#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#حمید_محمودی
#نوجوانی16ساله بود
یه نوار روضه #حضرت_زهرا_س زیر و روش کرد.
بلند شد اومد #جبهه...
یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی حرم_امام_رضا_ع نرفتم، می ترسم شهید بشم و حرم_آقا رو نبینم...
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم #حرم_امام_رضا_ع زیارت کنم و برگردم...
اجازه گرفت و رفت حرم_امام_رضا_ع
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه...
توی وصیتنامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم_امام_رضا_ع توی ماشین خواب حضرت رو دیدم...
آقا بهم فرمود: حمید اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود...
نیمه شبا تاسحر می خوابید داخل قبر گریه می کرد و میگفت:یا مام_رضا_ع منتظر وعده ام...
#آقا_جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت #شهادت، روز #شهادت و مکان #شهادتش رو هم نوشته بود...
شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهیـد شد که تووصیتنامه اش نوشته بود!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@koolebar_hashtrood