مداحی آنلاین - تموم دلا شبیه هم گریونه - مطیعی.mp3
5.59M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🌴تموم دلا شبیه هم گریونه
🌴نفس به نفس خدا خدا میخونه
🎤 #میثم_مطیعی
⏯ #زمینه
👌فوق زیبا
@khoodneviss
ڪوچہ احساس
لباسم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم _من ڪہ صد در صد ، وقتے یہ ڪد بانویے تو خونہ باشہ و هے غذاهاے خو
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت121🍃
به قلم: #زهراصادقی_هیام
سر میز ناهار یادم افتاد امیر گفتہ بود باید شیرینے عروسیتو بدے آن هم فقط به صرف شام .
_حُسنا امیر گیر داده شیرینے عروسیتو میخوام باید دعوتم ڪنی خونتون
حُسنا لقمه ی توق دستش را نگه داشت و گفت: خب دعوتشون ڪن .متاهلہ؟
_نہ مجرده . دعوتش ڪنم؟ یعنے تو میتونے غذا درست ڪنی؟
_آره مگہ میخوام چیڪار ڪنم؟یہ نفره دیگہ. این همونیہ ڪہ گفتے فرزند شهیده؟
دهانم پر بود. سرم را به تایید تکان دادم، لقمه را قورت دادم و گفتم: آره، مادرش خیلے زن خوبیہ .خیلے منو دوست داره
_خب مادرش هم دعوت کن، اینجورے منم بامادرش آشنا میشم.
تازه تنہا هم نیستم. توفیقیہ خانواده شهید رو مهمون ڪنیم.
_باشہ من حرفے ندارم. دستت درد نڪنہ خانم. غذات هم خیلے عالے و خوشمزه بود.پس بہشون میگم براے چہارشنبہ بیان.
بشقاب های غذا را برداشت و گفت: نوش جان عزیزم. باشه خوبه
بعد از عروسیمان انگیزه ام براے ڪار کردن بیشتر شده بود. سعے میڪردم بعد نماز صبح نخوابم و مطالعہ ڪنم.
از طرف وزارت دفاع طراحے موشڪ بالستیڪ با بُرد بیش از ۲۰۰۰ ڪیلومتر در ڪمترین زمان ممڪن، درخواست شده بود.
بهخاطر این طرح جدید، بیشتر شبها بیدار میماندم ، گاهی طرح را توی خانه تڪمیل ميڪردم و امیر هم تایید نہایے را میزد.
براے محافظت بہتر طرح را روے کامپیوتر شخصیم ذخیره میڪردم . که آن هم با سیستم حفاظت هماهنگ بود.
حُسنا مثل همیشہ بشقاب بہ دست بالاے سرم ایستاده بود.
_ آقا پسر آااا ڪن .
و تیڪہ هاے بزرگ و ڪوچڪ میوه ڪہ بہ حلق من سرازیر میشد.
_مگہ بچہ ام ڪہ میگے آاا ڪن.
_شوهر هم ڪم از بچہ نداره.
_پس خدا بہ دادت برسہ، میخواے دوتا بچہ رو تحمل ڪنے.
_دوتا ڪہ سہلہ، حالا ڪجاشو دیدے
_نہ تو رو خدا ، بذار این یڪے بیاد یہ نفس راحتے بڪشیم . هنوز بہ خودمون نرسیدیم . نیومده از ڪار و زندگے انداختتمون، اگر بیاد ڪہ من دیگہ تو روهم نمیبینم
لپم را ڪشید
_دارے حسادت میڪنیا
_خوبہ ڪہ متوجہ شدے. من ڪلا انحصار طلبم
_بذارپسرت بیاد ، اونو ڪہ ببینے منو دیگہ تحویل نمیگیرے
_هرڪسے جاے خودش داره
و تو همانے همانے
"کسی را که عمری به هرجا بجستم
گرامی تر از جان ، توآن جانِ جانی"
لبخند زد و گفت: چی جدیدا شعر زیاد میخونی؟
_آدم عاشق شعر هم زیاد براش میاد
پشت چشمی نازک کرد و گفت: حالا آقاے جانِ جانان ڪے بریم گلزار شہدا؟ منو سر قبر دوست شهیدت هنوز نبردے.
به صندلی تکیه دادم و گفتم:
_آره میدونم، خیلے وقتہ خودمم نرفتم .بذار شب جمعہ باهم بریم.
سرش را روی شانه ام گذاشت و گفت: خب حالا داری چی طراحی میکنی؟ میشه یه کم برای خانمت توضیح بدی؟
ابرویی بالا انداختم و گفتم: نه عزیزم این چیزها سیکرت هست نمیتونم بگم .
لبخند زد و گفت: شوخی نکن. بگو دیگه
خیلی جدی گفتم: اصلا شوخی نمیکنم. کاملا جدی دارم میگم.
لبخندش جمع شد . رویش را برگرداند.
_فکر میکردم چیز پنهانی از هم نداریم؟
دستش را گرفتم و گفتم:
_داریم دیگه، تو جای خودت داری ، زن دوم هم جای خودش!
دستش را کشید و از اتاق بیرون رفت.
چند دقیقه ای گذشت.
وقت دلجویی بود. لپ تاپ را بستم و دنبالش به هال رفتم.
روی مبل نشسته بود و تلویزیون تماشا میکرد.
کنارش نشستم .
دستم را دور شانه هایش انداختم. خودش را جمع کرد. همین که میخواست از جایش بلند شود دستش را گرفتم.
_بشین نازنازی ...قهر نکن
میخواست دستش را از دستانم جدا کند.
_قهر نیستم، ولم کن
_هستی بیا اینجا پیشم بشین.
_کار دارم میخوام برم.
نگاهش را از من گرفته بود.
_اگر قهر نیستی چرا نگام نمیکنی؟
_بذار برم حالم خوب نیست.
به سمت خودم متمایلش کردم و گفتم: بیا اینجا حالت خوب میشه.
بزور کنارم نشست.
_عزیزم تو میدونی جای تو توی زندگیم چیه؟ خب تو جای خودت داری کارم هم جای خود
به سمتم برگشت و با دلخوری گفت: مگه من چی گفتم؟ این قدر منو امین نمیدونی که حتی حاضر نیستی راجع به کارت کمی توضیح بدی؟!
آن قدر جملاتش را سوزناک گفت که دلم به حالش سوخت.
_نه قربونت برم تو که میدونی از چشمم بیشترر بهت اطمینان دارم. ممکنه یکی بشنوه.
متعجب گفت: کی بشنوه
_یکی دیگه ، جاسوسی چیزی
چشم هایش گرد شد . صدایش را بلند کرد و گفت: خاک به سرم طوفان یعنی تو خونه مون شنود گذاشتن. وای من میمیرم
طوری حالش بد شده بود که از حرفم پشیمان شدم.
_نه عزیزم کی گفته؟ من دارم میگم شاید. آدم باید احتیاط کنه
_ تو از چیزی خبر داری و به من نمیگی آره؟
اشک هایش روی گونه هایش ریخت.رنگ به صورت نداشت.
شانه هایش را گرفتم و گفتم: نه باور کن همینجوری گفتم.
اصلا ...اصلا برای اینکه بهت ثابت کنم هیچ خبری نیست بیا برات توضیح میدهم.
بیا
👇👇👇
دستش را گرفتم و به اتاق بردم. پشت میز نشستم و شروع کردم از موشکی که قرار بود طراحیش کنیم صحبت کردم.
چند سوال پرسید و من هم جوابش را دادم.
لبخندش برایم قشنگ ترین هدیه خدا بود. همینکه باور کرد به خاطر او حاضر بودم هر کاری کنم برایم کافی بود .
چہارشنبہ از راه رسید و مهمانے ما هم برگزار شد.
حُسنا و مادر امیر حسابے باهم گرم گرفتہ بودند .
بعد از صرف شام روے مبل نشستیم
_خب امیر آقا شیرینے عروسےِ ما را هم خوردے ، حالا ڪے نوبت تو میشہ بہمون شیرینے بدے؟
مادرامیر گفت:
خدا از زبونت بشنوه این بچہ ڪہ بہ حرف ما گوش نمیده
_بچہ گوش ڪن بہ حرفِ مادرت
امیر سرش را بہ سمتم کج کرد و آرام گفت :
همہ ڪہ مثل جنابعالے شانس ندارن ڪہ وسط داعش هم زن گیرشون بیاد.
من فڪر کنم وسط شہر زن ها هم تنہایے بایستم چیزے عایدم نمیشہ.
_پس حسابے بختت بستہ شده .
امیر چشم هایش را گرد و گفت: چہ جورم
به خنده افتادیم که مادر امیر گفت: نہ آقا سید ،خودش بخت خودش رو بستہ ،از بس سختگیرے میڪنہ
هردونفرمان از تعجب چشم هایمان اندازه یک نعلبڪے شده بود.
امیر گفت: نگفتم بہت ، ایشون شاهگوش تشریف دارن
مادرامیر گفت: خدا ڪنہ یہ زن خوب و نجیب مثل حُسناخانوم بزودے نصیبت بشہ
از این تعبیر هم خوشحال شدم ڪہ همہ حُسنا را دوست دارند و هم حسِ بدے در دلم شڪل گرفت.
دوست نداشتم امیر حتے ثانیہ اے بخواهد در مورد حُسنا فڪرڪند، چہ رسد ڪہ بخواهد آدمے شبیہ او را پیدا ڪند.
آن شب هم تمام شد.
شب جمعہ با حُسنا گلزار شهدا رفتیم و سر قبر حمید .
خم شدم و آب را روے سنگ قبرش ریختم .
_ڪجایے رفیق؟تنہا تنہا خوش میگذره؟
ڪے منو میبرے؟
دست حُسنا را گرفتم.
_میشہ برام دعا ڪنے ... شهید بشم؟
دستانم را ناگہانے بوسید
_حتما دعا میڪنم .دعا میڪنم باهم شهید بشیم ،
آسید بیا از امروز بہ نیت شہادتمون تا وقتے ڪہ زنده ایم روزے۱۴ صلوات بفرستیم.
۷صلوات بہ نیت ظہور مولا ڪہ ان شاء اللہ اقا رو ببینیم و ۷ تا هم بہ نیت شهادت دو نفره مون .
و من هر روز بہ رسم عہدمان ۱۴ صلوات میفرستم.
توچے؟.. اصلا یادت هست؟
↩️ #ادامہ_دارد....
#هرگونهکپیوانتشارشرعاحراموپیگردقانونیدارد ❌
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
@koocheyEhsas
╰─┅═♥️═┅╯
مگه بهتر از این جمله هم میشه دید و شنید؟!😍❤️
الهی بموسی بن جعفر عجل لولیک الفرج🤲
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
✍ این تحویلِ سال تبریک ندارد؟
اولین صبحِ جمعهایست که همه بیداریم و آمادهی ندبه ...
_ اولین نوروزی که آغوش باب الحوائج، پناهِ دردهایمان است ...
_و اولین تحویلِ سالی که همهی زمین، یک درد مشترک دارند ...
_ اولین سالی که پشت درهای بسته ماندهایم ..
پشت درب حرم عشق، علی بن موسیالرضا..
در آرزوی ضریح اباعبدالله ....
و در آرزوی آغوش مادرانهی فاطمه معصومه
_ این تحویل سال... شاید همان لحظهایست که بشر، هزار و صد هشتاد سال، برای رسیدن به آن طول داده است ...
💫آیا کسی هست مرا، برای ندبه، یاری کنــد؟
#استاد_محمدشجاعی
باز کن پنجرهها را که نسيم
روز ميلاد اقاقي ها را
جشن مي گيرد
و بهار
روي هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است
همه چلچله ها برگشتند
و طراوت را فرياد زدند
کوچه يکپارچه آواز شده است
و درخت گيلاس هديه جشن اقاقي ها را
گل به دامن کرده است
باز کن پنجرهها را اي دوست
هيچ يادت هست
که زمين را عطشي وحشي سوخت؟
برگ ها پژمردند
تشنگي با جگر خاک چه کرد؟
هيچ يادت هست؟
که توي تاريکي شب هاي بلند
سيلي سرما با تاک چه کرد؟
با سر و سينه گل هاي سپيد
نيمه شب، باد غضبناک چه کرد؟
هيچ يادت هست؟
حاليا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببين
و محبت را در روح نسيم
که در اين کوچه تنگ
با همين دست تهي
روز ميلاد اقاقي ها را
جشن مي گيرند
خاک جان يافته است
تو چرا سنگ شدي؟
تو چرا اين همه دلتنگ شدي ؟
باز کن پنجره را
و بهاران را
باور کن!
"فریدون مشیری"
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
بیانات رهبر معظم انقلاب با ملت شریف ایران فردا (یکشنبه) ساعت ۱۱:۳۰ به صورت زنده از شبکه خبر پخش میشود.
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀
لطفا در نظر سنجی زیر شرکت کنید👇
سوال: بهترین رمان حقیر در سال گذشته که خواندید!؟
۱_جدال شاهزاده و شبگرد
۲-رویای وصال
۳_خوشه ی ماه
#زهراصادقی_هیام
✅حتما شرکت کنید✅
👇👇اینجا👇👇
EitaaBot.ir/poll/zxfv?eitaafly
4- Roya.mp3
3.66M
نگارم در زد ...
ترانه و شعر بسیار زیبای نگارم در زد از آلبوم رؤیای وصال با صدای حسام الدین سراج
سعی کنید تو خلوت گوش کنید و به معنای ابیات توجه کنید.
هرکسی نگاری دارد و نگار ما آن مه پرده نشین است.
# هیام
@khoodneviss
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
امشب که شب مبعث احمد باشد
مشمول همه عطای سرمد باشد
یارب چه شود طلوع صبح فردا
صبح فرج آل محمد باشد
عید بزرگ مبعث مبارک
دوستان از پنجم فروردین دوباره پارتگذاری انجام میشه...
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
💌💌💌
🍃در جیب هایت
🍃یک مشت امید بریز
🍃روی گلدان زندگی ات آبی بپاش
🔻و کفش همت بپوش
🔻باقی درست خواهد شد
🔷چون خــدایی هـســت...
💕روزتون پر از یاد خدا
╭─┅═♥️═┅╮
@koocheyEhsas
╰─┅═♥️═┅╯
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
نمِ باران
بوی کاهگل
کوچههای خیسِ دلتنگی
و من پنجرۀ دلم را رو به هوای خواستن تو وا کردهام...
مهدی جان
#سارامنتظرالمهدی
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@KoocheyEhsas
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♥️لینک پارت اول رمان زیباو عاشقانه
#خوشه_ی_ماه🌙
https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
♡لینک پارت اول رمان پر خاطره ، هیجانے و عاشقانہ
💕 #رؤیاے_وصــــال💕
https://eitaa.com/koocheyEhsas/11076
لینک پارت اول رمان زیبای😍
#جدال_شاهزاده_وشبگرد
https://eitaa.com/koocheyEhsas/4753
◇ لینک پارت اول رمان بسیار زیبای #دلارامِمن 💚🍃
https://eitaa.com/koocheyEhsas/3205
☆لینک پارت اول رمان #مدافع_عشق
👇👇👇👇
https://eitaa.com/koocheyEhsas/71
لینک پارت اول رمان #عقیق_فیروزه_ای💍💍💍
https://eitaa.com/koocheyEhsas/8349م
❤️ رســول اکـــرم (ص) :
هرگاه بهار وارد شد بسیار از قیامت
یاد کنید زیرا قیامت شبیه بهار است.
📚مفاتیح الغیب،فخرالدین رازی، ج۱۷
💥یاد مرگ با طبیعت گره خورده است همانطور که طبیعت در زمستان می میرد و در بهار زنده می شود انسان هم در دنیا می میرد و در قیامت زنده می شود.
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
🌸 عید است و هوا شمیم جنت دارد
💖نام خوش مصطفی حلاوت دارد
🌸 با عطر گل محمدی و صلوات
💖این محفل ما عجب طراوت دارد
#عید_مبعث✨🌸
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
عشق بین فقیر و پولدار♥️
جدال غم ها و شادی ها...
یک داستان عاشقانه 💗
و بسیار آموزنده👌
لینک پارت اول رمان آنلاین خوشہ ی ماه🌙
https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
دقیقههای من با تو غرق خوشحالیست
کنار چشم تو بودن چه خوب احوالیست
هــمــســــ💞ــــرانـہ
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
عشق بین فقیر و پولدار♥️
جدال غم ها و شادی ها...
یک داستان عاشقانه 💗
و بسیار آموزنده👌
لینک پارت اول رمان آنلاین خوشہ ی ماه🌙
https://eitaa.com/koocheyEhsas/9584
هدایت شده از گسترده معراج✔
🔥نسـخـه عجیب و جدید لاغری #اساتید_برجسته_طب_سنتی کـه اروپایی ها انگشت به دهن ماندن 😳۱۰کیلولاغری هــر ماه بدون مواد شیمیایی❌بدون خرابی صورت و ریزش مو❌
〽️نسخه ای عالی برای افـراد
استپ وزن شدید و افرادکم تحرک
پـــراشتهاوتیروئیدی💪مصرف اسان🍀
بــدون👈 #دمنوش❌#ورزش
بــدون👈 #رژیم❌#قرص_شیمیایی
🔴ظرفیت امشب فقط۳۰نفر اول👇
http://eitaa.com/joinchat/4237623322C446661627d
صهیونیست هادر پی از بین بردن شیعیان بهوسیله تهاجم غذایی هست برای حفظ سلامتی باگیاهان دارویی وطب سنتی👇🚨🚨🚨الان اینجارا لمس کن🚨🚨🚨
❌🔴ایـــــــــــــــــــــــست!❌❌‼️‼️
#چاقی که خدای نکرده دردِ بیدرمون نیست.🤭اگر نتونستی تا الان لاغر بشی حتما روشهات تکراری و اشتباه بوده. من با ۳۰ سال سن و ۱۰۲کیلو وزن بعد از کلی پول حروم کردن و دمنوش و قرص خوردن تازه دو ماه پیش این کانالو رو پیدا کردم. تونستم ۲٨کیلو لاغر بشم. کانالی که نه بهت رژیمهای بنیاسرائیلی میده، نه دمنوش و قرص شیمیایی. فقط با یه شیوه جدید و عالی کاری میکنه توی سه ماه به وزن دلخواه برسی. خودتون مقایسه کنید👇صد درصدگیاهی✅✅
http://eitaa.com/joinchat/4237623322C446661627d
🔥از داروهای شیمیایی وپزشک بی نیازشو⬆️