🔘شقالقمر، زیر تیغ آفتاب غدیر
سرها به سمت قله کوه جهاز شتران حجاز چرخیده بود. خورشید و ماه بر آن فراز در مقارنه بودند. حضرت محمد(ص) زیر تیغ آفتاب ذیالحجه داشت شقالقمر میکرد. ۲ نیمه سیب سرخ رحمت به وحدت رسیده بودند و در نگاه باریکبین حاضران، مو نمیزدند. پیغمبر داشت در دل تاریخ تکرار میشد. یک نفس در ۲ تن بر منبر «علمالاسما» ایستاده بود و در آن ازدحام جای پر زدن ملائک نبود. فرشته وحی به پایان ماموریت پیامبری خود نزدیک میشد. گردنها برای دیدن لحظه اعجاز کشیده شده بود. بشر در #غدیر داشت قدبلند میشد...
منتشر شده در روزنامه وطن امروز
۱۵ تیر ماه ۱۴۰۲
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنیفر
🔘شقالقمر، زیر تیغ آفتاب غدیر سرها به سمت قله کوه جهاز شتران حجاز چرخیده بود. خورشید و ماه بر آن
شقالقمر، زیر تیغ آفتاب غدیر
سرها به سمت قله کوه جهاز شتران حجاز چرخیده بود. خورشید و ماه بر آن فراز در مقارنه بودند. حضرت محمد(ص) زیر تیغ آفتاب ذیالحجه داشت شقالقمر میکرد. ۲ نیمه سیب سرخ رحمت به وحدت رسیده بودند و در نگاه باریکبین حاضران، مو نمیزدند. پیغمبر داشت در دل تاریخ تکرار میشد. یک نفس در ۲ تن بر منبر «علمالاسما» ایستاده بود و در آن ازدحام جای پر زدن ملائک نبود. فرشته وحی به پایان ماموریت پیامبری خود نزدیک میشد. گردنها برای دیدن لحظه اعجاز کشیده شده بود. بشر در غدیر داشت قدبلند میشد. در همهمه بَخٍّ بَخٍّ، پیامبر در حجهالوداع تمام منظومه معارف دین را با نخ ولایت تسبیح میکرد و سررشته تدبیر کائنات را به دست علی(ع) میسپرد. تاریخ، ماضی و مستقبل خود را همزمان با حجاج رفته و بازمانده در آن بیابان جمع کرده بود تا شاهد لحظهای سرنوشتساز باشد. تقویم جلالی چنین شکوهی را هرگز به خود ندیده بود.
پیامبر اما آشکارا نگران امت ذوقبلتین بود. رشته حبلالله را به دست علی(ع) داده بود و بیم آن داشت که مسلمین به طنابی پوسیده چنگ زنند. ثقلین بر دوش فهم آنها که «حسبنا کتاب الله» بر زبان داشتند، سنگینی میکرد. عکس رخ مهتاب که در برکه غدیر افتاد، کوتهفکری سنگ تردید به آب انداخت تا ماه را به هم ریزد. سنگریزهای سرگردان مغز او را بهم ریخت تا به یقین برسد! پیامبر غزل خداحافظی را که خواند، جماعت مهاجر و انصار و اصحاب کبار، خود را به آن راه زده و خیلی زود خیرالبشر را با این و آن تاخت زدند. اشباحالرجال شبپرهای را در منزلگاه خورشید نشاندند. قطبنمای خلافت، حول شیوخ مقدسنما هرزهگرد شد. علی(ع) که از سر دنیا زیاد بود، دنیا نزد او از استخوان خوکی در دستان جذامی پستتر شد.
اگر بشر خاکی با ابوتراب راه آمده بود، امروز در اقطار آسمانها سیر میکرد. اگر بنیآدم با حضرت بحرالعلوم تا کرده بود، مدرنیته در نگاه انسان معاصر همچون عصر مفرغ عقبمانده مینمود و مادهگرایی بسان خرافهپرستی مضحک به نظر میرسید. امروز به جای کاسههای گدایی نزد دشمنان خدا، کاسههای سر به خدا سپرده میشد. کسی نمیتوانست شیعه علی بن ابیطالب(ع) را از شعب ابیطالب بترساند. اگر بشر ظلوم و جهول، عدالت علی(ع) را تاب میآورد، امروز شیطان رجیم برای او حقوق بشر را با آب و تاب تدریس نمیکرد.
آه، آه که دنیا تنها ساعتی میزبان علی(ع) بود! آه که او مزه خدا را به عالم چشاند و رفت! آه که او رنگ خدا را به عالم پاشید و رفت! آه ای ساقی سلسبیل! از خم #غدیر قطرهای به جان شیفته ما مرحمت کن تا استسقای دنیای بی تو را با خود بشوید و ببرد! یتیم تو باشیم، امیر ما میشوی؟!
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648