eitaa logo
🏴 مادرانه 👩‍👧‍👦 کودکانه 🏴
4.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
60 فایل
به بهترین کانال کودکانه مذهبی خوش اومدی 😍🌴 ارتباط با مدیر کانال : @Farmande_Mahdi_Sallam لینک کانال مادرانه 👩‍👧‍👦کودکانه https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگما امروز آسمون حسابی دلبری میکنه⛅️ فقط دو دقیقه وقت بذار و به سقف بالای سرت نگاه کن 👀 یه نفس عمییییییق بکش 😮‍💨 بعد بگو خدایااااا یه عااااالمه شکرت 🥰 کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیروز رفتیم سوگواره نگین شکسته من یکبار دیده بودم ولی👇🏻 خیلی دوست داشتم به اتفاق برم تا ایشون هم تو ۳۰ سال عمرشون یک تئاتر مذهبی مشاهده کنن😊 قرار شد زینب کوچولو رو بسپاریم به کسی ولی قسمت نشد و چون دیر شده بود سریع رفتیم سمت سوگواره..🚙 دو تا پسرا همراه با پدرشون بودن و دختری با خودم ☺️ تو سالن انتظار بودیم که با خودم گفتم بذار زینب رو یه دستشویی هم ببرم که وسط نمایش رااااحته راحت باشم 🤣 حس کردم خدا اون موقع بهم گفت بیخود بیخود🤨 تو امشب باید بیشتر ازون چیزی که انتظار داری ثواب ببری و چند نفر دیگه رو هم تو ثوابت شریک کنی...🤩👌 حالا چطوری⁉️ میگم بهتون ..............💁🏻‍♀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داخل سالن اصلی شدیم همه چیز خوب بود ☺️ تا اینکه برقا خاموش و صدای بلندگوها روشن شد 😬 پنج دقیقه از شروع نگذشته بود که.. دیدم زینبم لباشو ورچیده و الانه که بغضش بترکه...🥺 سریع موبایلمو درآوردم و بهش کلیپای خانوادگی نشون دادم 📽 و سرمو داخل گوشش کردم باهاش حساااابی کردم...😁 آروم شد 😮‍💨 ولی با هر صدایی توجهش جلب میشد👀 روضه ازین جا شروعه میشه که👇🏻 گوشیم بخاطر شارژ کمش خاموش میشه و زینب هواسش به نمایش جمع تر😱 ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😩 عاقا اصلا به این باورم که: پدر و مادر هیچوووووقت با وجود بچه نباااید کنن چون حتی خوراکی هم یادشون میره واسه کوچولوشون بردارن😵 دیگه خانم سمت چپم که یه دختر مهربون حدودا ۱۵ ساله میشد سریع موبایلشو در آورد یه آورد و داد دست دختر ما..🙃 عمر سکوت کوچولومون فقط پنج دقیقه بود نمایش داشت به آخراش نزدیک میشد و زینب بی قرار تر..🥺 اومدم بلند شم و برم تو اون تاریکی هیچ خادمی رو پیدا نکردم که بگم لااقل در سالن رو برام باز کنین نشستم سر جام : ذکر ذکر ذکر تو گوش زینب سوره ی عصر میخوندم واسه دخترکم ولی اون فقط میخواست از ترسِ سرو‌صدا ها رها بشه..🥲 کانال ❤️مادرانه 👩‍👧‍👧کودکانه❤️ https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم مُسِنی که کنارم نشسته بود 👵🏻 با دیدن گریه ی زینب رو کرد بهش و خیلییییییی خوشگل باهاش صحبت کرد...😍 دخترکم آروم گرفت و خیره به فرشته مهربون نگاه میکرد.. یهو از طرف خانمی که اونطرف تر نشسته بود ۴ تا شکلات رسید دست زینب خانوم🍬 زینب خوشحال شد و شروع کرد به خوردن خوشمزه ها😋 مراسم تمام شد و من دوان دوان از سالن خارج شدم🤣 زینب کوچولوم یک کاسه رو با ولع خورد و حسااااااابی حالش جا اومد😁 ولی میگما فقط اونجاش که نقشه میکشی چطور تو زندگی راحت باشی و خدا میگه الان وقت راحتی نیست...🙈 خوشبحاااال خانومایی که دو طرفم بودنو با کار خیرشون کلی از نگاه حضرت زهرا فیض بردن🥺