کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن #محرم_مهدوی 📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام 🍃این قسمت: هر خانه یک پرچم🏴 ☑️کودکیار مهدوی
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: یاری رساندن🤝
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#داستان
#محرم_مهدوی
🦋داستان بخشش امام حسین علیه السلام و پشیمانی جناب حُر
کاروانِ امام حسین علیه السلام در حرکت بود. یزید که مردِ بدجنسی👺بود، یکی از فرماندهای شجاعش به نام *حر* رو فرستاد تا جلوی امام حسین علیه السلام رو بگیره😬 ولی امامِ مهربون ما به جای جنگ و دعوا به خودشون و اسب هاشون آب داد☺️
روز عاشورا رسید. امام حسین علیه السلام فریاد زد: آیا کسی هست که مرا یاری کند؟
اشک از چشمان حر جاری شد😢 چون حر خانواده ی امام حسین رو میشناخت. میدونست مادرش✨حضرت زهرا سلام الله علیهاست و پدرش💫حضرت علی علیه السلام
به خودش گفت: یعنی با خانواده ی پیامبر بجنگم ؟ من باید اون چیزی که موردِ رضایِ خدا هست رو انتخاب کنم و از یزیدِ بدجنس فاصله بگیرم. نه نمیشه دیگه تو سپاهش بمونم👌
از سپاه یزید جدا شدو پیش امام حسین علیه السلام رفت و عذر خواهی کرد. گفت که میخواد با امام حسین باشه. کمی بعد وارد میدان جنگ شد. با سپاه یزید جنگید⚔یزیدیان تیر بارونش کردند. اون شهید شد 😭
در آخرین لحظات امام حسین علیه السلام حُر رو تو بغلش گرفت و گفت: تو آزادهای. همانطور که مادرت تو را آزاده نامید🤗
👌بچه هایِ مهربون ما اگر کارِ اشتباهی کردیم و متوجه شدیم خدا و امام زمان اون کار و دوست ندارن❌ باید با تمامِ شجاعت اون کار و ترک کنیم و از هیچ کس نترسیم. مطمئن باشین هر چقدرم اون کار بد باشه وقتی امام زمان علیه السلام ببینن که ما واقعا پشیمونیم و میخوایم اون کار و ترک کنیم با کمال مهربونی و آغوش باز مارو قبول میکنن و میبخشن☺️
#چهارم_محرم
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#محرم_مهدوی #داستان_زندگی_مسلم_ابن_عقیل 📌قسمت اول زمانی که که دوازده هزار نامه✉️ از طرف کوفیان به
#محرم_مهدوی
#داستان_زندگی_مسلم_ابن_عقیل
📌قسمت دوم
همه چیز داشت خوب پیش میرفت، ولی یزید حاکم کوفه 👑 حاضر نبود به جای خودش امام حسین بیاد و حاکم بشه😏 برای همین ابنزیاد رو فرستاد بره کوفه.
ابنزیاد👿 از طرف یزید مأمور شد که بره کوفه و نذاره امام حسین پاش به کوفه برسه.😔
ابنزیاد و پدرش کسانی بودن که هرجا شورش میشد و مردم اعتراضی داشتن، ماموران رو میفرستادن تا معترضین رو ساکتشون کنه🤫 برای همین بود که خیلیها حتی از اسمش هم میترسیدن🤭
ابنزیاد به کوفه رسید و اولین کاری که میخواست بکنه این بود که مسلم رو پیدا کنه و سرش رو از بدنش جدا کنه.😨
مسلم که میدونست دیگه اون خونه امن نیست و همین الانه که ماموران ابنزیاد بیان سراغش😣 سریع از اون خونه بیرون رفت و توی خونهی یه نفر دیگه از دوستانِ امام حسین علیه السلام پنهان شد. اسم اون دوستِ امام حسین "هانی" بود؛ پیرمرد مهربونی که عاشق پیامبر و خانوادهش بود.😍
ابنزیاد👿 هر چی دنبال مسلم گشت، پیداش نکرد، ولی دست رو دست نذاشت و مامورهاشو فرستاد توی شهر تا یکییکی بزرگان شهر رو پیدا کنن و بهشون بگن اگر با مسلم بیعت کنن🤝 و بخوان با امام حسین علیه السلام دوست بشن و به یزید😈 اعتراض کنن، هم اونا رو میکشه، هم خانوادههاشونو!😦
با این تهدیدها، بزرگان کوفه حسابی ترسیدن و این طوری بود که مردم کوفه موندن وسط یه دوراهی. از یه طرف به مسلم قولِ بیعت داده بودن🤝 و از طرف دیگه از ابنزیاد 👿میترسیدند.😦
ابنزیاد شروع کرد به تهدید و ترسوندن مردم. 😲به اونها گفت یزید یه سپاه بزرگ فرستاده و به زودی میرسه به شهر شما و هرکدومتون رو که طرفدار امام حسین💚 باشین رو میکشه.😬 ابنزیاد حتی هانی رو هم دستگیر کرد و برد.😦
مسلم وقتی دید اوضاع کوفه بهم ریخته و احتمال هم میداد که الان حتما امام حسین نامه✉️ را دیده و همراه زن و بچه و یارانش به سمت کوفه میآد😔
تصمیم گرفت همراه مردم کوفه، قیام کنه✊ و ابنزیاد👿 رو فراری بده. مسلم به مردم خبر داد که توی مسجد🕌 جمع بشن، تا از اونجا برن کاخ ابنزیاد 😈و از شهر بندازنش بیرون😊
چهار هزار نفر اومدن به سمت مسجد🕌 و اونجا جمع شدن. مسلم براشون حرف زد و گفت حالا که شما برای امام حسین نامه✉️ نوشتین که بیاد، بیاین کمک کنین از شر این ابنزیاد ملعون👿 راحت شیم تا وقتی امام مییاد، مشکلی نداشته باشه😊
مسلم، رو به قبله ایستاد و شروع کرد به نماز خوندن. اون چهار هزار نفر هم پشت سرش ایستادن که نماز بخون، اما… .
#ادامه_دارد
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه
#محرم_مهدوی
📻#قصههای_عزیز | قسمت اول
🔸همه مادربزرگهای دنیا توی جیبهاشون کنار نخودچی کشمش یه عالمه داستان و قصه دارن که هر بار وقتی اونها رو برامون تعریف میکنن میتونن ساعتها به فکر فرو ببرنمون یا شگفتزدهمون کنن.
🍃عزیز جونِ قصه ما، یه دونه از همین مادربزرگهاست کسی که قراره هر شب #محرم از پَرِ شالش برامون قصه بگه. قصههای واقعی از ماجراها و روزهایی که نبودیم و آدمهایی که هیچ وقت از نزدیک ندیدیمشون.
نویسنده: حامد عسکری
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
#داستان
#محرم_مهدوی
🍃آرزوی من
همراه برادر بزرگم به مسجد 🕌رفتیم و آنجا برای امام حسین علیه السلام سینه زنی کردیم، زمانی که اذیت های دشمنان بر امام حسین علیه السلام و یاران و بچه هایش را شنیدیم خیلی ناراحت شدیم😔 دلم میخواست آن زمان بودم و امام حسین را یاری میکردم😌
در این فکر ها بودم که مداحی و سینه زنی تمام شد، همه نشستند روحانی مسجد حاج آقا صادقی برای سخنرانی روی منبر رفت و در میان سخنرانی حرف های زد که خیلی خوشحال شدم☺️
زمانی که #امام_زمان☘ تشریف بیاورند انتقام خون امام حسین علیه السلام را از دشمنان👹 میگیرند👌
اینجا بود که دعا کردم🤲 کاش امام زمان🌟 زودتر ظهور کند و کسانی که امام حسین و فرزندانش را شهید کردند🥀 به سزای اعمالشان برساند و آرزو کردم من هم زنده باشم و همراه یاران امام حسین به ایشان کمک کنم 😇
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi
کودک یار مهدوی مُحکمات
#انیمیشن #محرم_مهدوی 📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام 🍃این قسمت: یاری رساندن🤝 ☑️کودکیار مهدوی محک
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن
#محرم_مهدوی
📺یارکوچک #امام_حسین علیه السلام
🍃این قسمت: سربند
☑️کودکیار مهدوی محکمات(تخصصی ترین کانال مهدی باوری درکودکان):👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1945305120C076ae4f3ce
#شعر
#محرم_مهدوی
من یه گل پرپرم🥀
مثل کبوترم من
یه بچه ششماهه👼
علیاصغرم من
وقتی بابام تنها شد😔
اومد به خیمهی من
گفت پسرم میآیی
بریم به جنگ دشمن👹
با اینکه بچه بودم
دلم میخواست بجنگم⚔
دشمنای بابا رو
من بیارم تو چنگم😡
بابام منو بغل کرد✨
آورد پیش دشمنا
رو کرد به سمت اونا
گفت با حال التجا😞
بچه من تشنشه
هیچ پناهی نداره😢
یه قطرهای آب میخواد💧
اون گناهی نداره
یه دفعهای گلوم سوخت
پاره شد و خون اومد😣
به زیر خون گلوم
دست باباجون اومد
حال شما بچهها🌸
نوگلای با صفا
برام گریه کنید😢
همیشه روز و شبا
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdav
کودک یار مهدوی مُحکمات
#قصه #محرم_مهدوی 📻#قصههای_عزیز | قسمت اول 🔸همه مادربزرگهای دنیا توی جیبهاشون کنار نخودچی کشمش
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه
#محرم_مهدوی
📻 #قصههای_عزیز | قسمت دوم
🔸عزیزجون این قسمت قراره برای ما و نوهاش از بدقولی مردمی بگه که اصلا رسم مهمون نوازی رو به جا نیاوردن، قصه مردم کوفه! اما عزیز برای گفتن قصه این قسمت یه شرط گذاشته...
☑️کودکیار مهدوی محکمات:👇
🆔@koodakyaremahdavi