eitaa logo
صلّی‌اللّه‌علــیكِ‌یافاطــمه‌‌الزهــــرا
399 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صلّی‌اللّه‌علــیكِ‌یافاطــمه‌‌الزهــــرا
🌱 💫کهکشان ها نخی از وصله ی نعلینِ #علے ست @farizatolhoseyn
✨•﷽•✨ ⚜️ حکایت نجات مادر (ع) از چنگال شیر 📗 در کتاب «تحفة المجالس» شده که روزی (سلام الله علیها) مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ایام طفولیت با چند نفر از دختران عرب به صحرا رفتند و بازی می کردند که ناگاه شیری پیدا شد و همه دختران فرار کردند. 🏇🏿 ولی فاطمه (علیها السلام) نتوانست فرار کند در اینحال بود که سواری نزدیک شده و شمشیر خود را کشیده آن شیر را به دو نیم کرد! 👣 همین که فاطمه این حالت را دید، خود را به قدوم آن سواره انداخته و گردنبندی که در گردن داشت گشوده و به رسم هدیه به آن سواره داد و دعای خیر نمود، و به سلامت متوجه مکه گردید. 🏜️ و چون این خبر به پدر و مادر فاطمه رسید گریان و نالان متوجه صحرا گردیدند، و فاطمه را صحیح و سالم ملاقات کردند و از احوالاتش پرسیدند، فاطمه کیفیت آمدن سواره را گفت پس ایشان به عقب سواره روان شدند که او را به مکه آورده احسانی در حق او نمایند، به جایی رسیدند که شیر را کشته دیدند، و هر چه جستجو کردند از سواره اثری نیافتند! 🕋 باز به مکه مراجعت نمودند، مدت مدیدی گذشته تا اینکه روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ایام طفولیت با مادر خود مزاح و شوخی می کرد، مادرش فاطمه (علیها السلام) به او گفت: ❓ای فرزند تو کودکی با من مزاح می کنی؟ 🌹حضرت فرمود: ❓ای مادر مگر قصه شیر و سواره را فراموش کرده ای؟ آن سواره که بود که تو را از چنگ شیر نجات داد و خلاص کرد؟ ☝🏻مادرش گفت: میان من و آن سواره نشانی هست... 🌹 پس حضرت دست به آستین خود کرده و گردنبند مادرش را بیرون آورد و گفت: ❓ای مادر ملاحظه کن، ببین که این همان گردنبند تو است یا نه؟ ✋🏻مادرش گفت آری! 🌹 حضرت فرمود: آن سواره من بودم که شیر را کشته و تو را نجات دادم. 📚 کشکول النور، ج ۲، ص ۱۵ به نقل از تحفة المجالس من معجزات ائمه الاطهار (عليهم السلام). 📙 داستانهایی از انوار آسمانی، ر - یوسفی‏. 🦋 راز خلقت همه پنهان شده در عینِ (ع) ست 🦋 کهکشان ها نخی از وصله ی نعلینِ (ع) است ━━═━⊰•❀🌸❀•⊱━═━━ 📱ڪـانـال فریضه الحسین(ع) @farizatolhoseyn
• ⭐️ ستاره مادر آفتاب 🤲🏻 توسل به حضرت نجمه مادر بزرگوار (علیهما السلام) 🌹 به همراه داستان جذاب زندگی آن بزرگوار 🌍 خاتون، همسر امام موسی کاظم (علیه السلام) و اهل «نوبه» (شمال آفریقای کنونی) بودند. 🦋 دست عنایت خداوند، طیّ داستان عجیبی، ایشان را از آن سوی جهان به خانه )علیه السلام) آورد تا در آینده مادر امام رضا و حضرت معصومه (سلام الله علیهما) شود. 📚 از روایات بر می‌آید حضرت نجمه (سلام الله علیها) دوشیزه‌ای بسیار اهل عبادت و سراسر ادب و متانت بود. 🌹 حضرت نجمه (سلام الله علیها) نقل می‌کند: 🔅«وقتی فرزندم امام رضا (علیه السلام) را باردار بودم سنگینی حمل را احساس نمی‌کردم و در خواب از درونم صدای لااله‌الاالله و سبحان‌ الله و الحمدلله می‌شنیدم، ترس مرا می‌گرفت وقتی بیدار می‌شدم دیگر چیزی نمی‌شنیدم... 🌷 هنگامی که امام رضا (علیه السلام) متولد شد امام کاظم (علیه السلام) به حضرت نجمه (سلام الله علیها) تبریک گفت و فرمود: 🔅«هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ كَرَامَةُ رَبِّك؛ 🔅ای نجمه، این کرامت و لطف پروردگار گوارای تو باد!» 🌹و بعد از آن، لقب «طاهره» را به او دادند. 📚 عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ج ۱، باب ۲. 🌸🌸🌸🌸 🤲🏻 طریقه به حضرت نجمه (سلام الله علیها) 🌟 توسل به مادران ائمه (علیهم السلام)، همیشه یکی از کارگشاترین توسلات بوده است. 📚 برای توسل به روح مقدس حضرت نجمه (سلام الله علیها) راه‌های مختلفی هست از جمله: 🔅هدیه کردن صلوات (با عجّل فرجهم) به روح ایشان 🔅هدیه کردن سوره یس به ایشان 🔅زیارت مشهد و قم به نیابت از ایشان (از راه دور یا نزدیک) 🔅پهن کردن سفره اطعام به نام و یاد آن بزرگوار 🔅و... 🤲🏻 هنگام دعا حاجت مولایمان را فراموش نکنیم. @farizatolhoseyn
4_5874963881616476031.mp3
2.64M
💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 بشنوید | | 💚 حسن خلق امام کاظم (علیه السلام) 🎙️حجت الاسلام دکتر 🌺 به مناسبت (ع) @farizatolhoseyn
• ⚜️ (ره) می گوید: 🌌 ای به قصد زیارت علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. 🌕 در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. 💭 کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! ⁉️ متحیر شدم که او کیست؟! که این همه آمادگی علمی دارد؟! 💭 در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ 💓 ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. 🌹 آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: 🍀 «چگونه را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست». 👣 پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... 🍃 پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم. 📚 عبقری الحسان، ج ۲، ص ۶۱. 📚 منتخب الأثر، ج ۲، ص ۵۵۴. 📝 ‎‎‌‌‎‎‌@farizatolhoseyn
صلّی‌اللّه‌علــیكِ‌یافاطــمه‌‌الزهــــرا
•✨﷽✨• ⭐️ پيشگويى شگفت انگیز ولادت ⚜ حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از زبان راهب ⛪ در زمان (عليه السلام ) راهبى زندگى مى كرد بنام «مثرم بن دعيت بن شيتقام». ⏳اين مرد در عبادت معروف بود و صد و نود سال خداوند را عبادت كرده بود و هرگز حاجتى از خداوند نخواسته بود! 🤲🏻 تا اينكه از خدا خواست، خداوندا! يكى از اولياء خود را به من نشان ده... 🌷 خداوند حضرت ابوطالب را نزد او فرستاد تا چشم مثرم به حضرت افتاد از جا برخاست و سر او را بوسيد و او را در مقابل خود نشانيد و گفت: 👳🏼‍♂️ خدا تو را رحمت كند، تو كيستى؟ 🌹حضرت فرمود: مردى از منطقه تهامه! 👳🏼‍♂️ پرسيد از كدام طايفه عبد مناف؟ 🌹 فرمود: از بنى هاشم. 👣 راهب بار ديگر برخاست و سر حضرت ابوطالب (عليه السلام) را بوسيد و گفت: 🤲🏻 خدا را شكر كه خواسته مرا اعطا كرد و مرا نميراند تا ولى خود را به من نشان داد. ☝🏻سپس گفت: «تو را بشارت باد! خداوند به من الهام نموده كه آن مژده اى به توست». 🌹حضرت ابوطالب (عليه السلام ) پرسيد آن بشارت چيست؟ 👳🏼‍♂️☝🏻 گفت: ««فرزندى از صلب تو بوجود مى آيد كه ولى الله است! 🔅اوست ولى خدا و امام متقين و وصى رسول رب العالمين. 🔅اگر آن فرزند را ملاقات كردى از من به او سلام برسان و از من به او بگو: ✨مثرم به تو سلام مى گويد: و شهادت مى دهد كه خدايى جز الله نيست، يگانه است و شريكى ندارد و محمد بنده و فرستاده خداست و تو جانشين بر حق او هستى نبوت با محمد و وصايت با تو كامل مى شود». 🌹در اينجا حضرت ابوطالب (عليه السلام) گريه كرد و فرمود: نام اين فرزند چيست؟ ✋🏻 او گفت: «نامش على است!» 📘 الفضائل شاذان بن جبرئیل قمی، ص ۵۵. 📚 بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۱۲۵. ━━━━•❁✧💠✧❁•━━━━ @labeik_ya_fatemata_zahra
• 🎉🌸 مولود مبارك‌ 👳🏻‍♂ على بن اسباط مى‌گويد: 👣 وقتى (علیه السلام) بيرون آمد، من به قيافه و قد و قامت آن حضرت نگاه مى‌كردم تا وقتى كه به مصر رسيدم، بتوانم او را توصيف كنم. 🌸 هنگامى كه حضرت نشست، فرمود: 🔅«اى على! خداوند كما اينكه در باره نبوّت، احتجاج و استدلال نموده، در مورد امامت نيز چنين نموده است. 📖 خداوند مى‌فرمايد: وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا [۱] و همچنين مى‌فرمايد: وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ‌ [۲] وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً [۳]. پس فرقى نمى‌كند ممكن است كه خداوند به يكى در كودكى حكمت عطا كند و به ديگرى در چهل سالگى». ⛺️ ابن اسباط و عبّاد مى‌گويند: در منى خدمت امام رضا علیه السلام بوديم كه امام جواد را - در حالى كه خردسال بود - آوردند. 👥 عرض كرديم: اين همان مولود مبارك است؟ 🌹 فرمود: «آرى، همان مولود مبارك است كه در اسلام با بركت‌تر از او زاده نشده است‌». [۴] 📚 پی نوشت ها: ۱. يعنى: «و عطا كرديم او را حكمت، در حالى كه كودكى در گهواره بود». (سوره مريم، آيه ۱۲) ۲. يعنى: «وقتى كه به سن رشد رسيد». (سوره يوسف، آيه ۲۲، سوره قصص، آيه ۱۴) ۳. يعنى: «و وقتى كه به سن چهل رسيد». (سوره احقاف، آيه ۱۵) ۴. ارشاد مفيد، ص ۳۲۷. 📘 جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده، راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۳۰۹. @labeik_ya_fatemata_zahra
• 🌹 کراماتی از حضرت (س) ⚜ مرحوم قائم مقام فراهانى مى‏‌گويد: 🎙جناب آميرزا، آقاى سركشيك قم مى‏‌فرمود: در سال ۱۳۰۰ ضعيفه مفلوجه‏‌اى (زن فلج) را از كاشان به قصد استشفا به قم آوردند دخيل حضرت معصومه (سلام‏ اللَّه‏ عليها) شد! 🕌 شب كشيك من بود. ضعيفه دور حرم مانده و درب حرم را بستند، چون نصف شب شد آن ضعيفه آواز داد: ✋🏻 «حضرت مرا شفا داد...» در را گشودم. ديدم همانطور است كه مى‏‌گويد! 👮🏻‍♂ واقعه را پرسيدم؟ 🧕🏻گفت: عطش بر من غلبه كرد، خجالت كشيدم آب بخواهم، با آن حالت خوابم ربود، در واقع جام آبى به من دادند و گفتند: ✨«اين آب را بخور، شفا مى‏‌يابى». آب را خوردم و از خواب بيدار شدم. ديدم نه از عطش خبرى است و نه از فلج اثرى! 🔅🌱 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند 🔅🌱 و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند ⭐️ و مى‏‌فرمود: سالى نيست كه دو سه نفر كور و شل از بركت توسل به آن معصومه سلام‏ اللَّه‏ عليها شفا نيابند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. قائم مقام فراهانى، ميرزا ابوالقاسم، اقامة البرهان على اصول دين الاسلام، ص ۲۸۹. 📙 بانوی ملكوت، آيت الله على اكبر كريمى جهرمى @labeik_ya_fatemata_zahra
صلّی‌اللّه‌علــیكِ‌یافاطــمه‌‌الزهــــرا
• 🌹 گهواره كوچك🌱 ⚜ عالم متقى و پرهيزگار حضرت حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاى سيد مرتضى مجتهدى سيستانى از مدرسين حوزه علميه قم نقل كردند: 🎙 آقاى حاج صادق متقيان، ساكن شهر مشهد مقدس، كه از خدمتگزاران دربار امام حسين عليه السلام است، در ماه محرم الحرام سال ۱۴۱۸ هجرى قمرى برايم چنين نقل كرد:👇🏻 💞 شش سال از ازدواج دخترم گذشت و در اين مدت داراى فرزند نشده بود، مراجعه به دكترهاى متعدد و عمل به نسخه هاى زياد، سودى نبخشيده بود. تا اينكه در ماه صفر سال ۱۴۱۷ هجرى قمرى عازم سوريه شدم. 🚌 قبل از حركت من، مادرش گهواره كوچكى درست كرد و به من گفت: آن را به ضريح مطهر عليها السلام ببند، تا از نگاه لطف آميز آن بزرگوار بهره مند شويم و حاجتمان روا شود. 🕌 من گهواره كوچك را با خود به شام بردم. در شام به زيارت حضرت رقيه عليها السلام دختر سه ساله امام حسين عليه السلام رفتم و وارد دربار با عظمت و غم انگيز آن حضرت شدم. حرم آن مظلومه طورى است كه همه زيارت كنندگان را تحت تاثير قرار مي دهد. گهواره را نزديك ضريح بردم، و با توجه و اميد، آن را به ضريح نورانى حضرت بستم. 👤 شخصى كه آنجا ايستاده و نظاره گر كارهاى من بود، گفت: شما ديگر چرا به اين گونه كارها اعتقاد داريد؟ ✋🏻 گفتم: اعتقاد من به شخص حضرت رقيه عليها السلام است، نه گهواره، و اين گهواره را وسيله اظهار اعتقاد و عقيده به خود آن بزرگوار قرار داده ام، تا از طريق آن، توجه حضرت رقيه عليها السلام را به خود جلب كنم. هر كسى به قدر معرفت خود كار مى كند و معرفت من در اين حد است، نه عظمت آن بزرگوار. 🚌 پس از زيارت مراقد اهل بيت عليهم السلام در شام، به ايران بازگشتم. هنوز چند روز بيشتر نگذشته بود كه مادرش گفت: بايد دخترمان به آزمايشگاه برود، تا يقين كنيم كه آيا حضرت رقيه عليها السلام حاجت ما را از درگاه الهى گرفته است يا نه؟ 🌟 پس از آزمايش جواب مثبت بود، معلوم شد با يك گهواره كوچك، اميد و اعتقاد خود را به آن بزرگوار نشان داده و نظر لطف آن حضرت را به سوى خود جلب كرده ايم. اينك، دخترم كودكى در گهواره دارد. 📗 ستاره درخشان شام حضرت رقيه دختر امام حسين (ع)، حجت الاسلام آقاى حاج شيخ على ربانى خلخالى 💫 _________________________ @labeik_ya_fatemata_zahra