eitaa logo
کودک یار مهدوی مُحکمات
2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
🔹آشنا کردن کودکان با مفهوم مهدویت، و هرگونه پشتیبانی محتوایی تربیتی مهدوی این کانال زیر مجموعه موسسه مهدوی محکمات فعالیت می کند. 🌐پایگاه اینترنتی: www.mohkamatmahd.ir ☎دفتر مرکزی: +98 21 2842 6318 روابط عمومی: @admin313_canal
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک یار مهدوی مُحکمات
#آموزش_مربی #قسمت_بیست_و_یکم ⏪ادامه مبحث: 📌کیفیت درک مفاهیم کمی و کیفی : در کودک🧒 تصور فضا و شکل و
💢حیطه ی عاطفی: الف:شامل میل های باطنی انسان یا میل های مشترک میان انسان👣 و حیوان🐾 و همچنین(گرایش های مثبت و منفی) از تمایلات غریزی : محبت💗،عشق💞،نفرت💔،کینه😠،خشم😡،ترس😱،امید🤩،یاس😓،اضطراب😥،شادی😇 و غم😔 بخشِ گرایشی: تعجب😳،تجلیل👌،تحسین👏 و پرستش🤲(که برخی برای این بخش طبقه بندی و ارزش گذاری کرده اند) برای مدیریت افعال کودک👶 باید غیر از شناختِ دهی به او گرایشات مفید و مثبت او را تقویت ↖️کرد زیرا در رفتار او بسیار تاثیر گذار است باید میل و رغبت او به آن کار تحریک شود. برای کارِ نابهنجار باید میل و رغبت او را به آن کار کاهش↙️ داد. گرایشها بر بینشهای خیالی💭 ،حسی👋 و عقلی 🤯تاثیر گذار است. میل و گرایش کودک👶 بر تخیل،حافظه،تفکر و استدلال او اثر میگذارد. ⏪پس باید گرایش هایش را کنترل و از طغیان غرائز و هواهای نفسانی او جلوگیری کرد. تحصیل آگاهی از چیزی بصورتِ اختیاری رابطه ی مستقیم با گرایشِ کودک👶 دارد پس اگر می خواهیم کودک با اراده ی خود بدنبال شناخت چیزی باشد باید از قبل گرایش و علاقه به آن چیز را در او ایجاد کنیم . 🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹 ☑️کودکیارمهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان) 🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قصه_شب #قسمت_بیست_و_یکم 🌱(شهر ظهور)🌱 دقیقه ای که گذشت، کاوه👦 آقایی را دید که به سمت
🌱(شهر ظهور)🌱 قصه که تمام شد؛ یکی یکی بچه ها آمدند و از هر موضوعی که دلشان می خواست با اقای مهربان صحبت کردند. کاوه👦 هم خیلی دوست داشت با او صحبت کند، اما چون اهل شهر ظهور نبود جلو نرفت و از همان جا به بچه ها نگاه👁 کرد. وقتی صحبت بچه ها تمام شد، یکباره آقای مهربان کاوه را صدا زد و گفت: «کاوه جان، چرا نمیای پیش من کاوه تا این را شنید؛ جلو رفت و گفت: «من که خودم رو معرفی نکردم. شما چطوری من رو شناختین ؟! » آقای مهربان لبخندی زد و گفت: «نیازی به معرفی نیست. من امام زمان شما هستم و تمام بچه های دنیا🌍 رو می شناسم !» امام نگاهی به کاوه👦 و دوچرخه اش 🚲کرد و گفت: «تا میتونی برای ظهورم دعا 🤲کن، خداوند به دعای شما بچه ها بیشتر توجه میکنه. این طوری زودتر زمان ظهور می رسه و دنیای شما هم مثل [شهر ظهور]✨ قشنگ و زیبا میشه». کاوه👦 خیلی زود جواب داد: «چشم». 🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹 ☑️کودکیارمهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان) 🆔https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قسمت_بیست_و_یکم طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ‌ ..... این حقش نبود. پیامبر و خانواده‌ ایشان ا
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ... یادم رفت براتون بگم که حضرت رقیه‌ی سه ساله، یک خواهر دیگه هم داشت. اسمشون سیده خوله بود. سیده خوله هم سه سالشون بود. آدم‌های بد به دستان و گردن ایشان هم طناب بسته بودند. ⛓ سیده خوله هم مثل خواهرش رقیه، در کربلا و بعد از آن خیلی سختی کشید.😔 آخه آدم بدها 👿 ایشون رو هم می‌زدند. 🕊کاش می‌تونستم کاری کنم. من فقط گریه می‌کردم. 😢 چشمم به سیده خوله بود. این دختر سه ساله خیلی ضعیف شده بود. نگرانش بودم. همین طور که به او نگاه می‌کردم، دیدم در بین راه از شتر به روی زمین افتاد. 🐫 توی شهر بَعلبَک بودیم. سیده خوله خیلی آسیب دید. شب تا صبح بالای سرش نشستم. عمه زینب از او پرستاری می‌کرد. اما صبح که شد، سید خوله به شهادت رسید. 🥀 ✨عمه زینب و بقیه خانواده‌ ی پیامبر مهربان، خیلی برای سیده خوله گریه کردند. 😭 اما آدم‌های زشت و سنگدل 👹 شادی می‌کردند. امام سجاد مهربان، سیده خوله را در ورودی شهر بَعلبک به خاک سپردند. کنار قبر او نهالِ درختِ سَروی را کاشتند. 🌲 نهالی که امام سجاد کاشتند، الان به یک درخت بسیار بزرگ تبدیل شده است.🌲 دوستان من هر ساله به آنجا پرواز می‌کنند و روی آن درخت می‌نشینند. 🕊🕊 ☑️کودکیار مهدوی محکمات (تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
#والدین_بخوانند 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #ادامه_مبحث #قسمت_بیست_و_یکم ❌ آیا نسبت به جیغ زدن دختر یا پسرتان بی اعتنا
🐬🐬🐬🐬🐬🐬🐬 ♻️ این سوال او را احتمالا شگفت زده خواهد کرد. شاید او هرگز به صدای جیغ و تاثیر آن بر دیگران توجهی نکرده باشد. احتمالا کودک شما بر تاثیر جیغ زدن تمرکز کرده، نفرتش را از این کار اِبراز کند.....👇👇👇👇
کودک یار مهدوی مُحکمات
#حدیث_گراف #قسمت_بیست_و_یکم ✨حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند: 🌱فانا یُحیطُ عِلمُنا
✨امام رضا علیه السلام فرمودند: 🌱یَکونُ رَحمَه عَلیَ المومِنینَ وَ عَذابا عَلِیَ المنافقینَ [امام مهدی علیه السلام برای مومنان مایه رحمت است و برای منافقان عذاب خواهد بود.] 📚بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۷ ✨صاحب الزمان حتما فاتح است و پیروز است 🌟هم شدید و با هیبت هم رحیم و دلسوز است ✨در نگاهِ بدکاران چون عذابِ پُردرد است 🌟او برای ما امّا رحمت است و یک مرد است 🦋کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
کودک یار مهدوی مُحکمات
📖#رمان_مهدوی 👱‍♂#محمد_مهدی 📌#قسمت_بیست_و_یکم 🔰آقا هادی بعد اینکه با دقت تمام حرفهای پسرش رو گوش کرد
📖 👱‍♂ 📌 🔰بذارین از این جای قصه به بعد رو از زبان خود بشنویم 💠من وارد مدرسه شدم و بعد مراسم صف که اکثر اوقات، خودم قاری قرآنش بودم، وارد کلاس شدیم. رفتم کنار ساسان نشستم، یعنی با اجازه خانم معلم جای خودم رو تو کلاس تغییر دادم و رفتم دقیقا کنار ساسان تا بیشتر حواسم بهش باشه 🍃سعید کمی ناراحت به نظر می رسید، فکر کنم انتظار داشت برم پیش اون بشینم که فامیل هم هستیم و خلاصه هم تو درس ها کمکش کنم هم اینکه بیشتر احساس راحتی کنه، اما خب نمی دونست که من یه دلیل محکم برای این کار خودم دارم...دوست داشتم بدونم خود ساسان چه احساسی داره از اینکه اومدم پیشش، اما راستش هرکاری نکردم نفهمیدم، گذاشتم موقع زنگ تفریح، آخه خوراکی های خوشمزه ای همراهم آورده بودم که بعید می دونستم بخواد دست من رو رد کنه!!! ✳️اون روز خانم معلم علاوه بر درس های مدرسه، داستان حضرت نوح رو برای ما تعریف کرد که با وجود این همه سختی و زحماتی که در طی سالهای مختلف کشید، فقط چند نفر بهش ایمان آوردن، اما هیچوقت از مسیر حقی که داشت عقب ننشست‌...خیلی برام جالب بود، با اینکه این داستان رو می دونستم اما با بیان شیرین خانم معلم طور دیگه ای به دلم نشست تصمیم قطعی خودم رو گرفتم که زنگ تفریح با ساسان حرف بزنم. 🌀از یه اخلاق خانم معلم خیلی خوشم می اومد، همیشه وسط کلاس وقتی احساس می کرد ما خسته شدیم، یه قصه دینی تعریف می کرد، البته بیشتر قصه های دینی از کتاب داستان راستان شهید مطهری بود، چون سبک و ساده هست به محض اینکه خوندن یاد گرفتم، پدرم پیشنهاد کرده بود بخونمش و واقعا هم عالی بود...تازه گفته بود هرکس آیت الکرسی رو حفظ کنه، تو ارزشیابی پایان کار تاثیر می گذاره و اینجوری تقریبا همه ما حفظ شدیم و وقتی خانم معلم سر کلاس می اومد، بلند می شدیم و از حفظ می خوندیم و بعدش کلاس رو شروع می کردیم. 💠زنگ که خورد رفتم یه سوال از خانم معلم بپرسم که دیدم ساسان نیست...کل حیاط رو دنبالش گشتم اما انگار نه انگار...همیشه جلوی چشم بود، حالا امروز که کار مهمی باهاش دارم غیبش زده رفته‌...چند دقیقه بیشتر نمونده بود که زنگ کلاس بخوره که دیدم کنار درب نمازخونه، یک جفت کفش هست...کنجکاو شدم، رفتم جلوتر دیدم یه نفر تو نمازخونه هست و قرآن رو بغل کرده و داره زار زار گریه می کنه...دیدم ساسانه ✍️احسان عبادی ✅کودکیار مهدوی محکمات:👇 🆔@koodakyaremahdavi