eitaa logo
صلّی‌اللّه‌علــیكِ‌یافاطــمه‌‌الزهــــرا
431 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌹 عنایت (عجل الله فرجه) به و رفع مشکلات ⚜ حضرت ، استاد محترم حوزه علميه قم، در اوايل شهريور ۱۳۷۴ شمسى نقل می‌كردند: 🎙در اوايل پيروزى ايران پيرمردى - كه اكنون نام وى را در خاطر ندارم ـ براى من نقل كرد كه: 🇬🇧 من با سفير انگليس دوستى و مراوده داشتم. يك روز سفير به من گفت: 🎩 فلانى، من از كار ايران در حيرتم! با مطالعات دقيقى كه من در ادوار اخير تاريخ ايران داشته‏ ام به اينجا رسيده ‏ام كه: 🔸گذشته از مشكلات گوناگونى كه در مواقع مختلف گريبانگير اين كشور بوده است، ۱۷ بار مسائل و پيشامدهاى مختلف كار را به جايى رسانده است كه نزديک بوده است كشور ايران اساساً از روى نقشه جغرافيا محو شود! 🌟 ولى بزودى حوادثى رخ داده و اوضاع در داخل و خارج كشور به گونه ‏اى پيش رفته كه اين خطر برطرف شده است! حال چه سرّى در اين امر نهفته است، معلوم نيست! ⚜ آقاى موسوى فرمودند: 👴🏻 پيرمرد مزبور مى‏ گفت: پس از شنيدن سخنان سفير به وى گفتم: ما شيعيان، عقايدى داريم كه بر اساس آن اعتقادات، حل و هضم اين مسئله بر ما دشوار نيست. 🌹 سپس اشاره به وجود امام زمان «سلام اللّه‏ عليه» كرده و افزودم: ما معتقديم امام زنده و معصوم، و در عين حال توانا و دلسوزى داريم كه هر چند، روى مصالحى، در پس پرده غيبت نهان است! 🌪 امّا از مسائل و مشكلات ما كاملاً مطلع و آگاه مى ‏باشد و در مواقع لزوم توطئه ‏ها را خنثى كرده و در طوفان مصائب، ما و كشورمان را كه مركز محبّان و مريدان اوست از خطرات سخت حفظ مى ‏نمايد. 📙 منبع: مقالۀ راز بقای ایران، عنایات اهل بیت (علیهم السلام)، مجله موعود، نوشته استاد ابوالحسنی منذر. @farizatolhoseyn
• ⚜️ (ره) می گوید: 🌌 ای به قصد زیارت علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. 🌕 در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. 💭 کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! ⁉️ متحیر شدم که او کیست؟! که این همه آمادگی علمی دارد؟! 💭 در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ 💓 ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. 🌹 آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: 🍀 «چگونه را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست». 👣 پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... 🍃 پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم. 📚 عبقری الحسان، ج ۲، ص ۶۱. 📚 منتخب الأثر، ج ۲، ص ۵۵۴. 📝 ‎‎‌‌‎‎‌@farizatolhoseyn
• 💖 نعمت خدمت به مادر 🌹 شیخ مرتضی انصاری(ره)، که از مجتهدان و مراجع به نام زمان خودش بود؛ مادرش را تا نزدیک حمام به دوش می‌گرفت و به زن حمامی می‌سپرد و منتظر می‌ماند تا پایان استحمام مادر، بعد او را به خانه برمی‌گرداند. 🌌 هر شب به دست بوسی مادر می‌رفت و صبح با اجازه او از خانه خارج می‌شد. ⚰ پس از مرگ به شدت می گریست و می فرمود: «گریه‌ام برای این است که از نعمت بسیار بزرگی چون خدمت به مادر، محروم شدم.» 📘 کتاب آن مرد آسمانی، نظری @labeik_ya_fatemata_zahra