eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
359 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
┅═✧☫ کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی،انگوت، موران ☫✧═┅ موسس کل : #علی_مرادی_کلان تاریخ تأسیس: ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ . شناسایی و جذب ،اطلاع رسانی برنامه ها . 👤ارتباط‌با‌ ادمین : @Alimoradikalan 🕊️ 🏢 شناسه ثبت : 1-1-874541-64-0-2 🕊خــ♥️ـادم الشـَـہـیـد🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
نتيجۀ  آن‌چنان‌كه در انتهای زيارت‌نامۀ آمده است _ تسليم قلب، تبعيت محضِ رأی انسان از و آماده بودن زائر برای نصرت حضرت است. انسان بايد به جايی برسد كه هيچ رأيی(فکر و تصمیمی) در برابر(در مقابل) امر معصوم نداشته باشد. 👤استاد میرباقری
www.iranseda.ir12.mp3
زمان: حجم: 18.53M
📗 کتاب صوتی "خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان" قسمت 2⃣1⃣ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌻 شهیدمدافع حرم که درسوریه نوشته است.. °•[🌺🌤🕊]•° بسم الله الرحمن الرحیم مردم این زمانه ما را سرزنش می کنند که کجا میرویم و برای چه کسی میجنگیم؟ ✨اما اینان غافلند که ما خودمان قدم بر نمیداریم گویی مارا صدا میزنند ... قلبمان، پایمان را به حرکت وا میدارد . جز اینکه دختر حضرت علی(ع) ، حضرت زهرا(س) وکودک سه ساله امام حسین(ع) و... روی پیشانیمان مهر شهادت زده اند...🌹🕊 من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین تر از زینب(س) نیست... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
@khakihaa 1_1719273840.mp3
زمان: حجم: 4.09M
🌹ما از مرگ نمی‌ترسیم... با صدای آسید مرتضی آوینی آسمانی شوید... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
🌤🌿🌺 حس عجیبی داشت. احساس می‏کرد این فضا برایش آشناست؛ اما یقین داشت تاکنون نظیر این باغ زیبا را هم ندیده... 🔹ناگهان حس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. روی برگرداند. «آه، خدای من، چطور ممکن است؟ حسین تویی؟»☺️ ☘حسین، با همان مظلومیت و نجابت و لبخندی همیشگی، آهسته گفت: «سلام مسعود!» و او در حالی‏ که از تعجب زبانش بند آمده بود، حسین را در آغوش گرفت و گریست:😔 «باورم نمی‏شود. مگر تو... مگر تو شهید نشده بودی...؟ می‏دانی چند ساله است ندیدمت؟😢 از بچه‏های دیگر چه خبر...؟» و حسین همچنان در سکوت، فقط گوش می‏کرد؛ با همان لبخند.🌺 💥«راستی، حسین! چقدر جوان مانده‏ای! اصلاً با بیست سال پیش، هیچ فرقی نکرده‏ای؟» ناگهان، لبخند از لب‏های حسین دور شد 😞و با صدایی بغض‏آلود، به او گفت: «ولی تو خیلی فرق کرده‏ای مسعود!» ترس عجیبی، همه وجودش را گرفت. در یک آن، دید حسین از او دور می‏شود؛😥 دورتر و دورتر. می‏دوید، به او نمی‏رسید.😭 ناگهان از خواب پرید. 🌿تمام بدنش خیس عرق شده بود. هنوز گرمای آغوش حسین را احساس می‏کرد. حس کرد دلش خیلی تنگ شده و اشک از چشمانش سرزیر شد و گریست؛ سیر گریست. 😢 ⚡️خاطرات سال‏هایی نه چندان دور، برایش زنده بود... نگاهی به خود و زندگی‏اش، محیط کار و دوستان فعلی‏اش که انداخت، از خودش بدش آمد. 🍂صدای غمگین حسین، هنوز در گوشش بود.دیگر خواب به چشمش نیامد. ✨صبح که رسید، سررسیدش را گشود، در صفحه همان روز، در ستون یادداشت‏های مهم نوشت: ✅ «بازگشت به خود».   ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
یک بار که از کنار عکس شهید ابراهیم هادی میگذشتیم... - مهدی سلام کرد!! با تعجب گفتم مهدی جان حمدی بخون ، صلواتی بفرست چرا سلام میکنی؟! در جوابم گفت : به چشماش نگاه کن  ابراهیم زنده است داره ما رو میبینه 🕊🌹 🕊🌹 ✨ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی از قوم و خویش‌هایمان که از شهرستان می‌آمدند، رسیده و نرسیده گِله می‌کردند: «آخه این درسته که علی آقا ماشین و راننده داشته باشه، اون وقت ما از ترمینال با تاکسی بیایم؟ ما که تهران رو خوب بلد نیستیم!» اما گوشِ پدر به این حرف‌ها بدهکار نبود؛ می‌گفت: «طوری نیست؛ فوقش دلخور می‌شن. اونا که نمی‌خوان جواب بِدن، منم که باید جواب بدم. باید جواب بدم با ماشین بیت‌المال چیکار کردم»... 📕یادگاران_۱۱ [خاطراتی از سردار شهیدعلی صیاد‌شیرازی] 🍃 🥀@koolebar_germi
همیشه‌آدم‌باچیزایی‌که‌خیلی‌ دوست‌داره‌امتحان‌میشه.. - 🥀@koolebar_germi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا