D1738405T15121068(Web).mp3
زمان:
حجم:
3.32M
#قصه_های_کهن_پارسی
🌱باغبان خیلی پیر شده بود، ولی همچنان با انرژی و امید کار میکرد.
🌕یک روز پادشاه از کنار باغی عبور میکرد که باغبان پیری را دید. از کار و تلاش پیرمرد تعجب کرد و با خود گفت: این پیرمرد، آفتابِ لب بام است؛ نمیدانم چرا اینقدر به خودش زحمت میدهد؟
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738496T15579023(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.12M
روزی یک دانشمند قلابی با شاگردانش داشتند از راهی عبور میکردند که رهگذری را دیدند که سبدی روی سرش داشت.
او از مرد خواست تا میوههای توی سبدش را به او بدهد، اما توی سبد مرد میوه نبود، بلکه مقداری پِهن (مدفوع حیوان) بود...
🔎موضوعات قصه:
#دانشمند
#دروغین
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737814T14549340(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.41M
پدر، کیسه ای زر را در خاک پنهان کرده بود و هر شب و هر روز به آن سر می زد.
پدر نه از ثروت اش خودش استفاده می کرد و نه به پسر می داد.
پسر می دید که پدر چگونه تبدیل به نگهبانی شده که همیشه نگران کیسه ی زر اش است.
او از کار پدر ناراحت و عصبانی بود برای همین فکری به سرش زد...
🔎موضوعات قصه:
#ثروت
#درس_بزرگ
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738318T14491178(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.5M
🏞️دشت بزرگِ بسیار زیبایی بود، پر از پرندگان و چرندگان... .
🐓البته هرجا که پر از جانور و پرنده باشد، پای شکارچیها هم به آنجا باز میشود.
🦌یک شکارچی که عاشق آهو بود، با دامش از راه رسید و انتظار کشید تا سرانجام آهوی زیبایی در دامش گرفتار شد.
آهو بیتابی کرد و از موش کمک خواست... .
🔎موضوعات قصه:
#عقاب
#موش
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738496T14588066(Web) (1)-mc.mp3
زمان:
حجم:
2.92M
🤔راهزن از دنیا رفت و همهی مردم آن منطقه میخواستند بدانند که حال و روز او در آن دنیا چگونه است.
👨🏻یکی از مردان دلآگاه آن منطقه، راهزن را در خواب دید که حال و روزی خوب و خوش دارد... .
🔎موضوعات قصه:
#راهزن
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737801T14685186(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
7.56M
👑روزی از روزها بهرام شاه، شاه ایران هوس شکار کرد و با همراهانش راهی شد.
👴🏻در راه پیرمردی عصا زنان به حضور شاه آمد و گفت: ای پادشاه! در شهر ما دو مرد هستند که خیلی بر سر زبان هایند.
👨🏻یکی لمبک آب فروش که مردی بسیار بخشنده و دریا دل و دست ودل باز است و دیگری مردی بدذات و بدجنس و خسیس به بنام براهام ...
🔎موضوعات قصه:
#خساست
#بخشندگی
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738496T15579023(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.12M
👳🏻♂روزی یک دانشمند قلابی با شاگردانش داشتند از راهی عبور میکردند که رهگذری را دیدند که سبدی روی سرش داشت.
🗑️او از مرد خواست تا میوههای توی سبدش را به او بدهد، اما توی سبد مرد میوه نبود، بلکه مقداری پِهن (مدفوع حیوان) بود...
🔎موضوعات قصه:
#دانشمند
#قصه_های_کهن_پارسی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/j87740
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda