eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهداء گرمی ، انگوت ، موران
359 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
┅═✧☫ کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی،انگوت، موران ☫✧═┅ موسس کل : #علی_مرادی_کلان تاریخ تأسیس: ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ . شناسایی و جذب ،اطلاع رسانی برنامه ها . 👤ارتباط‌با‌ ادمین : @Alimoradikalan 🕊️ 🏢 شناسه ثبت : 1-1-874541-64-0-2 🕊خــ♥️ـادم الشـَـہـیـد🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌻 شهیدمدافع حرم که درسوریه نوشته است.. °•[🌺🌤🕊]•° بسم الله الرحمن الرحیم مردم این زمانه ما را سرزنش می کنند که کجا میرویم و برای چه کسی میجنگیم؟ ✨اما اینان غافلند که ما خودمان قدم بر نمیداریم گویی مارا صدا میزنند ... قلبمان، پایمان را به حرکت وا میدارد . جز اینکه دختر حضرت علی(ع) ، حضرت زهرا(س) وکودک سه ساله امام حسین(ع) و... روی پیشانیمان مهر شهادت زده اند...🌹🕊 من جوابی جز این ندارم که خون ما رنگین تر از زینب(س) نیست... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
@khakihaa 1_1719273840.mp3
زمان: حجم: 4.09M
🌹ما از مرگ نمی‌ترسیم... با صدای آسید مرتضی آوینی آسمانی شوید... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
🌤🌿🌺 حس عجیبی داشت. احساس می‏کرد این فضا برایش آشناست؛ اما یقین داشت تاکنون نظیر این باغ زیبا را هم ندیده... 🔹ناگهان حس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. روی برگرداند. «آه، خدای من، چطور ممکن است؟ حسین تویی؟»☺️ ☘حسین، با همان مظلومیت و نجابت و لبخندی همیشگی، آهسته گفت: «سلام مسعود!» و او در حالی‏ که از تعجب زبانش بند آمده بود، حسین را در آغوش گرفت و گریست:😔 «باورم نمی‏شود. مگر تو... مگر تو شهید نشده بودی...؟ می‏دانی چند ساله است ندیدمت؟😢 از بچه‏های دیگر چه خبر...؟» و حسین همچنان در سکوت، فقط گوش می‏کرد؛ با همان لبخند.🌺 💥«راستی، حسین! چقدر جوان مانده‏ای! اصلاً با بیست سال پیش، هیچ فرقی نکرده‏ای؟» ناگهان، لبخند از لب‏های حسین دور شد 😞و با صدایی بغض‏آلود، به او گفت: «ولی تو خیلی فرق کرده‏ای مسعود!» ترس عجیبی، همه وجودش را گرفت. در یک آن، دید حسین از او دور می‏شود؛😥 دورتر و دورتر. می‏دوید، به او نمی‏رسید.😭 ناگهان از خواب پرید. 🌿تمام بدنش خیس عرق شده بود. هنوز گرمای آغوش حسین را احساس می‏کرد. حس کرد دلش خیلی تنگ شده و اشک از چشمانش سرزیر شد و گریست؛ سیر گریست. 😢 ⚡️خاطرات سال‏هایی نه چندان دور، برایش زنده بود... نگاهی به خود و زندگی‏اش، محیط کار و دوستان فعلی‏اش که انداخت، از خودش بدش آمد. 🍂صدای غمگین حسین، هنوز در گوشش بود.دیگر خواب به چشمش نیامد. ✨صبح که رسید، سررسیدش را گشود، در صفحه همان روز، در ستون یادداشت‏های مهم نوشت: ✅ «بازگشت به خود».   ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
یک بار که از کنار عکس شهید ابراهیم هادی میگذشتیم... - مهدی سلام کرد!! با تعجب گفتم مهدی جان حمدی بخون ، صلواتی بفرست چرا سلام میکنی؟! در جوابم گفت : به چشماش نگاه کن  ابراهیم زنده است داره ما رو میبینه 🕊🌹 🕊🌹 ✨ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی از قوم و خویش‌هایمان که از شهرستان می‌آمدند، رسیده و نرسیده گِله می‌کردند: «آخه این درسته که علی آقا ماشین و راننده داشته باشه، اون وقت ما از ترمینال با تاکسی بیایم؟ ما که تهران رو خوب بلد نیستیم!» اما گوشِ پدر به این حرف‌ها بدهکار نبود؛ می‌گفت: «طوری نیست؛ فوقش دلخور می‌شن. اونا که نمی‌خوان جواب بِدن، منم که باید جواب بدم. باید جواب بدم با ماشین بیت‌المال چیکار کردم»... 📕یادگاران_۱۱ [خاطراتی از سردار شهیدعلی صیاد‌شیرازی] 🍃 🥀@koolebar_germi
همیشه‌آدم‌باچیزایی‌که‌خیلی‌ دوست‌داره‌امتحان‌میشه.. - 🥀@koolebar_germi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بواسطه این ستاره‌ها قراره ما هدایت بشیم؛ 🥀@koolebar_germi 🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا