#بسم_کلمه_النور 🍃🌺🍃
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 16
معاویه به مفاد صلح نامه پایبند نبود. از موارد صلح نامه آزار نرساندن به شیعیان بود اما خلاف آن را می بینیم. مخصوصا توسط "زیاد".
حضرت علی در زمان خلافتش "زیاد بن ابیه" را فرماندار فارس کرد. زیاد آدم با هوش و توانمندی بود. معاویه با نامه ای ازو خواست که به حضرت خیانت کند اما او در شهر خطبه ای علیه معاویه خواند و وفاداریش به امام را اثبات کرد و حضرت علی هم او را تشویق کرد.
اما پس از صلح امام مجتبی، معاویه طی حربه ای زیاد را به سمت خود کشاند.
پدر زیاد نامعلوم بود. به همین دلیل به او "زیاد بن ابیه" یا "زیاد پسر پدرش"
می گفتند. مادرش هم سمیه زن معلوم الحالی بود.
معاویه روزی در مجلسی گفت پدرم ابوسفیان گفته که من پدر زیاد هستم!!
و اعلام کرد که او زیاد بن ابوسفیان است و برادر من. سر همین ماجرا زیاد رفت سمت معاویه و حکومت بصره و کوفه را هم به دست آورد و شروع کرد به آزار و اذیت شیعیان و کشت و کشتار بدی راه انداخت. اخبار کشت و کشتار که به امام مجتبی رسید، او را نفرین کردند که به مریضی و در سختی بمیرد و همین هم اتفاق افتاد و در دست زیاد غده ای پیدا شد که نتوانستند معالجه اش کنند و در حالت سختی به درک واصل شد...
او پدر عبیدالله بن زیاد عامل قتل امام حسین هم هست...
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌺🍃
🌿 #بسم_الله_کلمه_النور🌺🍃
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 17
امام حسن در مدینه مشغول به کشاورزی و آبادی نخلستان ها بودند. درآمد آن را هم صرف کمک به مردم می کردند تا جایی که آمده ایشان چند بار نیمی از زندگیشان را بخشیدند!!
سفره کرامت امام همواره گسترده بود و فقرا مهمان دائمی ایشان بودند.
گشاده رویی و صبر ایشان هم بسیار بی نظیر بود.
یک روز مردی شامی به مدینه وارد می شود. در اثر تبلیغات معاویه نظر بدی نسبت به امام داشت. امام مجتبی را تا می بیند شروع می کند به دشنام دادن هم به حضرت هم به خاندان ایشان. اما امام وقتی که حرف هایش تمام می شود به او میگویند: که به نظر میاد مسافر باشی. آیا غذا خورده ای؟ جایی برای استراحت داری؟ بیا تا به منزل من برویم تا استراحت کنی...
مرد شامی این حرف ها را که می شنود به پای امام می افتد و می گوید من شما را اشتباه شناخته ام. اصلا نمی دانستم اینقدر مهربان و متواضع باشید.
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 18
معاویه در راستای تخریب چهره امام حسن و همینطور حضرت علی کارهای زیادی انجام داد. نمونه مشهورش رسمی کردن سب و لعن حضرت علی بر منابر بود که تقریبا تا سال 90 هم ادامه داشت تا اینکه عمر بن عبدالعزیر این کار را ممنوع کرد.
اما کار دیگه معاویه جعل حدیث بود. به افرادی پول میداد تا علیه امام حسن احادیثی جعل کنند. برخی از این احادیث در کتاب بحارالانوار هم آمده و متاسفانه عده ای که جریان را نمی دانند از آن ها سوءاستفاده می کنند. در مورد کتاب بحارالانوار این نکته مهمه که علامه مجلسی صرفا احادیثی که اون موقع در دسترسش بوده را جمع آوری کرده که کاری بسیار بزرگ و نیکو انجام داده. یعنی در این کتاب هم احادیث درست است هم غلط و باید بررسی شوند. متاسفانه کم نیستند افرادی که بدون بررسی از این کتاب حدیث نقل می کنند با این استناد که بحار کاملا معتبر است.
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌺🍃
⭐️🌙 #بسم_الله_کلمه_النور⭐️🌙
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 19
امام پس از صلح حدود نه سال و نیم در مدینه بودند. در طی این سال ها چند باری افرادی چه از خود مدینه چه از کوفه و جاهای دیگه نزد حضرت آمدند و اعلام وفاداری برای قیام کردند. مثلا آمده که سلیمان صرد خزاعی به همراه چند نفر دیگه از کوفه برای همین قضیه و تدارک قیام نزد امام رفتند. اما امام تا زمان حیات معاویه این کار را صلاح ندانستند. البته این به معنای این نیست که حضرت هیچ کاری نکردند. بارها با نامه هایی به معاویه اعتراض کردند و سعی در گرفتن حق خود و یارانشان را داشتند.
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 20
یکی از مفاد صلح قرار ندادن جانشین توسط معاویه بود. اما معاویه در تلاش بود تا برای پسر خود یزید از بزرگان بیعت بگیرد. در این بین چند تن سر راه او بودند که به انواع گوناگون آنان را از سد راه خود برداشت. مهمترین مخالف، امام مجتبی بود و در درجه بعدی افرادی مانند سعد بن ابی وقاص قرار داشتند...
اما سعد بن ابی وقاص
سعد جزء مسلمانان اولیه است و تقریبا در بسیاری از جنگ های زمان پیامبر هم حضور داشته. اما شهرت او بخاطر فرماندهیش در نبرد قادسیه و فتح ایران در زمان خلیفه دوم است.
خلیفه دوم بعد ضربت خوردنش، سعد را هم جزء شورای شش نفره قرار داد و سعد در شورا به عبدالرحمن بن عوف رای داد که در نهایت باعث به خلافت رسیدن عثمان شد.
اما در خلافت حضرت علی ابتدا بیعت نکرد اما جلوتر بیعت کرده اما در هیچ کدام از جنگ های حضرت حضور نداشته.
دلیل این مسائل رو هم بیشتر حسادت ذکر کردن؛ و اینکه سعد حب حکومت داشته.
سعد بن ابی وقاص چون از اعضای شورای 6 نفره بود و همچنین فرماندهی سپاه اسلام را هم بر عهده داشت سودای خلافت را هم در ذهنش می پروراند برای همین نسبت به حضرت علی(ع) حسد می ورزید.
اما در دوران صلح معاویه که تصمیم به بیعت گرفتن برای یزید گرفته بود، سعد را جزء موانع می دید و او را با زهر کشت!
جالب اینکه پسر سعد یعنی عمر بن سعد با اینکه معاویه قاتل پدرش بود اما سینه چاک معاویه شده بود...
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
✨💠⭐️🌙⭐️💠⭐️🌙⭐️💠⭐️
#بسم_الله_کلمه_النور
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 21
اینکه احوال و کارهای امام حسن دقیقا و ریز به ریز بعد صلح چگونه بوده رو نمی دونیم. یسری کلیات اومده مثل نامه ها به معاویه یا ملاقاتا که گفته شد. و اینکه امام بیشتر به کشاورزی و کار مشغول بودند.
ایشان هیچ گونه حرکت علنی سیاسی نداشتند اما بالاخره به صورت مخفیانه شیعیان رو زیر نظر داشتند و حمایت می کردند. مانند ماجرای زیاد و نفرین حضرت که گفته شد.
شیعه تقریبا همواره بخاطر مشکلات سیاسی زمان دارای تشکیلات مخفی و زیر زمینی بود. تا راحت تر کارها انجام شود که این تشکیلات در زمان امام هادی تقریبا به اوج خودش می رسد.
معاویه به جد دنبال بیعت گرفتن برای یزید به عنوان خلیفه بعدی بود. این کار مخالف صلح نامه بود و معاویه می دانست که امام موافقت نمی کند. پس رفت سراغ راهی برای از میان برداشتن امام...
از طرفی علنی شدن این قضیه که معاویه امام را کشته برای او بسیار بد می شد. به دنبال راهی گشت که غیر مستقیم این کار را انجام دهد. پس رفت سراغ جعده دختر اشعث بن قیس کندی که همسر امام بود...
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
🍃🌸 @Laylatolghadrnoor
#بسم_الله_النور🍃🌺🍃
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 24
شهادت امام حسن در سال 50 هجری اتفاق افتاد. ایشان 47 ساله بودند و 10 سال امامت کردند.
اما در روز شهادت حضرت اختلافه. با توجه به نقل های مختلف 7 صفر بیشتر مورد تاییده.
متاسفانه در تقویم ما 28 صفر اومده. دلیلشم بخاطر اینه که تولد ناصرالدین شاه 7 صفر بوده و به همین دلیل نقل ضعیف تر که 28 صفر هست رو رواج داد و تو تقویمم ثبت شد. البت هم اکنون بیوت مراجع عظام و در حوزه های علمیه 7 صفرو بعنوان شهادت امام حسن تعطیل می کنند و مراسم می گیرند.
و بدتر اینکه متاسفانه تو تقویم ما تا همین سال های اخیر 7 صفر بعنوان ولادت امام موسی اومده بود در حالیکه به استناد نقل های معتبر مثل نقل از شیخ مفید تولد ایشون اواخر ذی الحجه هست.
در اصل روز شهادت داشتیم جشن می گرفتیم!!!
البت در این چند سال اخیر الحمدالله با توجه به اعتراضات مراجع و علما این مشکل حل شده و دیگه توی تقویم روز 7 صفر روز ولادت امام موسی ذکر نشده!
#ادامه..
#دانشنامه_قرآن
.
#بسم_الله_النور
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 25
امام حسین برادرشان را غسل دادند و کفن کردند و با بنی هاشم و اهالی داغدار مدینه بسوی مزار پیامبر حرکت کردند تا طبق وصیت امام حسن عمل کرده و ایشان را کنار پیامبر دفن کنند.
اما مروان که حاکم مدینه بود با عده ای سر راهشان را گرفتند و گفتند: چگونه ممکن است که حسن کنار پیامبر دفن شود درحالیکه عثمان در دورترین نقطه قبرستان بقیع دفن شده؟؟
از طرف دیگر هم عایشه سوار بر استری آمد و گفت اجازه نمی دهم حسن در خانه من دفن شود!( پیامبر در خانه عایشه دفن شده بود). ابن عباس به عایشه می گوید: روزی سوار بر شتر فتنه کردی و حالا سوار بر استر! می ترسم فردا سوار بر فیل شوی و خانه خدا را خراب کنی!!
کار داشت بالا می گرفت. مروان و عایشه مانع از دفن بدن امام کنار پیامبر شدند. در بعضی نقل ها آمده که سربازان همراه مروان، به سمت بدن امام تیراندازی کردند...
با این توضیح که اعراب تابوت بسته نداشتند و بدن بر برانکارد مانندی حمل میشد. یعنی تیرها مستقیم به بدن مطهر امام خوردند. آمده امام حسین با دست مبارک خود 70 تیر از بدن امام حسن درآوردند...
کاش امام حسن هم شبانه دفن میشد...
نزدیک بود دو طرف شروع به جنگ کنند!
اما امام حسین فرمودند: برادرم وصیت کرده در تدفین او خونی ریخته نشود.
بنابراین تشییع کنندگان به سمت بقیع رفتند و امام مجتبی را طبق وصیتشان در کنار مزار مادربزرگشان فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.
اکنون هم در بقیع مزار ایشان و 3 امام دیگر در غربت تمام است...
الا لعنه الله قوم الظالمین
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
🌷 @Laylatolghadrnoor
🌷🍃🌸🍃🌷🍃🌸🍃🌷
#بسم_الله_النور
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 26
امام مجتبی در مدت زندگی خود حدود 20 مرتبه پیاده به حج رفتند.
همچنین آمده که دو یا سه بار نصف اموال خودشان را به فقرا بخشیدند. سفره اکرام امام همواره پهن بوده و هست...
آمده امام حسن همواره از عطر استفاده می کردند و خوشبو بودند.
پیامبر بسیار نوه خود را دوست می داشت. پیامبر در مورد شهادت امام حسن فرمودند: پس از شهادتش ملائکه و همه چیز حتی مرغان هوا و ماهیان دریا برای او می گریند. و هر که بر او بگرید دیده اش کور نشود روزی که دیده ها کور می شود. و هر که بر مصیبت او اندوهناک شود اندوهناک نشود دل او در روزی که دل ها اندوهناک شوند، و هر که او را زیارت کند قدمش بر صراط ثابت گردد در روزی که قدم ها بر آن لرزان است...
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌸🍃
#بسم_الله_النور
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 27
در مورد فرزندان امام مجتبی اعداد مختلفی ذکر شده. از احوال تعدادی خبرهایی هست که نشان دهنده بزرگی آنان بوده. کلا نسل امام حسن و سادات حسنی بسیار گسترده است. افراد بزرگ بسیاری هم در این نسل بوده اند. نمونه مشهورش جناب عبدالعظیم حسنی مدفون در شهر ری هستند. در حال حاضر در کشور مراکش تعداد زیادی از سادات حسنی به نام آل ادریس ساکن اند که مدت ها هم حکومت کشور بر عهده اینان بوده.
اونایی که بین ما مشهور ترند جناب قاسم و عبدالله هستند که در کربلا شهید شدند. بغیر از اینان، فرزندان دیگری از امام هم در کربلا شهید شدند.
پسر دیگر امام حسن که تقریبا نسل امام از او ادامه پیدا کرده و گسترده شده و از ایران و عربستان تا مراکش رفته، حسن بن حسن معروف به حسن مثنی است که با فاطمه دختر امام حسین ازدواج کرده بود.
حسن مثنی در کربلا حضور داشت و جنگید و مجروح شد. یکی از اقوام مادری او در سپاه دشمن بود که او را نجات داد.
دو پسر او معروف هستند. عبدالله بن حسن مثنی معروف به عبدالله محض و حسن بن حسن مثنی معروف به حسن مثلث.
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌸🍃
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 28
📜حدیثی از امام مجتبی(ع):
1_ امام به یکی از فرزندانش فرمود: ای پسرم! با احدی برادری مکن تا بدانی کجاها می رود و از کجاها می آید. و چون از حالش خوب آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی با او برادری کن به شرط اینکه معاشرت، بر اساس چشم پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد.
📖 تحف العقول _ ص 233
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
@Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 29
📜حدیثی از امام مجتبی(ع):
2_ هلاکت و نابودی مردم در سه چیز است: کبر، حرص، حسد.
تکبر که به سبب آن دین از بین می رود و به واسطه آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت.
حرص که دشمن جان آدمی است و به واسطه آن آدم از بهشت خارج شد.
حسد که سر رشته بدی است و به واسطه آن قابیل، هابیل را کشت.
📖 بحار الانوار(ط_بیروت) ج 75 ، ص 111
#ادامه...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌸🍃
#بسم_الله_النور
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 30
📜حدیثی از امام مجتبی(ع):
آغاز نمودن به نیکی و بذل و بخشش، پیش از درخواست نمودن، از بزرگترین شرافت ها و بزرگی هاست.
📖نزهه الناظر و تنبیه الاخبار، ص 71
#دانشنامه_قرآن
#پایان _این_پژوهش🍃🌺🍃
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
بسم الله الرحمن الرحیم
#مرور_زندگی_امام_حسین 1
حضرت حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری متولد شدند.
اختلاف سنیشان با برادر بزرگشان امام مجتبی(ع) کمتر از یک سال بود؛ البت این نکته را هم باید مدنظر داشت که امام حسین(ع) طبق نقل ها شش ماهه به دنیا آمدند.
ماجرایی را احتمالا شنیده یا خونده باشید به این شکل که امام حسین(ع) با حضرت عباس در سنین کودکی مشغول بازی بودند که امام اظهار تشنگی می کنند. حضرت علی(ع) هم آنجا بودند و به قنبر میگن برو برای بچه ام آب بیار که حضرت عباس(ع) زودتر پا میشن و میرن آب میارن و بعد هم حضرت علی(ع) گریه می کنند و ماجرای کربلا رو میگن و ...
این داستان از اساس غلطه چون اختلاف سنی امام حسین و حضرت عباس بیشتر از بیست ساله!!!
بنابراین این دو بزرگوار هیچ وقت نمی تونستن با هم همبازی باشند!
به دلیل اختلاف سنی کم امام حسین با برادر بزرگشان حضرت مجتبی؛ هر دو همواره با هم بودند. پیامبر هر دوی آنها را بسیار دوست می داشت. با آنها بازی می کرد و می بوسیدشان و...
دوران خوشی بود تا اینکه امام حسین حدود شش سال داشتند که پیامبر به شهادت رسیدند.
همان روز هم واقعه شوم سقیفه اتفاق افتاد و بعد همراه پدر و مادر و برادرشان شبانه به در خانه انصار می رفتند تا غدیر را یادآوری کنند اما چه سود!
#ادامه_دارد...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦🌸💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 3
پس از شهادت امام حسن مجتبی، حضرت حسین به امامت رسیدند. همان اوایل دوران امامت ایشان بود که معاویه با شدت بیشتری با شیعیان رفتار می کرد. کار به جایی رسید که کشتار کسانی که فضائل حضرت علی را می گفتند را شروع کرد. سرها برید و شیعیان به سختی افتادند؛ از شیعیانی که توسط معاویه کشته شد، حجر بن عدی است.
حجر به جانشین زیاد در کوفه که سب حضرت علی را می کرد، محکم صحبت کرد و با او مقابله کرد و حتی سنگریزه به او پرتاب کرد و کلا به دفاع از حضرت علی پرداخت. تا اینکه به دستور معاویه او و چند تن از یارانش دستگیر شدند. آنها را به شام بردند و در نزدیکی شام، معاویه دستور قتل آنها را داد مگر اینکه سب حضرت علی را بگویند. حجر نپذیرفت و او را به شهادت رساندند و در همان جا دفن کردند. این اتفاق 1 تا 2 سال بعد از شهادت امام مجتبی افتاد و امام حسین تا فهمیدند طی نامه ای تند به معاویه اعتراض کردند.
اگر یادتان باشد حدود چهار سال پیش تروریست های حیوان خو، مزار حجر را تخریب و او را نبش قبر کردند...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_داررد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦🌸💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 4
خلافت معاویه حدود بیست سال طول کشید و در این مدت طولانی عملا اسلام جدیدی در شامات و حتی بقیه مناطق مملکت اسلامی پیاده کرد.
بسم الله می گفت و شراب می خورد و بیان می کرد این کار شراب را حلال می کند. روز چهارشنبه نماز جمعه خواند و...
ضربه سختی به اسلام زد و شیعیان بسیاری را کشت.
تعدادی از مردمی که به امام علی و امام حسن پشت کردند و در اصل زمینه ساز خلافت معاویه شدند؛ ضربات سختی از همین حکومت خوردند. تعدادی هم با سر سپردگی زندگی خوبی برای خودشان فراهم کردند. امثال عمر سعدها در حالیکه پدرش توسط معاویه کشته شده بود اما باز هم به او وفادار بودند.
در بازگشت از سفری که برای بیعت گرفتن از بزرگان به جهت خلافت یزید به مدینه داشت، در نزدیکی دمشق کنار چاهی نشست. در فکر جشن 20 سالگی حکومت پر قدرتش بود که سکته کرد...
معاویه چند روز در بستر بود؛ آمده حالت صورتش بهم ریخته و دهنش کج شده بود. یحتمل سکته مغزی کرده بود و بالاخره در 15 رجب سال 60 به درک واصل شد.
بلافاصله یزید ردای خلافت را بر تن کرد و از همه بیعت گرفت...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد. ..
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦🌸💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 5
معاویه به یزید گفته بود که از همه چه خودشان آمدند و چه به زور، بیعت بگیرد اما اگر چهار نفر با او بیعت نکردند، کاری به کارشان نداشته باشد. معاویه باهوش بود و می دانست افراد مختلف چطور واکنش نشان می دهند. این 4 نفر را معاویه اینطور به پسرش گفت: عبدالله بن عمر با تو بیعت نمی کند؛ او را واگذار که مشغول کنج عزلت و عبادتش است.
عبدالرحمن بن ابوبکر و عبدالله بن زبیر هم با پول و ثروت در اختیار تو هستند.
اما حسین بن علی! هرگز او را مجبور به بیعت نکن. او را به حال خود واگذار و اذیتی به او نرسان که برایت دردسر خواهد شد.
یزید نامه ای به ولید بن عتبه حاکم مدینه نوشت که از تمام مردم چه بزرگ و چه کوچک بیعت بگیر. هیچ عذری هم پذیرفته نیست.
مروان بن حکم( همان که عملا بجای عثمان خلافت می کرد) نیز مشاور ولید بود. ولید نامه را با او در میان گذاشت.
در مورد بیعت گرفتن از امام حسین و عبدالله بن زبیر برخی گفته اند که یزید در نامه اش اشاره کرده که اگر بیعت نکردند گردنشان را بزن و برخی این گفته را به مروان نسبت داده اند.
در هر صورت ولید، عمر بن عثمان را همان شب بعنوان پیک نزد امام و عبدالله بن زبیر که در مسجد بودند فرستاد.
قاصد که به مسجد رسید، عبدالله از این دعوت شبانه هراسان شد. امام گفت به گمانم معاویه مرده که اینطور ما را خوانده اند.
عبدالله بن زبیر شبانه از مدینه گریخت و از بیراهه به مکه رفت. اما امام گروهی از بنی هاشم را خبر کرد و دسته جمعی به مقر حاکم رفتند. امام به بنی هاشم گفت شما بیرون بمانید و اگر فریاد مرا شنیدید وارد شوید.
ولید به امام خبر مرگ معاویه را داد و خواهان بیعت او با یزید شد. امام فرمود:
شبانه بیعت کردن کار درستی نیست. فردا مردم را دعوت کن، من هم اگر قصد بیعت داشتم می آیم و بیعت می کنم.
ولید پذیرفت و امام در حال ترک مجلس بود که مروان گفت: گردن او را بزن!
امام صدای خود را در اعتراض به مروان بالا برد و حضرت عباس به همراه بنی هاشم تا فریاد امام را شنیدند وارد مجلس شدند و اطراف امام را گرفتند.
امام گفت: ما خاندان نبوت و محل تردد ملائکه هستیم. خداوند با ما شروع نموده و به ما ختم می کند. اما یزید شرابخوار و خونریز و فاسق است. با او بیعت نمی کنم ولی تا صبح صبر می کنیم...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
@Laylatolghadrnoor💦🌸💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 6
امام همان شب مستقیم از مجلس ولید به سمت مزار پیامبر رفتند و تا صبح به نماز و راز و نیاز پرداختند. هنگام نماز صبح که مردم به مسجد آمدند؛ حضرت با صدای بلند بطوریکه همه می شنیدند، فرمودند: ای رسول خدا من حسین، پاره ی تن تو هستم که مرا به عنوان جانشین خود در میان امت قرار دادی. شاهد باش که امت مرا رها کردند و حریم مرا مراعات ننمودند...
توجه کنید که امام چگونه برای مردم مدینه اتمام حجت کردند...
حضرت بعد از نماز صبح راهی منزل شدند و در راه مروان را دیدند. مروان به امام گفت: بیعت کن که صلاح در این است؛ اما امام با گفتن کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) گفتند: از اسلام چیزی جز اسمی باقی نمانده چون یزید حاکم شده...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد.
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌺🍃
مرور_زندگی_امام_حسین 7
امام به خانواده و بنی هاشم قصد خروج از مدینه را اعلام کرد. تا هنگام مغرب همه مشغول جمع آوری اسباب سفر شدند. هنگام نماز مغرب باز امام به مسجدالنبی رفتند و بعد از نماز در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر صحبت کردند و بار دیگر اتمام حجت کردند.
در این بین افرادی همچون ام سلمه و محمد حنفیه برادر نا تنی امام با ایشان دیدار کردند. امام هم وصیت خود را نوشتند و به محمد حنفیه دادند. حضرت در وصیت خود بعد از ستایش پروردگار اعلام کرد که برای شرارت و خوش گذرانی قیام نمی کنند بلکه به جهت اصلاح امت جدش و امر به معروف است.
28 رجب سال 60 امام از مدینه و از طریق راه اصلی( خلاف عبدالله بن زبیر که از بیراهه فرار کرد) به سمت مکه حرکت کردند. هنگام خروج آیه 21 سوره قصص را خواندند که مربوط به خروج و فرار حضرت موسی از مصر بود. امام خاندانشان را همراه داشتند، بعلاوه چند تن از دوستان و اصحاب. از بنی هاشم و فرزندان امام مجتبی هم تعدادی آمدند و برخی نیامدند.
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
@Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسین 8
سوم شعبان امام در بین استقبال مردم وارد مکه شدند. مردم دسته دسته به ملاقات امام می آمدند.
در کوفه سلیمان صرد خزاعی زئیم شیعیان، بزرگان شیعه را جمع کرد و گفت با توجه به حرکت امام و اینکه فساد یزید بر همه مبرهن است و دیگر مشکل ظاهر سازی معاویه در میان نیست؛ نامه ای به امام بنویسیم و ایشان را به کوفه دعوت کنیم تا یاریشان کنیم...
متن نامه برخی این بود: زمین ها سرسبز شده و میوه ها رسیده و جویبارها پر آب گشته. نزد ما بیایید که بر سر سپاهی مجهز و گوش به فرمان وارد می شوید.
امام نیز نامه ای نوشتند و آن را به پسر عمویشان مسلم بن عقیل دادند تا به کوفه برود و از صحت دعوت کوفیان باخبر شود.
امام همچنین نامه ای را به سلیمان بن رزین که غلامشان بود دادند و او را به بصره فرستادند تا نزد روسای پنج گانه و اشراف بصره رود و دعوتشان کند.
در ادامه اتفاقات سه شهر بصره، کوفه و مکه را بصورت موازی دنبال می کنیم...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 9
اتفاقات سه شهر بصره، کوفه و مکه را بصورت موازی دنبال می کنیم.
ابتدا کوفه: مسلم با دو راهنما از بیراهه به سمت کوفه راه افتادند اما گم شدند. دو همراه مسلم از شدت تشنگی و گرما مردند و مسلم به سختی توانست خود را در 5 شوال به کوفه برساند. مختار ثقفی که از شیعیان کوفه بود، او را به خانه خود برد و تمام شیعیان را دعوت کرد و مسلم نامه امام را برایشان خواند. همه از شدت شوق گریه می کردند و بعد از چند روز 18 هزار نفر با مسلم بیعت کردند.
مسلم نامه ای برای امام نوشت که کوفه مهیای حضور شماست و نامه را به قیس بن مسهر صیداوی و عابس بن ابی شبیب داد تا به امام برسانند.
فرماندار کوفه نعمان بن بشیر احساس خطر کرد و بالای منبر رفت و حرف هایی زد. طرفداران بنی امیه مانند عمر سعد که از رفتار نعمان در برابر مسلم راضی نبودند؛ طی نامه هایی راپورت نعمان را به یزید دادند.
یزید تحت تاثیر نامه های دوستدارانش در کوفه نعمان را عزل و عبیدالله بن زیاد را که حاکم بصره بود، برای حل و فصل ماجرای مسلم و امام به کوفه بفرستد.
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد🍃🌸🍃
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 11
کوفه عملا دست مسلم افتاده بود و همه، منتظر امام بودند. از آنجایی که ابن زیاد هم از این قضیه با خبر بود؛ وقتی با گروه چند نفره اش به نزدیکی کوفه رسید، طبق دستور ابن زیاد همگی تغییر لباس دادند و به شکل هاشمیان در آمدند.
وقتی وارد شهر شدند، مردم گمان بردند که امام آمده و استقبال خوبی هم کردند!
تا اینکه عبیدالله به کنار کاخ حکومتی رسید و چهره خودش را آشکار کرد و همه متعجب شدند. بر تخت نشست و دستور داد که همه در مسجد جمع شوند و خطبه ای طوفانی در مذمت کوفیان خواند و اینکه باید مسلم را تحویل دهند وگرنه خودشان دستگیر و کشته می شوند. حتی به دروغ گفت سپاه شام نزدیک است و اگر اطاعت نکنید به شهر حمله می کنند و اینجا بود که تردید کوفیان شروع شد. این حربه سپاه شام برای بار چندم بود که شیعیان ترسو را از امامشان دور کرد. زمان امام حسن هم همین شد.
مسلم هم نقل مکان کرد و به خانه هانی بن عروه رفت.
ابن زیاد غلامی به نام معقل داشت. معقل توانست خودش را شیعه جا بزند و به بهانه کمک مالی به قیام امام، به خانه هانی وارد شود و مسلم را دید و خبر را به ابن زیاد رساند...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor🍃🌸🍃
#مرور_زندگی_امام_حسین 12
در بین یکی از خطابه های ابن زیاد، یار باوفای حضرت علی، میثم تمار شروع به اعتراض کرد و بعد هم دستگیر شد.
در کاخ حکومتی با ابن زیاد به تندی و با عزت سخن گفت و دست آخر عبیدالله دستور داد زبان میثم راببرند و بر نخلی به دار کشند. این مطلب را سال ها پیش مولا علی(ع) به میثم گفته بود و از معجزات حضرت به شمار می رود.
از سوی دیگر ابن زیاد دستور داد همه بزرگان قبایل جمع شوند. هانی بن عروه به بهانه بیماری نرفت و ابن زیاد تصمیم به عیادت از او گرفت تا از خانه اش هم بیشتر باخبر شود.
وقتی این خبر به هانی رسید؛ او به مسلم گفت در پستویی قایم شود و وقتی هانی طلب آب کرد او بیاید و کار ابن زیاد را بسازد.
ابن زیاد آمد و بعد چندی هانی طلب آب کرد اما مسلم بیرون نیامد. هانی چند بار تکرار کرد و خبری نشد. ابن زیاد هم خطر را حس کرد و رفت.
بعد که هانی دلیل نیامدن را از مسلم پرسید، او گفت: خلاف جوانمردی بود که او را ناگهانی و در حالی که مهمان بود بکشم...
این درس علیست...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
@Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسین 13
ابن زیاد هانی را دستگیر کرد و در کاخ خود با نشان دادن معقل به هانی، به او فهماند که از همه چیز با خبر است.
او هانی را کتک زد و به زندان انداخت.
مذحجیان(هانی زئیم قبیله مذحج بود) جلوی کاخ تجمع کردند و گفتند: اگر هانی را تحویل ندهید، حمله خواهیم کرد!
ابن زیاد مجدد حیله زد و پس از آنکه شریح قاضی را ترساند که او را زندانی می کند و میکشد؛ به شریح قاضی گفت که به نمایندگی از همه برو و هانی را ببین و خبر سلامتی اش را به همه بده. شریح هم همین کار را کرد و به مذحجیان گفت که اشتباه فکر می کنید که هانی کشته شده، بلکه او نزد امیر در سلامت است.
مذحجیان کج فهم هم با شنیدن این حرف برگشتند!!! در حالیکه اگر به دیدن هانی اصرار می کردند و متوجه زندانی شدنش می شدند؛ به احتمال فراوان حتی می توانستند ابن زیاد را به بند بکشند!
به مکه برویم که نامه مسلم به امام رسید و شایع شد که امام به کوفه می خواهد برود و نصیحت خیر خواهان شروع شد که بیعت کن یا به یمن برو یا...
در این بین عبدالله بن زبیر به امام گفت: بمانید تا مردم با شما بیعت کنند چرا که شما سزاوارترید به یزید.
امام نیز در جوابش گفت: به خدا در نزد یزید هیچ چیز محبوب تر از خلافت و اینکه من از حجاز بروم تا او ادعای خلافت کند نیست!
یحیی بن حکم والی مکه، اتفاقات از هنگام ورود امام به شهر و دیدارهای مختلف با ایشان را به یزید گزارش می داد. کم کم مردم هم برای انجام اعمال حج به مکه سرازیر می شدند. یزید، عمرو بن سعید بن عاص را امیر الحجاج قرار داد و به او و سی نفر دیگر دستور داد زیر جامه احرام خود شمشیر ببندند و حسین را هر چند به پرده کعبه دست انداخته باشد، بکشند!
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 14
به کوفه برگردیم؛ مسلم بزرگان را جمع کرد و گفت برای نجات هانی باید قیام کنیم و اینجا سلیمان صرد خزاعی با گفتن اینکه من تا زمان رسیدن امام قیام را جایز نمی دانم، با مسلم مخالفت کرد و او را تنها گذاشت. چه بسا اگر او بود، اتفاقات آتی رخ نمی داد...
به هر حال مسلم با گروه بسیاری به سمت کاخ حکومتی رفتند و آن را محاصره کردند و باز ابن زیاد حیله زد!!!
اینبار به وسیله ی سکه و زنان...
عمال ابن زیاد بین یاران مسلم و همسرانشان پخش شدند. عده ای را با ترساندن و عده ای را با پول فریفتند. زنان کوفی دور کاخ ریختند و همسرانشان را از کنار مسلم دور کردند و اینچنین شد که تعداد کمی با مسلم ماندند...
وقت نماز مغرب شد، عده ی کمی که در شروع نماز پشت مسلم بودند، بعد از نماز همانها نیز مسلم را تنها گذاشتند و رفتند...
افراد با وفایی مانند مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر هم در پی یار برای مسلم رفته بودند که همراه او نبودند.
شب هنگام مسلم در کوچه ها سرگردان شد. در جلوی خانه ای زنی طوعه نام ایستاده بود. مسلم از او تقاضای آب کرد و طوعه از خانه اش برای او آب آورد؛ بعد نوشیدن آب به مسلم گفت: نزد خانواده ات برو. آن وقت بود که مسلم خودش را معرفی کرد و طوعه که محب علی بود، او را پناه داد. اما آن زن پسری نا اهل داشت...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 15
9 ذی الحجه سال 60
روز عرفه
پسر نا اهل طوعه مسلم را لو داد و صبح دم عمال ابن زیاد خانه طوعه را محاصره کردند. مسلم به تنهایی جنگ عجیبی کرد، طوریکه هیچ کس حریفش نبود. مدتی که گذشت تشنگی و خستگی بر او غلبه کرد اما باز هم دلاورانه می جنگید.
محمد بن اشعث( برادر جعده قاتل امام حسن) که فرمانده سربازان بود به مسلم وعده امان داد. مسلم که خسته هم بود، شمشیرش را انداخت. سپس او را نزد ابن زیاد بردند. اما آنجا بر خلاف امان، ابن زیاد دستور اعدام مسلم را داد. پیش از اعدام، مسلم سه درخواست به عمر سعد که تنها کسی بود که در آن جمع با مسلم نسبت فامیلی داشت، به شرح ذیل کرد:
به امام نامه بنویسد که نیاید.
مقداری قرض داشت، که از طریق فروش شمشیر و وسایل خود مسلم، به طلبکاران بدهد.
بدنش را دفع کند و نگذارد به آن بی حرمتی شود.
اما عمر، مطمئنا اولی و سومی را انجام نداد!!!
او را بالای دارالاماره بردند و به پایین انداختند...😢
هانی را هم کشتند و سرهایشان به شام فرستاده شد و بدن هایشان در کوچه ها گردانده...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦⭐️💦
#السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
#مرور_زندگی_امام_حسین 16
همان روزی که مسلم در کوفه قیام کرد، امام از مکه خارج شد. حضرت عمره بجا آوردند و از احرام خارج شدند و برای حج تمتع محرم نشدند. این اشتباهه که گفته میشه امام حجشونو نیمه تمام گذاشتند؛ حضرت اصلا برای تمتع محرم نشدن که نیمه تمام بذارند!
حرکت امام جلب توجه بسیاری کرد که همه در حال رفتن به عرفات بودند که امام به عراق رهسپار شد. حضرت در توجیه کارشان فرمودند که اینها قصد دارند که مرا در کنار خانه خدا بکشند و دوست ندارم حرمت کعبه شکسته شود. در مورد اینکه چرا امام به جای دیگری مثلا یمن نرفتند، باید گفت وقتی کوفیان از حضرت دعوت کردند، امام وظیفه داشت که به آنجا برود. و اینکه تقریبا میشه گفت وقتی خواستند امام را در حریم امن الهی به شهادت برسانند، پس امام هر جا می رفت، کشته می شد. و اینکه اگه امام به کوفه نمی رفت می شد به امام ایراد گرفت که کوفیان اعلام آمادگی کرده بودند و چرا شما نرفتی؟؟
امام از منازلی گذشتند که بسته به اتفاقات به برخی از آنها می پردازیم ان شاءالله...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد..
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسین 17
در مورد اتفاقات در منازل یه مقدار اختلاف است که کدوم کجا بوده دقیقا!
اصل کار را کتاب لهوف می گیریم و بعد کتاب های دیگر.
در منزل تنعیم کاروانی که حامل هدایای حاکم یمن به یزید بود به کاروان امام برخورد. حضرت طی یک حرکت حق طلبانه تمام هدایا را ضبط کردند و به تصرف خویش درآوردند؛ زیرا خودشان را حاکم حقیقی می دانستند!
این حرکت نشان می دهد که امام کاملا خودشان را حق می دانستند و یزید را غاصب حق.
به آن کاروانیان هم گفتند هر که می خواهد با ما بیاید که ما کرایه او را نیز تمام می پردازیم و هر که می خواهد برگردد که کرایه تا به اینجای او را نیز کامل می دهیم و عده ای نیز با امام همراه شدند.
در این منزل نامه ای از عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب(س) به همراه دو پسرشان به امام رسیدند.
امام از فرزندان خواهرشان استقبال کردند و نامه را که خواستار توقف امام بود خواندند. چندی بعد خود عبدالله به همراه امان نامه ای که از حاکم مکه برای امام گرفته بود به آنجا رسید اما امام بخاطر اطلاعی که از حیله ی بنی امیه داشتند از تصمیم خود منصرف نشدند و عبدالله برگشت.
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_وارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💐💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 18
در منزل حاجز امام نامه ای به قیس بن مسهر صیداوی دادند تا به کوفه ببرد.
شیخ مفید در ارشاد متن نامه را چنین آورده: نامه مسلم به ما رسید که در آن از اتفاق نظر شما مبنی بر یاری ما و مطالبه حق گفته شده بود. من سه شنبه 8 ذی الحجه از مکه به سوی شما عزیمت کردم. پس در کار خود شتاب و جدیت پیشه کنید که من در همین روزها به شما می رسم.
قیس به سمت کوفه رفت. خارج شهر، حصین بن نمیر از فرماندهان ابن زیاد او را دستگیر کرد. قیس قبل از دستگیری نامه را از بین برد. حتی در لهوف نوشته شده که نامه را خورد!
در کاخ، ابن زیاد از محتوای نامه پرسید و قیس گفت نمی دانم. ابن زیاد گفت یا نام کسانی که هدف نامه بودند را بگو یا برو بالای منبر و به حسین دشنام بده و او را لعن کن یا می کشمت.
قیس گفت به منبر می روم.
بالای منبر شروع کرد به درود فرستادن بر امام و حضرت علی و اولادش و ابن زیاد و پدرش را لعن کرد و گفت من فرستاده ی حسین هستم و از مردم خواست که امام را اجابت کنند.
ابن زیاد هم به محض اطلاع از عمل قیس؛ دستور داد او را از بالای دارالاماره پایین بیندازند و قیس نیز شهید شد...
#دانشنامه_قرآن
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسین 19
زهیر بن قین در صدر اسلام در فتوحات مختلف شرکت کرده بود. اما پس از اختلاف میان مسلمین یعنی از جمل به این طرف از سیاست و جنگ دست شست و گفت شمشیر بر مسلمان نمی کشم و به تجارت مشغول شد. در اصل عثمانی مذهب بود. در بازگشت از حج، در تلاش بود که با کاروان امام هم منزل نشود اما در منزل "زرود" شد.
پیکی به کنار خیمه آمد و پرسید زهیر بن قین اینجاست؟
-آری؛ تو کیستی؟
-فرستاده حسین.
-فرستاده حسین؟
-آری؛ تو را خوانده است...
زهیر تعلل کرد که همسرش با عتاب به او گفت: پسر پیامبر تو را خوانده و نمی روی؟
زهیر با چهره ای در هم، رفت و با چهره ای خندان بازگشت و دنیا را گذاشت و به سوی حسین رفت. توبه کرد و شد شهید راه حسین. شب عاشورا گفت: به خدا اگر هزار بار بمیرم و تکه تکه شوم و بسوزانندم و خاکسترم را بر باد دهند؛ اگر زنده شوم، باز از تو دست نخواهم کشید.
حسین با زهیر چه کرد را خدا می داند...
اما کاری کرد کارستان...
#دانشنامه_قرآن
https://eitaa.com/Laylatolghadrnoor💦💧💦
#مرور_زندگی_امام_حسین 21
امام و همراهانشان که تعدادشان کمتر از ابتدای حرکت شده بود، به منزل شراف رسیدند و حضرت دستور دادند تا همه مرکب هایشان راسیراب کنند و آب زیادی بردارند و مشک ها را پر کنند. کمی جلوتر که رفتند یکی از یاران امام شروع به گفتن تکبیر کرد و گفت نخلستانی می بینم اما کسانی که آن منطقه را می شناختند، گفتند که اینجا نخلستانی نیست!
قدری که گذشت، فهمیدند آن نخلستان در اصل سر نیزه های سپاه هزار نفری حر بوده که به دستور ابن زیاد آمده بود تا جلوی ورود امام به کوفه را محکم بگیرد.
پس از آنکه سپاه امام و سپاه حر به هم رسیدند؛ در حالیکه سپاه حر بسیار تشنه بودند. امام به یارانشان گفتند که آنها را سیراب کنید و خودشان هم مشک به دست میان سپاه حر رفتند و حتی به مرکب های سپاه دشمن هم آب دادند...
این حکمت آب برداشتن در شراف بود!
و چه زیبا امام از سپاه حر دلبربایی می کند...
پ.ن: ( آیین طشت گذاری که در شروع محرم انجام می شود بخاطر همین حرکت زیبا و جوانمردانه امام است که ای کاش به جای ابداع سنت های بیخود و ضد سیره ائمه، این سنت های زیبا و پر مغز رواج بیشتری پیدا کنند.)
#دانشنامه_قرآن
@Laylatolghadrnoor
#مرور_زندگی_امام_حسین 22
پس از سیراب شدن سپاه حر؛ امام خطاب به آنها گفت: ای مردم من بخاطر نامه های شما که گفتید به سوی ما بیا، به سمت کوفه آمده ام. اگر بر عهد خود هستید، من آماده ام وگرنه که من برگردم.
کسی چیزی نگفت و موقع نماز عصر شد که امام فرمودند نماز را با ما می خوانید یا خودتان؟ حر گفت: با شما می خوانیم.
(جالب اینکه حر و سپاهش، نماز را به امام اقتدا کردند.)
بعد از نماز، حر به امام گفت: من از نامه ها خبر ندارم و دستور دارم شما را نزد عبیدالله ببرم و نمی توانم بگذارم که برگردید!
امام باز هم به حر گفت که بگذار که ما برگردیم و حر مانع شد و دست آخر امام به یارانشان گفتند که آماده شوید که به سمتی غیر از کوفه حرکت کنیم که باز هم لشکر حر مانع شد!
اینجا بود که امام حر را نفرین کردند که مادرت به عزایت بنشیند چه می خواهی از جان ما؟ و حر هم پس از تاملی گفت: اگر کسی به جز شما این حرف را به من می زد حتما به او جواب دندان شکنی به همان گونه می دادم؛ اما چه کنم که مادر تو فاطمه(س) دخت پیامبر، بهترین است و نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم...
(حر ادب کرد و عاقبت بخیر شد...)
حر قصد داشت امام را به کوفه ببرد اما امام نپذیرفتند. دست آخر قرار شد امام مسیری را برود که نه به سمت کوفه باشد و نه به سمت مدینه و سپاه حر هم دنبال امام حرکت کردند!
حر نامه ای برای کسب تکلیف به ابن زیاد نوشت و ماجرا را شرح داد...
(این که گفتم بر تو گرید مادرت/
بی سبب آزرد از ما خاطرت
بی جهت از خشم ما رنجیده ای/
من دعا کردم، تو نفرین دیده ای
مادرم زهرا صدایت زد، بیا....)
#دانشنامه_قرآن
@Laylatolfhadrnoor