┄┄┅┅┅❅❁❅ « آروم دلم » راهیِ حرم میشم وقتی پر از غم میشم آروم دلم راهیِ حرم میشم وقتی خسته تر از همیشم راهیِ حرم میشم، شده حتی از دور، دست به سینه خم میشم، یه سلام میدم، آروم میشم، آروم دلم.... ╔═════••••••••••○○ #کمیته‌‌خادم‌الشهدا #شهادت_امام_رضا (ع) @komiteqom ╚🖤✿○○••••••••••══════╝

┄┄┅┅┅❅❁ #نماهنگ آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده 🎙مرحوم محمد علی کریمخانی ‌╭┈───── #کمیته‌‌خادم‌الشهدا #شهادت_امام_رضا (ع) @komiteqom ╚🖤✿○○••••••••••══════╝

#اطلاعیه‌ی مسابقه‌‌ی پاییزه‌ی شهید حبیب‌اللهی📢📢📢 عنوان مسابقه: طراحی جلد کتب شهید حبیب‌اللهی زمان تحویل طرح‌ها: هفته‌ی آخر آذر ماه مهلت طراحی: ۱۱۰ روز زمان اعلام نتایج: دی ماه ۱۴۰۳ تعداد برندگان: هر جلد؛ یک طرح؛ یک برنده تعداد جلدها: ۵ جلد ✍️طرح جلد ۵؛ مربوط به مسابقه نمی‌شود. ۴ طرح، برگزیده خواهد شد. جلد ۱: آشنایی با شهید؛ پادگان شهید حبیب‌اللهی؛ جستجوی خانواده‌ی شهید؛ مصاحبه‌ها و ذره‌ذره، حاج رضایی‌شدن. جلد ۲: از تولد شهید تا دوران نوجوانی ایشان. جلد ۳: از نوجوانی ایشان تا شهادت. جلد ۴: از قصه‌ی بی‌وفایی ما، خاطرات خاص معاصران، اتفاقات خاص، کرامات شهید و قصه‌های ما و شهید. جلد ۵: منوط به تحقق برخی اتفاقات و ...!!! جوایز:🎁🎁🎁 طرح انتخابی، به عنوان طرح جلد مورد نظر و با اسم طراح، چاپ می‌شود. نکته ۱: طرح انتخابی، ممکن است با تغییرات اندکی از جانب وزارت فرهنگ مواجه شود و یا بدون نیاز به ایجاد تغییرات، تأیید گردد. نکته ۲: تمامی کسانی که به نحوی در روند نگارش و چاپ کتاب، با بنده همکاری می‌کنند؛ برای رضای خداوند و به نیت هدیه به شهید حبیب‌اللهی خدمت می‌کنند؛ اما در صورت حصول درآمد از چاپ کتاب، در کنار بقیه‌ی عزیزانی که در انجام این پروژه، مساعدت می‌کنند؛ از طرح شما نیز، سپاسگزاری مادی به عمل خواهد آمد. با آرزوی سلامتی، سرور، سربلندی و سعادت برای همه‌ی شما سروران کانال شهید مفقودالاثر؛ سردار حاج محمدرضا حبیب‌اللهی https://eitaa.com/shahidmohammadrezahabibollahi

من كیستم گدای تو یا ثامن الحجج... شرمنده عطای تو یا ثامن الحجج... بالله نمی روم بر بیگانگان به عجز...؛ «تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج» ╔═════••••••••••○○ #کمیته‌‌خادم‌الشهداءناحیه_امام_حسین #شهادت_سلطان_علی_ابن_موسی #تسلیت #کمیته‌‌خادم‌الشهداءاستان_قم @komiteqom ╚🖤✿○○••••••••••══════╝

┈┅ا✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌﷽✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ا┅┈ ⭕️ #مناسب_ایام ایام ، ایام خاصی ست ، همه ما ، محبین خاندان رسالت ، داغ دار داغ روز #شهادت اشرف اولاد آدم ، نبی مجلل اسلام ، و واسطه وحی و معدن علم و سخاء ، محمد مصطفی ، صلوات الله علیه و آله هستیم ؛ پیامبری که مردم را به سمت خدا میخواند ، و خداوندی که به گفته قرآن ، مردم را به سمت #دار_السلام میخواند ... او نجات دهنده ما بود ، از تاریکی های شرک و گمراهی و برپا دارنده پرچم انسانیت بود در تاریکی های تمام دوران های تاریخ ... و فرزند ارشدش ، داغی دیگر بر دل ما که در داستان شهادتش جان ها شعله ور میشوند و چشم های محبینش بدل به چشمه های روان ... کریم آل الله و بزرگ پسر خانوادهٔ علی مرتضی ، برادر شاهنشاه کربلا و راز دار مادرش زهراء ، آقا جانم ، حسن مجتبی ... همراه همیشگی مادر و تنها شاهد جنایت کوچه ها و آن سیلی بی‌هوا ... گمنام بقیع و بزرگ روضه خان داستان حسین سیدالشهداء ... دل پری دارم ، پر از درد و غم و کینه و خجلت و سرافکندگی ... زنده هستم و خورشید بر مزار چهار امام می‌تابد ، بدون سایه بان !!! اما داغی دگر در همین ایام ، سنگینی داغ های قبل را بر من دو چندان میکند ، داغ روضه های غریب خراسان و سلطان ایران و کسی که از برکت وجود او طوس ، طوس شد ... آقای مهربان و عزیزمان ، علی بن موسی الرضا [ کاش آقا بازهم برای ما جایی خالی در دیارش در نظر بگیرد ] ایام عزاست ؛ دو ماه #محرم و #صفر هر دو ماه عزایند ؛ اما خداوندا ، در این ایام ، که همزمان در عزای حسین سیدالشهداء و محمد مصطفی و حسن مجتبی و علی بن موسی ، علیهم آلاف التهیة والثنا هستیم ، دل های ما را با خبری خوش و مژده ای بزرگ آرام کن ... مژده ای که به وسیله آن ، یشف صدور المؤمنین ... 📝 نویسنده: خادم الشهداء امام حسنی ١٤٠٣/٠٦/١٤ #پیامبر_خاتم #کریم_اهل‌بیت #امام_رضا #سنگــــر_فرهنگی 🪖 #خادمین_امام_حسنی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کمیته خادم الشهداء ناحیه امام حسن مجتبی علیه السلام

* #ماه_ربیع_الاول بهار زندگی است حلول ماه ربیع الاول مبارک باد* ✏️ رهبر انقلاب: بعضی از اهل معرفت و اهل سلوک معنوی معتقدند که ماه #ربیع‌الاول، به معنای حقیقی کلمه، ربیع حیات است، ربیع زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابی‌عبدالله جعفربن‌محمدالصّادق ولادت یافته‌اند و ولادت پیغمبر سرآغاز همه‌ی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است. ۱۳۹۱/۱۱/۱۰ #ماه_ربیع_الاول ╔═════••••••••••○○ #کمیته‌‌خادم‌الشهدا @komiteqom ╚🤍✿○○••••••••••══════╝

┄┄┅┅┅❅❁❅ #گزارش_کلیپ ✍🏻و چه خانواده هایی که فرزنداشان برای خاکُ وطن، جانشان را فدا کردند و ما اینک مدیون خون سرخ شهیدانیم که بر این خاک مقدس جاری شد. ▫️زیباترین فصل این فرهنگ، خالقان این حماسه عظیم اند که با صلابت اراده و نور ایمان، رهنورد راه مقدسی شدند که پاداش آن، جاودانگی و بقا بود. 📌زمان دیدار : چهارشنبه ۱۴۰۳/۶/۱۴ دیدار_با_خانواده_شهید‌ان عرب خراسانی ╔═════••••••••••○○ #کمیته‌‌خادم‌الشهدا @komiteqom ╚🖤✿○○••••••••••══════╝

┄┄┅┅┅❅❁ آه از آن لحظه‌ی بدرود که دیگر پس از آن... مادر از شاخه‌ی شمشاد به جز عکس ندید... 🎙ابوذر بیوکافی ‌╭┈───── #کمیته‌‌خادم‌الشهدا @komiteqom ╚🖤✿○○••••••••••══════╝

┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌دیداری با عطر و بوی شهدا🕊 _ ازدحام جمع خادمین مقابل درب خونه ای نشون دهنده ی این بود که ادرس رو درست اومدم. با ترمز ماشین پیاده شدم و بعد از سلام و احوالپرسی با دوستان، همگی وارد منزل شهید شدیم. فضای چشم نواز، سبک قدیمی و دلچسب محیط حس آرامشی رو بهم تزریق کرد. _ عکس شهدای نصب شده روی دیوار اولین چیزی بود که بعد از ورود به چشم میومد، عکس هایی که انگار واقعی بودند و شهدا با چشم های گیراشون به هر فردی که وارد خونه میشد خوش آمد میگفتند و پذیرای مهمان هاشون میشدند.🕊 _ نگاهم از قاب عکس سر خورد به چشمان منتظر مادر شهید، اهسته به سمتشون قدم برداشتم و دستان گرمشون رو گرفتم تو دستم و به ارومی بوسیدم، کنج خونه تختی گذاشته شده بود و پدر شهید با لبخند مهربونی نظاره‌گر افرادی بودند که وارد میشدند. _ بعد از مدتی که همه گوشه ای نشستند، با دل و جان گوش هامون رو سپردیم به کلام مادر شهیدان. بله شهیدان...🥀 خانواده عرب خراسانی ۳ شهید به نام های محمد و جواد و محمد حسن تقدیم این سرزمین و آبُ خاک کرده بودند. پیکر دو شهید با فاصله اندکی به آغوش خانواده بازگشتند، اما محمد حسن گمنام بودن را انتخاب کرد و در جزیره ی مجنون ماندگار شد... _ مادر گفت از خاطرات و غیرت و جوانمردی پسران رشیدش؛ از سن کم پا به کار بودند و در بسیج فعالیت داشتند؛ محمد ۱۴ سال بیشتر سن نداشت که دلش سودای رفتن به جبهه کرد. _ سن کمش شد بهانه ای برای مخالفت اما دست از تلاش برنداشت. مادر به محمدگفت : پسرم سنی نداری و کاری از دستت برنمیاد! کجا می خوای بری؟ اما محمد گوشش پر بود از این حرف ها و در پاسخ میگفت: میتونم به رزمنده ها یه لیوان آب بدم دستشون! سر آخر سماجت محمد جواب داد و مادر را کشاند به مسجد برای امضا دادن و راهی جبهه شد... _گفتند و گفتند از خاطرات شهیدانشان، چشمان مادر با به یاد اوردن خاطرات جگرگوشه هایش بارانی شده بود و دلش تنگ پسران. دستان پژمرده اش را به آرامی بر روی چشمان ترش کشید، هرچند دیگر صبور و محکم شده بود در مقابل از دست دادن ها مکرر! _ از قول خودشان خداوند در این راه بهشان صبر عطا کرده بود. اما خودمانیم؛ این خاصیت مادر بودن است دیگر! حرف دل که به میان می آید همه چیز رنگ و بوی دیگری میگیرد، رنگ و بویی از جنس فراق و دلتنگی که سالیان سال در کنج قلبش لانه کرده است...💔🕊 ✍🏻#خادم_نویس دیدار با خانواده شهیدان محمد_جواد_محمد حسن عرب خراسانی 📌زمان دیدار : چهارشنبه ۱۴۰۳/۶/۱۴ ╔═════••••••••••○○ #کمیته‌‌خادم‌الشهدا @komiteqom ╚🖤✿○○•••••══════╝

أمن یجیب المضطـر إذا دعاه و یکشف السوء..❤️‍🩹 با خبر شدیم متاسفانه والده‌ی مکرمه و معزز سرداران شهید آقامهدی و آقامجید زین‌الدین دچار حادثه شده و در بیمارستان بستری شده اند و تا دقایقی دیگر عمل جراحی خواهند شد ؛ از عموم عزیزان تقاضـامندیم جهت شفای این مادر عـزیز حمدی قرائت بفرمایند و التماس دعــا داریم..🌱