🔸️شعر کودکانه:
دوازده گلِ خوشبو
🌸دوازده گلِ خوشبو
🌱دوازده گلِ زیبا
🌸دوازده تا امامن
🌱که هستن خوب و دانا
🌸کارشونه همیشه
🌱هدایت آدما
🌸هر کی سوالی داره
🌱میره سراغ اونها
🌸خدای خوب و دانا
🌱هدیه داده به ماها
🌸دوازدهتا امام را
🌱برای سعادت ما
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
🔹داستان کودکانه:😁
🐰گردش با ننه خرگوشک🐰
یکی بودیکی نبود خرگوشک آمده بود چند روز پیش ننه خرگوشه بماند...
خرگوشک ، یک شب از او پرسید: مامان بزرگ، چرا همه اش توی لانه می مانی؟ خسته نمی شوی؟
ننه خرگوش آهی کشید از ته دل و گفت: من دیگر نمی تونم تنها بیرون بروم، خرگوشکم. چون راه لانه را فراموش می کنم و گم می شوم.
خرگوشک از جا پرید و با شادی گفت: قول می دهم خودم فردا شمار ا برای گردش کنار رودخانه ببرم. و به صورت ننه خرگوشه نگاه کرد که دیگر اخمو نبود و می خندید.
صبح روز بعد، سنجابک و موموشک پیش خرگوشک آمدند و گفتند: بدو بیا. می خواهیم برویم توی کلبه قدیمی جنگل، گنج پیدا کنیم.
خرگوشک خیلی گنج بازی دوست داشت آه کشید و گفت: امروز نمی توان بیام.
بچه ها هم آه کشیدند و گفتند : حیف شد. و برایش دست تکان دادند و رفتند.
خرگوشک به اتاق ننه خرگوشه رفت و پرسید: حاضری مامان بزرگ؟
ننه خرگوشه لبخندی زد و گفت: کجا خرگوشکم؟ گنج بازی؟ خودت برو.
خرگوشک با خودش گفت: مامان بزرگ قول دیشب من را یادش رفته بود پس می توانم با دوستان بروم.
خرگوشک مادر بزگش را بوسید و با شادی از لانه بیرون پرید.
یک راست تا کلبه قدیمی دوید. سنجابک و موش موشک چند تیله رنگارنگ و سه سکه زنگ زده پیدا کرده بودند.
خرگوشک به دوستانش کمک کرد تا وسط آجرها و علف ها را بگردند ولی حواسشون به گنج نبود. سنجابک پرسید: چرا اخمویی؟
خرگوشک جواب نداد. با خودش گفت" چه خوب که بچه ها نمی دانند به مادربزرگم چه قولی داده بودم. مامان بزرگ هم که یادش رفته.
اما خرگوشک نارحت بود. یک دفعه گفت: بچه ها، من باید بروم.
خرکوشک دوید و دوید تا به لانه رسید. بوی خیلی خوبی توی کلبه پیچیده بود . بوی شامی شلغم و کلوچه تخم کدو.
ننه خرگوشه گفت: چه زود بر گشتی. نمی خواستم به خاطر من گنج بازی را از دست بدهی ولی فکر کردم اگر برای گردش برگشتی،یک غذای خوشمزه داشته باشیم که کنار رودخانه با هم بخوریم.
خرگوشک تو بغل مادر بزرگ پرید و با شادی گفت: پس زودتر برویم.
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌
پاندای سوار بر بالون🐼
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#تربیتی
اضطراب در کودکان در دوره هایی در طی رشد قابل انتظار هستند و این حالت ها طبیعی در نظر گرفته می شوند.
(برای مثال روز اول مدرسه) برخی کودکان ممکن است از کمرویی بیش از اندازه و یا دشواری در تطابق با موقعیت جدید در رنج باشند. با رفتار مناسب در مقابل کودکان خود اضطراب را در آن ها ریشه کن کنید.
🔻عواملی که در افزایش اضطراب کودکان تاثیر دارد:
۱- اختلافات پدر و مادر
۲- دیدن فیلمهای ترسناک
۳- تحقیر و سرزنش کودک
۴- تهدید به تنبیه بدنی
۵- بیتوجهی به کودک به هنگام تولد نوزاد جدید
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
هدایت شده از تدریس یار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ شما رو می بره به دهه ۶۰ ، دوران مدرسه و کیف و تخته سیاه و امتحان در کفِ حیاط مدرسه...
🦋💜🦋💜🦋💜
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
#قصه_کودکانه
🌵🐍مار زنگی🐍🌵
یک روز گرم تابستان، خانم مار زنگی از خواب بیدارشد. دمش را تکان داد و راه افتاد تا برود و کمی گردش کند. همین طور که بدنش را روی زمین می کشید و جلو می رفت، به تخته سنگی رسید که مامان مارمولک و پسرش روی آن نشسته بودند.
مامان مارمولک همین که چشمش به مار زنگی افتاد، صدا زد: «سلام مار زنگی، داری کجا میری؟»
مار زنگی فش فشی کرد و جواب داد: «علیک سلام، میرم کمی گردش کنم.»
مارمولک گفت: «پسرکوچولوی من امروز خیلی بداخلاقه، از خواب که بیدار شده، اخم کرده و حرف نمی زنه. یه کم دُمت را برایش تکان بده شاید خوشحال شود و بخندد.»
خانم مار زنگی روبروی آن ها کنار تخته سنگ ایستاد. دم زنگوله دارش را تکان داد. زنگوله های دمش مثل جغجغه صدا کردند. بچه مارمولک به دم او نگاه کرد و به صدای زنگوله ها گوش داد و از آن صدا خوشش آمد. از سنگ پایین پرید و کنار دم مارزنگی ایستاد و شروع کرد به خندیدن و شادی کردن.
مارزنگی از او پرسید: «مارمولک کوچولو، از دمم خوشت آمد؟»
مارمولک جواب داد: «بله، دم شما خیلی قشنگه، صدای خوبی هم داره.»
مامان مارمولک گفت: «دستت دردنکنه خانم مارزنگی! بچه ام را خوشحال کردی.»
مارزنگی خنده اش گرفت. بچه مارمولک هم خندید. مامان مارمولک گفت: « شما دو تا به چی می خندید؟» اما وقتی چشمش به بدن مارزنگی افتاد، خودش هم خنده اش گرفت. مارزنگی دست نداشت پا هم نداشت. مامان مارمولک گفت: «ببخشید به جای دستت درد نکنه، بهتره بگم خیلی ممنون.»
خانم مارزنگی با خنده از آن ها دور شد و به سمت صخره ها رفت تا زیر یکی از تخته سنگ ها استراحت کند. روی یکی از صخره ها یک آفتاب پرست نشسته بود. آفتاب پرست به مارزنگی سلام کرد و گفت: «خانم مارزنگی می دونستی که خیلی قشنگی؟ دمت صدای قشنگی داره. بدنت هم پر از خال ها و نقش و نگاره.»
مارزنگی گفت: «سلام تو هم خیلی قشنگی.» و زنگوله های دمش را به صدا درآورد.
آفتاب پرست گفت: «من گاهی رنگم را عوض می کنم.»
مارزنگی پرسید: «چه وقت رنگ عوض می کنی؟»
آفتاب پرست جواب داد: « وقتی عصبانی باشم یا ترسیده باشم، رنگ پوستم را عوض می کنم و به رنگ محیط اطرافم در میام.»
مارزنگی گفت: «آه! چه جالب!» و از آفتاب پرست خداحافظی کرد و به زیر یک تخته سنگ بزرگ خزید. او بدنش را جمع کرد سرش را روی دمش گذاشت و به خواب عمیقی فرو رفت.
او خواب آفتاب پرستی را می دید که رنگش مرتب عوض می شد و به رنگ های مختلف در می آمد و خواب مارمولک کوچولویی که با شنیدن صدای جغجغه مانند دم او، می رقصید و می خندید و شادی می کرد.
#قصه
🐍
🌵🐍
🐍🌵🐍
🌵🐍🌵🐍
🐍🌵🐍🌵🐍
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
#تربیتی
والدين قرار نيست اختلاف نداشته باشند. دعوا نكنند و هميشه با هم موافق باشند.
👈 كودک قرار است از والدينش روش درستِ حل اختلاف را بياموزد.
قرار است ببيند ؛ پدر و مادرش با دو عقيده مختلف چگونه بر سر يک مسأله به تفاهم می رسند.
قرار است ببينند با داشتن اختلاف
عشق و محبت به پايان نميرسد.
👈 والدين قرار است به فرزندشان نشان دهند با احترام ، ابراز درست عقايد، با گوش دادن به هم ميتوان يک جايی به تفاهم رسيد و مشكلات را حل كرد.
✅ مجله کودکانه
فیلم،قصه،کلیپ ومطالب جالب در مورد فرشته های کوچولو
آنچه شما دوست دارید 🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@koodaks
#کودک #قصه #بازی
شام غریبان _صدای اصلی_98869-mc.mp3
11.64M
#قصه_شب
قهرمانان کربلا
✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑🎄
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی