eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
کودکیار مهدوی محکماتنواهنگ بسم الله 1.mp3
زمان: حجم: 1.84M
 کودکانه " بسم الله " 🍃تقدیم به گلدونه های محکماتی حتمااا گوش بدید. ✨خدای مهربونم خیلییی دوست داریم❤️ ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام دختر خانوما و آقا پسرا گل☺️ اینم قسمت سیزدهم داستان طوقی کبوتر همسفر کاروان اسرای کربلا ....👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_دوازدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا .... براتون گفتم حضرت زینب مهربان و بقیه اُسرا☀️ وارد
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... براتون گفتم ابن زیاد ستمگر👺 دستور داد، سربازانش امام سجاد مهربان☀️ را به شهادت برسانند. من دوست نداشتم به امامم آسیبی برسد. عمه زینب صبور☀️ تا این سخن حاکم سنگدل👺 را شنیدند، با شجاعت فرمودند: ای پسر زیادِ ستمگر و ظالم👺 تو همه مردان ما را کشتی. اگر می خواهی برادرزاده ام را بکشی، من را هم، با ایشان بکش... خیلی ترسیده بودم🕊 بال هایم از ترس می لرزید. اما سخن عمه زینب صبور☀️️ بهم آرامش می داد. گویا امام علی(علیه السلام) دوباره زنده شده بودند. وقتی عمه زینب مهربان و شجاع، این حرف را زدند، ابن زیاد ستمگر👺 ترسید. برای همین امام سجاد مهربان☀️ را رها کرد. نفس راحتی کشیدم. ابن زیاد👺 در اون جلسه شکست سختی خورد. حسابی حرصش در اومد. به سربازانش دستور داد، خانواده پیامبر مهربون☀️ رو به زندان کوفه ببرند. با بی رحمی طناب و زنجیر به دستان و گردن آنها بسته بودند. حتی به دختر سه ساله هم رحم نکردند. من هم از بالای سرشان پرواز کردم🕊 و خودم را به زندان رساندم. بعد از مدتی یزید سنگدل👺 به ابن زیاد👹 نامه نوشت که خانواده ی پیامبر☀️ را به سوی او بفرستند. ابن زیاد سنگدل👺 هم خانواده پیامبر مهربان☀️ را به سمت شهری به نام شام فرستاد. من هم🕊 همراهشان رفتم... کم کم خبر شهادت امام حسین(علیه السلام)☀️ به شهرهای مختلف پیچید. مردم بر سر و صورت خود می زدند و عزاداری🏴 می کردند... ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
▪️سلام بچه ها امروز، روزی هستش که امام سجاد علیه السلام چهارمین امام ما شیعیان و پسر امام حسین (علیه السّلام) به شهادت رسیدن😔😢 به ایشان ، زین العابدین هم میگن. سجّاد یعنی ؛ کسی که زیاد به سجده میره و زینت عبادت کنندگان هستش ✨این روز رو به امام زمان ارواحنافداه و همه شما گلدونه های با وفا تسلیت میگیم🏴 دعا برای سلامتی و ظهور امامِ مهربون مون فراموش نشه🙏 ◾️مانده در بقیع/ جسم پاک او ◾️داده بر زمین/ اشک و آبرو ▪️روی ماه او / رفته زیر خاک ◾️رفته رهبری / مهربان و پاک ◾️شد شهید و شد/روح او جدا ◾️یادگار آن / شاه کربلا ◾️دشمنش به او / داده زهر و سم ◾️شد دلم پراز/ درد و رنج وغم ▪️شد چهارمین/ رهبرم شهید ◾️مثل مجتبی / رفت و پرکشید ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 #ادامه_مبحث #قسمت_سیزدهم 💠یک نکته مهمی هست که اغلب اوقات بزرگ ترها از درک
🐝🐝🐝🐝🐝🐝🐝 🔴 اما به مورد سوم دقت کنید❗️مهم ترین نکته در اینجاست.👌 🔶 اکثر کودکان چهار ساله، مقصد و نیت خود را از آنچه رخ می دهد تشخیص نمی دهند❗️به عبارت دیگر، تفاوت بین این دو را نمی فهمند. بنابراین می توان گفت جواد، پیامد آن چیز وحشتناکی را که " با شکستن لیوان پدید آمده " درک نمی کند. 🔸جواد مانند همسالان خویش، احتمالا تصور می کند اگر فردی، به‌طور تصادفی، با سینی لیوان ها برخورد کرده و پنج لیوان را بشکند، شیطنت بیشتری نسبت به فردی کرده است که یک لیوان را شکسته است. چرا⁉️ چون تعداد پنج لیوان، بیشتراز یک لیوان است. 🔹مثالی دیگر🔹 💠 ریحانه، چهار ساله تصور می کرد دوستش مُبینا او را فریب داده و خمیر بیشتری را برای بازی برداشته، در حالی که مُبینا خمیرش را مانند پَنکیک، پَهن کرده بود و به نظر بیشتر می آمد. 💫حالا شما از کودکتان می پرسید؛ می فهمی چی میگم❓و تصور می کنید او حرف های شما را فهمیده است❗️ در حالیکه سخت در اشتباهید❗️ ✅ شما می توانید به دلبندتان ثابت کنید که تصور او اشتباه است و به دوستش خمیر بازی بیشتری نداده اید. ✨می توانید هر دو مقدار خمیر بازی را به شکل توپ درآورید که به نظر شبیه هم باشند. بعد یکی از آن هارا پهن کنید. ✨می توانید با دو لیوان و آب مساوی و یک لیوان باریک تر و بلند تر، یک آزمایش مشابه انجام دهید. ✅ برخی از کودکان متوجه این مسئله خواهند شد. اما، برخی دیگر باید کمی بزرگ تر شوند. 🌀ادامه دارد... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔@koodakyaremahdavi
سلام دوستان کربلایی عزیزم❤️ 👌قسمت چهاردهم داستان طوقی کبوتر همسفر کاروان اسرای کربلا تقدیم به شما...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_سیزدهم طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... براتون گفتم ابن زیاد ستمگر👺 دستور داد، سربازانش ام
🌈 طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...تا اونجایی براتون گفتم که من به همراه خانواده پیامبر مهربان☀️ به سمت شهر شام راه افتادیم. اصلاً احساس خوبی نداشتم. چون می دیدم که به دست و گردن عمه زینب مهربان☀️ و بقیه خانواده پیامبر☀️ طناب و زنجیر بسته بودند. به آسمان نگاه کردم. انگار دلش خیلی گرفته بود. آسمان گفت: کاش بر زمین فرو میریختم و این روزها را نمی دیدم😔😭 آخه میدونید چیه دوستای من؛ آدم های ظالم👺 سرهای شهدای کربلا☀️ را روی نیزه گذاشته بودند و از جلوی چشم اسرا که در بین آنها رقیه سه ساله☀️ هم بود، حرکت دادند. خورشید🌞 هم تا مرا دید گفت: دلم خیلی گرفته😔 کاش من هم این روزها را نمی دیدم. دوستای خوبم راستش من هم دلم گرفته بود😔 گاهی پرواز می کردم گاهی می نشستم. با چشمان خودم می دیدم اگر هر کدام از خانم ها و کودکان☀️ گریه می کردند، سربازان ظالم👺 و ستمگر آن عزیزان را می زدند😭😔😭 رفتیم و رفتیم تا به شهری به نام قادسیه رسیدیم توی آسمان پرواز کردم تا ببینم آنجا چه خبر است🕊 دیدم آنجا پر از سرباز است. آنها سربازهای بدِ یزید ستمگر👺 بودند. تا چشم حضرت زینب مهربان☀️ به آنها افتاد، آهی کشیدند و فرمودند: ما دختران رسول خدا☀️ هستیم. ای مردم؛ شما با ظُلمی که به ما کردید، به رسول خدا☀️ بی احترامی کردید. شما خدا☀️ را ناراحت کردید. با خودم گفتم این مردم چطوری میتوانند جواب خدا و رسولش را بدهند😔🤔 بعد از مدتی سربازان ظالم👹 خانواده پیامبر مهربان☀️ را به شهری به نام دیر الأَعْوَر بردند و مدتی هم آنجا بودیم. همینطور شهر به شهر میرفتیم.. امام سجاد مهربانم☀️ را می دیدم که در طول راه با هیچ کسی هم صحبت نمی شدند. فقط با خانواده☀️ و عمه زینب مهربان☀️ دردودل می کردند و آنها را آرام می کردند. 🕊 ... ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
✨سلام کنید بچه ها سلامتی میاره 🍃خدا کلی جایزه رو سرتون میباره ✨قشنگ ترین سلام ها می خواین بگم کدومه؟ 🍃سلامی از ته دل به سومین امامه ✨میشه که در شب و روز بگیم سلام بر حسین 🍃خیلی خوبه که باشیم همیشه یاد حسین ✨همیشه در شب و روز بگیم سلام بر حسین 🍃مثل امام زمان که مهربان و دلسوز ✨به جد مظلوم خود سلام میده شب و روز ✋السلام علیک یا ابا عبدالله ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#حدیث_گراف #شماره_4 🌺امام هادی (علیه السلام )✨: معاشرت و دوستی با بدان،دلالت بر بدی کسی دارد که با
✨امام حسين علیه السلام فرمودند: بخيل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد! 📚گزیده تحف العقول، ح۱۰۸ ☘🍂🍂☘🍂🍂☘🍂🍂 ☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
سلام عزیزانم👇 🔹ممنون که تا اینجای داستان با ما همراه بودید🙏 من که لحظه شماری میکنم که ببینم بر خانواده امام حسین علیه السلام چی گذشته😢 شما چی ❓ اینم از قسمت پانزدهم داستان...👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_چهاردهم🌈 طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...تا اونجایی براتون گفتم که من به همراه خانواده پیام
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ...🕊 به اینجا رسیدیم که همین‌طور شهرها را یکی پس از دیگری می‌رفتیم. به شهری رسیدیم که اسمش تَکریت بود. سربازان ظالم👺 مأموری را به سمت شهر فرستادند تا برود و از حاکم آن شهر، برای دام‌های آنها علوفه🌾 و غذا بگیرد. حاکم شهر دستور داد تا شهر را چراغانی💡 کنند. با تعداد زیادی از مأمورانش به استقبالِ سربازان ظالم👺 آمدند. مردم فکر می‌کردند که اسرایی که سربازان👹 با خودشان آورده اند، آدم‌های بدی هستند. برای همین خودشان را آماده کرده بودند تا جشن بگیرند. سربازان ظالم👹 گفته بودند که آنها خارجی هستند. یک مردی را دیدم که داد می زد. می گفت: ای مردم، این‌ها خارجی نیستند. اینها فرزندان پیامبر مهربان☀️ هستند. اینها خانواده ی امام علی(علیه السلام) هستند😔😭 من🕊 دیدم، وقتی مردم سخنان آن مرد را شنیدند، برای امام حسین(علیه‌السلام)☀️ و اسرای کربلا بر سر و صورت خود ‌زدند و عزاداری کردند...🏴 سپس همه با هم متحد شدند. می‌خواستند، در برابر افراد جنایتکار بایستند. آنها اجازه ندادند که لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 به شهرشان وارد شوند. لشکریان ابن‌زیاد ستمگر👺 هم که دیدند مردم آنها را به شهرشان راه نمی‌دهند، مسیر خود را به شهر دیگری در پیش گرفتند... من در آسمان دلگیر پرواز می‌کردم. شتران هم که روی زمین بودند، غمی دیگر داشتند😔 آنها هم در غم از دست دادن امام حسین مهربان☀️ و اسیر شدن خانواده‌ی رسول خدا☀️ گریه می‌کردند. رفتیم تا به شهری به نام حله رسیدیم. آنجا صداهایی شنیدم. پرواز کردم و جلوتر رفتم🕊 دیدم فرشته‌ها✨ لباس سیاه به تن کرده‌اند و برای امام حسین مهربان☀️ عزاداری می‌کنند ... قرارگاه محکمات را در ایتا دنبال نمایید👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7