eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
732 دنبال‌کننده
580 عکس
275 ویدیو
2 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: @m_sepehri
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷دیروز سیزدهمین سالروز شهادت شهید حسن بود. شهیدی که دشمنامون می‌شناختن؛ ولی ما نمی‌شناختیمش. حتی چندبار نقشه ترورش رو هم کشیدن. تا زمانی که به شهادت رسید و بعد از پیام تسلیتی که رهبر انقلاب با کلی توصیفات خوب از شهید طهرانی مقدم یاد کردن، همه دنبال پاسخ‌یه سؤال بودن: شهید طهرانی‌مقدم کی بود؟ 👈 کتاب سیر تاریخی ۵۲ ساله زندگی‌ یه قهرمانه، 👈 یه تاریخچه کامل از یگان موشکی کشورمون، 👈 دریچه‌ای برای آشنایی با فرماندهانی که هنوز گمنام هستن 👈 و خیلی چیز‌های دیگه که با خوندن این کتاب سه جلدیِ کاملاً مستند به‌دست میارید. ☝️اسلایدهای بالای رو نگاه کنید، خیلی بهتون کمک میکنه. 🍂در کتاب شرایطی رو ایجاد کردیم که میتونید این کتاب رو با تخفیف ویژه + ارسال رایگان+ کتاب مردی با آرزوهای دوربرد به‌عنوان هدیه تهیه کنید. قیمت پشت جلد کتاب: ۱.۳۰۰.۰۰۰ تومان ❌ با تخفیف ویژه: ۸۰۰.۰۰۰ تـومـان ✅ مشاهده و تهیه کتاب:👇 https://manvaketab.com/book/۳۹۱۳۶۸/ کد تخفیف: 131 📌 انتشارات شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انا لله... ماتت فاطمه 😭😭 از حزن انگیزترین صحنه‌ها، سیاه‌پوش شدن ایوان باصفای حرم مولی‌‌الموحدین علی علیه‌السلام در ایام فاطمیه است. فدای مادر بی‌نشان ما🤍 https://eitaa.com/lashkarekhoban
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📢یه فرصت استثنایی برای یه کتاب استثنایی با یه قهرمان استثنایی پویش کتاب قیمت اصلی کتاب مرد ابدی ۱.۳۰۰.۰۰۰ هزار تومان هست ❌ ولی به مدت محدودی این کتاب رو با قیمت ۸۰۰.۰۰۰ هزار تـومـان ✅ تقدیمتون می‌کنیم. 💯یعنی یه سود ۵۰۰ هزار تومنی برای شما. تازه ارسالش هم رایگانه. دیگه چی می‌خواید؟ 👌صبر کنید هنوز تموم نشده. قراره بخشی از مبلغ فروش به جبهه مقاومت اختصاص پیدا کنه؛ 📘یعنی شما هم یه کتاب خیلی خوب رو با یه قیمت خیلی خوب تهیه می‌کنید و هم در یه کار خیر که رهبر عزیزمون تأکید کردن که انجام بدیم، سهیم می‌شید. فقط کافیه وارد صفحه‌ی زیر بشید و کد تخفیف ۱۳۱ رو وارد کنید: 👇 https://manvaketab.com/book/391368/ ❇️به‌قول حاج آقا عباسی ولدی، تهیه این کتاب، مطالعه و معرفی شهید به اطرافیانتون یه باقیات و صالحات هست. 📌 انتشارات شهیدکاظمی 🆔 @nashreshahidkazemi
🔴«مرد ابدی» حق مجاهدت شهید طهرانی‌مقدم و شهدای موشکی را ادا کرد ✅برشی از گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با گلعلی بابایی درباره کتاب «مرد ابدی» (بخش دوم)
🔴«مرد ابدی» حق مجاهدت شهید طهرانی‌مقدم و شهدای موشکی را ادا کرد ✅برشی از گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با گلعلی بابایی درباره کتاب «مرد ابدی» (بخش دوم) ◀️بنده چندان با داشتن نگاه جنسیتی به یک نویسنده و ماحصل تراوش قلم وی موافق نیستم، چه اینکه سرکار خانم سپهری پیش از این با نوشتن کتاب‌هایی مثل «لشکر خوبان» و «نورالدین پسر ایران» امتحانش را در نگارش متقن رویدادهای جنگ پس داد و آن دو اثر را با مراعات دقیق ملاحظات و اصطلاحات نظامی به سرانجام مطلوب رساند که تقریظ تأییدآمیز مقام معظم رهبری بر هردوی این کتاب‌ها، مؤید چنین ادعایی است. در کتاب «مرد ابدی» خانم سپهری وجه دیگری از توانایی قلمی خودش را به‌خوبی نشان داد و ثابت کرد که برای نگارش ابعاد گوناگون اتفاقاتِ خانوادگی سوژه‌هایش هم، نویسنده کاربلدی است. برای من خیلی جالب بود که ایشان چقدر دقیق تمام زوایای زندگی عاشقانه شهید طهرانی‌مقدم و همسرش؛ از آشنایی تا وصلت را در دو فصل چهاردهم و پانزدهم به‌زیبایی و بالطافت تمام نوشت، ضمن آنکه این رفت و برگشت از صحنه رزم و کار به صحنه زندگی؛ تا انتهای کتاب جریان دارد، طوری که شما با مطالعه این اثر، هیچ حلقه گمشده‌ای از زندگی آن زوج خوشبخت را احساس نمی‌کنید. ◀️به‌باور من، برای آنکه حاصل تحمل زحمات ۱۲ ساله خانم سپهری بهتر دیده شود، لازم است چند اقدام انجام بگیرد: گلعلی و همه آن‌هایی که دستی بر آتش بازار نشر کتاب دارند و یا مسئول ترویج و تبلیغ کتاب‌های جنگ در رسانه‌ها هستند، برای دیده‌شدن این اثر ارزشمند تلاش کنند تا مرحله توزیع به‌نحو احسن پیش برود. اقدام بعدی در خصوص این اثر، اقتباس متون نمایشی از آن است، یعنی ساختن فیلم سینمایی، مجموعه تلویزیونی، پویانمایی، نمایشنامه و... جدی گرفته شود. یکی دیگر از کارهایی که برای مرد ابدی باید هرچه زودتر انجام بگیرد، تهیه نسخه کتاب گویا از آن است، یعنی یک تیم مجرب رادیویی بنشینند و با بهترین متد، کتاب صوتی این اثر را برای دوستدارانش تهیه کنند. البته استخراج داستانک‌ها و کتاب‌هایی برای کودکان و نوجوانان از دل ماجراهای عجیب این کتاب؛ با ذکر مأخذ هم می‌تواند از دیگر اقدامات مؤثر باشد. ◀️برای اطمینان خاطر مخاطب از بابت مستند بودن اثر، خود خانم سپهری کار را برای خوانندگان کنجکاو این کتاب، آسان کرده و در مقدمه مفصل خود (۲۵ صفحه) مراحل صفر تا صدی پژوهش خود را برای خواننده توضیح داده است، امر مهمی که در مسیر خوانش کتاب هم کاملاً قابل درک است، انتخاب زاویه دید سوم‌شخص (دانای کل) برای بازگویی یک سیر تاریخی ۵۲ ساله، به‌نقل از راویانی متعدد، واقعاً کار سخت و مخاطره بزرگی بود که خانم سپهری آن را به‌جان خرید و با همین زاویه دید، قصه زندگی پرفرازوفرود فرمانده‌ای برجسته در سطح حسن طهرانی‌مقدم را به سرانجام رساند، البته در بخش‌هایی از کتاب که دست‌نوشته‌های خود شهید مورد استفاده مؤلف قرار گرفت، خانم سپهری چینش وقایع را به‌گونه‌ای پیش برد که خواننده احساس دوپارگی در بافت روایت کلی اثر نکند. مطلب دیگر اینکه؛ نویسنده محترم نوشتن این کتاب را برای خودش یک تکلیف شرعی فرض کرده و برای سوژه محوری اثرش قداست قائل شده است، هم ازاین‌روست که آنچه نگاشته است، بر دل خواننده می‌نشیند. ◀️ختم کلام؛ آنچه تا اینجا گفتم، بیشتر پیرامون محسنات اثر بود، دو مورد هم از نواقص آن بگوییم؛ ای‌کاش این اثر پژوهشی ـ ادبی ارزشمند، در پایان هر مجلدش فهرست منابع هم می‌داشت تا امکان رجوع خواننده به آن‌ها به‌ویژه برای محققین عزیز، آسان می‌شد. کاش روند گویاسازی اطلاعات ذیل هر عکس با دقت بیشتری انجام می‌گرفت و زمان و مکان گرفته شدن هر یک از تصاویر ذیل آن‌ها نوشته می‌شد. 🔗لینک مطلب در خبرگزاری تسنیم: https://tn.ai/3196645
سلام به یاران و همراهان عزیز لشکر خوبان. آبان با همۀ خاطره‎ها و رخدادهایش دارد به انتها نزدیک می‌شود. شاید فرصت مناسبی باشد برای برخی حرفهای خاص... این روزها، به نام نامی حضرت فاطمه گره خورده و ایام فاطمیه است. دلم می خواهد از یک روز خاص برایتان بنویسم ... روزی که بعدها چند عبارت و جمله شد برای تقدیمیه کتاب مرد ابدی ....
برای فاطمه (سلام الله علیها) 🌳با فاطمه (س) و فاطمیه کمی آشنا بودم... حضور در خانۀ نورانی و عزیزانی که با هم توانستیم خادم باشیم، درک فاطمیه‌ها را برایم آسانتر کرد اما به قول سردار شهیدمان حاج قاسم سلیمانی عزیز، مادری‌اش را باید می‌یافتم.... حضرت فاطمه برای من تنها موجودی نورانی در خانه وحی و شهیدی مظلوم و محصور در تاریخ نبود... من داشتم برای او می‌جنگیدم. 🌳🌳 بله، من برای او می‌جنگیدم... پای کاری بسیار سنگین و سخت، تنهای تنهای تنهای... صدای حاج حسن در گوش جانم طنین‌انداز بود که برای اعاده حق حضرت زهرا و حضرت امیرالمومنین داشت هر کاری می‌کرد... 🌳🌳🌳 از وقتی به تهران آمده بودم، امیدوار بودم راه هموارتر شود و یاریها بیشتر ... با همان حسن ظن ذاتی‌ام رو کرده بودم به کسانی ... و با تلخی به درهای بسته و کلمات خسته و پر از حس تلخ ناامیدی و سرشکستگی خورده بودم... 😭 در آن خانه کوچک، پشت میز کار و سیستم کامپیوتری که از تبریز آورده بودم و در طول سال‌های گذشته هر روز بخش مهمی از عمرم آنجا گذشته بود... روزهای زیادی دل‌شکسته و غرق در اضطراب تنهایی، سرگردان میان هزاران صفحه پیاده شده مصاحبه که باز هم داشتند بیشتر می‌شدند... زل می‌زدم به صفحه بزرگ مانيتورم و چه بسا اشک، بی‌اختیار از راه می‌رسید... قرار نبود چنین شود اما شده بود... همان روزها بود که خاطراتی تلخ و تکان دهنده از حزن و غم و تنهایی‌های عجیب حاج حسن در اواخر کار و حیاتش می‌شنیدم... وقتی چشمش خیس می‌شد و با بغض می‌گفت: کار، دلسوز نداره! کار، دلسوز نداره! بی‌صدا در تنهایی خاموش خانه اشک می‌ریختم رو به عکس شریفش که از ابتدا همراهم بود، نجوا می‌کردم؛ حسن آقا! ببین به کجا رسیده‌ام؟ کار کتابتان هم انگار دلسوز ندارد.... 😭😭 اما مگر او نشسته بود که من بنشینم؟ او، حاج حسن آقایی بود که مثل یک چشمه جاری هر جا به سنگی خورده بود، راهش را کمی کج کرده اما گذشته بود و به حرکتش ادامه داده بود.. بی‌گلایه... بی‌شکوا... چسبیدم به کار اما ته دلم می‌گفتم: خدایا! من حسن مقدم نیستم... 😭 من ایمان و اراده ایشان را ندارم... اگر قرارست این کار کامل شود، شما قلبم را از این تنگی برهانید و گشایشی در کار دهید... 🌳🌳🌳🌳 همین ایام بود... ایام فاطمیه... دور از تبریز و برنامه‌های هیاتمان بودم. اما فاطمه جانم به قربانش، همه جا هست. دل به نشانی یک پرچم مشکی داده بودم که دوست عزیزی فرستاده بود... و حالا نشسته بودم به یک معامله پاک: خانم جانم، زهرا جان، همه این کار تقدیم شما، برای کتاب حاج حسن، اگر قرارست کوثری باشد که ازو خیر جاری باشد برای جبهه حق، مادری کنید... من، خاموش! من، ساکت! من، فقط گوش به فرمان... رفتم حرم امام خمینی... رفتم کنار مزار ایران خانم همسر و یار باوفای امام رفتم سمت مزار شهید حاج محمد صنیع‌خانی... رفتم سمت مزار علی طهرانی‌مقدم و آن شهید گمنام کنارش و حسن باقری و ... و بعد همان جای آشنا... کنار خانه ابدی حسن آقا... سوز پاییز مگر حریف گرمای عشق می‌شود؟ من سالها بود دل سپرده بودم به بیش از ده‌هزار صفحه متن که قرار بود یک روایت واحد، جامع، متقن و خواندنی از آنها به دست آورم... من عاشق راهی بودم که انتهایش؛ شکفتگی شهادت بود... حاج حسن وعده داده بود و شاهرگ را گرو گذاشته بود تا همکارانش اگر شکی دارند بدانند او ایمان دارد به درستی این راه و این راه برایشان در آخرت، مایه سعادت است... من، به زعم خودم، مگر آخرین همکارشان نشده بودم؟ چرا مثل خودش نشوم؟ صریح و مومن و مقاوم... مگر من برای چیز دیگری مشقت این کار عجیب را به جان خریده و سزاوار تهمت‌های برخی افراد نا‌آگاه گردیده بودم؟ 🌳🌳🌳🌳🌳گذاشتم قلبم صدایش کند ... زهرا جان، خانم جان، مادر جان، ای جانباز صبور و مقاوم خانه مولا... به این خانه به این قلم که همواره کنار بستر جانبازی از عشاق راهتان گسترده است مدد رسانید. صبورتر و بزرگترم گردانید ... آه بله! من مادری حضرت زهرا را دیدم ... 😭🤍 ۱۴۰۳/۸/۲۵ https://eitaa.com/lashkarekhoban