صبح است و دلم
هواییِ کرب و بلاست ؛
از جانب قلبِ من به ارباب سلام ...
#لبیک_یا_حسین ✨
@koolebar_azsh
هدایت شده از کوله بار خادم الشهدا🌷 شهرستان آذرشهر
🔸 چند استکان هم به نیت من بشوی!
🔻 سالهای پُرتبوتاب دفاع مقدس است... سالهای خون و آتش و دود... شهید بابایی، خلبان شجاع، پاکباخته و فدایی اسلام و انقلاب به دیدار حضرت امام میرود و در حالی که جاذبهٔ ملکوتی امام روح و روانش را تسخیر کرده است خطاب به حضرت ایشان میگوید:
- امام عزیز! میخواهم به گونهای که در کار جنگ خللی پیش نیاید چند روزی به مرخصی بروم. اجازه میفرمایيد؟
- در بحبوحهٔ جنگ کجا میخواهید بروید؟
- من در دههٔ اول محرم برای شستن استکان چای عزاداران به هیئتهای جنوب شهر که مرا نمیشناسند میروم. مرخصی را برای آن میخواهم و گوش به زنگم که بلافاصله بعد از اعلام نیاز به جنگ بازگردم.
- به یک شرط اجازه مرخصی میدهم.
- هر چه بفرمایید با جان و دل میپذیرم.
- به این شرط که هنگام شستن استکانها به نیت من هم چند استکان بشویی.
#خلبان_شهید_عباس_بابایی
#امام_شهیدان
#یاران_آخر_الزمانی_حسین_علیه_السلام
@koolebar_azarshahr
داستان کربلا
گفته بودیم که هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند!
داستان فدا شدن و فدا کردن هست و نیست ها در راه آرمان ها...
داستان ابراهیمی که پسرش را قربانی میکند و اسماعیلی که شوق فدا شدن دارد🕊
مادر مصطفی و مجتبی بارها داستان کربلا را در روضه ها شنیده بود برای همین اینقدر بی عیب و نقص نقشش را بازی کرد...
مادر پسرانش را برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها هدیه کرده بود؛ میدانست اینگونه بهترین مادر دنیا، برایشان مادری میکند...
آن روزها سوریه رفتن برای ایرانی ها راحت نبود، اما مصطفی و مجتبی تصمیمشان را برای رفتن گرفته بودند؛عجیب نبود، آنها هم داستان کربلا را خوانده بودند و میخواستند کربلایی باشند.
جالب آنجاست که بعد از شهادت هم به علت مجهول بودن هویتشان به قم برگشتند و در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها طواف داده شدند
وقتی برای مراسم تشییع به مشهد برگشتند و نام شهیدان را گفتند خیلی ها متعجب شدند، برایشان عجیب بود که هر دو برادر با هم در سوریه شهید شدند.🌷
مادر آمده بود برای آخرین بار صورت فرزندانش را ببیند و گونهشان را ببوسد اما چند قدمی که جلو آمد دوباره برگشت
علت را که پرسیدند پاسخ همان داستان کربلا بود
مادر میخواست شبیه زینبی باشد که پسرانش را برای حسین فدا میکند و حتی از خیمه ها بیرون نمیآید تا بیاموزد اینگونه باید در راه خدا فدا کرد.
بله! به قول شهید آوینی «هر كس می خواهد ما را بشناسد داستان كربلا را بخواند...»
همان داستان اصلی زندگی تک تک ما که برای عاقبت بخیری باید پیدایش کنیم
#شهید_مصطفی_بختی
#شهید_مجتبی_بختی
#کلنا_عباسک_یا_زینب
@koolebar_azsh
🔹️دفترچه حرکتی کاروان که هر روز در منازل استراحت شب نصب میشود ...
(منزل هشتم)
@koolebar_azsh
زندگی به سبک شهدا
کتاب «دخترانه» جلد اول از مجموعه کتاب زندگی به سبک شهداست.
در این کتاب مجموعهای از موضوعات اساسی و مورد نیاز دختران جوان و نوجوان گردآوری شده که سبک زندگی و روشِ بهتر زیستن را تبیین میکند.
این کتاب شامل ۹ فصل است که هر کدام موضوعی خاص و مورد ابتلای دختران جوان و نوجوان را مطرح میکند. موضوعاتی از قبیل
بایستههای شادمانی، بازگشت از گناهان، تعامل با والدین، پیوند آسمانی، رسم رفاقت، خودسازی، دانش اندوزی، به سوی پروردگار، عفاف و پاکدامنی.
در هر بخش تلاش شده تا نکاتی کوتاه و کلیدی پیرامون موضوع به صورت خلاصه ارائه شود.
#شهدایی_زیستن 🌷
@koolebar_azsh
شب جمعه نزد "حسینِ فاطمه
(سلام الله علیها)" یادمان کنید🌷
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#شب_زیارتی
@koolebar_azsh
هدایت شده از کولـه بار خادم الشهدای هـوراند
🔹سالروز عملیات افتخار آفرین #مرصاد گرامی باد .
#صیاد_شیرازی
#فرهنگی_رسانه_ای_کوله_بار_هوراند
╭═━⊰◼️☫◼️⊱━═╮
🌐@koolebar_horand_313
╰═━⊰◼️☫◼️⊱━═╯
وقتی از مادری میپرسیدی
که چرا جوان رعنایت را
به مصاف تیر و تانک میفرستی؟
میگفت:
خودم و فرزندانم فدایِ علی اکبر حسین(ع)...
مدیونیم💔
#مادران_زینبی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@koolebar_azsh
هدایت شده از کوله بار خادم الشهدای سراب
نماز جمعه
قرارگاه ایمان، تقوا، بصیرت ، اخلاق
و قلب فرهنگی هر شهر است.
پنجم مرداد سالروز اقامه اولین نماز جمعه کشور گرامی باد.
#روز_نماز_جمعه
#فرهنگی_رسانه_کوله_بار_سراب
@koolebar_sarab
امروز مهران
فردا تهران
رویایی که به کابوس بدل شد...
پنجم مرداد، سالروز #عملیات_مرصاد
و شکست منافقین گرامی باد.
@koolebar_azsh
بعضی روزها متفاوتند
۵ مرداد هم از همین روزهاست.
روزی که در آن بارها به مهدی فاطمه(عج)
مژده آمدن سربازانشان را دادهاند
همانها که حضرت ارباب دستشان را در دست علمدارش گذاشته بود تا در این میدان قد بکشند و حضرت مادر(س) انتخابشان کند.
پنج مردادهای ما با تولد عبدالکریم «هاشمی نژاد» شروع میشود سال ۱۳۱۱.
بیست و اندی سال طول میکشد و پنجم مرداد سال۱۳۳۳ «اسماعیل دقایقی»
به دنیا میآید و در آسمان دوباره غوغا میشود.
۵ مرداد۱۳۳۸ داستان متفاوت است،
تبریز مهمان «تجلایی» میشود و تهران مهمان«محسن دین شعاری»
سال بعد«محسن وزوایی» متولد میشود
حالا دیگر جمع فرزندان آقاروح الله جمع است و ستاره ها قرار است نه فقط دلهای ما را که با هدایت این ولی خدا و کنار هم جهان را روشن کنند
انفجار نور اتفاق میفتد و انقلاب اسلامی ایران پیروز میشود و حسین به علمدارش مرحبا میگوید که چنین شاگردانی تربیت کرده است
اما داستان ۵مرداد هنوز تمام نشده است.
پنجم مرداد سال۶۱ در شلوغی های جنگ، تبریز دوباره مهمان دارد و وحید پا به جهان میگذارد. همین حوالی، زیر سایه امام رئوف(ع) مصطفی هم متولد میشود
علمدار اینبار وحید و مصطفی را برای مأموریتی ویژه میخواهد، مأموریتی که به خواهرش زینب مرتبط میشود.
حال شاگردان علمدارند...
میروند تا کیلومترها آن طرف تر از وطن، رسم وفاداری به جا آرند و از حرم دفاع کنند و اینچنین«مصطفی بختی» و
«وحید نومی» هم شهید میشوند تا اسمشان میان پنج مردادی هایی که در آسمان برایشان تولد میگیرند ثبت شود
و امروز ۵مرداد از آن بالا نگاهمان و دعایمان میکنند که شبیه آنها شاگرد خوبی برای علمدارِ ارباب باشیم
@koolebar_azsh
هدایت شده از کوله بار خادم الشهدا🌷 شهرستان آذرشهر
یــادمــان باشد گنــاه که کردیم
آن را به حساب جوانی نگذاریم
میشودجوانیکرد به عشق مهدی
بــه شهـــادت رسید فدایِ مهدی
🤍-شهید محسن عرب بهشتی