6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_محرم
روز نهم:
*حضرت عباس علیه السلام* 🏴🌱
#قسمت_اول
کانال کودکانه "شیعه کوچولو "
@koodakanehe
www.iranseda.irPart01_من دیگر ما ج 10.mp3
زمان:
حجم:
11.81M
📗کتاب صوتی
#من_دیگر_ما جلد ۱۰
تربیت بچه های زلال و آزادی استقلال👌
#قسمت_اول
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
www.Aviny.comPart01_داستانهای شگفت.mp3
زمان:
حجم:
1.37M
#داستان_های_شگفت
اثر شهید آیت الله دستغیب
#قسمت_اول
هزینه این فایل صوتی
۵ صلوات برای سلامتی آقا امام زمان(عج)
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#سلامت_کودک_درطب_اسلامی
#قسمت_اول
⬅️ عصاره ی گوشت ➡️
یکی از بهترین ها برای تقویت بدن کودک عصاره ی گوشت است.✅
شیوه ی پخت عصاره ی گوشت:👇🏻
حدود ۱۵۰ گرم گوشت گوسفندی ترجیحاً با استخوان را در یک ظرف شیشه ای دربسته بگذارید
و داخل یک دیگ پر از آب روی حرارت قرار دهید تا طی چندین ساعت پخته شود؛ به طوری که عصاره گوشت خارج شود.
این عصاره را می توان به تنهایی یا در پخت غذاهای دیگر استفاده کرد.✔️
⚠️ حتما خیلی هاتون بلدین
خواهشا از این عصاره فوق العاده عالی
غافل نشین..
🔅نکته: اگر کوچولوهاتون به تنهایی میلی به خوردنش ندارن میتونین تو انواع خورشت و سوپ یا دمی بریزین
و بسادگی و خوشمزگی
این #معجون_مقوی رو به خوردشون
بدین😋
#ادامه_دارد....
کانال 🖤مادرانه 👩👧👧کودکانه🖤
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
علی ظهریبان دوره جاهلیت.mp3
زمان:
حجم:
18.27M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟢ماجرای سفر در زمانِ
آقای ظهریبان به ۱۴۰۰ سال پیش😉
🟡اون عرب جاهل به آقای ظهریبان گفت: دختر ها به هیچ دردی نمیخورن 🤯 دختر نمیتونن بیل دستشون بگیرن کار کنن، دختر ها نمیتونن با شمشیر⚔ بجنگن
#پیامبر_مهربانیها
#حضرت_محمد
#قسمت_اول
کانال ❤️مادرانه 👩👧👧کودکانه❤️
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
علی ظهریبانتولد سید روح الله.mp3
زمان:
حجم:
10.06M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹ماجرای مبارزه سید مصطفی با خانهای زورگو😠💪🏼
🔸خان به مردم فقیر میگفت: بچههاتونو بفرستید خونهی من کارگری کنند تا من به شما پول بدم
اما سید مصطفی جلوی اونها می ایستاد و...
#امام_خمینی
#قسمت_اول
🔹قصه قهرمان ها🔸
کانال 🌺مادرانه👩👧👧 کودکانه 🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
علیظهربیانتولد محسن(1).mp3
زمان:
حجم:
8.8M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🟠ماجرای جالب و شنیدنی تولد محسن آقای حججی در نجف آباد
🔴 مامان و بابای محسن خیلی انسان های مومنی بودن، و بخاطر علاقه ای که به پسر حضرت زهرا(س) داشتن اسم پسرشون رو محسن گذاشتن....
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_اول
کانال 🌺مادرانه👩👧👧 کودکانه 🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
#قصه_کودکانه
#قصه_های_پیامبران
🌼حضرت یوسف
#قسمت_اول
نام پدر حضرت یوسف، حضرت یعقوب
نام پدر حضرت یعقوب: حضرت اسحاق
حضرت یوسف مادر خود را در کودکی از دست داده بود 😔 و با پدر و برادرهایش زندگی میکرد.
حضرت یوسف همیشه به خاطر نداشتن مادر ناراحت بود و وقتی با پدرش درد و دل میکرد و از تنهاییهایش میگفت. حضرت یعقوب دستش را به آرامی میگرفت و میگفت:👇
-یوسف جان پسرم، تو نباید احساس تنهایی کنی. همیشه این رو بدون هر چه قدر هم در این دنیا تنها باشی و حتی اگه عزیرترین کسانت رو از دست داده باشی خدا رو داری و هیچ کس نباید با وجود داشتن خدای بزرگ و یگانه احساس تنهایی کنه.🙂 خدا به تو برادرهای زیادی داده تا کنارشون باشی و باید به قولی که به مادرت دادی عمل کنی
و به خوبی مواظب بنیامین برادر کوچکترت باشی😌
حضرت یوسف از همان بچگی مهربان و دل سوز بود و خدا را خیلی دوست داشت. حضرت یعقوب، یوسف را خیلی دوست داشت و طاقت جدایی از او را نداشت و همیشه ساعتها به او نگاه میکرد و آرامش میگرفت.😍
یک شب وقتی حضرت یوسف خواب بود. در خواب دید که نشسته بود و داشت به آسمانها نگاه میکرد.🙄💫
آسمان خیلی زیبا بود و ماه و ستارهها میدرخشیدند. حضرت یوسف با شادی به آنها نگاه میکرد و خوشحال بود. در همین لحظه بود که دید ستاره و ماه هم زمان پایین آمدند و همراه خورشید جلوی پای او سجده کردند.😲
حضرت یوسف خیلی تعجب کرده بود و تا به حال ندیده بود ماه و ستارهها و خورشید از آسمان پایین بیایند.🤔 از دیدن این خواب خیلی خوشحال بود و وقتی از خواب بیدار شد، حضرت یعقوب داشت خدا را عبادت میکرد.
بلند شد و رفت کنار پدرش نشست
و دست او را گرفت. 🤝
حضرت یعقوب به یوسف نگاه کرد و گفت:
-چرا بیدار شدی یوسف جان؟😊
حضرت یوسف گفت:
-خوابی دیدم. که خیلی عجیب بود.😃
حضرت یعقوب سر او را نوازش کرد و گفت:
-چه خوابی دیدی؟ که این قدر خوشحالی.
حضرت یوسف گفت:
-توی خواب دیدم که داشتم در صحرا بازی میکردم و خوشحال بودم.👦🏻
وقتی به آسمان نگاه کردم، آسمان خیلی عجیب و زیبا شده بود. 🌠
ستارهها و ماه نور درخشانی داشتند. بعد ماه و خورشید و ستارهها پایین آمدند و جلوی پای من سجده کردن.😯
حضرت یوسف ساکت شد و به پدرش نگاه کرد. حضرت یعقوب دستی به سرش کشید و گفت:
-یوسف جان، پسرم. این خوابی که دیدی نشانه ی این است که تو مرد بزرگی خواهی شد و روزی به پیامبری میرسی و مقامت آن قدر بزرگ میشه که بهت احترام میذارن.😍
حضرت یوسف سرش را روی پای پدرش گذاشت و گفت:
-این، یعنی خدا خیلی منو دوست داره؟؟
حضرت یعقوب گفت:
-بله. یوسف عزیزم. تو نباید در مورد این حرفهایی که بهت گفتم با کسی حرف بزنی و خوابت را برای کسی تعریف نکن. حتی برادرهایت هم نباید از این خواب و حرفهای من چیزی بفهمن. گوش کردی چه میگم؟
حضرت یوسف پدرش را بوسید و گفت:
-چشم.🥰
حضرت یعقوب گفت:
#ادامه_دارد...
کانال 🌺مادرانه👩👧👧 کودکانه 🌺
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴قصه های عزیزجون
روزی حضرت علی( ع) رو منبر بود
گفت : هر چی دوست دارین بپرسین
تا جواب بدم 😊
#قصه_صوتی
#قصه_تصویری
#قسمت_اول
کانال 🏴 مادرانه 👩👧👧کودکانه 🏴
https://eitaa.com/joinchat/1616969830Cf1d49058f4