eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدم های خوب هرجا که باشند،آنجا بهشت است! 🍁
🔖🤍🍀🌥
✍گمان می‌کردم آن‌که دوستم دارد ،حتی اگر غرق در تاریکی‌ام باشم دوستم خواهد داشت، حتی اگر پر از زخم‌های روانی باشم، حتی اگر قادر به دوست داشتن خودم نباشم، او با وجود همه‌ ی این‌ها دوستم خواهد داشت و مرا درک خواهد کرد، اما نه ، هیچکس خود را به مخاطره نمی‌اندازد و دستش را داخل چاه نمی‌برد. تاریکی تنها برای ماست 🍁
دوست‌ترت دارم، از هر چه دوست ای تو به من، از خود من، خویش‌تر دوست‌تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از، بیشتر از، بیشتر 🍁
گوش کن ساده بگویم که تو را می‌خواهم گرچه دیر آمده‌ام، گرچه همه بی‌گاهم همه یک سو و تو یک سو، چه بگویم دیگر تا بدانی که چه‌اندازه تو را می‌خواهم؟! قلعه و میمنه و میسره بر هم زده‌ام تا سوار تو چه بازی بکند با شاهم خواهمت چیدن از آن شاخهٔ جادو اما گویدم دست که از دامن او کوتاهم خندقی بین من و توست، کمک کن شاید پرکنیم این خلأ _ این فاصله‌ها _ را با هم من در این عشق نهادم قدم و خواهم رفت تا به پایانش اگر راهم، اگر بی‌راهم نه به خود می‌روم این ره که کسی می‌برَدم شاید آن من _ من دیگر _ من ناآگاهم
‌ هر چه دادم به او حلالش باد غير از آن دل كه مفت بخشيدم دل من كودكي سبكسر بود خود ندانم چگونه رامش كرد او كه ميگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش كرد 🍁
راننده تاكسی گفت: «می‌دونی بهترين شغل دنيا چيه؟» گفتم: «چيه؟» گفت: «راننده تاكسی.» خنديدم. راننده گفت: «جون تو... هر وقت بخوای ميای سركار، هر وقت نخوای نميای، هر مسيری خودت بخوای ميری، هر وقت دلت خواست يه گوشه می‌زنی بغل استراحت می‌كنی، هی آدم جديد می‌بينی، آدم‌های مختلف، حرف‌های مختلف، داستان‌های مختلف موقع كار می‌تونی راديو گوش بدی، می‌تونی گوش ندی، می‌تونی روز بخوابی شب بری سر كار، هر كيو دوست داری می‌تونی سوار كنی، هر كيو دوست نداری سوار نمی‌كنی، آزادی، راحتی. ديدم راست میگه... گفتم: «خوش به حالتون.» راننده گفت: «حالا اگه گفتی بدترين شغل دنيا چيه؟» گفتم: «چی؟» راننده گفت: «راننده تاكسی.» بعد دوباره گفت: هر روز بايد بری سر كار، دو روز كار نكنی، ديگه هيچی تو دست و بالت نيست، از صبح هی كلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، كمردرد، با اين لوازم يدكی گرون، يه تصادفم بكنی كه ديگه واويلا می‌شه، هر مسيری مسافر بگه بايد همون رو بری، هرچی آدم عجيب و غريب هست، سوار ماشينت ميشه، همه هم ازت طلبكارن، حرف بزنی يه جور، حرف نزنی يه جور، راديو روشن كنی يه جور، راديو روشن نكنی يه جور، دعوا سر كرايه، دعوا سر مسير، دعوا سر پول خرد، تابستون‌ها از گرما می‌پزی، زمستون‌ها از سرما كبود می‌شي. هرچی می‌دويی آخرش هم لنگی.» به راننده نگاه كردم. راننده خنديد و گفت: «زندگی همه چيش همینجوره. هم میشه بهش خوب نگاه كرد، هم میشه بد نگاه كرد» زندگی رو سخت نگیریم، با سخت گرفتن چیزی حل نمیشه؛ عمرمون خیلی کوتاهه. سعی کنید به بهترین و شادترین شکل سپریش کنید.
حال دنیا را پرسیدم من از فرزانه ای گفت : یا آّب است یا خاک است , یا پروانه ای ! گفتمش احوال عمرم را بگو , این عمر چیست ؟ گفت یا برق است , یا باد است , یا افسانه ای! گفتمش این ها که می بینی , چرا دل بسته اند گفت یا خوابند , یا مستند , یا دیوانه ای ! گفتمش احوال جانم را پس از مردن , بگو ؟ گفت یا باغ است یا نار است , یا ویرانه ای ! " ابوسعید ابوالخیر "
۹ ماه قبل از تولد در دريايي از آب بوديم بعد از تولد براي زندگي در محيطي پر از هوا هستيم بعد از مرگ ميان خروارها خاک خواهيم خفت پروردگارا ياريمان نما اين چرخه را با آتش به پايان نرسانيم🙏
. 💋 •━━━━•|•♡•|•━━━━• ⊰ • ⃟❤️྅ @gharghate ⊰ • ⃟❤️྅ *ܣ_________________________________* ✿༻*
. 😍 توی‌این هوای سرد،دمتون‌گرم باشه‌مدافعان وطن🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌ 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」 🎙استاد پناهیان 🔸 ظهور وقتیه که صدا بزنه خدایا! اینا دیگه طاقت ندارند... 👌بسیار زیباست 👈 بشنوید و نشر دهید. 🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌ 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」 دَرپَسِ‌این‌تیرِگی‌ها آفتابی‌هَست،‌باوَر‌کُن🍃🥰😍 سلام عزیزم صبحت بخیر💐 🤍
شک نداشته باش ؛ که در سخت ترین شرایط هم تواناییِ این را داری که بهترین باشی ... این خودت هستی که در بدترین حالاتِ روحی هم می توانی به خودت فرمانِ شادی و لبخند بدهی و در چشم به هم زدنی حالِ خودت را خوب کنی ... گاهی یک تلقینِ مثبتِ "من قوی هستم" ، معجزه می کند ... باور کن ...
روزی سه شیخ با هم خربزه می خوردند و فقیری طرف دیگری آنها را نظاره می نمود، برای آنکه هیچ کدام دلشان نمیامد از سهم خود به آن فقیر بدهند، یکی گفت: روایت است از چیز هایی که بخشش آن کراهت دارد یکی انار است و دیگری خربزه. دومی گفت: همچنین روایت است که خربزه را باید آنقدر خورد که خورنده را جواب کند. سومی گفت: و نیز روایت است که هر کس سر از روی خربزه بلند نکند به وزن همان خربزه به گوشتش اضافه می شود. وقتی خربزه تمام شد، باز نتوانستند از پوستش دل کنده برای فقیر بگذارند باز ذکر روایت شروع شد. یکی گفت: دندان زدن پوست خربزه دندان را سفید و اشتها را زیاد می کند.دومی گفت: پوست خربزه چشم را درشت و رنگ پوست را براق می کند. سومی گفت: دندان زدن پوستِ خربزه تکبر را کم و آدمی را به خدا نزدیک می نماید. و آنقدر دندان زدند و لیف کشیدند تا پوست خربزه را به نازکی کاغذی رساندند فقیر که همچنان آنان را می نگریست گفت: من رفتم، که اگر دقیقه ای دیگر در اینجا بمانم و به شما ها بنگرم می ترسم با روایات شما پوست خربزه مقامش به جایی برسد که لازم باشد مردم آن را بجای ورق قرآن در بغل بگذارند و تخمه اش را تسبیح کرده، با آن ذکر یا قدّوس بگویند. عبید زاکانی
سخنانے ارزشمند از عطار نیشابوری * اے برادر از زیاده گویے بپرهیز و سخنان دیگران را به خوبے گوش ڪن . هر ڪسے زیاد سخن بگوید بیمار است . * اهل ایمان تن و روان خود را از چهار چیز پاک مے دارند . نخست : حسادت . دوم: دروغ و غیبت . سوم : ریا . چهارم : مال حرام * یک فرمانرواے خوب باید چند ویژگے داشته باشد از جمله : جلوے دیگران خنده بسیار نڪند , چرا ڪه هیبت خود را از دست مے دهد . با هر درویش و فقیرے همسخن نگردد براے آنڪه حقیر گردد .با زنان بسیار خلوت نڪند .با مردمان با نیڪے و دادگرے رفتار ڪند .لشڪرش را خوب رسیدگے نماید تا لشڪریان جان نثار او گردند . * انسان تهے دست هرگز نباید فقر خود را جلوے دیگران باز گوید . * ابلهان چهار ویژگے دارند : نخست آنڪه عیب خود را هرگز نمے بینند . دو دیگر آنڪه بخیل اند .سه دیگر آنست ڪه بسیار بد رو و بد اخلاق اند .و چهارم آنڪه خوے بد بدارند و دست به ڪارهاے پلید مے زنند. * اگر مے خواهے در دنیا از بلا دور باشے از حرص خوردن بپرهیز. * ستیز و لجبازے ڪردن با بزرگان آبروے آدمے را میریزد . * هر ڪسے از خدا بیم و ترس نداشته باشد خداوند در دنیا او را از هر چیزے مے ترساند. * جوانمرد واقعے ڪسے است ڪه با ضعیفان با لطف و مهربانے رفتار مے ڪند .
متنی بسیار زیبا از پرفسور سمیعی: برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است آنانکه میفهمند، عذاب میکِشند و آنانکه نمیفهمند، عذاب می دهند مهم نیست که چه "مدرکی" دارید مهم اینه که چه "درکی" دارید مغزِ کوچک و دهانِ بزرگ میلِ ترکیبیِ بالایی دارند کلماتی که از دهانِ شمابیرون می آید ویترینِ فروشگاهِ شعورِ شماست پس وای بر جمعی که لب را بی تامل وا کنند چرا که کم داشتن و زیاد گفتن مثلِ نداشتن و زیادخرج کردن است! پس نگذارید زبانِ شما از افکارتان جــــــلو بزند ...! پروفسور سمیعی
🌸🍃🌸🍃 حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد "فرشته" باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود، "کودکی خوش چهره و معصوم" را پیدا نمود و تصویر او را کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند. "نقاش" به جاهای بسیاری می رفت، تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هر چند اشتباهی نمودہ بودند. سالها گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد، پس از چهل سال که "حاکم" احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت: هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شهر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند، او هم قبول نمود،متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد. از او علت آن را پرسید؟ گفت:من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی! امروز اعمالم مرا به "شیطان" تبدیل نموده... "داستانی بسیار تامل بر انگیز است." "خداوند" همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید، این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم.
🌸🍃🌸🍃 مردی به یکی از فرزندانش گفت: ای پسرم میدانی بهشت مجانی است و جهنم را باید با پول بخری؟ پسر گفت: چگونه پدر؟ پدر جواب داد: جهنم با پول است!!! کسی که قمار بازی میکند پول میدهد کسی که شراب میخورد پول میدهد کسی که به خاطر معصیت سفر میکند پول میدهد! کسی که نزول میده پول میدهد! و ای پسرم بهشت مجانی است چون: کسی که نماز میخواند، مجانی میخواند و کسی که روزه میگیرد، مجانی روزه میگیرد کسی که استغفار میکند ، مجانی آن کار را میکند کسی که چشمانش را از گناهان میپوشاند و از خدایش میترسد مجانی این کار را میکند!!! الان چه تصمیمی داری؟ آیا میخواهی پولهایت را خرج کنی تا به جهنم بروی و یا اینکه مجانی به بهشت بروی؟ عاقلانه فکر کن.....
🌸🍃🌸🍃 رسول اکرم (ص) می فرماید : « در بهشت درختی است که از آن اسبهای ابلق ( سیاه و سفید ) با دو بال و با زینهایی از یاقوت بیرون می آیند . اولیای خدا بر آنها سوار می شوند و به هر جای بهشت بخواهند به پرواز در می آیند . اهل بهشت از خدا می پرسند : خدایا ! این بندگان تو چگونه به این مقام و جایگاه رسیده اند که ما از آن محروم هستیم ؟ جواب می شنوند : آنها کسانی هستند که در دنیا شبها از بستر خواب بیرون می آمدند و به نماز و راز و نیاز مشغول بودند ٬ در حالی که شما در خواب بودید ٬ و روزها که شما می خوردید و می نوشیدید ٬ آنها روزه می گرفتند و همیشه از ترس و شوق من می گریستند. » ١١٩
🌸🍃🌸🍃   برخی چیزها هست که زندگی های جدید در دنیای مدرن دیگر نمیگذارد باورشان کنیم. حتی احتمال نمی دهیم که شاید یک درصد درست باشند. یکی از این چیزها، احساس بی نیازی است. همیشه شنیده ایم که گذشتگانمان شادتر زندگی می کرده اند و راضی تر بوده اند؛ با اینکه شاید سالی یکبار حتی یک وعده برنج گیرشان نمی آمد بخورند. نان و چای می خوردند و عشق میکردند. نه احساس نیاز به بزرگ کردن خانه هایشان می کردند و نه به آپدیت کردن زندگی شان. اما چرا احساس شادی و رضایت داشتند؟ چون احساس نیاز نداشتند. همینکه اولی ترین نیازهایشان برآورده میشد شادترین لحظات را احساس می کردند و خودشان را خوشبخت ترین آدمهای زمین میشمردند. زندگی جدید مدام برای ما نیاز می تراشد. هیچوقت احساس نمیکنی نیازهایت تمام شده است. به هر چه میرسی، چیز دیگری هست که حسرت آن را بخوری و کامت تلخ بماند. احساس نیاز است که حرص و طمع و حسرت و حسادت و نارضایتی تولید میکند. وقتی مبنای ارزش هر چیز پول بشود، آرامش جای خودش را به آسایش می دهد. قوت و ضعف آدمها به داشتنهایشان میشود؛ نه میزان رشد انسانی شان و به قول قدیمی ها: آنان که غنی ترند، محتاج ترند
🌸🍃🌸🍃 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!
🌸🍃🌸🍃 پاداش شاد کردن دل دیگران در روز قیامت امام صادق علیه‏السلام فرمودند: چون خداوند مـؤمـن را از قـبرش درآورد تمثالى با او خارج شود که در جلو او راه مى‏‌رود و هرگاه مؤمن یکى از صحنه‏‌هاى هراس انگیز روز قیامت را ببیند آن تمثال به او گوید : نترس و غم به خود راه مده ... مؤمن به او گوید ... تو کیستى؟ تمثال گوید: من همان شادى و سُرورى هستم که به برادر مؤمنت رساندى. ٢ص١٩٠
🌸🍃🌸🍃 امام باقر (ع)میفرمایند: خدا در روز قیامت به اندازه عقلی که در دنیا به بندگانش داده است در حسابرسی آنها دقت میکند. این روایت نشان میدهد که خدا به بعضی از بندگان بیشتر از بعضی دیگر عقل و علم و دانش عنایت کرده است؛ وبه همان اندازه درحسابشان‌ سختگیری میکند چون توقعی که از انسانِ عاقل می‌رود بیشتر از انسان کم عقل است. شاید به همین خاطر هست که در روایت آمده: هفتاد گناه جاهل بخشیده می‏شود، قبل از آن كه یك گناه عالم بخشیده شود. وای به حال کسانی که عقل و علم داشته باشند و از آن برای کسب دنیای حرام استفاده کنند.
🌸🍃🌸🍃 مرد فاسقي در بني اسرائيل بود كه اهل شهر از معصيت او ناراحت شدند و تضرع به خداي كردند! خداوند به حضرت موسي وحي كرد: كه آن فاسق را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه اي نرسد. حضرت موسي آن جوان گناهكار را از شهر تبعيد نمود؛ او به شهر ديگري رفت، امر شد از آنجا هم او را بيرون كنند، پس به غاري پناهنده شد و مريض گشت كسي نبود كه از او پرستاري نمايد. پس روي در خاك و بدرگاه حق از گناه و غريبي ناله كرد كه اي خدا مرا بيامرز، اگر عيالم بچه ام حاضر بودند بر بيچارگي من گريه مي كردند، اي خدا كه ميان من و پدر و مادر و زوجه ام جدائي انداختي مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از اين مناجات ملائكه اي را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وي فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار ديد، شاد شد و از دنيا رفت . خداوند به حضرت موسي وحي كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسي به آن موضع رسيد خوب نگاه كرد ديد همان جوان است كه او را تبعيد كرد؛ عرض كرد خدايا آيا او همان جوان گناهكار است كه امر كردي او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: اي موسي من به او رحم كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوري از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب عفو او را آمرزيدم. ٥٠٠داستان