eitaa logo
ڪوچہ‌ احساس
7.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
18 فایل
لینک کانال تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/826408980C73a9f48ae6
مشاهده در ایتا
دانلود
- بهار خانم، از اون لحظه که اون روسری رو سرت کردی، من دیگه تو رو همسر خودم می‌بینم.😍 واقعا نمی‌تونم جور دیگه‌ای برخورد کنم. می‌دونم تو چه‌قدر نجیب و خانمی، جسارت و بی‌حیایی من‌و به خانمی خودت ببخش. دلم به همین چیزا خوشه دیگه، بذار خوش بمونه. می‌شه؟!😅 با خودم کلنجار می‌روم، چه جوابی بدهم؟! چرا نمی‌توانم در برابر این‌همه احساس مقاومت کنم؟! چه‌طور دلم برای دلی که به قول خودش سالهاست در آتش خواستن من سوخته، نلرزد و سفت و سخت بماند؟! می‌گویم: - آقا امیر، من دارم تمام تلاشم‌و می‌کنم که درکتون کنم. شما هم سعیتون‌و بکنید که خوددار باشین. - چشم‌چشم. شما خون خودتو کثیف نکن. دیگه قول می‌دم تا محرمیتمون از این حرفا نزنم، خوبه؟😉 لبخند می‌زنم و می‌دانم این قولش قول نیست، ولی می‌گویم: - بله. ممنون. می خندد: - خب حالا که اخمات وا شد بیا و ....😁 https://eitaa.com/joinchat/453312565Cad8008b0ac 🙊 😂 😁♥️
ڪوچہ‌ احساس
#پارت‌خوشمزه😉 ♥️🌱👇🏻 نمازمان كه تمام می‌شود، نیم‌رخ می‌نشیند: - ما حرفامون هنوز تموم نشده. اگر موافق
😍😋🤩 بهار دختری مقید و مذهبی، با عشق زیاد با رفیق برادرش به اسم علی ازدواج می کنه ولی قبل از به دنیا اومدن پسرش، علی فوت می کنه، و حالا و علی قدم پیش گذاشته برای خواستگاری از بهاری که از همسر اولش دل نمی‌کنه ... نزدیک راضی شدن بهار، ناگهان سر و کله ی پسری پیدا می شه که ... https://eitaa.com/joinchat/453312565Cad8008b0ac عاشقانه‌ای‌مذهبی♥️ ویژه مخاطبان دلبرااانه پسند😍🍃 😉😍
- بهار خانم، از اون لحظه که اون روسری رو سرت کردی، من دیگه تو رو همسر خودم می‌بینم.😍 واقعا نمی‌تونم جور دیگه‌ای برخورد کنم. می‌دونم تو چه‌قدر نجیب و خانمی، جسارت و بی‌حیایی من‌و به خانمی خودت ببخش. دلم به همین چیزا خوشه دیگه، بذار خوش بمونه. می‌شه؟!😅 با خودم کلنجار می‌روم، چه جوابی بدهم؟! چرا نمی‌توانم در برابر این‌همه احساس مقاومت کنم؟! چه‌طور دلم برای دلی که به قول خودش سالهاست در آتش خواستن من سوخته، نلرزد و سفت و سخت بماند؟! می‌گویم: - آقا امیر، من دارم تمام تلاشم‌و می‌کنم که درکتون کنم. شما هم سعیتون‌و بکنید که خوددار باشین. - چشم‌چشم. شما خون خودتو کثیف نکن. دیگه قول می‌دم تا محرمیتمون از این حرفا نزنم، خوبه؟😉 لبخند می‌زنم و می‌دانم این قولش قول نیست، ولی می‌گویم: - بله. ممنون. می خندد: - خب حالا که اخمات وا شد بیا و ....😁 https://eitaa.com/joinchat/453312565Cad8008b0ac 🙊 😂 😁♥️
ڪوچہ‌ احساس
- بهار خانم، از اون لحظه که اون روسری رو سرت کردی، من دیگه تو رو همسر خودم می‌بینم.😍 واقعا نمی‌تونم
😍😋🤩 بهار دختری مقید و مذهبی، با عشق زیاد با رفیق برادرش به اسم علی ازدواج می کنه ولی قبل از به دنیا اومدن پسرش، علی فوت می کنه، و حالا و علی قدم پیش گذاشته برای خواستگاری از بهاری که از همسر اولش دل نمی‌کنه ... نزدیک راضی شدن بهار، ناگهان سر و کله ی پسری پیدا می شه که ... https://eitaa.com/joinchat/453312565Cad8008b0ac عاشقانه‌ای‌مذهبی♥️ ویژه مخاطبان دلبرااانه پسند😍🍃 😉😍