#شفاي_چشم :
#تربت_کربلا
يكي از علما مي گويد در گذشته به #زيارت امام #حسين عليه السلام مي رفتم.
وسايل مثل امروز فراوان نبود. از #نجف يك وسيله اي جور شد همه سوارش شديم.
جمعيت زياد بالا آمد. ولي چون جا نبود تا كربلا روي پاها ايستاديم.
مي گويد من #چشمانم ضعيف بود به طوري كه از #عينكهاي_ته_استكاني استفاده مي كردم.
آن موقع مي خواستم هر طوري كه هست خودم را به #كربلا برسانم.
وسط راه ديديم ماشين توقف كرد. چه خبر شده؟
گفتند يك عده #عرب_بياباني بدوي، جلوي ماشين را گرفتند و خواستند سوار شوند.
هر چه گفتند جا نداريم موثر واقع نشد و آنها لابلاي جمعيت و در ركاب ماشين و ... ايستادند.
خيلي هوا گرم و فشردگي جمعيت زياد.
يكي از اين #عربها كنار من ايستاده بود.
متوجه شدم همه #پاي_برهنه و اصرار دارند امشب را #كربلا برسند.
ديدم #عرق كرده اند و #لاي_انگشتان پاهاي اينها پر از #گِل و لاي.
يك طوري كه متوجه نشود مقداري از #گِل و لاي پاي او را به زحمت برداشتم و آرام روي #چشمهايم ماليدم.
وقتي رسيديم #كربلا و رفتم به زيارت امام #حسين عليه السلام دست بردم #عينكي كه در ماشين براي اينكه خورد نشود در جيبم گذاشته بودم را در بياورم ولي هر چه گشتم پيدا نشد.
غصه مرا گرفت كه اي خدا حالا چطوري #زيارت_نامه بخوانم.
من كه چشمهايم نمي بيند مگر به بودن عينكها.
ديدم چاره اي نيست و #عينك ناپديد شده.
رفتم #زيارتنامه اي برداشته تا بخوانم.
نگاه كردم و ديدم #خيلي_شفاف ، #متن كتاب دعا را مي توانم بخوانم.
به #بركت مولايم #حسين علیه السلام تا آخر عمرم از #عينك بهره اي نبردم.
--------------------------------------------
از اینکه کانال #لطایف_پند_آموز را در پیام رسان #ایتا به دوستانتان نیز #معرفی می کنید بسیار ممنون هستیم.
👇👇👇
@latayeff