eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.7هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737096T15684330(Web)-mc.mp3
3.75M
🛖در زمان های قدیم به جای دبستان مکتب خانه وجود داشت. 😞مکتب خانه ها مثل مدرسه های امروزی زنگ تفریح و ورزش نداشت. 👬مکتب دار بچه ها را تنبیه می کرد. بچه ها هم همیشه منتظر بودند تعطیلات و یا عید از راه برسد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737181T14903833(Web)-mc.mp3
4.55M
🦜طوطیِ مرد دست فروش اصلا یک طوطی معمولی نبود. 👳🏻‍♂در کشور هندوستان تاجر ثروتمندی زندگی می کرد. 💵تاجر روزی هنگام عبور از بازار با فروشنده ای دوره گرد روبرو شد که یک طوطی سخنگو برای فروش داشت. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736909T15515968(Web)-mc.mp3
4.71M
🧔🏻سالها پیش در یک کشور آفریقایی قبیله ای زندگی می کردند که مردمانش با هم مهربان بودند و رییس قبیله ی خود را هم دوست داشتند. 🤒 اما یک روز اتفاقی افتاد. رئیس فبیله بیمار شده بود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی ادم برفی⛄⛄ 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736894T16408578(Web)-mc.mp3
3.64M
🛌تخت چوبی قشنگی بود که هیچکس رویش نمی خوابید. روزی از روزها که پنجره باز بود. 🐦گنجشکی تخت را دید و گفت: کاش تو تخت من بودی و من روی تو 😞می خوابیدم و استراحت می کردم. گنجشک گفت: من توی لانه ام همه چی دارم اما تخت ندارم. تو تخت من می شوی؟ 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736893T16772070(Web)-mc-mc.mp3
3.59M
👫زن و مرد فقیر و بی چیزی بودند که هیچ چیز برای ادامه زندگی نداشتندمرد که اسمش سیامک بود خیلی ناراحت بود. 👰به زنش گفت که دیگر چیزی برایشان نمانده. همسرش به او گفت: ناراحت نشو. بیا لباس عروسیه مرا بفروش و با پول آن برای خودت کار و کاسبی راه بیانداز. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا