط نقد سلبی را باید محیط علمی قرار داد و البته در محیط های بسته برای عوام شیعه می توان از عقاید سلبی شیعه هم بدون توهین و سخن گفت. 😳 برخی از این جریانات طوری تصویر می کنند که گویی تا ما وارد طرد عقاید اهل سنت در نشویم، امامت را نپذیرفته ایم و امام مفترض الطاعه را اطاعت نکرده ایم و تو گویی تقیه توصیه آنان نبوده و محبت و در سیره امامان نیست!! گویی خود اهل بیت مکرم علیهم السلام، صبح تا به شب، کارشان همین طرد و نفی عقاید دیگران بوده است نه محبت و جذب دلها و رسیدگی به آحاد جامعه اسلامی! 😔 متاسفانه این جریانات دائما در حال اتهام زنی به جریان تقریبی اند و همه مصلحان شیعه از آیت الله و امام موسی صدر تا امام و رهبری متاسفانه انگ هایی مثل «منیه» «بتریه» «وهابیت» «اهل بدعت» و... را از این جریان دریافت کرده اند! 📺 در مقابل جریانی که به استناد – که طبعا هر جریانی خود را صاحب حق می داند- بیان هر عقیده ای در محیط عمومی حتی را جایز می دانند، چند نکته را می توان افزود. اولا اینکه حدود آزادی بیان در جامعه اسلامی معلوم است. امیرالمومنین علی علیه السلام حتی اجازه جلوگیری از طرح اشکالات به خودشان را ندادند.
👈 ثانیا تصور کنید شما در جامعه ای با سنی مذهب حضور دارید. اگر اجازه ایجاد شبکه و سخنرانی علمای شیعه در رسانه های آنجا داده نشود فقط به این دلیل که ما بر حق هستیم چه حسی پیدا می کنید؟! ضعیف بودن ادله جواز نفی عقاید دیگران به صرف حقانیت اینجا خودش را نشان می دهد. 💠 خلاصه اینکه بنظر می رسد یا نباید وارد تعاملات مسلمین بشویم -که البته ملزومات اجتماعی مدرن، اینک این مساله را خود به خود رقم زده است- یا وقتی وارد شدیم نمی توانیم به سبک دوره عمل کنیم و بگوییم هر کس لعن یا نفی عقایدش را تحمل نکرد، طرد خواهد شد و آزاد است که برود!! 📍 @komeilialireza
هدایت شده از شعوبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نقدی بر عملکرد مسئولین جمهوری اسلامی در حوزه بین الملل؛ نباید امنیتی ها همه کار باشند! علیرضا کمیلی @shouba
هدایت شده از فلسفه ذهن
کانال تخصصی «فلسفه ذهن» در ایتا؛ با مهمترین مباحث فلسفی ذهن، علم النفس و علوم شناختی؛ همراه با معرفی کتابها و ترجمه کلیپهای مرتبط و ... @PhilofMind
☢ چرا شهدای هسته ای عامل وحدت ایران و امت اسلامی اند؟! 📲 چند ساعت قبل در زوم، ارایه ای داشتم برای یک مرکز مطالعاتی فلسطینی درباره تبعات ترور شهید که احساس کردم باید خروجی این تجربه را با دیگران به اشتراک بگذارم. 💎 نوع سوالات و مباحث مطرح شده در این نشست خیلی جالب توجه بود. گویی جهان اسلام که بخاطر مسائل سال‌های اخیر نسبت به ما مساله دار شده و کینه یا بدبینی به ما یافته بود حالا دارد حس می کند که ما نیز در یک خندق و یک با او قرار داریم. این حس در میان فلسطینی ها و اسلامگرایان اخوانی خیلی قوی تر است چرا که بغض شدیدتری نسبت به صهیونیست ها دارند. 💣 وقتی مقامات ارشد رژیم صهیونیستی صریحا از یک تهدید بزرگ بنام فخری زاده سخن می گویند و از او اینقدر ذوق زده می شوند، فقط باید خودت را جای کسی که از تا عمق جان متنفر است بگذاری تا با آن شهید همدلی کنی و از اینکه چنین سرمایه ای را از دست داده ای نگران و غمگین بشوی! ⚔ سوال ها رنگ و بوی داشت. مثل جوانان ایرانی که گویی فقط انتقام آن هم از نوع نظامی آرام شان می کند! و این یعنی همان نقطه امیدی که امت اسلامی را ذیل یک و جمع می کند. کاری به اینکه باید این تحلیل پخته تر شود ندارم ولی همه می پرسیدند چرا ایران ضربه محکمی به اینها نمی زند. این یعنی از ضربه شما شاد می شوند. 👈 شاید برخی از این زاویه به مساله پتانسیل شهدای هسته ای نگاه نکرده باشند ولی غیر نظامی بودن آنها و شناخته شدن ناگهانی شان بعنوان دشمنان درجه یک اسرائیل در عرصه علمی و دفاعی، محبتی عمیق را از آنان در دل اسلامی کاشته است. ⭕️ راستی اگر زاویه نگاه هنرمندان ما نشود و این واقعیت ها را نبینند چگونه از این ظرفیت ها استفاده خواهیم کرد؟ آیا تا کنون کسی برای گذشته کاری مناسب امت اسلامی و فلسطینی ها تولید کرده است؟! 📍 @komeilialireza
🚨 هفت آسیب رایج در فعالان فرهنگی! خیلی وقت است که با گروه‌های مختلف مردمی که به اسم شناخته می شوند می نشینم. چند نکته برایم خیلی عجیب است که در اکثر آنان مشهود است : 1. لایه در کارشان خیلی ضعیف است یا اصلا نیست و عملگرایانه به همه چیز می نگرند حال آنکه است که جهت گیری کار را مشخص می کند و کار بدون عمق چه بسا که به تقویت تجدد یا تحجر کمک کند ولو فاعل آن نداند! 2. در بسیاری امور وارد شده اند که کافی از آن عرصه ندارند و عجیب تر اینکه احساس نیاز به دانش بیشتر را نیز حس نمی کنند. واقعا جالب است که مدتها در کاری بوده اند ولی به ابعاد آن اصلا اشراف ندارند! این یعنی احتمالا حاکمیت نوعی ! 3. از روش‌های تحقق، اطلاع کافی ندارند و مسیر رسیدن به اهداف شان، خیلی بسیط و بدون پیچیدگی و نوآوری است. فرایندهایی که گاها بدون آنها هدفی محقق نمی شود را که اصلا نمی بینند و جزئی نگری حاکم است. 4. در مقام عملی هم بشدت ضعف مدیریتی مشهود است. گاهی ایده ها هم خوب بوده ولی در دل کار به همین دلیل چیزی بیرون نیامده است. مساله نیروها، زمان صحیح واسپاری کار به آنها، ایجاد زمینه تجربه‌اندوزی تدریجی نیرو و... که در باید توسط مدیر مجموعه مد نظر باشد هم نوعا وجود ندارد. 5. شیوه دور هم جمع شدن که کاری سخت است را نیاموخته اند و بلافاصله پس از یک ، می خواهند وارد اقدامات عملی جمعی میدانی شوند بدون آنکه به لوازم تشکیل یک توجه داشته باشند. 6. برنامه ریزی را از ارایه ایده شروع می کنند قبل از آنکه مراحل دقیق عرصه و تحلیل و بررسی آن و راهکارهای محتمل و از همه مهمتر نسبت آن راهکارها با جمع خودشان را بسنجند! 7. کارهای بزرگ و صوري را بر کارهای کوچک ولی ترجیح می دهند! همه به دنبال همه کار هستند و کسی به دنبال محدودسازی و معین سازی اقدامات خود نیست. 📍 @komeilialireza
⭕️ ریشه های بروز "هفت آسیب رایج فعالان فرهنگی!" 👈 بنظر می رسد وجود چند مساله به چنین وضعیت بغرنجی منجر شده که در عین وجود های متعدد ولی شاهد نیستیم: 1. هیچ کس متولی رشددهی به تشکل‌ها و فعالان فرهنگی نیست و نوعا آموزش های خیلی عمومی یا جهت دهی سخنرانانی که گاها توهمات را نیز تقویت می کنند صرفا ورودی اینهاست و این الگوهای غلط همه چیز را در ساحت زبان، ساده سازی کرده و ذهنیت های ساده انگار را شکل می دهند. 2. برای فکری تلاشی نکرده اند و نوعا شنیده هایی از دوره دانشجویی یا طلبگی با خود دارند و بخاطر غوطه ور شدن در میدان هم دیگر انگیزه بازگشت به مباحث را ندارند! 3. مساله مهم که ضامنی برای یافتن تخصص و کارآمدی احتمالی است وجود ندارد و افراد به اقیانوس هایی به عمق یک وجب و کنشگرانی در عرصه های متعدد تبدیل شده اند نه یک عرصه خاص! 4. مساله که ضامن رسیدن به عمق بیشتر و اشراف بالاتر است نیز وجود ندارد و نوعا با اقداماتی مقطعی یا کوتاه مدت روبرو هستیم. 5. بخاطر ضعف عملی و غلبه احساسات و فضاسازی ها و های سیاسی اجتماعی پیاپی، به امر مهم و طبیعی کم توجهی می شود و با این توهم که می شود با از برخی مراحل، زودتر از زمان طبیعی به نقطه ای کارآمد دست یافت چه درباره نیروها و چه خودشان، عجله کرده و به بادکنک هایی زیبا ولی غیر موثر بدل می شوند. 6. مساله لزوم توجه به و های محلی موجود مورد توجه نیست و طراحی ها در همه جا و بدون لحاظ خصوصیت است. نقطه زنی غیر مطلوب و سر و صدا مطلوب تلقی می شود. 7. وابستگی به نهادها و پول نفت نیز در سطحی و عجولانه و گزارشی شدن اقدامات موثر است و اقدامی درخور هم برای فکری و مدیریتی و اقتصادی ندارند. 📍 @komeilialireza
👈 خاطراتم از مرحوم مولوی عبدالحمید جهاندیده سوران این روزها که بعد از چند سال به رفتم، یاد مرحوم مولوی عبدالحمید افتادم. هم او که در همه سفرها، کریمانه از حقیر پذیرایی می کرد. می خواستم این متن را در زمان وفات ایشان بنویسم که توفیق یار نبود و فرصت نشد. از آنجا که جزییات همه دیدارها را به یاد ندارم به روزنوشت هایم مراجعه کردم و آنها را عینا می آورم. متاسفانه من هم از زمانی، در نوشتن تنبلی کردم و برخی دیدارها را ننوشتم لذا نمی دانم دقیقا مربوط به چه تاریخی است ولی به یاد دارم که مرا بردند و مراحل پایانی ساخت مسجد جامع شهر را نشانم دادند. بجای بستن داربست با استفاده از توان مردم، خاک ها را انباشته کرده اند و از طریق رفتن روی آنها سقف مسجد را زده بودند. ✅ آنچه در ادامه می آید روزنوشت های من از دو دیدار با ایشان است. دو سه شام و صبحانه را در منزل ایشان مهمان بوده ام که به رسم مهمان نوازی بلوچی بوده و من شرمنده شان شدم. می دانم که 25 دی 95 هم سوران بوده ام ولی متاسفانه خاطراتم را ننوشته ام! فروردین و مهر 96 هم سوران بوده ام ولی چون سفرمان برای بازدید از نخیلات و کارآفرینی بوده فکر کنم مزاحم مولوی نشدم یا خیلی کوتاه بوده ولی درست به یادم ندارم. یادم هست یکبار که نقدهایی به برخی بخش های نظام کردند گفتند من اینها را فقط به شما می گویم و اگر فردا از جایی دربیاید کار شماست! گفتم مولوی ممکن است دیوار هم گوش داشته باشد پس پای ما ننویسید! خدایش بیامرزد. کاش به سبک فرهنگ پاکستان که حتی ملفوظات پراکنده بزرگان شان را می نویسند خاطرات این بزرگان هم نوشته می شد که خود، یک تاریخ زنده بودند. 💠 این متن کوتاه را بهمن 93 نوشته ام: امام جمعه اهل سنت سوران را دیدم. آدمی آرام و معتدل و صریح بود. شاگردی مولانا قاری طیب را در کرده اند. از برخی گیرهای بیجا نالان بود مثل اینکه چون یک مسابقه قرآن برگزار کرده اند و به دفتر نگفته اند از اطلاعات زنگ زده اند که بروید دفتر و توضیح بدهید! از دفتر نهاد گله داشت! می گفت خب خودشان زنگ بزنند چرا به اطلاعات بگویند زنگ بزند که برویم دفتر! بنظرم ندیدن علمای با سواد و روحانیون معتدل شیعه مشکل اصلی در این منطقه است و الا اینها خیلی از همدلی و همراهی با افراد معتدل شیعه استقبال می کنند. حقیر که اندکی درباره دیوبند مطلع بودم را طوری تحویل گرفت که حد نداشت. کتابهای خطی را آوردند و به من دادند تا با خودم ببرم و بخوانم. بنظرم اگر عقلای نظام با اینها بنشینند انقلابی تر و همراه تر از اینها پیدا نخواهند کرد. 🔰 این متن را 25 مهر 94 نوشته ام که آنرا عینا نقل می کنم: با مولوی عبدالحمید جهاندیده که در سفر قبل با ایشان نشسته بودم تماس گرفتم. پیرمردی که در دهه 30 به پاکستان رفته و شاگردی مفتی محمد شفیع پدر مفتی محمدتقی عثمانی را کرده و حالا هم کتابخانه مفصلی دارد. حافظه ای قوی دارد و من را بعد از ده ماه فورا شناخت. گفتند بعد مغرب تماس بگیر که من حاج اقای کمالی را هم برداشتم و برای نماز رفتیم به مسجد کنار خانه مولوی که بزرگ شهر سوران است. ما را دید و با خودش به خانه زن سوم اش برد. مولانا از دو زن اول، از هر کدام هفت بچه دارد و علی الظاهر زن سوم را هم به تازگی گرفته. برای ما تعریف کرد که از پاکستان قصد کرده به مکه برود ولی توی راه در ابوظبی مانده و امام جماعت مسجدی شده و در یک صرافی مشغول و در آن زمان ماهی 4500 تومان درآمد داشته است لذا الحمدلله از نظر مالی متمکن است. سعی کردم هر چه می گوید را بنویسم چون دفعه قبل هم که ایشان را دیدم روی مساله ثبت خاطرات تاکید کردم ولی دیدم متاسفانه عزمی برای نوشتن خاطرات شان ندارند و کسی هم توی این فضا نیست که خاطرات این بزرگان را ثبت کند! کتابی دستم بود بنام خطبه های اصلاحی تربیتی که از آن چیزهایی نقل کردم. کتاب از خطبه های محمد تقی عثمانی است. ایشان گفت که من شاگرد پدر او مولانا محمدشفیع هستم. عبدالحی، مرشد محمد تقی بوده و تهانوی مرشد محمد شفیع. فضای اخلاقی معنوی و نوعی طریقت در دیوبندها قوی است و حیف که ما از در اخلاق و معنویت برای تعامل وارد نشده ایم! از زمان ساخت دارالعلوم اصلی دیوبند در رایوند نکاتی جالب توجه گفتند: شاه رفیع الدین از نقشبندی ها در خواب می بیند که پیامبر ص آمدند و گفتند نقشه تان اشتباه است و خودشان نقاطی را مشخص کردند. همین رفیع الدین خواب دیگری هم دیده است. یک بار شخصی را دید که با تدلیس کارت غذا گرفته بود و یک روز بخاطر غذا دعوا راه انداخت. گفت تو طلبه نیستی! گفتند از کجا فهمیدی؟ فرمود در خواب دیده بودم که طلاب اینجا را خود پیامبر ص غذا و آب می دادند و این فرد آنجا نبود. نانوتوی در 49 سالگی به رحمت خدا رفت. همان سنی که امام مهدی هم بعد از ظهورش در آن سن از دنیا می رود. آنها انسانهای بزرگی بودند.مولانا محمدشفیع مدام به ما
توصیه به اخلاص و نیز روزآگاهی می کردند. از برخی برخوردهای اطلاعات برایم گفت که ایشان را خواسته اند! مثلا وقتی بخش نامه ای به مدارس ابتدایی آمده که لبیک یا حسین را به همه یاد بدهید. ایشان آمده و در نمازجمعه موضع گرفته! یا وقتی در تلویزیون نقد صحابه و اثبات امامت دیده آمده تبیین کرده که بنظر من هم این حق را داشته اند. می گفت ما مکلف ایم بگوییم چون دین مردم دست ماست. فکر نکنم در طول عمر مولانا یک طلبه شیعه مودب و باسواد رفته باشد نه برای بازجویی که برای گفتگو و رفاقت کنار او نشسته باشد. می گفت بعد از این نماز جمعه، من را خواستند و یک روحانی هم توی جلسه بود. می گفت مدیر اطلاعات سراوان عاقل است و حرفهای منطقی را می پذیرد. شبی طولانی بود و بحثهای مختلفی پیش آمد. درباره شرایط جواز متعه گفتم و اینکه به معنای تنوع طلبی جنسی در مرد یا زن نیست و پرسیدم شما برای مواردی که نکاح دائم ممکن نمی شود ولی نیاز جنسی هست چه می گویید: اول گفتند راهی را برای شخص خاص بطور مصداقی شاید باز کنیم ولی اصل را بر توصیه به تقوا گذاشته ایم و می گوییم روزه بگیر! که گفتم خب اینطور که نمی شود. ولی حرف شان این بود که نباید ازدواج موقت قاعده می شد چون مورد سوء استفاده برخی قرار می گیرد که من توضیح دادم چون مصادیق آن قابل احراز نبوده بصورت قاعده بیان شده است. بعد هم تعریف کردند که یک دوستی داریم که زنی از سرخس دارد خودش قسم خورده که جلوی حرم در مشهد یکی گفته صیغه نمی خواهی گفته چرا می خواهم. گفته افغانی، عرب، دختر، زن... هر چه بخواهی هست! گله داشت که شما چرا دست را باز گذاشتید! گفتم البته این مسائل سوء استفاده است و ربطی به حکم ندارد. از توسل گفت که خودشان قبول دارد و علمای دیوبند هم معتقدند. معین الدین چشتی توسل را قبول داشت. از کتاب ارواح ثلاثه که حکایات اولیاء بود حکایتی را خواندند. از مولانا شهداد بستانزهی که بزرگ سوران در دهه چهل بوده و تحصیلکرده رایوند خاطرات جالبی از درگیری با خان ها گفتند. می گفتند ایشان و مولوی عبدالعزیز در هند درس خواندند قبل از جدایی پاکستان! گفتند که روی کار آمد فضا بازتر شد ولی هنوز ژاندارمری ها با خان ها بودند. میرمراد، خان این منطقه بود که عشر اموال مردم را می گرفت. شهداد گفت شرعا جایز نیست. حکومت قبل از مصدق گفت 4 درصد هم به ما بدهید که مردم ندادند و درگیری ها شروع شد. چند بار خواستند مولانا شهداد را شهید کنند که موفق نشدند. کار به دادگاه کشید. مولوی شهداد به مصدق شکوه کرد. نهایتا مولانا آنها را محکوم کرد. خان اما زرنگ بود و رفت شد شهردار سراوان! از هیدوخان، یک سردار شجاع بلوچ که در خاش بوده هم گفتند که نماز نمی خوانده است. می گفتند آن زمان برای دادگاه به خاش رفته بودند و هیدو خان را هم دیده بودند. 📍 @komeilialireza
⚠️ تبیین ماهیت قدرت در حکمرانی دینی برای مدیران جوان انقلابی! ✅ در منطق دین، هر کس مسؤولیتی دارد الزاما خرج بيت المال و تصمیم گیری برای امور را ندارد! يعنی منطق 'الحق لمن غلب' جایی ندارد 👈 این حق فقط از آن کسی است که ولایت ذاتی داشته باشد یعنی و صلاحیت تشخیص نحوه خرج بيت المال را داشته باشد. فتامل! 😒 مباد خوشحال باشید از اختیاراتی که قانون به شما داده و آن را چون چاقویی بر گوشت گوسفند بپندارید و متوهمانه هر طور خواستید عمل کنید ⛔️ این منطق که 'مسوول بالاتر به من مسوولیت داده پس مشروعیت دارم' هرگز صحيح نیست. این منطق، مال دین نیست مال قدرت طلبان است. 🚨 در منطق دین، چیزی بنام رفع تکلیف با ارجاع به تشخیص مقام بالاتر نداریم! چون همان مقام بالاتر هم باید ثابت کند چطور به چه تشخیصی رسیده و از آن گذشته نسبت به تک تک تصمیمات خود است 🔰 پس وای به کسانی که از پذیرش مسوولیت خرج ذوق زده می شوند و بلکه به دنبال تصدی مسوولیت های بالاترند! وای به کسانی که نسبت به تصمیمات خود 'اعتماد به نفس' دارند... ⭕️ اي مدير جوان انقلابی!! حالا که به درست یا غلط به جایگاهی رسیده ای سعی کن با استفاده از و سخت گیری، به تصمیم صحیح در 'هر یک از اقدامات' برسی والا مسوولیت هزینه کرد بیت المال مسلمین خیلی زیاد است 😢 در زمانه ای که و نه الزاما صلاحیت ها عامل تصدی مسوولیت هاست باید هم شاهد این حجم از در کشور باشیم مسوولیت مترادف با پاسخگویی به خدا و مردم است. فتامل. 📍 @komeilialireza
⭕️ نگران امروز نیستم نگران آینده ام! از دوستان آقای ولایتی با آن مواضع مجلل در هسته ای و سیاست خارجی در موتلفه اسلامی تا دوستان آقای باهنر در جامعه اسلامی مهندسین تا اصولگرایان رنگارنگ 220 نفره مجلس و آقایان جبهه پایداری وقتی در یک جا جمع می شوند جای سوال جدی دارد! باشد! من هم مثل شما مساله را ساده می کنم و می گویم این اجتماع سلبی است و اتفاق بر رئيسي در این طیف متنوع بمعنای همفکری ایشان با همه اینها نیست! خب تا اینجای کار خیال راحت شد ولی سوال اصلی اینجاست... کدام یک از این جریانات فکری دارند برنامه های جناب رئيسي را تهیه می کنند؟ آیا یک نگاه پراگماتیستی بر اقدامات حاکم است یا چهارچوب نظری، اتخاذ رویکرد در سیاست‌های توسعه و توجه به تمایزات برنامه ای هم وجود دارد؟ مهمتر از حالا و چندین ستادی که همه هم حکم گرفته اند و هزاران حکم صادر کرده اند و فارغ از نگرانی جدی از برخی ستادهای قالتاق های پیری که به اسم اصولگرایی ممکلت را چاپیده اند... سوال من این است که دولت آینده را کدام نگاه و قول مختار شکل خواهد داد؟ اساسا چه رویکردی در گزینش گری آراء حاکم است و چه چهارچوبی به انتخاب مدیران آینده جهت خواهد داد؟ فرض می گیرم هر چند حتی فرض آن خیلی سخت است که مجلس کنونی که بناست به وزرای آینده جناب رئيسي - درصورت تصدی ریاست جمهوری که هنوز معلوم نیست - رای اعتماد بدهد و حالا اکثرشان برای ایشان ستاد زده اند، دخالتی و بده بستانی نخواهد کرد... فرض محال که محال نیست ولی آیا جسارت ایستادن در مقابل برخی از این جریانات باصطلاح اصولگرا وجود خواهد داشت یا همچون شعارهای زیبای امروزین که حاکی از وحدت جریان اصولگرا هست، از راست سنتی تا پایداری، در هیئت دولت بعد نماینده خواهند داشت و یک لیست ترکیبی از همه این تفکرات در آن خواهند بود و در آن صورت، چه نسبتی با دولت جوان انقلابی خواهد داشت؟ نگرانی من از امروز نیست از آینده است... پ ن : می دانم که در منطق برخی سوال مساوی است با تخریب ولی نگرانی من را برطرف کنید رای من هم رئيسي خواهد بود. 📍 @komeilialireza
💎 تتمه ای بر انتخابات 1400 ♦️ اگر نبود احساس از حضور کمرنگ مردم که هنوز هم هست و مشاهده مظلومیت عده ای جوان مخلص در برخورد چکشی رسانه ای جناح راست، بعد از یک دهه ترک کار انتخاباتی این بار هم همچون یک شهروند عادی فقط می دادم و متحمل شنیدن فحش ها و تهمت ها نمی شدم. 👈 برای عدم سوء برداشت، بارها در متن های استوری ها متذکر شدم که حساب این برخوردها را از طرفداران مخلص و خود جناب و برخی نزدیکان شان که آنها را از نزدیک می شناسم جدا می کنم ولی سکوت در مقابل این هجمه سنگین را جایز و مردانگی ندیدم. ✅ چه در طرفداران جناب و چه جناب رئيسی و چه سایر کاندیداها افراد مخلص فراوانی بودند و هستند که نه تنها نانی نداشتند که اتفاقا از جیب خود مایه گذاشته و برای کاندیدای مطلوب خود تبلیغ کردند و در این شرایط سخت، به گرم کردن فضا همت گماردند که تلاش شان حتما است. ⭕️ بدلایلی وارد سابقه کاندیداها نشدم و صرفا به مواجهه به رفتارهای انتخاباتی ناصحیح پرداختم ولی از مشاهده نقد و بررسی های حسرت خوردم که چرا شناخت دقیق از عملکرد عمده کاندیداها بخاطر سکوت نخبگان مطلع در جامعه وجود ندارد و چه بحث های سطحی که درباره اینها در بدنه جریان نداشت! 🚨 نتیجه هر چه بشود، نباید بگذاریم مبانی فاسد و روش های در بدنه انقلابی تثبیت و جاری بشود و به آنها خو بگیرند. اگر می خواهیم الگوی را اجرا کنیم باید حقیقتا به نقش مردم و آنان باور قلبي داشته باشیم والا تحمیق یا تحمیل رای، بیشتر مردم سواری است! ⛔️ آنکه اوج استدلال اش برای مردم انتشار عکس کاندیدایش با حاجی است به باور ندارد و جنس رفتار او با جلب رای های رقیب بی تقوایش تفاوت چندانی نمی کند و این یک زنگ خطر است برای عدم موضوعیت و آگاهی سیاسی مردم! 💠 اميدوارم جمعه، هر چه مردم و کشور است رخ بدهد و ها در جریان سالم انقلاب به ها ضربه نزند. جوانان انقلابی باید با قدرت و مبانی صحیح وارد میدان شوند تا عرصه را برای پیرمردان سیاست باز تنگ کنند و را به ثمر حقیقی بنشانندانشالله. 📍 @komeilialireza
هدایت شده از امت واحده
کرسی آزاداندیشی با عنوان رفتارشناسی انتخاباتی اهل‌سنت ایران برگزار شد به همت پژوهشگاه مطالعات تقریبی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، نهمین کرسی از سلسله کرسی‌های نقد، نظریه‌پردازی و آزاداندیشی با حضور علیرضا کمیلی دبیر اتحادیه بین‌المللی امت واحده با موضوع «رفتارشناسی انتخاباتی اهل‌سنت ایران» در محل پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار شد. علیرضا کمیلی، دبیر اتحادیه بین‌المللی امت واحده طی سخنانی در این نشست با تقسیم‌بندی اهل‌سنت در چند جریان، تاریخچه کنش‌های سیاسی برادران و خواهران اهل سنت را مورد بررسی و تحلیل قرارداد و با اشاره به ساختار اجتماعی و اقتصادی و سیاسی اهل‌سنت به تحلیل دیدگاه آنان و نیز دیدگاه‌های آنان به موضوع انتخابات پرداخت و در پایان به سناریوهای رفتاری ممکن از سوی برادران اهل‌سنت در انتخابات پیش رو اشاره نمود. برای مطالعه متن کامل خبر اینجا کلیک کنید. 💢اطلاع از آخرین اخبار و رویدادهای وحدت و تقریب مذاهب اسلامی با عضویت در کانال اطلاع رسانی امت واحده... @unified_ummah
🔰 تحلیلی کوتاه درباره جریان نوطالبان جریان «امارت اسلامی» موسوم به اینک تقریبا همه افغانستان را تحت کنترل خود قرار داده است. تحلیل ما از این جریان در میزان نگرانی ها اثر دارد. چند گزاره زیر درباره این جریان قابل تامل است. یادمان نرود، نکته مهم در تحلیل های سیاسی این است که آن را به صورت صفر و یک نبینیم. برخی افراد با این مدل، به یک طرف غش می کنند. این افراد، افغانستان را سوریه و طالبان را داعش تصویر کرده و حتی از لزوم دخالت نظامی ایران یا فاطمیون سخن می گویند حال آنکه ماجرا چیز دیگری است. اساسا طالبان هم از نظر مذهبی و هم فکری سیاسی جریانی پیچیده است و تحلیل های بسیط یا سیاه سفید به کار نمی آیند. - تصویر عمومی از طالبان، از جریانی با همین عنوان که در دهه هشتاد میلادی با حمایت شکل گرفت و بعدا در افغانستان خشونت زیادی به کار برد، قرار دارد و باعث شده به جریان جدید آن هم همانگونه نگریسته شود و همچنان نگرانی های زیادی در قبال آنها وجود داشته باشد. - امروز،تصویر از رسانه گرفته می شود و کار رسانه ضریب دهی است. گاهی یک رفتار غلط بزرگنمایی می شود یا برعکس! باید طوری عمل کنیم که یک تصویر جامع و واقع بینانه داشته باشیم. - تعارض قومی در افغانستان جدی است لذا این جریان که نوعا و از نظر جمعیتی اکثریت این جامعه اند نوعی هراس در سایر قومیت ها ایجاد کرده و بعید نیست تعصبات قومی را نیز بروز دهند. به همین دلیل حساسیت سایر اقوام خصوصا هزاره ها بیشتر بود. - پشتوانه فکری معرفتی این جریان برخلاف سایر جریانات اسلامگرای جهان اسلام، به روز شده نیست هر چند بخاطر دیوبند بودن از حیث مذهبی، نیستند و نوعی صوفی گرایی هم در آنها هست و در کنار شیعیان نیز زندگی کرده اند اما بعد مذهبی آنان بخاطر امیزه فکری از سلفیت، دچار نوعی افراط گرایی نیز هست. - طالبان ضد آمریکا جنگیده و چند هزار سرباز انان را کشته است و نمی شود براحتی آنرا هماهنگ با آنها دانست. هر چند طبعا توافقاتی بین آنها در ماههای اخیر صورت گرفته است و آمریکا ترک خودخاسته این کشور را بدون دستاورد انجام نداده است. خروج آمریکا از افغانستان یکباره نبوده و سالهاست از این مساله سخن می گویند. - باید مراقب باشیم در دام تحلیل هایی که آمریکا را قدرت علی الاطلاق معرفی کرده و بقیه را به نوعی در پازل آنان معرفی می کنند نیفتیم چرا که با این تحلیل ها حتی ایران هم در ، ابزار دست آمریکا بوده است و ذیل برنامه آنان عمل نموده چرا که در این مدل تحلیل، آمریکا قدرت شکست ناپذیر و قاهر علی الاطلاق و طراح اصلی همه چیز است! طبق تصریح اخیر رهبری آمریکا در افغانستان شکست خورد. - آمریکایی ها در این سالها به دنبال توسعه و جریانات غربگرا در این کشور بودند. دست پروردگان شان امروز در حال روایتی مطلقا سیاه از طالبان هستند. حمایت مستقیم بی بی سی و رسانه های خارجی از آنان مشهود است. باید مراقب باشیم در عین نقد تحجر، در بازی این جریانات نیز قرار نگیریم. - اینکه برنامه در این شرایط چه خواهد بود باید مورد توجه ما باشد ولی نقش ایران در جهت دهی به طالبان در این سالها و کنترل برخی رویکردهای آنان را نباید نادیده گرفت هر چند این به معنای توجیه خطاهای این جریان و آنان نیست بلکه مبنا این است که اساسا عالم واقع، عالم سیاه و سفید نیست. - در یک سو می دانیم که فهم مسائل مدرن و حکومت داری به صورت مناسبی در طالبان وجود ندارد هر چند از گذشته خیلی بهتر شده لذا بعید نیست برخی سخت گیری های دینی مذهبی اعمال کنند که تعارض اجتماعی ایجاد خواهد کرد. البته اعلام رسمی امکان اشتغال زنان با حفظ حجاب اسلامی، خود نشانه یک تغییر است. - اعطای آزادی مذهبی برای عزاداری و اعمال عبادی به و مزارشریف و و نیز عدم کشتار مخالفان پس از استیلا بر شهرها و اعلام عفو عمومی، که همین روزها رخ داد، نشانه هایی از وجود یک نوع تغییر در بدنه طالبان امروزین است لذا به درستی جا دارد آنان را «نوطالبان» بخوانیم. - دولت اشرف غنی، یک دولت ناکارآمد وابسته بود که در آخرین با تقلب، کمتر از یک میلیون رای آورد و مردم نیز از او دل خوشی نداشتند. لذا اگر طالبان بتواند امنیت را برقرار کرده و در رفتار خود اعتدال را حفظ کند در مدتی نه چندان طولانی، جمع مهمی از بدنه مردم و بزرگان این کشور را با خود همراه خواهد کرد. مردمی که از چند دهه ناامنی خسته اند. - همچنین طالبان باید بتواند وضعیت اقتصادی و زیرساختی نامناسبی که امریکایی ها در این دو دهه تغییر محسوسی در ان ندادند را بهبود ببخشد که این یعنی نیازمند تعامل با کشورهای پیرامون از جمله ایران است. این یک فرصت برای کشور ما در جهت ایجاد دوستی استراتژیک است که طبعا به افزایش امنیت در مرزهای شرقی ما نیز کمک خواهد کرد. 📍 @komeilialireza
🚨 سوزنی به خود! در قبل، همه مشکلات کشور ناشی از ضعف آنان برآورد می شد و بی رحمانه ترین نقدها را شاهد بودیم. شاید بخش مهمی از آن نقدها هم وارد بوده باشند و مساله نویسنده نفی آنها نیست ولی سوال بنده این است که چند نهاد انقلابی مانند ستاد اجرایی فرمان امام که جناب مخبر 14 سال بر سر آن بودند، بنیاد و موسسات وابسته آن، مگانهادی چون سپاه پاسداران، نیروی قدس، اتحادیه رادیو تلویزیون های اسلامی، کمیته امداد، سازمان تبلیغات اسلامی، قرب بقیه الله و.. چرا تا کنون حتی در حد مواردی محدود هم مورد نقد و ارزیابی نخبگانی قرار نگرفته اند؟! در دولت قبل اگر به نقد و ارزیابی این نهادها دعوت می کردی با خاک یکسان می شدی که این چه است که در میانه ناکارآمدی دولت رقیب! چرا به اینها می پردازید ولی حالا دیگر چنین چیزی هم مطرح نیست! من هم می دانم که بودجه های این نهادها به نسبت بودجه نهاد دولت بالا نیست ولی رقم های بودجه اینان نیز عموما چندصد و حتی چند هزار میلیاردی است که بسیار قابل توجه اند! منظور از نقد و البته لجن پراکنی به سبکی که یک مورد جزیی بزرگنمایی می شود نیست ولی اگر مردم نامحرم نیستند و این نهادها هم نمی باشند، باید معلوم شود که میزان موفقیت آنها و بازدهی شان در هزینه کردهای کلانی که دارند چقدر بوده است و چرا هر روز وضعیت ما از حیث فرهنگی و اقتصادی و... بدتر شده است؟! آیا این نهادها بوده اند و فقط دولت فشل بوده؟! نهضت و کمپینی که به میدان بیاید و از نخبگان بخواهد تا وارد ارزیابی و این نهادها بشوند نیاز امروز ماست! طبعا برخی نهادهای نظارتی در دفتر رهبری و... بر سر اینها وجود دارد ولی همه می دانند که بفرموده رهبر انقلاب، نقش و نظارت عمومی و نخبگانی در اصلاح رویه های غلط چقدر موثرتر از های این نهادهاست! آیا می توانیم امیدوار باشیم که زمینه این نقد و ارزیابی نیز مهیا شود؟! 📍 @komeilialireza
✅خاطره و سخنی ماندگار از فیلسوف عدالت، مرحوم علامه محمدرضا حکیمی یار دیرین شریعتی، نگارنده الحیات و مردی که عمرش را با یاد و نام مولا علی علیه السلام گذراند دار فانی را وداع گفت. او مرا با و لزوم مبارزه با سه طاغوت اقتصادی -قارون- و طاغوت سیاسی -فرعون- و طاغوت مذهبی -هامان- آشنا ساخت. سال 81 که در اثنای اولین نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی به منزل ایشان رفتیم، تا ساعت سه بامداد بحث ما طول کشید. همین سوالاتی از الحیات پرسید و استاد هم صبورانه پاسخ داد. آن روز سخنی گفت که از یادم نرفته است: من اگر ده درصد نفرتم از سرمایه داری خون آشام را از نشست و برخاست با فقرا به دست آوردم، نود درصد آنرا مدیون گشت و گذار در نهج البلاغه علی هستم. و با این جمله که همیشه در ذهنم می ماند تکمیل کرد که : ما با فقر مبارزه می کنیم چون انسانها را با خطر مواجه می سازد. روح بلند او همنشین مولایش... به برادران او و خاندان رحیم پور و شاگردان و دوستان شان تسلیت می گویم 📍 @komeilialireza
⛔️ دولت مردم و خطر اضمحلال مردمی ها! چطور در دولتی با شعار مردم، مردمی ها می توانند حذف بشوند؟! با همین فرایندی که حالا هست که خیلی ها را می خواهند به داخل دولت بکشند و مسؤولیتی را به آنها بسپارند با این توجیه که خوب اینجا پول و امکانات هست پس مهمتر است! من این معضل را - که اگر مراقبت نشود یک صدمه به بدنه مردمی خودجوش متعهد کارآمد است- ناشی از روشن نبودن حدود در اندیشه انقلاب اسلامی می دانم! يعنی اگر نقش مردم یک نقش صوری نیست و واقعا در فعالسازی ظرفیت های گسترده و متعدد مردمی برای پیشبرد نیازهای متنوع و متکثر انقلاب ضروری است پس چرا بجای کشاندن اینها به دولت، از توسعه آنها حمایت نمی شود؟! کم نیستند دوستانی که فعالیت مردمی برای شان در حکم و استراحت است و آنرا یک کار جدی نمی بینند و اگر بپرسی تعطیل بشود چه می شود قلبش خواهد گفت هیچ! این یعنی اصالت با جایی است که حیطه اختیارات و اموال گستره تری باشد! توجیهش هم معلوم است : جلوگیری از تداوم حضور افراد خائن یا ناکارآمد! .البته نگارنده مخالف حضور موردی و ضروری فعالان مردمی در برخی مناصب نیست ولی اصل آنرا ضربه به جایگاه رو به رشد مردمی ها و صدمه به حکمرانی گام دومی می دانم. راه حل اصلی حمایت واقعی از فعالان مردمی واقعی است 📍 @komeilialireza