eitaa logo
کوچه شهدا✔️
94.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
🔷 امام خامنه ای: ‌‌امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست✔️ شهید زندگی کنی شهید میمیری🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
مشک‌ رنج‌هایِ انقلاب‌ را به دندان‌ کشیده‌ایم‌ دست‌ و پا‌ داده‌ایم‌ ؛ اما آن‌ را رها‌ نکرده‌‌ایم..! "شهید آوینی‌" بهمن‌ماه ۱۳٦٦ ارتفاعات دلبشک منطقه عملیات بیت‌المقدس۲ حاج‌ محمد رستمی ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن قدر ز میز خدمتت دور شدی با مردم پا برهنه محشور شدی سلطان خراسان به تو مزدت را داد خادم بودی ... شهید جمهور شدی! ✍ شاعر: الهام صفالو فیلم شهید سیدابراهیم رئیسی نیم ساعت قبل از سقوط هلی کوپتر و شهادت ایشان [️ ] ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹گفت؛«من زشتم! اگه شهید بشم هیچ‌کس برام کاری نمی‌کنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم» و خندید… 🌹وحالا همه جا پوسترش هست 🌹شهیدمدافع حرم هادی ذوالفقاری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
اولین نفری که با حجاب شد زینب اولین نفر از خانواده‌اش بود که با حجاب شد. اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد و همین چادرش باعث کینه‌ی دشمن شد؛ منافقین تو یه کوچه‌ بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گره‌ی رو سریش رو کشیدند تا به شهادت رسید در حالیکه فقط ۱۴ سال سن داشت. 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
مادری با فرزند سه ماه خود در زندان😞😭 لطفاً از فیلم بالا دیدن کنید👆 شماره کارت مادر زندانی بنام سارا
. عزیزان به لطف خدا و کمک شما عزیزان تا الان 250 میلیون از 300 میلیون بدهی این مادر جمع آوری شده✅ یعنی فقط مونده 50 میلیون تومان تا این مادر با بچه سه ماهش به زندان بر نگرده☑️ عزیزان اگه پانصد نفر، فقط نفری 50 هزار تومان واریز کنه میشه پنجاه میلیون تومان،به نیابت از شهدا و امواتتون در حد توان در این پویش مارو کمک کنید ولو به 50 هزار تومان 🌹 روسفید بشید در خونه حضرت زهرا سلام الله علیها شماره کارت مادر زندانی بنام سارا تیموری 👇
6037991713388191
شماره کارت حاج آقا محمود محمودی 👇
5041721090158446
6037997578188303
شماره کارت بنام خیریه جهادی حضرت زینب(س)👇
6273817010138661
بزنید رو شماره کپی میشه👆 حاج آقا محمودی مسول خیریه👇 @mahmode110` 09130125204 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2894332609C5ed809a508
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من دنبال یک تیر سرگردانم. یک چیزی که فاتحه ام را بخواند ،و تمام..!🌸🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت ســـے ویـڪـم (سـلام پــدر)
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت ســـے و دوم (حـلال) در رو بست و اومد تو ... وارد حال ڪه شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوے شومینه، نشسته بود بازے مے ڪرد ... - خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت ... مادرم با دلخورے اومد سمت ما ... - این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار ڪه زنگ مے زد خودت باهاش حرف نمے زدے ... اون وقت شڪایت هم مے ڪنے ... تا زمان شام، نشسته بود روے مبل و مثلا داشت روزنامه مے خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا مے دوید ... هر طرف ڪه اون مے رفت، حواسش همون جا بود .. مےز رو چیدیم ... پرده ها رو ڪشیدم و حجابم رو برداشتم ... - ڪے برمے گردے؟ ... مادرم بدجور عصبانے شد ... - واقعا ڪه ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش ... - هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور ڪه مے نشستم،گفتم ... - نیومدم ڪه برگردم ... پاهاش سست شد ... نشست روے صندلے ... - منظورت چیه آنیتا؟ ... چه اتفاقے افتاده؟ ... نمی دونستم چے باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز ... بے توجه به سوال، خندیدم و گفتم ... - راستے توے غذاے من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامے باشه ... بعید مے دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد... پدرم همین طور ڪه داشت غذا مے ڪشید ... سرش رو آورد و بالا و توے چشم هام خیره شد ... - همین ڪه روش آرم مسلمون ها باشه مے تونے بخوری؟... از سوالش جا خوردم ... با سر تایید ڪردم ... - هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاده... ادامه دارد... تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌷شهید 🌷 کار برای خدا انجام دهید، وقتی رضایت خدا حاصل شد، انسان قلبش سبک و پاک میشود. ‎‎‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
یکبار در اثر جراحت یک طرف بدنش کاملا فلج شده بود. او را به مشهد مقدس اعزام کردند و همانجا خوب شد. خودش می گفت: « اینبار قرص شفاعت خوردم بار دیگر حتما باید شربت شهادت بنوشم! ما اگر در این دنیا بمانیم جز گناه کاری از دستمان بر نمی آید.» راوی: همسر شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ته بازار نشستیم که ما را نپسندند .. حرف سود و ضررش نیست تو ما را بخر از ما .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت ســـے و دوم (حـلال) در ر
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت ســـے وســوم (روزهــاے خــوش مـن) راحت تر از چیزے بود ڪه فڪر مے ڪردم ... اون شب، دو رڪعت نماز شڪر خوندم ... خیلے خوشحال بودم ... اصلا فڪر نمے ڪردم پدرم حاضر به پذیرش من بشه ... هیچے ازم نپرسید... تنها چیزے ڪه بهم گفت این بود ... - چشم هات دیگه چشم هاے یه دختربچه نازپرورده نیست... چشم هاے یه آدم بالغه ... شاےد جمله خاصے نبود اما به نظر من، فوق العاده بود ... پدرم ڪم ڪم سمت آرتا رفت ... اولین بار، یواشڪے بغلش ڪرد... فڪر مے ڪرد نمے بینمش ... اما واقعا صحنه قشنگے بود ... روزهاے خوشے بود ... روزهایے ڪه زیاد طول نڪشید ... طرف قرارداد پدرم، قرارداد رو فسخ ڪرد و با شرڪت دیگه اے وارد معامله شد ... اگر چه به ظاهر، غرامت فسخ قرارداد رو پرداخت ڪرد اما شرڪت تا ورشڪستگے پیش رفت ... پدرم سڪته ڪرد ... و مجبور شدیم همه چیز رو به خاطر پرداخت بدهے بانک، زیر قیمت بفروشیم ... فقط خونه اے ڪه توش زندگے مے ڪردیم با مقدارے پول برامون باقے موند ... پدرم زمین گیر شده بود ... تنها شانس ما این بود ... بیمه و خدمات اجتماعے، مخارج درمان و زندگے پدر و مادرم رو مے دادن ... نمی دونم چرا ... اما یه حسے بهم مے گفت ... من مسبب تمام این اتفاقات هستم ... و همون حس بهم گفت ... باید هر چه سریع تر از اونجا برم ... قبل از اینڪه اتفاق دیگه اے براے ڪسے بیوفته ... ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯