🔴خواجه حافظ شیرازی که سقف فلک را میشکافت و روی گنبد دوار یادگاری مینوشت، اوج حاتم بخشیاش سمرقند و بخارا بود که از کیسهی اُمَرای تیموری به ترک شیرازی میبخشید؛ چیزی در مایههای ترکمانچای قاجار یا بحرین پهلوی!
به مخیّلهی احدی از شعرای خیالپرداز نیامده بود که در رفیقبازی آنقدر مبالغه کند که با لب تر کردن او، بچهمحلهای با مرامش، سند محله را به نامش بزنند. تا آنجا که ما خواندهایم، دیوان اشعار شعرا مملو از شکایت و شکایتکشی از دوستان و "همرهان سست عناصر" است.
حالا یک بابایی پیدا شده که در دادگاه شعر میگوید، چه شعر گفتنی...!
تقوایِ زیادی به خرج داده و دوستانش را مشمولالذمه کرده که مبادا سند ششدانگ لواسان را برایش نامبهنام کنند. از رفقا اصرار، از او انکار. جلوی قاضی و ملق بازی...
🔻بلقیس که پادشاه خورشیدپرستان عالم بود، تهِ تهش پاکت زیرمیزی برای سلیمان نبی (ع) فرستاد نه سند تک برگ سرزمین سبا یا تصویر پرپرشدهی خورشید. عفریتی از جنیان بادی به غبغب انداخت و خواست مرزهای مبالغه را با جابجایی تخت بلقیس جابجا کند، هنوز پلک نزده بود که "آصف بن برخیا" بادش را خواباند. آنها که در جایگاه متهم میایستند، باید مراقب مبالغههاشان باشند چون کار "برخیها" تنظیم باد است...
#طبری
#رسول_قهرمانی
✍ #زهرا_محسنی_فر
@lafzeghalam