eitaa logo
کوچه شهدا✔️
84.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
6 فایل
🔷 شهید آوینی: «آیا‌ می‌ارزد که در‌ برابر‌ِ متاع‌ِ زودگذر‌ِ دنیا به عذابِ‌ همیشگیِ‌ آخرت مبتلا‌ شوید؟» ♦️واقعا آیا می ارزد؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خادم الشهدا 👇 @mahmode110 تبلیغات،تبادل👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای شنیدنی از نوجوان چهارده ساله 👌👌 وقتی جعبه مهمات باز کردم فقط گریه کردم😭 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌱🌱🌱 🍁ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد. ⚡️بچه ها را جمع كردن توي ميدان صبحگاه پادگان؛ قرار بود آيت ا... موسوي اردبيلي برايمان سخنراني كنند. ⚡️لابلاي صحبت هايشان گفتند: امام فرمودند، من به پاسدارها خيلي علاقه دارم، چرا كه پاسدارها سربازان امام زمان (عج) هستند. ⚡️كنار محمود ايستاده بودم و سخنراني را گوش مي دادم. وقتي آيت ا... اردبيلي اين حرف را گفتند، يك دفعه ديدم محمود رنگش عوض شد؛ بي حال و ناراحت يك جا نشست مثل كسي كه درد شديدي داشته باشد. ⚡️زير لب مي گفت:"لا اله الا الله" تا آخر سخنراني همين اوضاع و احوال را داشت. تا آن موقع اين جوري نديده بودمش. ⚡️از آن روز به بعد هر وقت كلاس مي رفت، اول از همه كلام امام را مي گفت، بعد درسش را شروع مي كرد. مي گفت: اگر شما كاري كنيد كه خلاف اسلام باشد، ديگه پاسدار نيستيد، ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایتی از ذکر شنیدنی یکی از شهدای دفاع مقدس ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 سفره ای با نان خشک و پینیر و خرما 🔷️ سفره رزمندگان در جبهه دفاع مقدس بسیار ساده بود ولی همت آنها دفاع از انقلاب ، نظام ، استقلال ، تماميت ارضى ، وحدت ملى و در آخر هم شهادت بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
📌 ماجرای رزمنده‌ای که خدا را غافلگیر کرد و به خط مقدم رفت 🔹️ موقع آن بود که بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابکار دربیایند. همه از خوشحالی در پوست نمی گنجیدند. جز عباس ریزه که چون ابر بهاری اشک می ریخت و مثل کنه چسبیده بود به فرمانده که تو رو جان فک و فامیلت مرا هم ببر، بابا درسته که قدم کوتاهه، اما برای خودم کسی هستم. ◇ اما فرمانده فقط می گفت: «نه! یکی باید بماند و از چادرها مراقبت کند. بمان بعداً می برمت!» ◇ عباس ریزه گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمکم!» ◇ وقتی دید نمی تواند دل فرمانده را نرم کند مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: «ای خدا تو یک کاری کن. بابا منم بنده ات هستم!» چند لحظه ای مناحات کرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. ◇ عباس ریزه یک هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتی فرمانده تعجب کردند. عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. ◇ همه فکر می‌کردند که عباس حتماً رفته نماز بخواند و راز و نیاز کند. وسوسه فرمانده را رهایش نکرد. آرام و آهسته با سر قدم های بی صدا در حالیکه چند نفر دیگر هم همراهی اش می کردند به سوی چادر رفت. ◇ اما وقتی کناره چادر را کنار زده و دید که عباس ریزه دراز کشیده و خوابیده، غرق حیرت شد. پوتین هایش را کند و رفت تو. فرمانده صدایش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟ پس واسه چی وضو گرفتی؟» ◇ عباس غلتید و رو برگرداند و با صدای خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم!» ◇ فرمانده با چشمانی گرد شده گفت: «حال کی را؟» ◇ عباس یک هو مثل اسپندی که روی آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب می خوانم و دعا می کنم که بتوانم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم را می گیرد و جا می مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!» ◇ فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید می شدند. ◇ یک هو فرمانده ترکید و زد زیر خنده و گفت: «تو آدم نمی شوی. یا الله آماده شو برویم خط مقدم» ◇ عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی نوکرتم خدا. الان که وقت رفتنه. عمری ماند تو خط مقدم نماز شکر می خوانم تا بدهکار نباشم!» ◇ بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی که آماده حرکت بودند و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان که همیشه بدهکارش هستیم صلوات!» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
📌 وقتی شهید مهدوی گفت: امام را نمی‌شود تنها گذاشت 🔹️ نادر تازه از عملیات برگشته بود و در جمع رفقا گفت: داریم بزرگترین کاروان دریایی را از بندر امام تا فاو میبریم. آمده‌ام تا چند قبضه ضدهوایی بگیرم تا روی یدک کشهایمان بگذاریم. ◇ هواپیماهای دشمن دائم در حال شکار کاروان‌های دریایی ما هستند. سیصد بار تاکنون به کاروان ما حمله کرده‌اند. ◇ تا امروز سه تا از هواپیماهای عراقی را که قصد یورش به کاروان ما را داشته‌اند، انداخته‌ایم. ◇ نادر می‌گفت که هواپیماهای دشمن برخی از کاروان‌ها را در راه و در همان دریا، بمباران و نابود می‌کنند. آرام و قرار نداشت. 🔹️ نادر تا تابستان سال ۶۵ در خط فاو ماند و مشغول تدارکات بود. چندی بعد برای مرخصی به خانه برگشت. ◇ آن‌قدر در آفتاب کار کرده بود که پوست شانه‌اش رفته بود. روی کمرش نمی‌توانست بخوابد. ◇ سرخی گوشت کمرش را هرگز از یاد نمیبرم. از دیدن حال و روزش گریه‌ام گرفت. ◇ گفتم: چرا این‌همه روی خودت فشار می‌آوری؟ ◇ نگاه معصومانه‌ای به من کرد و گفت: تکلیف است. امام را نمی‌شود تنها گذاشت. ◇ به نقل از برادر شهید در کتاب بار دیگر ، نادر ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
📌 درسی از شهید باکری درباره قدرشناسی از نعمت ها 🔹️ محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. ◇ در چادر بودم که آقا مهدی درجلو چادر تدارکات بهداری مرا صدا کرد. ◇ یک گونی را با یک دست گرفته بود و تکه نانی از داخل آن برداشت، تا آخر قضیه را خواندم. ◇ سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را ا به من نشان داد و گفت: برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! ◇ گفتم: بله، آقا مهدی می شود. ◇ دوباره تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد و گفت: این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ ◇ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ ◇ آقا مهدی ادامه داد و گفت: الله بنده سی... پس چرا کفران نعمت می کنید؟ ◇ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟ ◇ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟ ◇ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت. ◇منبع: کتاب «خداحافظ سردار» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر آرزوت چیه؟ مرا دعوت شهیدی به کربلا کشانده 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
📌 خاطره رهبر انقلاب از دیدار با معجزه انقلاب، شهید آقا مهدی باکری در مشهد 🔹 «مرحوم شهید آقامهدی باکری را من از قبل از انقلاب می‌شناختم، ایشان دانشجوی دانشگاه تبریز بود، با یکی از دوستان ما که ایشان هم دانشجوی دانشگاه تبریز بود آمدند مشهد؛ اتّفاقاً تابستان بود و من در یکی از همین ییلاقات اطراف مشهد بودم؛ آمدند آنجا و دیدم این جوان را. اهل کار بودند، اهل مبارزه بودند، فهیم بودند؛ مسائل کشور را، موقعیّت کشور را میفهمیدند. لذا به‌مجرّد‌اینکه انقلاب شد و حوادث بعد از انقلاب پدید آمد، اینها صحنه را حفظ کردند؛ یعنی حضور کامل در صحنه پیدا کردند.» (۱۳۹۶/۰۷/۳۰) ◇ «من پیش از انقلاب، شهید آقامهدی باکری را در مشهد ملاقات کردم؛ پُرشور، علاقه‌مند، فهمیده، قادر بر تحلیل قضایا. خب این میشود که بعد در جنگ، در میدان ، آن‌جور میدرخشد و دلها را به خودش جذب می‌کند.» (۱۴۰۲/۰۹/۱۵) ◇ «شهید باکری در آغاز جنگ یک جوان است که تازه فارغ‌التحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت‌المقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح‌المبین، این جوان یک فرمانده‌ی زبده‌ی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها است.» (۱۳۹۲/۰۹/۲۵) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از شجاعت فرمانده خاکی جبهه ها در : 🖌... جزایر خون رنگ مجنون و عملیات خیبر در اسفندماه سال ۱۳۶۲ آوردگاهی سخت و مشکل ، برای اثبات مردانگی صادق ترین و شجاعترین پیشمرگان حضرت امام خمینی (ره) بود، به گفته ناظران و شاهدان عینی سردار شهید میکائیل کریمی در این عملیات سخت و دشوار آنچنان با شهامت و دلاوری به سمت تانک ها و نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق یورش می برده که دشمن زبون با تمام تجهیزات پیشرفته و نفرات بیشمارش از ترس و وحشت مجبور به عقب نشینی می شده. آری میکائیل کسی بود که دوستان و همرزمانش نام شجاع بر او نهاده و در لحظات سخت و نفس‌گیر عملیات ها در کنارش احساس قدرت و امنیت می کردند، میکائیل با رشادت و کاربلدی فوق‌العاده در اکثر عملیات ها به عنوان فرمانده گردان انجام وظیفه می نمود و در بعضی مواقع هم بدون توجه به جایگاه فرماندهی گردان با کمال میل فرماندهی یکی از گروهان های خط شکن را بر عهده می گرفت، از جمله آن عملیات ها، عملیات والفجر ۴ در منطقه عملیاتی پنجوین عراق را می توان ذکر کرد که با شجاعت و دلاوری بی نظیر میکائیل کریمی تپه مشرف بر شهرک نالپاریز حوزه عراق به تصرف رزمندگان اسلام در آمد. در عملیات خیبر هم میکائیل یکی از نیروهای کادر فرماندهی گردان حضرت امام حسین(ع) لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب(ع) بود و به گفته یکی از همرزمان شهید، در یکی از تک های سنگین دشمن، نیروهای عراقی در پناه تانک ها و آتش تهیه پرحجمی که درست بر روی مواضع دفاعی گردان هدایت می شده خود را به نزدیکی خاکریز بچه ها رسانیده و هر لحظه امکان آن می رفته که خطوط دفاعی گردان شکسته و منطقه به تصرف نیروهای عراقی در آید، از سوی دیگر آتشباران عراقیها آنقدر سنگین و بی امان بوده که به بچه های رزمنده اجازه بلندکردن سر را هم نمی داده، وضعیت خط آنقدر خطرناک و وحشت آور بوده که همگی نیروها به داخل سنگرها خزیده و جرات بلند شدن و نگاه به جلو را هم نداشته اند . در آن لحظات خطیر و سرنوشت ساز که سایه شوم شکست و ناکامی داشت نم نم بر روی خط پدافندی سایه می افکند به ناگهان فریادهای بلند الله اکبر و یا حسین (ع) شهید میکائیل کریمی فضا را پر میکند و او با قامتی استوار و تیرباری در دست به روی تاج خاکریز پریده و همانطور راست قامت بر روی خاکریز ایستاده و شروع به تیراندازی می کند، میکائیل بدون کوچکترین ترسی از کشته شدن و بدون کمترین توجه به سیل بی امان تیر و ترکش ها مردانه ایستاده و اصرار فراوان همرزمان نیز از برای پایین آوردن ایشان از روی خاکریز نتیجه ای نمی داده، دیگر برادران رزمنده با مشاهده آن همه ایمان و ایثار و شجاعت شهید میکائیل کریمی جان تازه ای یافته و همگی از جان پناه های خود بیرون پریده و در بالای خاکریز ایستاده شروع به گفتن تکبیر و تیراندازی می کنند، نیروهای بزدل و بی ایمان عراقی با اینکه فقط چند متری با شکستن خط و پیروزی فاصله داشتن با دیدن آن همه شجاعت و صلابت کوبنده یاوران مهدی(عج) و از جان گذشتگی بسیجیان سربدار پیر جماران فرار را برقرار ترجیح داده و با به جا گذشتن چندین دستگاه تانک و نفربر زرهی منطقه درگیری را ترک می کنند. در نبردهای شدیدی که برای تصرف و تثبیت جزایر مجنون در طول زمان عملیات خیبر رخ می دهد، بچه های دلاور زنجانی در دو گردان حضرت ولیعصر(عج) و حضرت امام حسین(ع) آنچنانی مردانه جنگیدند و از خود شجاعت و حماسه به یادگار گذاشتند که برای مدت ها مورد تحسین و تمجید فرماندهان و زبان زد رزمندگان لشگر ۱۷ حضرت علی ابن ابیطالب(ع) بودند و همه از غیرت و همت و ایثار و شجاعت نیروهای زنجانی در عملیات خیبر داستان ها می گفتند. داستان هایی باشکوه و عجیب که با هیچ عقل سلیمی آنها را باور نمی توان کرد و فقط با زبان عشق و عاشقی می شود آنان را گفت و با گوش عاشق شنید که درک و فهم آن بر هر کسی ممکن نباشد. سردار شهید میکائیل کریمی به همراه نیروهای دلاور گردان امام حسین(ع) چندین روز جانانه و با تمام وجود مقابل تک های پی در پی عراقیها مقاومت کرده و در زیر آتش تهیه سنگینی که به گفته تمامی کارشناسان جنگی امکان زنده ماندن در زیر آن غیر ممکن بوده مردانه و استوار ایستاده و از شکست حتمی عملیات خیبر و تصرف دوباره جزایر توسط دشمن بعثی جلوگیری می نمایند و با تقدیم صدها مجروح و شهید حماسه دیگری را برای انقلاب اسلامی و افتخاری بزرگ را برای شهرمان زنجان به ارمغان می آورند. سردار شهید میکائیل کریمی به همراه برادرش بسیجی شهید فضائیل کریمی در این عملیات افتخار آفرین به وصال معشوق شتافته و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز نمودند . 🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی زیبا از شهیدی که با زنگ ساعت نماز شبش، پیدا شد.🌷🌷🌷🌷😭 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
🌹ما هنر شهادت‌ را هم که نداشته‌ باشیم ; هنرِ عمل‌ به وصیت‌نامه شهدا را باید داشته باشیم ... خَلاص! . 📸عکس : سردار شهید سید صادق شفیعی ( دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران) معاون گردان ادوات ؛ و فرمانده تیپ الحدید لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ متولد : رودبار _ شهادت : جزیره مینو... . 🌷قسمتی از وصیت نامه شهید : حضورم در های نبرد حق علیه بود و تصور اینکه حتی لحظه ای از دور برایم دردناک است . را دوست داشته باشید و پیشه کنید و در خدمت باشید و پست و مقام وسیله است ، اگر خدای نکرده خطا کنید در باید باشید . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 شهیدی که خواسته های دنیایی را دور زد 🔹شهید مهدی دشتدار، شهیدی که آخرین نامه همسرش را نخواند تا دلش در میدان نبرد نلرزد. ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
سلیمانی: دفاع مقدس ما، الگویی است برای همه دفاع‌هایی که ملّت های مستضعف می‌خواهند در مقابل ظالمان انجام دهند. دفاع مقدس[ما] سیره‌ای و شیوه‌ای است برای هر دفاعی که نابرابر باشد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆🔆🔆🔆🔆 🎥 در امتحان سختت پیروز شو! 🎙شما صدای سردار شهید مهدی زین الدین را می‌شنوید ... 💠 شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
‌شرطِ ورود در جمعِ شهدا اخلاص است! و اگر این شرط را داری چه تفاوتی می‌کند؛ نامت چیست و شغلت؟!✨ -شهیدسیدمرتضی‌آوینی- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«درست می‌شود»؛ ماجرای عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها به رزمندگان حزب الله در روزهای سخت جنگ 33 روزه به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
VafatHazratOmolbanin1400[01].mp3
8.07M
📝شهیدا نگاه کنید به حال ما 🎤حاج میثم مطیعی ▫️ ویژه هفته ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸شوخی یکی از شهدا با حاج قاسم: بیا از ما عکس بگیر!😅 📺 #⃣ #⃣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
49.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کرامت عجیب یک شهید در میبد یزد 🔸 شهیدی که در خواب در دستان مادرش تربت گذاشت و بعد از بیداری تربت در دستان مادر شهید بود. ■ تکه های تربت رو نشون می ده😭 🩸شهید احمد غفوری پور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 توسل به حضرت زهرا (س) 🔹 شهید حاج‌ عبدالله رودکی که با آمدن نام‌ حضرت‌ زهرا (س) این گونه منقلب می شود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯