🔴سالهاست که #بيروت را انبار باروت کردهاند تا به وقتش فندک را بچکانند و به بهانهی معیشت، لبنان را بچلانند. مکرون، مکار است و بجای بستهی کمکهای اقتصادی، بستهی اصلاحات سیاسی، رو کرده است. بوی توطئه بیشتر از بوی دود به مشام میرسد.
آتش این انفجار، قبای جبههی مقاومت را خواهد گرفت. سیّدِ مقاومت، بدون تبادل آتش با دشمنان در معرض تبادل با معیشت دوستان قرار گرفته است. سلبریتیها با دلارهای سعودی روی خاکسترهای عروس خاورمیانه میرقصند تا با کمک لجنهای رسانهای ملکه، مأموریتِ تحریف را با برگرداندن انگشت اتهام به سمت محور مقاومت، به اتمام برسانند.
ایران، همچنان در دیپلماسی به توییتبازی بسنده کرده و صحنه را برای تُرکتازی پلیسهای خوبِ چشم آبی خالی گذاشته است. نتانیاهو در سکوت خبری بشکن میزند و ترامپ در آستانهی انتخابات آمریکا با دُمش گردو میشکند.
🔻وقتی پدر مقاومت را کُشتند، فرزندان غیورش به یک سیلی بسنده کردند تا امروز، عروس خاورمیانه خیلی اتفاقی سیاهپوش شود. یادمان باشد که انتقام سخت، غرق کردنِ کشتی تایتانیک در خاورمیانه است، نه لنگر انداختن آن در بندر بيروت! #لبنان، آبستن حوادث بزرگ است و چشم امید دوستداران جبهه مقاومت به تدبیر وارثان حاج قاسم.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴موسی (ع) به طور رفت و چون برگشت، گوسالهای در میان قومش خدایی میکرد! سامری، سلبریتی هنرمندی بود که گوسالهی طلایی را تراشید تا همهی رشتههای موسی و هارون (ع) را پنبه کند و خدای جدیدی برای بنی اسرائیل بتراشد. همان بنی اسرائیلی که موسی (ع) دریا را برای آنها شکافت تا از فرعون نجات یابند.
گوسالهی طلایی به شعبده ی سامری صدای گاو میداد و چه معجزهای بالاتر از این برای ایمان آوردن گاوهای بنیاسرائیل؟!
🔺️سلبریتیهای لبنانی امروز با پیکرِ تراشیده و طلاهای نخراشیده صدای گاو در میآورند تا به مدد دلارهای خائن الحرمین الشریفین، از ماکرون گوسالهای فرانسوی برای پرستش مردم #لبنان بسازند. مردمی که هنوز خیلی زود است که محبتهای ایران و حزبالله را در جنگ ۳۳ روزه از حافظهی تاریخی خود پاک کرده باشند.
#بیروت
✍زهرا محسنی فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنیفر
درست یک سال پیش یک تکه از وجود من همینجا جا ماند و برنگشت. در روضةالشهیدین ضاحیه جنوبی همانجا که ه
▫️ما با هم خویشاوندیم
برای #لبنان که یک تکه از وجودم در آن جا مانده است.
احوالش را که میپرسم، تعریفی ندارد. صحنههایی که در بیمارستان به چشم دیده، دلخراش است و او در شوک حادثهی دیروز مانده. انفجار آن وسایل لعنتی، رد خون را روی آسفالت مسیر تشییع شهدای لبنان کشانده. صدای گوشخراش انفجار بیسیم در چند قدمی او و تصویر متلاشی شدن آن مرد هنوز در ذهنش با دور تند تکرار میشود. این بیم و هراس، این اشک و اندوه، این ناامنی و جنگ، سالهای سال است که مهمان ناخواندهشان شده.
ما با هم خویشاوندیم. کاری به مرزهای جغرافیایی ندارم که مثل پرچینهای یک مزرعهی بزرگ، سُفلی و عُلیای زمین خدا را از هم جدا میکنند، اما آسمان بالاسر آنها را نه. تا خدا بوده و هست، دعوای آدمها روی زمین بوده و دعای آنها رو به آسمان. ما با هم خویشاوندیم. تفاوت زبان و گویش شاید ذهنها را درگیر کند، اما بند دلها جور دیگری گیر میکند. زبان دل، بیالفباست و زبان سَر در شرح دلدادگی صُم بُکم.
ما با هم خویشاوندیم. فکرها و اندیشهها، مشترک یا واگرا برای ما ریشه نمیسازند، اما باورهای همگرا چرا. نهجالبلاغهی علی (ع) با قرآن چاپ بیروت برادر میشود، اما با قانون اساسی آمریکا نه. ما با هم خویشاوندیم. مهم نیست که عباس و علی و حسین در «عروس خاورمیانه» شهید میشوند یا در «امالقرای جهان تشیع». اشک و اندوه و سوگ، زبان دل را میفهمد و همگرایی باور را و انسانیت آسمانی بیپرچین را.
درست یک سال پیش یک تکه از وجود من همینجا جا ماند و برنگشت. در روضةالشهیدین ضاحیه جنوبی همانجا که هنوز حاج رضوان و حاج قاسم زندهتر از همیشه بالای سر شهدای حزبالله ایستادهاند. در روستای نبیشیت کنار مزار غریبانهی سید عباس موسوی و همسر و فرزند کوچکش، در مسجد امام حسن مجتبی(ع) کنار آن دخترکانی که وقتی فهمیدند ایرانیام با لبخند و لهجهای شیرین گفتند: «سلام، صبح به خیر». کنار آن مأمور حراست که عکس کوچکی از امام خمینی (ره) گوشهی پیراهنش سنجاق کرده بود.
من جا ماندم کنار مردمی که هموطن من هستند، اگرچه از یک خاک نیستیم. پیش از آنکه با اهالی ضاحیه خویشاوند سببی شوم، قوم و خویش نسبی بودم. امت عشق کجا زبان و نژاد و جغرافیا میشناسد و چه پیوندی محکمتر از پیوند مسلمانی و چه نسبی شریفتر از محب علی (ع) بودن؟!
امروز همه سوگوار شهدای لبنانیم و دلآشوب امنیت بازماندگان. مگر مزار گلگونکفنان حزب الله با بهشت شهدای تهران فرقی میکند؟! خدای صنعا و دمشق و بیروت و بغداد، همان خدای تهران است؛ همان خدای قدس شریف. بله ما با هم خویشاوندیم و میدانم عاقبت همین خویشاوندی بلای جان اسرائیل خواهد شد.
✍🏼#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴ما در وسط جنگیم
گلواژهی «تلهی جنگ» همان باور «نه غزه، نه لبنان» است که رنگ و لعاب دیپلماتیک به آن دادهاند تا شعارهای سخیف هشتاد و هشت را اینبار با ادبیات شکلاتپیچ به خورد مردم بدهند. یادمان نرفته همین گوگولیهایی که معتقد به تنشزدایی با شیطان بزرگ هستند، میگفتند ایران را چه به جنگ با داعش! عراق و سوریه بروند با دولت اسلامی عراق و شامات، بجنگند و ما تخمهمان را میشکنیم. نشستند و تخمهشان را شکستند و حاج قاسم رفت و عراق و شامات را از چنگ داعش درآورد تا آن جانوران نتوانند نگاه چپ به ایران بیندازند.
حالا غزه ویران شده و #لبنان در بطن یک جنگ تمامعیار است و مهمان دیپلماتیک ما در پایتخت سیاسی کشور ترور میشود و ما داریم قورباغهپز میشویم. اسرائیل خطوط قرمز را یکی پس از دیگری لایی میکشد و ما با خط دیپلماسی میخواهیم زنگی مست را رام کنیم و تیغ از کف او بگیریم. نتانیاهو بدون سهو لسان تمام جغرافیای ایران را تهدید به حمله میکند و ما در سازمان ملل دنبال کاپ اخلاق میگردیم.
آمریکای بیچشم و رو بیچشمداشت و با صدای بلند از ماشین نسلکشی اسرائیل حمایت میکند و به گور سازمانها و معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی میخندد و ما برای حمایت از جبهه مقاومت استخاره میزنیم و در به در دنبال یک سازمان بینالمللی هستیم که بیاید در منطقه و امنیت را تأمین کند! حاضریم حرف ولی خدا را زمین بگذاریم و با عقبنشینی غیرتاکتیکی، با خدا بجنگیم اما برای انتقام سخت از باند تبهکار صهیونیستی تاس میاندازیم و دلدل میکنیم. هیچ صلحی بدون اقتدار به دست نمیآید و پشت تحمیل هر جنگی یک انفعال وجود دارد. ما به تصمیم نیروهای حافظ امنیتمان اعتماد داریم و به تصمیمسازیهای ملاحظهگرایانه انتقاد.
✍🏼#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648