eitaa logo
مجموعه اشعار خادم زینب س
387 دنبال‌کننده
182 عکس
361 ویدیو
87 فایل
ارائه ی سبکهای پیشنهادی ارائه ی نظرات پیشنهادات و انتقادات👇 @khademozeinab
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره ، دلِ پریشونُ ، چشایِ گریونُ ، هوایِ بارونُ ، دلایِ بیتاب دوباره ، دلا میشه غوغا ، میره دلامون تا ، حریمِ عاشق ها ، باروضه ی اب میگم اب ، دلم میره کربلا تو چشمام ، میره دودِ خیمه ها حسین جان ، اگه میشه این دفعه هرکجا ، میری به کوفه نیا دلم میسوزه ، شبیهِ خیمه هایِ تو وزیده بازم ، نسیمِ کربلایِ تو بند دوم محرم ، میگیره اتیش اب ، تو روضه ی ارباب ، میگیره رو مهتاب ، از اسمونا محرم ، غمِ عجیبیِ ، پر از غریبیِ ، چه بویِ سیبیِ ، که داره دنیا چه حسی ، تو رقصِ این پرچمِ عزادااارِ تو همه عالمِ حسین جان اگه که دریا همش بشه اشک ، تو چشمایِ ما کمِ دلم میسوزه ، شبیهِ خیمه هایِ تو وزیده بازم ، نسیمِ کربلایِ تو
فایل کم حجم👇
(اقا شرمندم) بزرگواران حواستون باشه تو هر مجلسی اجرا نشه ان شاالله (مسولیت اجرای این شور پای خودتون) ارسال فایل اجرا به ایدی زیر @khademozeinab هرچی که میگردم جسم تو پیدا نمیشه میخوام بشینم بالاسرت اما نمیشه میخوام که جمِت کنم تو بوریا نمیشه بیرون بکشم از بین نیزه ها نمیشه تکه های جسمت پخشه تو صحرا نمیشه مهل المهلا یابن الزهرا زینب تنهاست تو این صحرا دور تو نی و تیر دور من حرومی نمیشناسم تنت رو خودت بگو کدومی ای داداش بند دوم دیگه رو تنت حتی قد یه نیزه جا نیست چندتا وصله از جسمت کمه سرت چرا نیست؟ هرچی چی گشتم انگشت بریدت هیچ کجا نیست حتی توی گودال بین تیر و نیزه ها نیست بعد از تو دیگه هیشکی مراقب زنا نیست مهل المهلا یابن الزهرا غارت غارت شد معجرها تو کفن نداری پیرُهن نداری چی اومده سرتو بمیره خواهر تو ای داداش بند سوم عمامت الان روی سرِ یه ساربونه انگشتر و انگشتت تو دست این و اونه خولی سرِتو گذاشته تو تنور خونه پیراهن پارتم که سهم دیگرونه با مرکب دویدن رو تنِ تو حشیونه مهل المهلا یابن الزهرا تو تنها و زینب تنها دلم رو میسوزونی با این رگای خونی این تن بی سرِ تو بوسیده خواهرِ تو ای داداش
با سلام لطفا در صورت استفاده از این شعر فایل ضبط مجلس روبه ایدی زیر ارسال فرمایید باتشکر 👇 @khademozeinab شولوغه سرت جلو چشم زینبت کجا بردنت شولوغه سرت میکشه زینبتو کتک خوردنت شولوغه سرت تا اینجا میاد بمیرم صدای خس خس حنجرت جلو چشم من با پا بردنت با نیزه آوردنت شولوغه سرت یعده دور مقتل یه عده دور زینب یعده توی گودال چه خبر شده امشب یعده تازیونه یعده نیزه دارن یعده دارن واسه زدنت سنگ میارن بند دوم نداری امان هی به دور مقتلت میرن و میان نداریم امان عده ای دنبال زن و بچه هان نداریم امان نداری امان سر تو گوشه ای پیکرت گوشه ای نداریم امان افتاده ساقی لشکرت گوشه ای نداریم امان میخونم مهل المهلا شاید برگردی مولا هرچند میدونم اینو اربن اربایی حالا دیدی زدن زینب رو دیدم بیحالت کردن دیدی بستن دستامو دیدم پامالت کردن بند سوم دیگه وقتی نیست دنبال طفلا باید باشم من کمک کن حسین دستامو بگیر که پاشم من کمک کن حسین ولی کی تورو کمکت کنه که پاشی مولا اخه جابجا شده تکه های تو واویلا واویلا حسین دست رو سرم میگیرم وا محمدا میگم گوشوار دخترها رو به حرومیا میدم حالا باید آماده باشم واسه بازارا ای وای ای وای از کوچه ای وای ای وای از صحرا