eitaa logo
کتاب سفید 📚
2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
75 ویدیو
48 فایل
┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ جهت شرکت در طرح به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید: 🌐 http://www.ktbsefid.ir ارتباط با ادمین: 🆔 @DabirKtbsefid
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان حواستون هست⁉️ فقط چهار روز دیگه تا اتمام مهلت شرکت در رویداد بزرگ «کتاب سفید» وقت باقی مونده👀 شمایی که هنوز دودلی و شروع نکردی؛ زود باش، داره دیر میشه... معلوم نیست دوباره کی همچین موقعیتی برات پیش بیاد. جهت شرکت در "کتاب سفید" به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید: 🌐http://www.ktbsefid.ir جهت پشتیبانی آنلاین با دبیرخانه به نشانی زیر ارتباط بگیرید: 🆔 @DabirKtbsefid ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
سلام و نور 🔹این که محتویات ذهنتان را به تحریر درآوردید شروع خوبی برای موفقیت است. اما: 🔸شما در قدم اول باید داستان را در ذهنتان مرتب کنید. باید بُعد منطقی داستان را حفظ کنید. شما اول نوشتید با کارت پدر مبلغ کتاب را پرداخت کردید.و بعد نوشتید پدرتان هم این پول را واریز کردند. بهتر بود در جریان واریزی خودتان کمی چالش و گره ایجاد می‌کردید. 🔸با چندبار خواندن دست‌نوشته‌ی خودتان، می‌توانید جملات و عبارات بهتری جایگزین کنید. 🔸برای نوشتن از زبان معیار استفاده کنید. بعضی کلمه ها را محاوره نوشتید. 🔸از علائم نگارشی را به اندازه و به جا بهره ببرید. ✅در مسیر پرفراز و نشیب نوشتن، همواره بیاموزید! ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
بیست و پنج توی سالن نشسته بودیم و هردو انتظار می‌کشیدیم گفت: وقتی با فرمانده معامله کردی تصمیم داری بعدش چیکار کنی؟ گفتم :با خواهر وبرادرم شایدم از اینجا رفتیم گفت :هیام! نگاهم را به چشمانش دوختم وگفتم :بله! گفت : حس میکنم تو بااون چشمای سبزت روح منو تسخیر کردی! با اینکه کلی استرس داشتم برای دیدار فرمانده، ولی ازحرفش خنده ام گرفت و گفتم : می دونی تواولین کسی هستی که بهم گفت "جادوگر"! با چشمهای گرد شده گفت :کی من همچین حرفی زدم ؟ گفتم:تسخیر کردن فقط کارجادوگرهاست واجنه،حالا من کدومشم؟ کمی سکوت کردو بعدگفت : تودرد بی درمونی! ...همراه من بیا.. ازت مراقبت میکنم ،خواهروبرادرتم بیار ،من قدرتشو دارم ازت محافظت کنم .. در سکوت لبخندی تحویلش دادم ... در حیاط باز شد دوتا سرباز داخل شدند ، پشت سرشان فرمانده بود، بادیدنش ضربان‌ قلبم بالا رفت ، اگر موفق نشوم چه؟ هیچ چیز قابل پیش بینی نیست من هم مجبورم راهی راکه انتخاب کردم تا انتها بروم، دوتا سرباز توی حیاط ایستادند و فرمانده داخل شد، ساموئل احترام نظامی داد من هم بی اختیار از جا بلند شدم، نگاه تندی به من کرد رو به ساموئل  با عصبانیت گفت: چطور اجازه دادی مسمومت کنه؟ ساموئل سرش رابه زیر انداخت.. گفتم: لطفا آروم باشین قراره باهم مذاکره کنیم نه دعوا! یک آمپول تقویتی آماده کرده بودم به ساموئل تزریق کردم به جای پادزهر، حضور فرمانده اینقدر ترسناک بود که دستاهایم می لرزید ،بعد همه دور میز نشستیم فرمانده رو به من گفت: خب دختر! به من گفتن می خوای معامله کنی! خودتم می دونی حرف کشیدن از تو برای ما کاری نداره، اما به ساموئل قول دادم وبه خاطر اونه که الان اینجام، بهتره توهم سر حرفی که زدی بمونی وفکر کلک زدن نباشی چون با این بلایی که سر ساموئل آوردی بدجور خودتو به دردسر انداختی!.. . حسابی ته دلم خالی شد آب دهنم را به سختی قورت دادم وبه زور لبخند زدم و گفتم: من سر قولم هستم بابام در ازای خانواده م! فرمانده به نرمی گفت : کار عاقلانه ای میکنی چون خودت خوب می دونی زندان جای بچه ها نیست وممکنه چه بلاهایی سرشون بیاد!. . بدبخت شدم چرا خبری نشد؟ نکند یادداشت من به دستش نرسیده! حالا چه خاکی توی سرم بریزم، چه دیوانه ای هستم من ، که برگشتم! از خطر جسته بودم! ولی اگر برنمی گشتم ، حتما تونل مخفی را پیدا میکردند وممکن بود جان همه ی انهایی که فرار کرده بودند به خطر بیفتد، ان تونل نباید لو برود! فرمانده دستش را رو ی میز محکم کوبید و گفت:حواست کجاست؟! گفتم:خب پس بنویسین ومهر کنین حرفایی که زدین! گفت:‌ پس آدرس چی؟.. گفتم: به اونم می رسیم! گفت: کاغذ بیار! برایش آوردم ولی معطلش کردم ، حالا چه میشود؟!!... به محض اینکه نوشت آدرس میخواهد.. نوشت ومهر کرد و گفت: فکر این نباش که آدرس اشتباهی بدی چون تا پدرت دستگیر نشده تو اسیر ما می مونی!.. ✏️اطهر میهن‌دوست ⛔️کپی شرعاََ و قانوناََ مجاز نیست. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
نوشتن را آغاز کن؛ بدون هیچ ترسی بهترین نویسندگان بار ها شکست را تجربه کرده اند . ذهنت را محدود نکن و اجازه بده به هر سو که می خواهد سیر و سفر بکند؛ و سفر را تجربه بکند. چه سفرش به عمق اقیانوس ها باشد ؛ چه سفرش به آن سوی کهکشان راه شیری باشد و چه سفرش به بیابان ها و دشت های لوت. با ذهنی باز و به دور از دغدغه بنویس. آرامش و نوشتن هر دو در سرزمینی به نام زیبایی سیر و سلوک می کنند. پس بنویس و بنویس و در این راه حتی اندکی به دلت ترس جای نده . ✍ فاطمه غفاری ثمرین ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
«پیرنگ» «پیرنگ» یا «طرح داستانی»، توالی رویدادهایی است که یک داستان را شکل می دهند؛ همان چیزی که باعث می شود مخاطبین به خواندن اثر ادامه دهند یا آن را کنار بگذارند. این عنصر را می توان خط داستانیِ اثر در نظر گرفت. همانطور که پیشتر گفته شد، یک داستان موفق به دو سوال پاسخ می دهد: چه اتفاقی می افتد؟ (پیرنگ)، و این اتفاق چه معنا و پیامی دارد (تِم).  به شکل کلی، ساختار رایج در تمام داستان ها چیزی شبیه به این است: آغاز، رویدادی مهم که همه چیز را تغییر می دهد، مجموعه ای از بحران ها که تنش را به وجود می آورد، نقطه ی اوج، و پایان بندی. میزان موفقیت شما در خلق کشمکش، هیجان و تنش مشخص می کند که آیا مخاطبین از ابتدا تا انتها با اثر شما همراه خواهند ماند یا خیر. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
📌 داستان های شاهنامه به زبان ساده ❇️ قسمت چهاردهم: پادشاهی نوذر (بخش اول) مدت پادشاهی نوذر بسیار کوتاه بود و تنها هفت سال طول کشید. هرچند در ابتدا نوذر راه پدر را ادامه داد، اما خیلی زود به پادشاهی خودسر و خوشگذران تبدیل شد و این وضعیت باعث شورش داخلی در کشور شد. نوذر برای حل بحران از سام کمک خواست و با وساطت او، آرامش به کشور بازگشت. پادشاه توران، پشنگ، که اوضاع ایران را آشفته و منوچهر را از دنیا رفته می‌دید، تصمیم به حمله به ایران گرفت تا انتقام بگیرد. افراسیاب، پسر پشنگ و جهان‌پهلوان توران زمین، با فرمان پدر گردن نهاد و با لشگری عظیم به سوی ایران حرکت کرد. اگرچه اغریرث، پسر بزرگ پشنگ و مشاور او، مخالف این حمله بود، اما به تحریک پشنگ، افراسیاب راهی ایران شد. همزمان، جهان‌پهلوان ایران، سام، از دنیا رفته بود و زال درگیر خاکسپاری او بود. این بهترین فرصت برای افراسیاب بود. افراسیاب لشگر خود را به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول را به سمت سیستان فرستاد تا جایگاه سام را بگیرند و بخش دوم را به قلب ایران فرستاد. نوذر از لشکرکشی افراسیاب مطلع شد و همراه سپهسالار خود، قارن، به مقابله با او رفت. ✍🏻 کیارش طاهری @Kia_1386 📩 ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
من به کلمه «تمرین» عشق می‌ورزم، چرا که دنیای وسیعی از معناها را در خود جای داده است. به عنوان یک فعل، تو را به چالش می‌کشد تا مهارت یا هنری را با دقت و پیوستگی تمرین کنی؛ به این امید که توانایی‌ات گسترش بیابد. به عنوان یک اسم، تمرین به معنای به‌کارگیری یا تجلی ایده‌ها و روش‌هاست. برای آنکه به نویسنده‌ای که آرزو داری تبدیل شوی، باید در «تمرین» غوطه‌ور شوی و آن را در جان خود بگنجانی. هنرمندان بزرگ تاریخ، خود را در دامن استادان می‌پروراندند و با عشق و وفاداری به هنرشان، آن را به کمال می‌رساندند. در دنیای امروز، تو نیز می‌توانی با نوشتن چنین رابطه‌ای برقرار کنی. لحظه‌ای که نوشتن را به عنوان یک «تمرین» ببینی که از عمق جانت برمی‌خیزد، دیگر در قید موفقیت و شکست نیستی. در این سفر، به سرزمینی عمیق‌تر پا می‌گذاری، جایی که هر کلمه و هر خط نوشته، بخشی از یک هارمونی بزرگ‌تر است. هیچ واژه‌ای بیهوده نیست و هیچ شکستی نه پایان راه، بلکه گام دیگری است در مسیر جستجوی معنا. هر تجربه، گوهری است در جعبه‌ی رازهای تو، که تو را به سوی روشنایی و فهم عمیق‌تر هدایت می‌کند. ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
♦️داستانک یا داستان مینی‌مال چیست؟ ۲۸ 🌀شگردهای داستانک‌نویسی ۸. گنجاندن تعلیق مناسب بعضی‌ها معتقدند که به سبب کوتاهی این‌گونه داستان‌ها، فرصتی برای ایجاد تعلیق وجود ندارد، اما گروهی نیز تأکید دارند که برای ایجاد کشش، گنجاندن معنایی کوچک که زمینه‌ساز اندکی انتظار باشد و با بافت کوتاه داستان همخوانی داشته باشد، قدرت نویسندگی داستان‌نویس را نشان می‌دهد و می‌تواند در موفقیت چنین داستان‎‌هایی مؤثر باشد. ✍🏻میترا جاجرمی ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
🌀تحلیلِ کتابِ «کوکو و پوپو» داستان زایش شکوهمند زبان قسمت بیست‌وسوم وجود نشانه در پیرنگ داستان با دیگر کارکرد این داستان یعنی «بیداری نشانه‌ای» یعنی «درک کودک از کارکرد نمادها و نشانه‌ها» مرتبط است. «بخشی از زبان ارتباطی انسان را نمادها و نشانه‌ها می‌سازند، بنابراین کودک برای یادگیری کامل زبان ارتباطی باید نشانه را بشناسد. این بخش از آموزش زبان ارتباطی را نشانه‌ورزی می‌گویند.» در پاره‌ای دیگر از داستان، یعنی زمانی که کوکو و پوپو در پی رفتن به بالاترین نقطه قلعه پیچ پیچ هستند، موش‌ها نقشه مسیر را در اختیار آنها قرار می‌دهند که باز هم با مفهوم بیداری نشانه‌ای و نشانه‌‌ورزی قابل تحلیل است.  تصاویر داستان در این پاره‌های داستانی نقشی فائقه دارند. به طوریکه مخاطب می‌تواند با رجوع به متن شمایلی از زبان اثر رمزگشایی کند. از این رو تصاویر «درک دیداری» کودک یعنی «توانایی کودک در شناخت و درک تصویر و عناصر دیداری» را تقویت کند. درک دیداری با شناخت نشانه‌ها مرتبط است. «شناخت نشانه‌ها سرآغازی برای آشنایی کودکان با کدهای تصویری و زبان تصویر است. کودکان با نشانه‌ورزی یاد می‌گیرند که هر تصویر معنایی دارد.» 🖇️ادامه دارد... ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
کتاب سفید 📚
📣 برای تحقق رویای نویسنده شدن، فقط تا پایان آذرماه فرصت دارید... جهت ارسال اثر در طرح کتاب سفید به
🖇️ 📣دوستان مهلت ارسال اثر برای رویداد «کتاب سفید» رو به پایان است؛ بزرگوارانی که اثر خود را بازنویسی کرده‌اند و یا هنوز ارسال اثر نداشته‌اند، فقط تا دهم دی‌ماه فرصت باقیست و این آخرین مهلت ارسال اثر برای رویداد «کتاب سفید» است و این زمان قابل تمدید نیست. جهت شرکت در "کتاب سفید" به نشانی اینترنتی زیر مراجعه نمایید: 🌐http://www.ktbsefid.ir جهت پشتیبانی آنلاین با دبیرخانه به نشانی زیر ارتباط بگیرید: 🆔 @DabirKtbsefid ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
سلام و نور 🔹دلنوشته‌ی شما را خواندم. زیبا بود! اما لازم است در نوشتن متن ادبی به نکاتی توجه کنید: 🔸کلمه‌ها را با فاصله از هم جدا کنید. ممکن است این سبک شما باشد که از نیم‌فاصله استفاده کرده اید، اما این روش، خواندن را برای مخاطب دشوار می‌کند. 🔸نوشتن متن ادبی نیاز به دقت ویژه‌ای دارد. باید صوت، آهنگ و معنا را همزمان باهم درنظر بگیرید و به نسبت دقیق در متن بگنجانید. 🔸گاهی فقط برای دل خودتان می‌نویسید اما اگر می‌خواهید اثرتان، مخاطب را مسحور کند باید از توصیفات معمول پرهیز کنید. و درعین حال که ساده و قابل فهم می‌نویسید، تفکربرانگیز و موثر باشید. 🔸استفاده‌ی درست و به جای علائم نگارشی را دست کم نگیرید. ✅مسیر قلمتان همواره روشن! ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid
▪️ حشو 🔹روزی نیست که در کتابی یا مجلّه ای یا روزنامه ای یا مراسله‌ی رسمی وزارتخانه‌ای یا مکتوب شخصی دوست و آشنائی به جمله‌ای برنخورید از این قبیل که: هرچند هنوز این مسئله حل نشده است ولیکن تمدّنی که... گرچه از کتب بسیار نفیسه‌ایست که تالیف یافته ولی... این بیماری اگرچه ساری نیست مع‌هذا ملل قدیمه... بجهت اینکه هنوز زبان یاد نگرفته‌اند بدین سبب نمی‌توانند... 🔺در همه این مثال ها یکی از دو کلمه ای که در هر جمله به خط درشت‌تر نوشته شده است زائد است؛ اگر بگوئیم «نکو روئی ولیکن بی‌وفائی» مراد خود را تمام و کمال ادا کرده‌ایم؛ اما هرگاه کسی بگوید «اگرچه خوبروئی خوش ادائی ولیکن زشت خویی بی‌وفائی» یکی از دو کلمه اگرچه و ولیکن زائد و بنابراین جمله غلط است. ✍️ مجتبی مینوی ┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ 📒 @ktbsefid