شماره صفحه روز⇔453
@Laylatolghadrnoor💦💧▪️
4_5917883653014160173.mp3
1.39M
شماره صفحه روز⇔453 🍃 ترجمه 🍃
@Laylatolghadrnoor💦💧▪️
💦💎⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️💎💦
🗓 تقویم روز و مناشب ها
⚫️ جمعه
⚫️ 30 شهریورماه سال 1397 هجری شمسی
⚫️ 11 محرم سال 1440 هجری قمری
⚫️ 20 سپتامبر سال 2018 میلادی
📿 ذکر روز: ۱۰۰ مرتبه «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ»
🗒 مناسبتها:
💎
👇👇
@Laylatolghadrnoor
4_5965332892627239777.mp3
9.69M
دعای ندبه/صوتی استاد فرهمن🌸🍃
▪️شام غریبان حسین(ع) دربازار تهران
#آیین شمع روشن کردن در شام غریبان امام حسین(ع) و هفتاد و دو تن از یاران باوفایش، بعد از غروب آفتاب روز عاشورا با حضور عزاداران سرور و سالارشهیدان در بازار بزرگ تهران
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم | مراسم شام غریبان حسینی در حرم امام رضا علیهالسلام
#مرور_زندگی_امام_حسین 25
7محرم نامه ای از ابن زیاد به عمر سعد رسید با این مضمون که حسین و یارانش را از آب محروم کنید...
البت این نبوده که آل الله از این روز تا عصر عاشورا تشنه بوده باشند چون چندین بار حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس(ع) و سایر اصحاب توانستند از شریعه آب بیاورند. حتی مقداری از زمین را کندن تا به آب رسیدن و خیمه ای بپا کردند تا به امر امام در شب عاشورا در آن خیمه به بحث نظافت و غسل شهادت در شب عاشورا بپردازند!
(پ. ن: امام در اون شرایط هم به تمامی ابعاد دین می پرداختن حالا چه بحث غسل و پاکی باشه چه بحثه نماز اول وقت و...! کلا لحظه لحظه ی کربلا نشان دهنده اینه که قیام امام برای برپایی حقانیت اسلام است!)
امام درخواست ملاقات با عمر را کرد. شب هنگام در خیمه ای بین دو سپاه، امام به همراه حضرات عباس و علی اکبر رفتند و عمر به همراه پسر و غلامش حاضر شدند.
-امام به عمر گفت به سمت ما بیا.
-اما عمر بهانه آورد که خانه ام را خراب می کنند.
-امام فرمود:برایت آن را خواهم ساخت.
-عمر باز گفت املاکم را می گیرند.
-اباعبدالله: از املاک خودم بهتر از آن را در حجاز به تو خواهم داد.
-عمر: نگران زن و فرزندانم هستم.
-امام که دید او مشغول بهانه آوردن است، سکوت کرد و روی برگرداند و فرمود: وای بر تو! خداوند به زودی تو را بکشد و در قیامت نبخشد؛ که به امید ملک ری رو در روی ما ایستاده ای!
اما بدان که از گندم ری نخواهی خورد!
-عمر سعد به طعنه گفت: به جای گندم، جو می خورم.
عمر امام را به سخره گرفت. او حقیقتا دو دل بود. شاید بشه گفت این بی ادبی او در مقابل امام او را بد عاقبت کرد و از راه برگشت دورتر و دورتر شد...
عمر سعد به ابن زیاد نامه ای نوشت با این مضمون که اجازه بده که امام به نقاط مرزی و دور دست ها برود.
عمر واقعا نمی خواست با امام بجنگد. اما حکومت ری اسماعیلش بود که باید قربانی می کرد!!
در دربار ابن زیاد، شمر هم بود که وقتی از محتوای نامه با خبر شد؛ گفت الان که حسین در چنگ ماست باید کار را یکسره کرد وگرنه دیگر دستمان بهش نمی رسد و ممکن است علیه ما قیام کند.
عبید الله از نظرش استقبال کرد و او را با نامه ای نزد عمر فرستاد که"یا بیعت یا جنگ"! و اگر نمی توانی، شمر فرمانده شود. اینجا دیگر عمر بی خیال قربانی اسماعیلش شد و به جنگ با امام مطمئن گشت...
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
اذان ظهر جمعه یازدهم محرم الحرام به وقت تهران
@Laylatolghadrnoor
#امام سجاد علیهالسلام
درمیان خیمه در آه و تب می سوزد
امام باقر پنج سال وکودک که پاهایش خلیده
آه از مادران غم دیده و ناله کودکان
و غم جانکاه حضرت زینب آه از مصیبت زینب
آه از ناله های طفلان.. بی بابا